امروز: يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
جستجو:

اتحاد خبر- خان:  عَلو دِقّ کرده بود. کاردش بزدی، خونش در نمی آمد. دو سه هفته ای عزا گرفته بود. اصلاً داشت دیوانه می شد. نشسته بود، به گوشه ای زُل زده بود و لام تا کام هیچ نمی گفت. وقتی به خانه رسیدم، اشک مثلِ دَمِ مشک از چشمانِ ننه جاری بود. گفتم: ننه؛ کسی مرده؟ طاعون آمده یا وبا؟ کسی سکته کرده؟ و ... میان هِق هِق هایش فهمیدم که ...

ارسال شده 8 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (1)

اتحاد خبر-دی هلیهو :سَلوُ می گو میرزالی خیلی رِواتوُوِه اُما خو آدم بی آزاریه. رِوات هم که میکَشه، بَدِ کَسیه نِمیگو. فقط میگرده بینُم ئی چه گفته وُ او چه کِرده وُ ئی چه خاردِه وُ او چه شَهرِگُلی تو سر خوش زده. پریگ پسین که هُوا تَش بی وُ یه چی مث کَرِدید هم پهن واویدِی ری شهر، یکی در زِه. سَلوُ رَه دَرِه واز کِرد...

ارسال شده 8 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر-دی هلیهو : ...وُ کامَعلی دیاره تر بی کا ! پرسِش کِردُم تو کی هسی عامو والا ! چیشِشِه مثِ تیرمویِینی مُر کِرد و گفت نمیشناسی!؟ گفتم نه والا جون خوت. گفت مو عزراییلُم... بعدِش اُومِه کِرُم نِشِس و گفت دلِت سی سِلِیمون و میشزال تنگ نِواویدِه!؟ گفتم تنگ نواویدِه، اِی خدا واویده قدِ نِکِ سیزنی سیشون!...

ارسال شده 9 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر- خان: در عالم خواب؛ خود را مثل تازه دامادها با کتِ و شلوار سفید، عینکِ ریبن و کفشِ برّاق دیدم. با منّت بر زمین و زمان، دربِ مؤسسه را هل دادم و وارد شدم. همه یِ کارمندان به احترامِ من تمام قد ایستادند. مستقیم رفتم نزد ریاستِ محترم (همان باجناقِ گرام که ذکر آن گذشت.)  رئیس به محضِ رؤیتِ قیافه یِ ماه من، مثلِ فنر از جا پرید و به پیشواز آمد...

ارسال شده 9 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر- خان: به سرعت برق و باد شماره ی مدیر را گرفت، گذاشت روی آیفون و شروع کرد به خُش و بِش، مرورخاطرات و ... گذشته به شکلِ رمز با مدیر. در آخر هم سفارش کرد که؛ "هوای بچّه ی باجناقِ عزیزِ ما را در مدرسه داشته باشید و برای پیشرفت وی مضایقه نکنید." مدیر آن طرفِ گوشی "بله قربان، چشم و ... "گفت و سپس خدا حافظی کردند...

ارسال شده 9 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو:  پار اربعین که رفتِی کربلا، سی مونَم یه مهر و جانمازی اُوورده بی که از اُوستِیسُو ریشون نماز میخونُم. بوُ سِلیمونه میدِن دورش بگردُم. گفت زنخالو، اِی سیت بُگُم چه دیدُم، باورت نِوِیمو. گفتُم چه دیدی کَلباقر. گفت تو بین‌الحرمین که هاسِی میرفتُم، یِکِشا پَسَندری اُنگار سِلیمونِه دیدُم...

ارسال شده 9 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (3)

اتحاد خبر - خان :شب گیسوانش را افشان کرده بود. ماهِ نو گوشه یِ آسمان سوسو می زد. تُکِ گرما شکسته بود. مردم از مسجد سرازیر می شدند سمت خانه ها. "لطفو" چشمانِ چپِ خود را چرخی داد. خانه یِ نقلیِ مش کریم مثل آهویِ در دام افتاده، اسیرِ نگاهش شد.خانه آن طرفِ تپه قرار داشت. دو برادر به سانِ دو طاووسِ مست از تلّ رفتند بالا و مثل دو گَزِ بی هنر مقابلِ...

