- زندگی نامه و معرفی محمدحسین کمالی
- مطالبه فعالان اقتصادی استان بوشهر تعطیلی شنبه است
- سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
- رئیس دانشگاه کراچی در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود، مدرک دکترای افتخاری را به رئیسی داد / سال ۹۶ در روسیه بدون حضور مقامات ارشد دولتی، به روحانی مدرک دکترای افتخاری دادند
- طرحهای مقابله با تنش آبی در نقاط مختلف استان بوشهر اجرا میشود
- حفاظت از لاکپشتهای دریایی در بوشهر/برداشت بارناکل غیرقانونی است
- ۴ هزار و ۱۹۳ نفر از دانشجویان متاهل وام تحصیلی دریافت کردند
- شیوه صحیح استفاده از محصولات مراقبت پوستی برای تاثیرگذاری بیشتر
- علائم سرطان روده بزرگ را بشناسیم
- هواشناسی ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / رگبار و رعدوبرق در مرکز و شرق کشور
اتحادخبر-زینب کوهرو: من از همان بچگی پسر شر و شیطونی بودم.به قول دایی بزرگهام از دیوار راست بالا میروم.تمام فامیل یا بهتر بگویم تمام مردم محله میدانند که من خیلی نترس، شجاع و دیوانه هستم.با این سن کمم خیلی از بزرگترهای محل دل و جراتدارتر هستم.اگر کسی بگوید فلان جا خطر دارد و هیچ انسانی نباید برود من اولین کسی هستم که میروم.اصلا ترس در...
زینب کوهرو:
من از همان بچگی پسر شر و شیطونی بودم.
به قول دایی بزرگهام از دیوار راست بالا میروم.
تمام فامیل یا بهتر بگویم تمام مردم محله میدانند که من خیلی نترس، شجاع و دیوانه هستم.
با این سن کمم خیلی از بزرگترهای محل دل و جراتدارتر هستم.
اگر کسی بگوید فلان جا خطر دارد و هیچ انسانی نباید برود من اولین کسی هستم که میروم.
اصلا ترس در زندگی من معنایی ندارد.
اما خب، همیشه در زندگی آدم یک روزی است که با بقیهی روزها فرق دارد.
آن یک روز یا شروع اتفاق سرنوشت سازی است یا پایان سرنوشت...
برای من آن روز شروع بود.
شروع اتفاقی که زندگیم را دگرگون ساخت.
من مثل تمامی روزها آخر از همه به کلاس درس ادبیات رفتم و یک راست سراغ آخرین میز رفتم و رویش نشستم.
هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که از پچ پچ بچهها فهمیدم دبیر ادبیات نمیآید.
من هم از خدا خواسته سرم را روی میز گذاشتم و سعی کردم کم خوابی دیشبم را جبران کنم اما صحبتهای بغل دستیام خواب را از سرم پراند.
پدرام داشت با هیجان قضیهای را برای چندتا از بچهها تعریف میکرد.
بدون اینکه سرم را بلند کنم به حرفهایش گوش دادم:
- دیشب، دیشب خودم از عمویم شنیدم که داخل همین خانه خرابهی کنار مدرسه موجودی دراز و پشمالو زندگی میکند، خیلی زشت است کسی جرأت ندارد به خانه خرابه نزدیک بشود میگویند قاتل بچههاست آنها را میدزدد و دل و روده شان را در میآورد و میخورد...
از حرفهایش خندهام گرفت.
عجب اراجیفی داشت به خورد بقیه میداد.
سرم را بلند کردم و باتمسخر رو به پدرام گفتم:
- مطمئنی این حرفها را از عمویت شنیدهای؟ نکند از خودت در آوردهای؟
پدرام که به تریج قبایش بر خورده بود اخم ریزی کرد و با حق به جانبی گفت:
- اصلاً هم اینطوری نیست، من از خودم چیزی در نمیآورم در ضمن عمویم میگفت آن موجود دراز هر پنج سال یکبار به این محله میآید و تا بچهای را با خودش نبرد آرام نمیگیرد، طعمهاش هم بچههای فضول و نچسبی مثل توست.
