امروز: سه شنبه 23 ارديبهشت 1404
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 30 فروردين 1403 - 15:41

اتحاد خبر - منوچهر بایندری : اواخر زمستان ۱۴۰۲ مجموعه داستان کوتاه «خین‌جوشون» در انتشارات لولیان، به زیور طبع آراسته شد. نویسندهٔ این مجموعه داستان، دکتر مختار فیاض است که پیش‌تر کتابی تحقیقی، با عنوان " بر دامنهٔ گورگاه "،  پیرامون تاریخ و جغرافیای شهر تنگ‌ارم و بخش ارم، از وی به چاپ رسیده بود.تنگ‌ارم یکی از نقاط کوهستانی شهرستان دشتستان، زادگاه دکتر فیاض است ...

نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض

دکتر منوچهر بایندری

اواخر زمستان ۱۴۰۲ مجموعه داستان کوتاه «خین‌جوشون» در انتشارات لولیان، به زیور طبع آراسته شد. نویسندهٔ این مجموعه داستان، دکتر مختار فیاض است که پیش‌تر کتابی تحقیقی، با عنوان " بر دامنهٔ گورگاه "،  پیرامون تاریخ و جغرافیای شهر تنگ‌ارم و بخش ارم، از وی به چاپ رسیده بود.
تنگ‌ارم یکی از نقاط کوهستانی شهرستان دشتستان، زادگاه دکتر فیاض است و نکتهٔ قابل اعتنا اینکه، پس‌زمینهٔ غالب داستان‌های خین‌جوشون، همان زادگاه نویسنده و مناطق اطراف آن است.
آقای فیاض در طول سال‌های عمر خود، با توجه به مقالات و نوشتارهای فراوانی که در نشریات علمی- پژوهشی، مطبوعات محلی و رسانه‌های مجازی انتشار داده، به عنوان یک فعال مدنی و اجتماعی در گسترهٔ استان بوشهر شناخته می‌شود؛ ولیکن در حوزه ادبیات داستانی، برای نخستین بار است که اثری را قلمی می‌کند. البته این موضوع، چندان غریب هم به نظر نمی‌رسد؛ چرا که بسیار افراد را می‌شناسیم که ضمن فعالیت در حوزه‌های دیگر، گامی هم در قلمرو ادبیات داستانی و هنر برداشته‌اند. البته برای آقای فیاض، این انتظار بجایی بود که در افق ادبیات نیز درخششی از خود نشان دهد؛ زیرا چند سالی است که در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی تحصیل، تدریس و پژوهش می‌کند و به درجه دکتری این رشته در دانشگاه اصفهان نیز نائل آمده است.
کتاب «خین‌جوشون» نام زیبای بومی دارد و چون آینه‌ای، انعکاس دهندهٔ محتوا و متن کتاب می‌باشد. با خواندن همین نام، به ما نوید رفتن به کوچه‌های باران زده و زیبای کوهستان داده می‌شود. همچنین خوانش قصه‌هایی که در عطر آویشن و صدای گله و هی‌هی چوپان و شلیک برنو غرق شده‌اند.
کتاب ۱۲۳ صفحه دارد و از ۱۴ داستان کوتاه تشکیل شده است.
دربارهٔ نثر کتاب، همین‌قدر می‌توان گفت که بدهکار سبک نوشتاری هیچ نویسنده‌ای نیست و در نوع خود ویژه و مختص خود نویسنده است. داستان‌ها هرچند در محدودهٔ روستاها اتفاق می‌افتند و همهٔ کاراکترها روستایی هستند اما متن راوی، فارسی است و به جز در گفتگوها و دیالوگ‌ها، بومی‌گرایی ملایم و قابل فهمی بر متن حاکم است. این شگرد فیاض، پیرو بومی گرایی آتشی در قلمرو شعر است. اگرچه به آن غلظت و حدّت نیست که مخاطب نتواند معانی  واژه‌های بومی را دریابد. در واقع بافت کلام فیاض، به گونه‌ای است که مابقی واژه‌ها، کلمات بومی را معنا می‌کنند و نیاز به واژه‌نامه نیست؛ هرچند نویسنده، برای محکم‌کاری، واژه‌های غریب بومی را در پاورقی‌ها به فارسی سره معنا کرده است.
باز هم اگر در باب بومی‌گرایی «خین‌جوشون» بخواهیم سخن بگوییم، باید اذعان کرد که این بومی‌گرایی، به‌گونه‌ای، در فضاپردازی داستان‌ها تجلی یافته و این عنصر داستانی را تعالی بخشیده است. همچنین در شخصیت‌پردازی هم، کاربرد واژگان بومی تاثیرگذار بوده و در پرداخت شخصیت‌ها و کاراکترهای داستان، نقش پررنگی ایفا کرده است.
روایت‌ها در داستان‌ها دارای ایجاز بالایی است؛ به‌طوری‌که در شرح وقایع به اطناب نگراییده و حتی در بسیاری مواقع، بر دانش و فهم مخاطب تکیه کرده است؛ که این کار هنرمندانه را شراکت دادن مخاطب در تولید و خلق اثر می‌نامند.
نثر، ساده است اما از فصاحت بیانی بالایی برخوردار می‌باشد. زبان داستان‌ها، روان، رام، دست‌آموز و سیّال است و به خوبی قصه را پیش می‌برد. مثل بهترین داستان‌های معاصر. این نثر، سالم و امروزی است که از عطر کنایه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، اشاره‌ها، طنز، و واژه‌های صمیمانه و فولکلور سرشار می‌باشد. تنها جایی که نثر، دیگرگونه می‌نماید در داستان آخر با عنوان " علمدار سفیدپوش " است که در آن، نثری هنری با ضرباهنگی شعرگونه، به‌چشم می‌خورد.
داستان " پولاد " حکایت روستایی ساده‌دلی است که جز کار کشاورزی و انس با خیش و زمین، کارِ نمایان دیگری نکرده؛ با این حال، برادران ناتنی و دلاور او، در جنگاوری و کار با اسلحه، خبره هستند و حتی در جنگ چغادک در مقابل نیروهای انگلیسی از خود رشادت به خرج داده‌اند. این پیشینهٔ برادران، موجب عُقده در درون پولاد می‌شود و دائم از برادر خود می‌خواهد که برایش تفنگ بخرد. مابقی داستان شرح سرافکندگی پولاد و مرثیه برای رؤیایی است که گویی طبیعت، آن را از او دریغ کرده است. ساختار داستان به زیبایی، موضوعی روانشناسانه را در قالب داستان بیان می‌کند. همهٔ ما در کودکی و جوانی رؤیاهای بزرگی در سر پرورانده‌ایم که بعدها در بزرگسالی، به تحقق نیافتن آن گردن نهاده‌ایم. این حسرتی سنگین بر قلب ما فرو می‌آورد اما چاره‌ای نیست و باید با صبوری از آن عبور کرد.
" زالی " داستان چوپانی است که می‌خواهد از قلمرو خود دفاع کند. نویسنده، به زیبایی دلشوره‌های مادرِ پیرِ زالی را به تصویر کشیده است. جریان توطئه و مخفی کردن رد جنایت، حس تعلیق بالایی در داستان ایجاد کرده است. در کنار این جنبهٔ درخشان، فضای چوپانی و آبشارِ اصطلاحات روستایی و نقل زندگی مردم کوه نشین، جاذبه‌ای خاص به داستان بخشیده است.
" شرط بندی با آسمان " یکی از داستان های درخشان این مجموعه است. هواپیماهای جنگی انگلیس که به زبان بومی‌ها «بالون» خوانده می‌شود، به دنبال شیخ حسین‌خان چاه‌کوتاهی و افرادش در آسمان کوهستان به پرواز درمی‌آیند. این داستان، شرح دلاوری مردی به نام عیوض ارغونی است که تصمیم گرفته به انتقام کشته شدن زن بی گناهی به نام افشان، یکی از بالون‌ها را با تیر بزند. داستان بر بنیان واقعیت‌های تاریخی است و همچنین سندی روشن بر اینکه یکی از اهالی خون، بالون را ساقط نموده و بر روایت‌های ساختگی دیگر خط بطلان می‌کشد. هیجان، گره افکنی، حس انتظار و شخصیت‌پردازی در این قصه تحسین برانگیز است .
" اجاق روشن "  داستانی است که در نام خود گنجانده شده است. در جنوب، به خانواده‌ای که دارای فرزند
پسر باشد، «اجاق روشن» گفته می‌شود و اگر آن خانواده، فقط دختر داشته باشد، «اجاق کور» اطلاق می‌کنند. داستان، گریزِ مرد مهمان نواز خانواده از حرف‌ها و کنایه‌های مهمان بزرگ خود یعنی خان منطقه است که به خاطر نداشتن فرزند پسر، مدام او را ترغیب می‌کند که زن دوم اختیار کند. این گریز میزبان که زنش را دوست دارد، به کشمکش ذهنی منجر می‌شود و سرانجام به خوابی خوش منتهی می‌گردد.
" خندهٔ شیشک بور ": این داستان بر پایه باوری است که در گذشته، ریشه در درون مردم دوانده بود. شیشک بور یعنی گوسفند جوان ماده؛ و اگر این گوسفند، هنگام ذبح‌شدن، به روی صاحبش بخندد موجب نحسی و اتفاقات بد می‌شود. فضای داستان حالتی مالیخولیایی دارد و به‌گونه‌ای می‌توان آن را در ژانر رئالیسم جادویی گنجاند که واقعیت و خیال، پا‌به‌پای همدیگر در داستان حضور دارند. فضای دلهره‌آور داستان، دستکار ذهن پُرتخیل نویسنده‌ای است که تسلط فراوان بر فرهنگ عامهٔ دیار خود و آشنایی غبطه‌انگیز با باورها و اصطلاحات کهن جنوب دارد.
نکتهٔ درخور اشاره دیگر، کاراکتر این داستان است؛ یعنی عیوض ارغونی که در داستان «شرط‌بندی با آسمان» هم، قهرمان اصلی داستان بود.
" خین‌جوشون " روایت خون به ناحق ریخته‌ای است که سرانجام، دست سرنوشت، از قاتلان وی انتقام می‌گیرد. در این داستان، حس تعلیق به شدت پررنگ است. دلهره، ترس و توطئه، با هم تنیده می‌شوند تا داستانی خلق شود که از هر لحاظ، می‌تواند رضایت باطنی مخاطب را جلب نماید. ماجرای «خین‌جوشون» همانند دیگر داستان‌ها در مکان سنتی و زمان تاریخی گذشته اتفاق می‌افتد .
" آغاجمولی‌ها " روایت کهن امامزاده‌ای است که اکنون در اقلیم بوشکان قرار دارد. جمول در فرهنگ جنوب، به معنی دوقلوهاست. فرزندان دوقلوی یک خانوادهٔ سادات، فوت می‌کنند و مابقی ماجرا مربوط به ارتباط ماورایی پدر خانواده با بچه‌هاست. سوای اینکه فضای حاکم بر این داستان نیز رئالیسم جادویی است، نویسنده، تنها خواسته با تکیه بر باورهای مذهبی اهالی روستای «خون» در بخش بوشکان شهرستان دشتستان، این داستان را در شکل دیگری بیان کند.
" کفن دوم " داستانی است براساس ماجرایی واقعی که چند سال پیش در تنگ‌ارم اتفاق افتاد. بعد از نبش قبر شهیدی، حاضران متوجه شدند که جسد شهید هنوز سالم و دست نخورده است. این داستان هم اگرچه می‌تواند در زیر رئالیسم جادویی طبقه بندی شود، اما بیشتر از آن، نمایانگر باور مردم منطقه و همچنین نویسنده، به زنده و حیّ بودن شهید و ارج و قداست فرهنگ شهادت می‌باشد.
" جط زاده " را شاید بتوان ادای احترامی از سوی نویسنده به پیشگاه شاعر بزرگ جنوب منوچهر آتشی قلمداد کرد. شعر ظهور آتشی در باب رشادت‌های مردی به‌نام محدعبدو است که از خاندان شتربانان برخاسته بود و با تهوّر می‌تواند بسیاری از خوانین محلی را سر جایشان بنشاند. نویسنده در این داستان، زاویهٔ دید را تغییر داده، و بیش از آنکه  بر دلیری و حماسی بودن ماجرای محدعبدو تمرکز کند، ماجرای دلهره‌آور و پُر از استرس فرار خانواده و فرزندان خردسال محدعبدو را، بعد از کشته شدن ناجوانمردانهٔ وی، به زبان قلم بیان کرده است.
" آخرین منزلگاه قافله " داستان «خین‌داری» است. داستانی که به‌نظر کهن می‌آید اما متاسفانه هنوز در سامان جنوب، آنجاها که بافت سنتی غلبه دارد، قتل یک نفر، ممکن است زنجیره‌ای از قتل‌ها را در پی داشته باشد. حکایت آخرین منزلگاه قافله، حکایت خانواده‌ای است که به‌خاطر قتل، به کوهستان پناه آورده‌اند. حکایت گریز یک خانواده و همچنین غَدر و ناجوانمردی و افتادن در دام جایزه بگیران.
" رضا سرخو " داستان دیگری است از جوانی که می‌خواهد سری در میان سرها بلند کند. این داستان، به‌گونه‌ای پارت دوم داستانِ پولاد است. رضا سرخو مِهتر  خان است و از این کار، دل خوشی ندارد. دوست دارد تفنگچی شود و در جنگ میان خوانین بلوک، از خود کارِ نمایانی عرضه کند. سرانجام او را نیز به جرگهٔ تفنگچی‌ها می‌پذیرند اما کم تجربه‌گی، عاقبت خوبی برایش رقم نمی‌زند.
" خانباز " داستان بسیار جذابی از مهمان‌نوازی اغراق گونهٔ اهل جنوب است. البته این رسم، امروزه به پررنگی و شدت گذشته نیست. خانباز اخلاق خاصی دارد، هرچند میزبان سخاوتمندی است اما تندمزاج هم هست و همین خُلق تند، روایت این داستان را جذاب‌تر کرده است. مهمان‌نوازی اغراق‌گونهٔ خانباز، گاهی باعث رنج و مرارت مهمانان می‌شود ولی سرانجام، آنکه خشنود از خانهٔ خانباز برمی‌گردد، مهمان است. این داستان مرا به یاد داستانی از امین فقیری می‌اندازد که زن و شوهری فقیر، چون قادر نبودند از مهمان پذیرایی کنند، شبانه تصمیم به قتل وی می‌گیرند. داستان خانباز هم به همان اندازه گیراست اما با شیوهٔ بیانی دیگر.
" شاتو " داستان  کهن اقتدارگرایی در جوامع سنتی است. خان، در منطقه هیچ یاغی‌گری و سرکشی را تاب نمی آورد و این بار نه با زور سرنیزه بلکه با توطئه‌چینی، سعی می‌کند خانوادهٔ یاغی را تحریک به طغیان کند تا از این طریق به سرکوبشان مشروعیت بخشد. شاتو دختر خویشاوند یاغیان، طعمهٔ مناسبی است. بنابراین یکی از تفنگچی‌های جسور و بی‌شرم خود را به خواستگاری دختر می‌فرستد و رگ غیرت آنان به جنبش درمی آید و اینگونه فاجعه شکل می‌گیرد. هرچند داستان در دورهٔ گذشته رخ می‌دهد اما نوع پرداخت آن زیبا و هیجان‌انگیز است و حسی حماسی در میان کلمات موج می‌زند.