ارسال شده 9 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: دیر از گوشتون ئی زوُنی چپُما، ئی زوُنی پُی چپُم یه ده بیس روزیه که کُشتُمه. همیطحر مث چی که کارد لُو بِدی توشا، یه کِشا سیخ میکَشِه که دلُم میره تو ضعف. مث که خُرِنگِ تَشی اُند اختُوی توشا، همیذات. رفتُم ور دکتر، یه مشتِ دار و دُووُینی سیم نوشت اُما گفت یه...

ارسال شده 10 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر - خان : تابستانِ ده طاقت فرسا بود. خورشید هُرمِ خود را بر سر و رویِ ده می کوبید. بادِ گرم، به تمامِ پنجره ها سرک می کشید و تا مغزِ استخوان ها را می سوزاند. صبح ها، زن و مرد، کوچک و بزرگِ همسایه هُل می خوردند تویِ دروازه ها. دَری وَری می گفتند و پشتِ سرِ این و آن صفحه می گذاشتند. کودکان، "پیش" دو کَل می کردند...

ارسال شده 10 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: مَجفَروُ آسِیمَحسِین همیطحری که سوارِ پَنگاشی بی وُ پُی یه لیتَکی هم هِی میزِه پشتِش که مثلاً هاسِی اَسوِشِه میروُنِه، تا رسی بِرَکِ ما که دم خونِی حاج عُواس نشسیدیم و هاسِی قیلون میکشیدیم، گفت راس واوین، راس واوین تا پُی اَسووُم ریتون رد نِواویدُمِه.

ارسال شده 10 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر - خان : هوا که بفهمی نفهمی خنک می شد، سر و گوپالِ بویِ نفت و دود گرفته یِ "نسیمو" هم پیدایش می شد. توی ده هایِ اطراف چرخ می خورد. هر کس علاءالدینِ نفتی، چراغِ سیمیِ نفتی و ...تویِ دم و دستگاهش پیدا می شد می داد دستِ نسیمو. او هم آن قدر به جهات ستّه می چرخاندش و گُرد گُردش می کرد تا دردش را می یافت و دوا می کرد. هیچ کس ...

ارسال شده 10 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر - خان :محمدو گفت: خبر مثلِ بمب در ده پیچید. "مُشو" رئیس فلان اداره شد. آمدم خانه، دو متکّا برداشتم، تکیه دادم به دیوار. به دلِ راحت نشستم. سر به جیبِ مراقبت فرو بردم و در دریایِ مکاشفت مدیریتِ مُشو مستغرق. هر چه بیش تر در این باب دقیق می شدم؛ به نقطه یِ جوشِ دل تنگی و یأسِ فلسفی بیش تر و پیش تر نزدیک می شدم. مُشو کِه بود؟!

ارسال شده 11 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: نِشسِیدیم شی سییَه کُنارِ حسینیه وُ گپ میزدیم سی خومون. سییَه کُنار، دراز تا دراز تا اوهَلِ کیچِه رفتِی وُ یه کمی وُ دیوارِ خُونِی کَل مَجفَر هم رفتِی بالا اُما خُو هاسِی همیطَحر میمِه دومَن. درِ خُونِی داریوش واز بی وُ کِریِه نشینِ شون هاسِی اَسواو و اثاثِشِه بار میکِرد که بِرِه.

ارسال شده 11 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (1)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: مَحسِمال گفت والا اِی آه دس مو بو میش زِوِیدِه. همه چیِه خوشون مُعَگِن میکُنِن و بعدش وُ مو میگِن وِیسا پسِ بِلَنگو مَجّت وُ اِعلانِش کُو. زِوِیدُو گفت خو تو سی چه گوشَشون میگیری!؟ وَختی می وینی پاک وِلات هاسِی فُحشَت میدِن، سی چه ایقِه خوتِه بد میکنی وَرِ همه! نمیتَری سی خوت آروم...

