امروز: جمعه 07 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 17 بهمن 1401 - 07:58
اختصاصی اتحادخبر؛

اتحاد خبر - خان :روضه خوان؛ مصیبت را سوزناک می خواند. حاضران؛ دست ها را مثلِ چتری چسبانده بودند به پیشانی طوری که روی چشم ها سایه افتاده بود. نمی دانم چرا هر کاری می کردم؛ گریه ام نمی گرفت! شیخ جَوَر می گفت: "هر که بر مصیبتِ آقا نگرید؛ به بیماریِ قساوتِ قلب مبتلا گشته است!" بارها از او شنیده بودم که: "با هر گناه، رویِ قلب که چون پرده یِ سفیدی...

دنیای دِه!!! (۴)

خان:


روضه خوان؛ مصیبت را سوزناک می خواند. حاضران؛ دست ها را مثلِ چتری چسبانده بودند به پیشانی طوری که روی چشم ها سایه افتاده بود. نمی دانم چرا هر کاری می کردم؛ گریه ام نمی گرفت!  

شیخ جَوَر می گفت: "هر که بر مصیبتِ آقا نگرید؛ به بیماریِ قساوتِ قلب مبتلا گشته است!" بارها از او شنیده بودم که: "با هر گناه، رویِ قلب که چون پرده یِ سفیدی است؛ یک لَک می افتد. با هر معصیت؛ لکّه ها بیش تر و بیش تر می شود. قلب؛ خال خالی و گل باقالی می شود و در آخر؛ بدل به سیاه چادری می شود که اشعه یِ تیزِ  آفتاب نیز نمی تواند آن را روشن کند!!!

قلبِ من سنگ شده بود کَانّه آن دو دختر که به امام زاده یِ ده بی ادبی کرده بودند و سنگ شده بودند!!! شیخ جَوَر مرتب آن دو تخته سنگ(مجسمه دو دختر!!!) را به عنوان آیینه یِ عبرت و نمادِ بی اعتنایی به شرعِ مقدس، تویِ صورتِ مردم ده می کوبید و هر روز و هر شب آن را پیش چشمانشان می آورد.

مردمِ ده برای استغفار از این ذنبِ لایغفر، خود را به آب و آتش می زدند تا این لکّه یِ ننگ را از دامانِ روستا بردارند. تا جَوَر  می گفت: " کن." همه خود را پرتاب می کردند تا "فیکون" کنند.
محمدو  می گفت: "چه حکم یزدان، چه فرمانِ جَوَر!!!!"
 
چند بار شیطان را لعن و نفرین کردم شاید این افکارِ کریه از ذهن من بیفتد؛ افاقه نکرد. بدتر این که؛ وقتی میش کریم- پیرمردی که چهار زن اختیار کرده بود و در به در دنبال پنجمی بود- می گریست؛ انگار غش غش می خندید و شُشِ آدم را بیش تر قلقلک می داد  که هِرُّ و هِرّ بخندد تا بگرید.

محمدو آهسته می گفت: "میش کریم بیش تر به حالِ زارِ خودش می گرید که در این سالِ قحط، باید شکمِ یک دو جین آدم را سیر کند و آخ هم نگوید..."

عطسه های کج و پی در پیِ "الله قلی" هم قوزِ بالا قوز  بود. یک جوری عطسه می زد انگار جدول ضربِ خانه یِ هفت را در هشت هجّی می کرد.

 محمدو دستش را گذاشته بود روی تمامِ پیشانی اش و سرش را هُل داده بود میان زانوها. شاید می خندید، شاید هم...خودش می گفت:"عطسه های "آلَو" هر ننه قمری را می خنداند چه رسد به من که چیلم سُست است و به تَرَکِ دیوار هم خنده ام می گیرد."

در همین اثنا، در باز شد و عبدَلی وارد مجلسِ روضه شد. وقتی حرف می زد، زبانش می گرفت. با هر لکنت، پایش را  نیز محکم  تکان می داد.صاحبِ مجلس به رسمِ معمول  بلند شد و خوش آمد گفت. عبدلی می خواست بگوید: "مُرواتون همه سال" زبانش روی حرف ت ترمز کرد. پایش را مثل فرفره تکان می داد. یک سینیِ شربت پیشِ پای بانی مجلس بود. عبدلی بر مغزش فشار آورد. مثل ارشمیدس یک باره حرف(ت) را یافت، آن را خواست ادا کند. پایش را کمی برد عقب و سینی شربت را حواله کرد سمت من و محمدو...

 خدا را شکر کردیم که سرد بود و شیرین بود!!!

محمدو گفت: "هر چه این بی زبان صاف و ساده است؛ پدرش "حاجی گندو" رند است و حرام لقمه." سپس پُکِ محکمی به سیگارش زد و ادامه داد: "می داند که قلبِ کاکای من به عشق لیلو می زند؛ باز مثل گربه یِ چشم باز نشده، هر شب خودش و آن زن خیکی اش شال و کلاه می کنند و می روند خواستگاری لیلو برای این گلابی اش! دود سیگار را حلقه ای داد بیرون و گفت: "جالب تر این که؛ تازگی ها خانه ای به اندازه یِ حسینیه یِ ارشاد بنا کرده است. پنجره و بالکن اش را هُل داده توی حلقِ خانه هایِ در و همسایه. نمی دانم این سیاه سوخته یِ پشمالو به چه می نازد که  همه ی ده را به هم ریخته است."

 سیگار بعدی را آتش زد و گفت: کاکام حسنو می گوید:"جَوَر، حاج گندو، حَبو دلّال و ... دستشان توی یک کاسه است."

ماه بعد؛  فارغ  از دود و دمِ شهر رفتم دِه. محمدو را دیدم. پَکر بود و دَمَغ. بدون سوال گفت: "کاکام حسنو خواب و خوراک ندارد از شبی که لیلا از نردبان افتاده و برای همیشه  فلج شده است..."

 اشک در چشمان محمدو حلقه زد. با بغض گفت:"قیافه ی کاکام ؛ انگار دو پاچه استخوان را صاف گذاشته اند و پوستی روی آن کشیده اند. می لرزد. تب می کند و هُق می زند. مرتب می گوید: "می خواهم حاج گندو، جَوَر و دلال را یک جا با بِرنو بدوزم، بفرستم آن دنیا تا ده آزاد شود."

طبق تئوریِ روضه خوان؛ حسنو قسی القلب شده است. یحتمل به دلیل بی ادبی به ساحتِ ابدالِ خدا به ویژه "حاج گَندو" به زودی سنگ خواهد شد...

ادامه دارد.



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» پلورده (نوروزنامه) [حدود 1 ماه قبل]
» زنل قدّیم+ فایل صوتی [بيش از 8 سال قبل]
» طنز/ کُنجیر(83) [حدود 1 سال قبل]
» دنیای دِه !!!(۶ ) [حدود 1 سال قبل]
» بيس و چارِ خرداد [بيش از 10 سال قبل]

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/05
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/05
  • این روغن ناجی دیابتی ها، قندخون را بطور کامل شفا می دهد
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/06
  • احیاء یک واحد تولیدی راکد بعد از ۱۰ سال در دشتستان
  • جزییاتی از بیماری ترانه علیدوستی و علت آن
  • رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکت‌های بزرگ و قدرتمند دنیا
  • عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌‌کنند
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: شهرزاد آبادی حدود 16 ساعت قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 4 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 7 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 10 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 10 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...