" علمدار سفیدپوش " آخرین داستان این مجموعه است و از لحاظ نثر و شیوهٔ بیان، با همهٔ داستان‌ها متفاوت می‌باشد. ریتم و آهنگ کلمات، شاعرانه و شتاب آلود است. شاید نویسنده نیز در این داستان تحت تاثیر آن دسته از نویسندگانی بوده است که همه جا بر طبل ادبیت و زبانیت می کوبند و داستانگویی را در درجهٔ دوم قرار می‌دهند. با این همه، فیاض در این داستان، استادانه عمل نموده، هم به ادبیت وفادار مانده و هم  از داستانگویی و روایت غفلت نورزیده است. در علمدار سفیدپوش هم مثل اجاق روشن، خلأ فرزند ذکور، غم و حسرتی تلخ بر واژه‌ها پاشیده است. غبار گورها، بیماری طاعون، حسرت بی‌وارثی، همه دردهایی است که بر قلب قربانعلی چنگ می‌اندازد.
کتاب «خین.جوشون»، روایت سنت‌های از یاد رفته است. روایت زندگی‌هایی در پستوی دهکده‌های کوهستان؛ آنجا که آهنگ قل‌قل قلیان با آوای تیترموک‌ها می‌آمیزد. فضای داستان‌ها آرکائیک است اما این هم گونه‌ای نگاه و جهان بینی است که هنوز کاربرد دارد و مشتاقان زیادی در میان اهالی هنر. وگرنه هر ساله چندین رمان و فیلم و سریال تاریخی و اسطوره‌ای در جهان خلق و به نمایش گذاشته نمی‌شد. فیاض با علاقه به زاد بوم و همچنین اشراف بر باورها، حکایت ها و رسوم نیاکان و نیز تسلط کامل بر نوع سخن‌گویی و گویش گذشتگان، سوژه‌ها و موضوع‌هایی را در داستان‌ها به تصویر کشیده، که هنوز در جوامع مدرن با پوسته‌ای دیگر در جریان است:  کشمکش بین قدرت و مردم ضعیف، آرزوهای بربادرفته، احترام و ارج‌گذاری به افرادی که دارای هویت و خواست فردی هستند و جامعه به آنان برچسب هنجارشکن می‌زند.
نویسنده، در فضایی پاستورال و شبانی، ما را در دفتری کوچک، به ضیافتی دیرین فرامی‌خواند. خواندن این  داستان‌ها تجربه‌ای است گرانبها؛ تجربه‌ای آمیخته با بوی کوهستان، عطر زیبای سادگی در دل مردمی که شجاعت، غیرت، مهمان‌نوازی، عشق و حماسه برایشان چون آیینی مانا و مقدس هرگز از خاطرها زدودنی نیست. «خین‌جوشون» کتابی است در ادامهٔ سنت داستان‌نویسی جنوب، در ادامه مسیری که چوبک، روانی پور و صفدری و دیگران، ستارگان درخشانِ آنند . باری، این مجموعه را نیز  می توان چون فانوسی روشن بر تیرک داستان‌گویی جنوب ایران ارج گذاشت.

فروردین 1403



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1403/02/02 - 21:04
1
0
درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار.
