- در میانهی آتش: ایران امروز به قوام نیاز دارد یا فروغی؟
- فعالان رسانهای بوشهر: حماسههای بزرگ روزهای اخیر درتاریخ کشور ماندگار میشود
- تقویت زیرساختهای فرهنگی هنری استان بوشهر
- پیام بخشدار ارمِ دشتستان در محکومیت تجاوز به تمامیت ارضی کشور
- طرح تعلیق همکاری ایران با آژانس در صحن مجلس اعلام وصول شد
- رئیسجمهور آمریکا باطن خبیث خود را نمایان ساخت و ثابت کرد حیله گر است
- شلیک چندین موشک از سمت ایران علیه اراضی اشغالی
- ستاد عملیات حوزههای علمیه خواهران در وضعیت جنگی تشکیل شد
- برگزاری تمام امتحانات دانشگاهها به شهریورماه موکول شد
- خدماتدهی ۱۵۰ مرکز نیکوکاری استان بوشهر به نیازمندان
اتحاد خبر - خان :محمدو گفت: "عبدو را یادت هست؟"گفتم: "کدام عبدو؟" سرش را خاراند و گفت: "مگر ما چند تا عبدو داریم توی دِه؟" راست می گفت. ما یک عبدو بیش تر نمی شناختیم! بی خیال گفتم:"چه شده؟ مُرده؟!" گفت: "زبانت را گاز بگیر! طوری می گویی مرده! انگار یک بُز سینه پهلو کرده. درست است که این روزها مرگ از رگ گردن به انسان نزدیک تر شده...

خان:
محمدو گفت: "عبدو را یادت هست؟"گفتم: "کدام عبدو؟" سرش را خاراند و گفت: "مگر ما چند تا عبدو داریم توی دِه؟"
راست می گفت. ما یک عبدو بیش تر نمی شناختیم! بی خیال گفتم:"چه شده؟ مُرده؟!" گفت: "زبانت را گاز بگیر! طوری می گویی مرده! انگار یک بُز سینه پهلو کرده. درست است که این روزها مرگ از رگ گردن به انسان نزدیک تر شده. ایضاً؛ این شتر روزی درب خانه ی همه می خوابد اما عبدو حالا حالا باید جان بکند! بچه ی مردم را زنده زنده زیر گِل می کنی؟!"
عبدو را می شناختم، یعنی روزگاری هم کلاس بودیم. آدمی بود شوخ و شَنگ، بی خیال و چِکّه. خنده یک دم از لبانش محو نمی شد. همیشه ی خدا یک چیزی لای کُت، تویِ جیب، رویِ زبان و ... آماده داشت که مردم را با آن شاد کند. غمگین می رفتی نزد عبدو، با گُلِ لبخند برمی گشتی. محال بود با عبدو نشست و برخاست کنی و آیینه یِ دق باشی!"
عبدو از دارِ دنیا یک زن داشت؛ یک زن کدبانو، خوش خُلق، بساز و آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری. و البته؛ پنج شش بچّه ی قد و نیم قد که مثال بچه بلبل همیشه ی خدا دهانشان باز بود و عبدو مثل آدم های خانه آتش گرفته از بوقِ سگ، سگ دو می زد تا دهانِ این یک جین آدم را پر کند.
همه یِ ده وقتی می خواستند یک زندگیِ گرم را مثال بزنند، نُقلِ دهانشان عبدو و بیگم بود. مثل همه ی خانه ها دعوا بود. سر و صدا هم بود اما این ها نمک زندگی عبدو بود.هر گاه یکی گُر می گرفت، دیگر مثل آب سرد می شد...
به خانه ی عبدو رسیدیم. از تعجب نزدیک بود پس بیفتیم. انگار سونامی آمده بود و رنگ و رونق آن زندگی را تمام برده بود. همه چیز درهم و برهم بود؛ شلخته و بی ریخت. یک موشک صاف افتاده بود وسط این زندگی شیرین. عبدو از غم پیر شده بود.خمیده راه می رفت. وقتی سلام کردم؛ گفت: "کاش نمی آمدید! آمدید تا روزگار بی کسی و بدبختی عبدو را ببینید!" محمدو خانه را سامان داد. قلیان را چاق کرد و یک چای خوش رنگ ترتیب داد. عبدو خود را از سایه دیوار رساند به مجلسی. محمدو یک چای برایش ریخت. قلیان دیدو شده را داد دستش. دو سه فِرق کشید. پشت بندِ آن چای را با یک قند هورت کشید. گفتم: ماجرا را بگو تا سبک شوی!