ارسال شده 11 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: خالوشِه، خالوزاشِه، نَمی چکارَشِه که ماشین فروشی داره. سِیپا، چِیپا، نِمینُم چه وَش میگِن. هَمی شُرکتَلِ ماشین سازی که هاسٌی مردمِه لخت میکنَنا. دیگ پسین اُومِدِی خونه دیدنُم. گفت خاله تامَت میزنِن ریشونا. تامَت میزنِن که ماشین دادنِه وُ مجلسییَل.

ارسال شده 12 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: یه زمین وِلی چَسویدِه وُ خونه مون که اُنگار صِحاوی چی نداره. میشزال دورتادورشِه خار کِرده بی و توش سَل و سُوزی می کاشت. کُدی، بادِنگون، غاچ، گِزَر، هرچی که وُ دَسِش می رسی، می کاشت توش و بعدش هم یه مُشتیشه می برد دم دِرِی بازاری میفرُخت و...

ارسال شده 12 ماه پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: رفتُم تا حسین آواد و واگشتُم. خوم تَک و تِینا اِی خدا. گفتِن دِی محمود زوُنیشه عمل کِرده. یه دِتا قُطی اُومیوِه اِسَدُم، رفتُم دیدنش و واگشتُم. گفتُم زشته. بیس سال هُمسادِه بیدیمِه پُی هم. دیرازگوشِتون، کَلمَحد یه مریضی ناعلاجی گِرُفت، پاک خونه زِندِیشونه فُرُختِن و رفتِن حسین آواد کِریِه نشین واویدِن.

ارسال شده حدود 1 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر- خان: می گویند: تویِ شب قدر؛ نصیب و قسمت یک ساله یِ انسان تعیین می شود. لابد نافِ ما با قبضِ جریمه گره خورده است.. قبل از نبش قبر مسیرهایِ دیگر توسط مأمورانِ خدوم؛ در کمالِ صحّتِ عقل و سلامتِ نفس قول شرف می دهم؛ از این تاریخ هر وقت گذرمان به آن بزرگراه افتاد. از ماشین پیاده می شویم، خود، اهل و عیال هُل می دهیم تا سرعت آن از سی تجاوز نکند...

ارسال شده حدود 1 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحادخبر - دی هِلِیهُو: پا پا کِردُم رفتُم تا سر دکون اُسمُیلو وُ اُومدُم. هرچی وُ ئی چیش دراُومده گفتُم دلُم تَش تَش میکُنه وُ سی افطار دلُم تَلیت میخا، مَحَل نِنا. خُوشِه زِه او رَه که یعنی نمیفهمُم چه میگی. خوم راس واویدُم پاچی پاچی رفتُم و واگشتُم. بِچِی ئی دور و زمون، اِی کارِ هیچ بیا اِی خدا !

ارسال شده حدود 1 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)

اتحاد خبر- خان: بار اول؛ در یک جاده ی کویری که مور و ملخ هم پَر نمی زد؛ به خاطرِ سبقت، جریمه ی سنگین شدم. فارغ از دوربین هایِ مدار بسته که انگار نصب شده اند فقط برای ثبتِ سرعتِ بیچاره هاییِ امثال من.. هر وقت هم ماشین را پارک می کنم توی خیابان یا خانه. باز پیامک جریمه دست از سر من بر نمی دارد!. تا بیایم، بجنبم و ثابت کنم آن ساعت و آن دقیقه در قوزآباد سفلی ....

ارسال شده حدود 1 سال پيش در طنز تلخند - نظر (0)
صفحات: 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | 46 | 47 | 48 | 49 | 50 | 51 | 52 | 53 | 54 | 55 | 56 | 57 | 58 | 59 | 60 | 61

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • خط و نشان مدعیان قهرمانی ادوار گذشته در شب دوم مسابقات فوتسال محلات شهر برازجان
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • شهردار جدید سعدآباد منصوب شد
  • اطلاعیه فرماندهی انتظامی بوشهر پیرامون حجاب صادر شد
  • .: شهرزاد آبادی حدود 3 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 7 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 9 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 9 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 9 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 9 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 12 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 13 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...