1403/01/31 - 20:26
0
0
خوشحالم که ادبیات پایداری در دشتستان بزرگ روز به زوز پر رونق تر می شود. درود بر دکتر بایندری و دکتر فیاض
1403/01/31 - 15:09
0
0
درود بر دکتر بایندری
بسیار متن زیبایی بود
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • تصاویر اختصاصی اتحاد خبر از آیین گشایش بیست‌ونهمین نمایشگاه نفت
  • تصاویر اختصاصی اتحاد خبر از نخستین روز بیست‌ونهمین نمایشگاه بین المللی نفت با حضور رییس جمهور
  • معاون عمرانی فرمانداری دشتستان منصوب شد
  • بازدید نماینده دشتستان به همراه فرماندار شهرستان و رئیس دانشگاه علوم پزشکی از مراکز درمانی این شهرستان / تصاویر اختصاصی اتحاد خبر
  • پنجمین نکوداشت هفته گویش دشتستانی / تصاویر
  • کشتی فقط ورزش نیست، مدرسه پهلوانی است
  • پیروزی حقوقی جم با هدایت شیرکانی و نجفی اردکانی؛ پایان پرونده مهر
  • تصاویر اختصاصی اتحاد خبر از دومین روز بیست‌ونهمین نمایشگاه بین المللی نفت در تهران
  • نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1341
  • بخشدار بخش ارم: پروژه راه ارتباطی نمازگاه–ارم–بوشکان با جدیت پیگیری می‌شود
  • نمایش "آزرمیدخت" در پلاتو استاد فخری برازجان به روی صحنه است
  • فرج الله کمالی با سروده هایش حافظ ادبیات و گویش شیرین محلی بود
  • سرپرست میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی استان بوشهر معارفه شد / تصاویر
  • تفاهم‌نامه همکاری پژوهشگاه پلیمر ایران و پتروشیمی جم پیلن امضا شد / تصاویر اختصاصی اتحاد خبر
  • تیم‌های اتحاد و تابان فینالیست لیگ پیشکسوتان فوتبال برازجان شدند / تصاویر
  • تصاویر اختصاصی اتحاد خبر از آیین گشایش بیست‌ونهمین نمایشگاه نفت
  • لزوم توسعه زیرساخت‌های جاده‌ای در منطقه پارس جنوبی
  • بازآرایی حکمرانی در بوشهر
  • دیپلمات دشتستانی در قلب دیپلماسی جهانی
  • تصاویر اختصاصی اتحاد خبر از نخستین روز بیست‌ونهمین نمایشگاه بین المللی نفت با حضور رییس جمهور
  • انتصاب یک بوشهری بعنوان عضو هیات مدیره شرکت مهندسان مشاور خانه سازی ایران
  • اجرای جنگ شادی و تجلیل از نویسندگان و بازنشستگان شهر وحدتیه / تصاویر اختصاصی
  • گزارش تصویری / تجلیل از کارگران نمونه منطقه پارس
  • دهن اسب آبی کم بود باسن ترامپ هم اضافه شد!
  • آیین افتتاح آموزشگاه رانندگی پایه یک و دو اژدری در برازجان برگزار شد / تصاویر اختصاصی
  • معاون عمرانی فرمانداری دشتستان منصوب شد
  • بازدید نماینده دشتستان به همراه فرماندار شهرستان و رئیس دانشگاه علوم پزشکی از مراکز درمانی این شهرستان / تصاویر اختصاصی اتحاد خبر
  • یک دشتستانی مدیر بانک ملی در استان مرکزی شد
  • پنجمین نکوداشت هفته گویش دشتستانی / تصاویر
  • آموزش و پرورش را تحقیر نکنید!
  • .: محمدی حدود 3 ساعت قبل گفت: لعنت به این بیماری ...
  • .: معصومه دویره حدود 13 ساعت قبل گفت: با سپاس از روزنامه ...
  • .: معصومه دویره حدود 13 ساعت قبل گفت: در پشت این مطلب ...
  • .: مهدی حدود 14 ساعت قبل گفت: بیش باد! دشتستان و ...
  • .: سید حمید رضا حسینی 1 روز قبل گفت: برای عزیزان جناب آقای ...
  • .: ابوالقاسم جام شهریاری 1 روز قبل گفت: بسم‌الله الرحمن الرحیم الهم ...
  • .: مهدی حدود 2 روز قبل گفت: هزار آفرین به انتخاب ...
  • .: مسعود آتشی حدود 3 روز قبل گفت: درود خدا بر همه ...
  • .: اکبری حدود 4 روز قبل گفت: یاد و خاطره استاد ...
  • .: رضایی حدود 4 روز قبل گفت: درود به اتحاد خبر ...