قلیان را کشید جلوتر و گفت" بدبختی تعریف داره! قصّه کشیدن داره!" محمدو گفت: "خالو؛ به خدا بگو تا دلت خالی شود."
بعد از کلَی این در و آن در گفت: "بعد از آن ماجرای گشت ارشاد، کشف حجابِ یک یکِ سلبریتی ها و آن طوفان که راه افتاد؛ انگار آتش به جان بیگم افتاده بود. هر روز به بهانه ای می رفت شهر. یک باره از این رو به آن رو شد. پول بی زبان مرا که برای ریال به ریال آن شُر شُر عرق ریخته بودم در تابستانِ سگ کشِ بندر، ولو کرد در لوازمِ آرایش، پوشاک اَجق وَجق و ... یک باره مثل جن زده ها می گفت: "بینی ام خیلی توی ذوق می زند. باید آن را بکوبم و دوباره بسازمش. به جای این عینکِ تخته ای هم یک لنزِ رنگی باید کار بگذارم."
عبدو بالش پشت سرش را صاف کرد و ادامه داد: "هر روز روسری بیگم دنده عقب می گرفت و مانتوش آب می رفت." گفتم: "صبر دواست.چند صباحی نمی گذرد که مدرنیته از سرش می افتد و دوباره می شود بیگم قدیمی. روزها مثل برق و باد می گذشت. بیگم حرف های تازه می زد: "... آدم دلش باید پاک باشد، باقی همه هیچ است. هیزها و مریض ها می افتند دنبالِ چهار تار مویِ آشفته در باد خانم ها و گرنه..."
من سه شیفت کار می کردم. هشتم گرو نهم بود. نمی توانستم یک پیراهنِ زیر برای خودم بخرم. آن وقت... قطراتِ اشک قِل خورد روی گونه های سبزه یِ عبدو. اشک عبدو برای همه تازگی داشت!
سکوت کرد. آهی کشید. آبی نوشید و گفت: "حاج خانم افتاد توی فازِ کاشتِ ناخن و کلاسِ زیبایی. گفتم: موبایل برایش بخرم؛ شاید سرگرم شود و همه چیز برگردد به تنظیمات کارخانه. پایش که به فضاهای مجازی باز شد. تمام جیک و پوک زندگی ام افتاد دستِ بچه خُرده های شهر!"
این اواخر علاوه بر حرف های عجیب و غریب بند کرده بود که نامم را باید عوض کنم. یک چیزی توی مایه ی زولبیا که بوی نا می داد. نتوانستم خودم را بگیرم. گفتم: آخر تو غزل سرا هستی که می خواهی تخلّص اختیار کنی. فرمانده یِ حشد الشعبی یا داعش هستی که نیاز به نام رمز داری یا مدیر مایکروسافت. یحتمل پشت بی سیم عملیات هستی و می خواهی نامت لو نرود... دیدم تا تشت رسوایی ام از بام نیفتاده است، پایِ مدرنیته را از زندگی ام بُبرم. مثل یک جنتلمن واقعی، سوارش کردم و رساندمش خانه پدرش...
عبدو رو به من کرد و گفت: تو را به خدا با خط درشت تیتر بزنید که؛ "بهای آزادی ویرانی زندگی نیست."
تازه ترین خبرها
- فعالان رسانهای بوشهر: حماسههای بزرگ روزهای اخیر درتاریخ کشور ماندگار میشود
- تقویت زیرساختهای فرهنگی هنری استان بوشهر
- پیام بخشدار ارمِ دشتستان در محکومیت تجاوز به تمامیت ارضی کشور
- طرح تعلیق همکاری ایران با آژانس در صحن مجلس اعلام وصول شد
- رئیسجمهور آمریکا باطن خبیث خود را نمایان ساخت و ثابت کرد حیله گر است
- شلیک چندین موشک از سمت ایران علیه اراضی اشغالی
- ستاد عملیات حوزههای علمیه خواهران در وضعیت جنگی تشکیل شد
- برگزاری تمام امتحانات دانشگاهها به شهریورماه موکول شد
- خدماتدهی ۱۵۰ مرکز نیکوکاری استان بوشهر به نیازمندان
- تجمع مردم بوشهر در محکومیت جنایات آمریکا
- وحدت و همدلی مردم ایران کلید پیروزی در برابر دشمنان است
- آمریکا با حمله به ایران دست نیروهای مسلح را برای هر اقدامی باز کرد
- پرسپولیس دنبال راهکار برای ورود خارجی ها به تهران
- بستن تنگه هرمز با الگوی یمن
- مستمری هیچ خانواده مددجویی در شرایط فعلی قطع نمیشود
- تامین دارو و غذا با هیچ خللی مواجه نیست
- معرفی ۱۴ بازیکن تیم ملی والیبال برای دیدار با صربستان
- مختصات پایگاههای آمریکا در منطقه؛ حق مشروع ایران در پاسخ به تجاوزات
- رسانههای صهیونیستی: انگار در تلآویو زلزله آمده است
- هیچ کمبودی در کالاهای اساسی نداریم؛ جای نگرانی نیست
- «نه» طارمی به پیشنهادات حیرت انگیز تابستانی؛ تکلیف از یک طرف مشخص شد
- تحلیل عملکرد تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملتها؛ شرط موثر بودن پیاتزا
- نتایج امتحانات نهایی به تدریج اعلام میشود؛ زمان نهایی ثبت اعتراض
- اعدام همکار مجازی ایراناینترنشنال و سرپل سرویس جاسوسی موساد
- عناوین روزنامههای امروز1404/4/2
- بازدید مدیرعامل تامین اجتماعی از وضعیت ارائه خدمات به مردم
- آمادگی مدیریت استان برای راهاندازی رشتههای پزشکی و دندانپزشکی در دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر
- عراقچی: اعلام نمیکنم که در پاسخ به تجاوز آمریکا چه خواهیم کرد/حمله آمریکا خسارت قابل توجهی نداشته/هنوز از طریق چند منبع از واشنگتن پیام دریافت میکنیم
- پیام تبریک رئیس اتحادیه مشاورین املاک و نمایشگاه داران خودرو دشتستان به مناسبت روز اصناف
- دشمنان ایران را پشیمان می کنیم
- موج واکنشهای جهانی علیه تجاوز آمریکا به ایران؛«پیامدهای خطرناکی دارد»
- عرضه کالاهای اساسی در فروشگاهها بدون وقفه
- پیامکهای سازمان امور مالیاتی با سر شماره MALIAT ارسال میشود
- سفارش کتب پایههای اول، هفتم و دهم دانش آموزان از ۷ تیر
- تأسیسات هستهای ایران نابودشدنی نیست
- اولین اطلاعیه سپاه پاسداران بعد از حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران/ موج جدید عملیات وعده صادق ۳ با موشک های ویران کننده
- اطلاعیه مرکز نظام ایمنی هستهای کشور در پی حمله آمریکا به فردو، نطنز و اصفهان: هیچگونه خطری اهالی ساکن در اطراف سایتهای یاد شده را تهدید نمیکند
- بازارهای جهانی پس از حمله به ایران: جهش نفت، افت رمزارز، صعود طلا
- سخنگوی قرارگاه خاتم الانبیا(ص): هر کشوری با رژیم صهیونیستی مشارکت کند، هدف مشروع ما است
- موشک خیبر برای اولینبار بهسمت اسرائیل شلیک شد
- نگرانی رسانههای جهان از اقدام جنایتکارانه ترامپ علیه ایران
- نامه فوری ایران به شورای امنیت در پی حمله امریکا به تاسیسات هستهای
- انصاری: آمریکا در هیچ یک از جنگهای اخیرش موفق نبوده است
- صالحی: ایران آماده مقابله با هرگونه تجاوز دشمن است
- سردار کوثری: جمهوری اسلامی و ایران از هم جدا نیستند/ کسانی که این حرف ها را می زنند دنبال ایجاد تفرقه اند
- واکنشها در پاکستان به جنایت تجاوزگرانه ترامپ؛ ایران ضربه خواهد زد
- فعال سیاسی : وحدت ملی سرمایهای برای دیپلماسی ایران در محکومیت تجاوز رژیم صهیونسیتی است
- حمله به تاسیسات هستهای ایران؛ واکنشهای متناقض در آمریکا
- کشف چندین ریزپرنده در استان بوشهر
- حذف نمایندگان فوتبال آسیا از جامجهانی باشگاهها