برای چندثانیه جملهای آخر پدرام در گوشم زنگ زد ولی من پسری نبودم که میدان را خالی کنم و به این زنگ خطرها بها بدهم به همین خاطر موضعم را حفظ کردم و با پوزخند گفتم:
- پدرام تو تخیل خیلی قوی برای نوشتن داستانهای ترسناک و حال بهمزن داری بهت توصیه میکنم این استعدادت را که از عمویت به ارث بردهای نادیده نگیری.
بچههایی که نزاع ما دو نفر را تماشا میکردند به یکباره بلند زیر خنده زدند.
پدرام از عصبانیت و خجالت سرخ شد و گفت:
- تو که اینقدر اصرار داری داخل آن خرابه چیزی نیست چرا خودت به آنجا نمیروی؟ هااا؟
با این حرفش غلغلهای به راه افتاد و من تحت تاثیر جو کلاس بزرگترین اشتباه عمرم را کردم:
- قبول است، من میروم.
پدرام لبخند مرموزی زد و گفت:
- اگه غیب شدی و خبری ازت نشد اصلاً تعجب نمیکنم.
در جواب حرفش چیزی نگفتم، میدانستم این حرفها را میزند تا تَه دل من را خالی کند.
آنروز تا زمانیکه زنگ خانه به صدا در بیاید پدرام مدام با حرف هایش من را میترساند اما وقتی که فهمید تصمیم من جدی است و قرار است واقعاً به خانه خرابه بروم دیگر چیزی نگفت و با چشمهای گشاد نگاهم کرد.
بچههای مدرسه تا نزدیکیهایِ آن خانهی نحس دنبالم آمدند.
وقتی وارد محوطهی خانه خرابه شدم آسمان به یکباره سیاه شد و باد سردی شروع به وزیدن کرد.
دوست داشتم پشتم را به آن خانه کنم و تا خانهمان یک نفس بدوم اما از تمسخر بچهها میترسیدم.
کمی جلوتر رفتم.
بعضی از جاهای سقفِ خانه خرابه ریزش کرده بود، روی دیوارها پر از تار عنکبوت و گرد و غبار بود، هیچ انسانی نمیتوانست یک لحظه هم اینجا زندگی کند.
نگاهم به یکی از پنجرههای شکسته افتاد.
سایهای دراز و خمیده روی پنجره نقش بسته بود.
حالت سایه طوری بود که انگار صاحبش کمین کرده.
کمین کرده؟؟؟
نفس در سینهام حبس شد، حاضرم قسم بخورم که او از حضور من خبر داشت.
پاهایم توان حرکت نداشت ولی در عوض سایه حرکت کرد و جلو آمد.
دهانم مثل یک ماهی باز و بسته میشد، میخواستم فریاد بزنم و درخواست کمک کنم اما صدایی از گلویم خارج نمی شد تا این که ...
*یک هفته بعد
پدرام با ترس و لرز کیف مدرسهاش را از روی میز صبحانه برداشت و در حالی که دست مادرش را محکم گرفته بود بیرون رفت.
این روزها به خاطر این حرکات بچگانهاش بهشدت مورد سرزنش بزرگترهایش و تمسخر دوستانش قرار گرفته بود اما مگر مهم بودند؟؟
بگذار همه او را بچه ننه بخوانند.
مادرش در حالی که غرغر میکرد در حیاط را باز کرد و گفت:
- پسر تو یکهو چت شده؟ هااان؟؟ دوازده سال سن داری اما... لا اله الا الله.
در این یک هفته به غرغرهای مادرش عادت کرده بود یا شاید اصلاً دیگر برایش مهم نبودند.
در حالیکه سعی میکرد سرش را پایین بیاندازد از چارچوب در گذشت.
نمیخواست چشمش به آگهیهای روی دیوار بیافتد.
آگهیهایی با این مضمون:
پسری دوازده ساله گمشده.
او بعد از مدرسه به خانه برنگشته.
هرکس از او خبری دارد لطفاً به این شماره زنگ بزند.
۰۹۱۲...
تازه ترین خبرها
- مطالبه فعالان اقتصادی استان بوشهر تعطیلی شنبه است
- سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
- رئیس دانشگاه کراچی در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود، مدرک دکترای افتخاری را به رئیسی داد / سال ۹۶ در روسیه بدون حضور مقامات ارشد دولتی، به روحانی مدرک دکترای افتخاری دادند
- طرحهای مقابله با تنش آبی در نقاط مختلف استان بوشهر اجرا میشود
- حفاظت از لاکپشتهای دریایی در بوشهر/برداشت بارناکل غیرقانونی است
- ۴ هزار و ۱۹۳ نفر از دانشجویان متاهل وام تحصیلی دریافت کردند
- شیوه صحیح استفاده از محصولات مراقبت پوستی برای تاثیرگذاری بیشتر
- علائم سرطان روده بزرگ را بشناسیم
- هواشناسی ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / رگبار و رعدوبرق در مرکز و شرق کشور
- گفتوگوی تلفنی وزیر خارجه پرتغال با امیرعبداللهیان درباره کشتی اسرائیلی توقیف شده
- موضع تازه وزیر دفاع آمریکا درباره عملیات ایران علیه اسرائیل
- قندهای پنهان در رژیم غذایی خود را بیابید و آنها را حذف کنید
- ورزش باعث رشد قد میشود؟
- چرا برای کاهش وزن نباید سراغ «پیکرتراشی» بروید؟
- پرداخت یکسوم وامهای استان بوشهر توسط بانک قرضالحسنه مهر ایران
- این سوسک یک اثر هنری است (عکس)
- ام1 پروکار ؛ یکی از خاص ترین های ب ام و (عکس)
- موزخوار شلو را تا کنون دیده اید؟! (عکس)
- آلومینیوم کابوس پرسپولیس «اوسمار» / آمار خوب شاگردان حسینی
- پرسپولیس حریف گربه سیاه نشد/ حضور یک تیم از لیگ دسته اول
- کشتیگیر بوشهری به مدال برنز رسید
- پتروشیمیها حق مردم استان بوشهر را بدهند/ لزوم رعایت عدالت
- سرمایه هلدینگ خلیج فارس نباید خرج یک تعداد سلبریتی پرخرج شود
- عملیات بهسازی و نوسازی باغات استان بوشهر اجرا میشود
- روسیه: اوکراین حدود هزار نظامی دیگر را از دست داد
- بازتاب پیروزی سپاهان در جام حذفی توسط سایت پرتغالی
- بازی پرسپولیس - سپاهان جنگ واقعی است/ نکونام کار بزرگی کرده است
- تهدید به بمبگذاری در سفارت روسیه در برزیل
- کره شمالی: حقوق بشر ابزار تهاجم و رفتار خصمانه آمریکاست
- چالشهای صنعت داروهای گیاهی در ایران/ انتقاد از قیمتگذاری دستوری
- کلید اولیه نوبت اول کنکور سراسری سال ۱۴۰۳ سهشنبه منتشر میشود
- مقامات آمریکا شایستگی اخلاقی اظهار نظر درخصوص حقوق بشر را ندارند
- ایران قهرمان رقابتهای کشتی فرنگی جام تختی شد
- ترکیب تیم ملی فوتسال ایران مقابل ازبکستان مشخص شد
- ترکیب پرسپولیس مقابل آلومینیوم اعلام شد
- آمریکا: اسرائیل مرتکب نسل کشی در غزه نشده است!
- 🎥ویدیو/ شنبه های اتحاد خبر با سید حمید شهبازی (۶)
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۸
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/08
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/08
- خط و نشان مدعیان قهرمانی ادوار گذشته در شب دوم مسابقات فوتسال محلات شهر برازجان
- حضور پتروشیمی پردیس در ایران اكسپو، بزرگترین رویداد صادراتی ایران
- استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت