امروز: شنبه 08 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 01 ارديبهشت 1393 - 16:29
زندگی نامه و مبارزات میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه/ قسمت یازدهم

غضنفرالسلطنه که نمی خواست به تبعیت از بیگانه آلوده شود و از طرفی خود را از حیث تجهیزات و نفرات به مراتب ضعیف تر از حریف دید، از برازجان عقب نشست و در کوه گیسکان که موقعیت سوق الجیشی مهمی دارد موضع گرفت تا به منظور تقویت بنیه نظامی و روحیه جنگاوران تنگستانی و چاهکوتاهی طوایف سلحشور نواحی مختلف برازجان بخصوص کوه نشینان نواحی مزبور را بسیج...

موضع گیری غضنفرالسلطنه در "لرده"

موضع گیری غضنفرالسلطنه در "لرده" 

غضنفرالسلطنه که نمی خواست به تبعیت از بیگانه آلوده شود و از طرفی خود را از حیث تجهیزات و نفرات به مراتب ضعیف تر از حریف دید، از برازجان عقب نشست و در کوه گیسکان که موقعیت سوق الجیشی مهمی دارد موضع گرفت تا به منظور تقویت بنیه نظامی و روحیه جنگاوران تنگستانی و چاهکوتاهی طوایف سلحشور نواحی مختلف برازجان بخصوص کوه نشینان نواحی مزبور را بسیج و با جنگهای پارتیزانی و تعرض و شبیخون متوالی به قرارگاه سربازان هندی و انگلیسی متمرکز در برازجان و حومه، آنان را به ستوه آورده و مجبور به خروج از برازجان نماید.[1]

 

سه راه مالرو و صعب العبور از کوهپایه های مشرق برازجان به سمت "لرده" گشوده می شود، این راهها با امتداد در دل کوهستان رفته رفته به سطح کم وسعت و مرتفعی می رسد که "لرده" نام دارد و حدود 4000 پا از برازجان بلندتر است.

سه راه عبارتند از: 1- بَرد بریده یا بلوط (راه جنوبی) 2- راه آسِنگ که در وسط قرار دارد و از دو راه دیگر هموارتر است 3- راه بَرد آفتاب (راه شمالی) که سخت ناهموار و باریک است؛ هر سه راه قابلیتهای دفاعی مهمی دارد و مشرف بر پرتگاههای هولناکی است که اگر محافظین اندکِ مستقر در لرده از حمله قوای دشمن به موقع مطلع می شدند با بستن تنگه های مذکور می توانستند کا را بر آنان سخت نمایند؛ آنچنان که حتی یک نفر از نظامیان انگلیسی شانس بازگشت نداشته باشند، اما دریغ که خیانت و دنائت راه خویش را باز کرده و دشمن به هر حیله به یاری خائنین محلی تا لرده پیش رفت.[3]

روزی که غضنفرالسلطنه همراه با افراد خود به لرده رفت در آن محل فقط 6 نفر مرد و تعدادی زن و بچه سکونت داشتند، زنان و مردانی که بعدها حماسه سازان حقیقی جنگ لرده لقب یافتند؛ اینان عبارت بودند از: 1- کربلایی ندام(ندوم) 2- حاج محمد معروف به حاجی 3- فرهاد 4- مشهدی علی باز5- رئیس حسین فرزند کربلایی علی6- باقر فرزند کربلایی ندام 7و8- سوگل و سلطان دختران کربلایی علی 9- جانی 10- خانمی 11- گل عنبر 12- همسر غلامرضا فرزند کربلایی حسین قلی. مقصودِ میرزا محمدخان از استقرار در لرده این بود تا ضمن حفظ شرایط جنگی افراد خود از آن نقطه مستحکم کوهستانی برای حمله به دشمن نیز بتواند استفاده کند و قبل از آنکه انگلیسی ها از  راه  "کُتَل" به سوی شیراز حرکت نمایند با تکیه بر موقعیت جنگی مناسب خود سد راه دشمن شود، تعدادی از برازجانی ها پس از گذشت یکی دوهفته اول نتوانستند سختی زندگی در کوهستان را تحمل کنند و زمزمه بازگشت از سوی بعضی ها عنوان شد.[4]

 

تصرف دالکی

«27 اکتبر/5 آبان 1297 نیروی پیاده نظام 2/نود و چهارم به ستون برازجان پیوست و دو روز بعد نیمی از این گردان همراه با یک رسته از گروهان حفّار و نقب زن پنجاه و چهارم دالکی را اشغال کردند. خط آهن تا احمدی کامل شده و اینک یک پایگاه تدارکاتی موقت در آنجا تشکیل گردیده بود. برای احداث یک جاده موتوری میان دالکی و برازجان اقداماتی صورت گرفت ولی به علت آنفلونزا کار با کندی پیش می رفت.»[5] 

 

نبرد لرده

نبرد "لرده" اوج حماسه آفرینی یاران غضنفرالسلطنه متشکل از غیورمردان برازجانی و عشایر منطقه پشتکوه برازجان بود. در این جنگ نابرابر که نیروها و امکانات نظامی و تسلیحاتی دشمن متجاوز، چند برابر نیروهای غضنفرالسلطنه بود مقاومت دلیرانه مبارزین، حماسه ای فراموش نشدنی را در لرده به ثبت تاریخ رساند. متن زیر گزارش ژنرال انگلیسی از "نبرد لرده" است؛ با عنایت به اینکه دشمن همواره سعی بر نشان دادن اقتدار خود و ضعف حریف دارد ولی در لابلای این گزارش در برخی موارد ناگزیر، به شجاعت و جنگندگی فوق العاده غضنفرالسلطنه و یارانش اعتراف کرده است.

ژنرال "جیمز مابرلی" می نویسد:«غضنفرالسلطنه در لرده، واقع در ارتفاعات شرق برازجان، همراه با گروهی از تفنگچی هایش موضع گرفته و حاضر به بازگشت نبود. ژنرال السمي تصميم گرفت پيش از آن که نيروهاي غضنفرالسلطنه افزايش يافته و خط مواصلاتي را در معرض خطر قرار دهند آن ها را پراکنده سازند... براساس اطلاعات موجود و شناسايي شبانه کاپيتان والاس افسر ستاد فرماندهي، ژنرال السمی به این نتیجه رسید که تنها راه  پيروزي در غافلگيري کامل نيروهاي دشمن (غضنفرالسلطنه) نهفته است. لهذا تصمیم گرفت عملیات خود را شبانه و به صورت دو ستون آغاز کند. ستون راست که فرماندهیش را خود ژنرال السمی برعهده داشت عبارت بود از: آتشبار سی و پنجم کوهستانی (به استثنای یک دسته)، یک دسته خمپاره انداز سنگری، گروهان سوم مسلسل(به استثنای سه دسته)، 150 سرباز و دو مسلسل لوییس از نیروی 1/صدو هفدهم مهرتا، 150 سرباز و دو مسلسل لوییس از پیاده نظام 2/نودوچهارم و یک واحد از آمبولانس صحرایی صدوشصت و نهم هند. ستون چپ به فرماندهی میجر کی.فرنکز (از نیروی صدو هفدهم مهرتا) عبارت بود از 150 سرباز و دو مسلسل لوییس از نیروی صدوهفدهم مهرتا و یک دسته از گروهان سوم مسلسل.

ستونهای مزبور ساعت 11 شب 30 اکتبر/8آبان 1297 برازجان را ترک گفتند. هریک از این ستونها راهنمایی ایرانی همراه داشت. پیشروی ستون راست مطابق برنامه انجام شد و بخش طلایه پیاده نظام آن در 3 بامداد 31 اکتبر/9 آبان به قله بلندی مشرف بر "لرده" رسید. افراد که بر اثر این راهپیمایی شبانه خسته شده بودند برای استراحت توقف کردند. نشانی از نگهبانهای دشمن(غضنفرالسلطنه) مشاهده نشده ظاهراً غافلگیر شده بودند. آتشبار کوهستانی در 3.30 بامداد به قله رسید و در 4.15 بامداد پیشروی از نو آغاز شد. افراد در 5 بامداد بر موضعی سرکوب دست یافتند. در این میان هوا روشن شده بود. هنوز نشانی از ستون چپ مشاهده نمی شد، از آنجایی که مسیر ورود آنها به درّه کاملاً آشکار بود، چنین فرض شد که راه را گم کرده اند. در این مرحله نیروی صدوهفدهم مهرتا برای مقابله با دشمن راه دره را در پیش گرفت و بی درنگ از سه طرف مورد حمله قرار گرفت. ولی به پیش روی خود ادامه داده نخست دشمن را از سنگرهای واقع در بخش سفلی دره، سپس از دو اردوی واقع در همان اطراف بیرون راندند. تلفات سنگینی بر دشمن وارد آمد و مجبور شد که به ارتفاعات مجاور عقب نشینی کند.  در 8.45 بامداد فرمان عقب نشینی صادر شد[6] و گذشته از پاره ای تیراندازیهای پراکنده اقدام دیگری از سوی دشمن صورت نگرفت. عقبدار ستون ساعت 4 بعد از ظهر به برازجان رسید....

ستون چپ که کاپیتان والاس را نیز همراه داشت، راه را به مراتب طولانی تر و سخت تر از حد انتظار یافت. به علاوه به علت آنکه راهنمای ستون راه را گم کرد، مدت سه ربع ساعت نیز معطل شد. بخش آخر راه چنان صعب العبور بود که قاطرهای ستون نتوانستند پیش بروند ولی میجر فرنکز تصمیم گرفت همراه با تعدادی از سربازهای پیاده (حدود 100 نفر) به پیشروی ادامه دهد تا همراه با ستون راست وارد عملیات شوند...

در این میان مقاومت فزاینده ای از سوی دشمن ابراز می شد ولی گروه پیاده ي مزبور موفق شدند دره را پاکسازی کرده، 30 نفر از افراد دشمن را به اسارت و تعدادی از احشامشان را به غنیمت گرفته و روستای لرده و یک یورت را به آتش کشیده و انباری حاوی هفتاد هزار فشنگ و 150بمب و گلوله ي توپ را منفجر کنند. افراد تنها هشت نفر تلفات بر جای گذاشتند ولی حداقل سه برابر این رقم از افراد دشمن کشته شد.

در ساعت 7.30 بامداد میجر فرنکز راهنمای ایرانی ستون را مامور ساخت ، باقی افراد ستونش را از راه دیگری که سراغ داشت به صحنه کارزار آورد. هنگامی که خبری از آنها نشد، میجر فرنکز یکی از درجه داران را برای کسب خبر فرستاد و درجه دار مزبور پس از بازگشت گفت نشانی از آنها ندیده است. سپس میجرفرنکز قاصد دیگری اعزام داشت و چون افرادش آب و مهمات نداشته و فاقد پشتیبانی لازم بودند، شخصن برای گردآوری و عقب نشاندن آنها دست به کار شد. گردآوری واحدهای پراکنده و اسرای آنها مدتی به طول انجامید و بالاخره اندکی پس از 1.30 بعد از ظهر این امر خاتمه یافت. بخش عقبدار گروه که زیر آتش دقیق و قابل ملاحظه دشمن قرار داشت تحت نظارت میجرفرنکز عقب نشینی می کرد، ناگهان از فراز ستون صدای تیراندازی به گوش رسید. میجر فرنکز برای بررسی وضع بدان سوی شتافت و ملاحظه کرد که عشایر با استقرار در مواضعی مشرف بر مسیر عقب نشینی او آنها را در محاصره گرفته اند. افرادش که بسیار خسته بودند و آب کافی نیز در اختیار نداشتند، بیش از بیست نفر تلفات بر جای گذاشتند. میجر فرنکز به این نتیجه رسید که با توجه به موقعیت فعلی، ادامه عقب نشینی در امتداد این کوره راه تنگ و باریک فوق العاده خطرناک است، چرا که هر دو سوی آن را دیواره های سنگی مرتفعی فرا گرفته بود و امکان دستیابی بر خط الراس آنها و تامین تنگه وجود نداشت.

لهذا میجر فرنکز تصمیم گرفت افرادش را گرد آورده و تا رسیدن قوای امدادی، یک موضع دفاعی اتخاذ کند. سپس موضعی یافت که از سه طرف، بلندیهایی آن را در بر گرفته بود و یک طرف آن نیز پرتگاهی قرار داشت. بخشی از افراد بر بلندیهای مزبور موضع گرفتند. مشکل اصلی کمبود آب و مهمات بود. برای افراد نفری حدود25 تا 30 فشنگ باقی نمانده بود. کاپتیان والاس داوطلب شد خود را به اردو برساند و همراه با یکی از افراد ساعت 30/3 بعد از ظهر رهسپار اردو گردید.

میجر فرنکز مجبور شده بود برخی از افراد مجروحش را در حول وحوش موضع دفاعی مزبور بر جای گذارد و در طول شب جمادارنا ناجیرو پالاندا دوبار سعی کرد آنها را به درون محوطه آورد، ولی بر وی آتش گشوده شد و موفق نگردید، اما صبح روز بعد سه نفر از مجروحین را به درون محوطه آورد. دشمن در طول شب به تیراندازی ادامه داد هر چند که این تیراندازی چندان کار ساز نبود. حدود ساعت 8 بامداد اول نوامبر/10آبان با نزدیک شدن ستون امدادی، افراد دشمن عقب نشینی کردند.

ژنرال السمی به محض اطلاع از عدم باز گشت ستون میجر فرنکز مقرر داشت صبح روز بعد ستونی به منطقه اعزام گردد. کاپیتان والاس ساعت 10 شب 31 اکتبر/ 9 آبان به اردو رسید و گزارش کرد میجر فرنکز از لحاظ دفاعی در موضع مناسبی قرار دارد ولی با این حال تحت آتش دشمن است. فرماندهی این ستون امدادی را لیوتنان کلنل هنتر از نیروی 1/صدوهفدهم مهرتا بر عهده داشت. لیوتنان کلنل گرگسون از افسران سیاسی قوا که روز قبل همراه با ستون راست به منطقه رفته بود نیز داوطلب شد، ستون امدادی را همراهی کند. ستون مزبور ساعت 5 بامداد اول نوامبر /10 آبان حرکت کرد. این ستون مرکب بود از دو دسته سوار از نیروی پانزدهم نیزه دار، 200 سرباز از نیروی 1/صدوهفدهم مهر تا و20 سرباز از نیروی پیاده نظام 2/ نودوچهارم. ستون مزبور علاوه بر آب و آذوقه و قاطر سواری، کلیه برانکارهای موجود و 60 نفر سرباز غیر مسلح از نیروی پیاده نظام 2/ نودوچهارم را برای حمل مجرومین همراه داشت. ستون امدادی بدون مواجهه شدن با هیچگونه مقاومتی وظیفه خود را انجام داد.[7]

کل تلفات وارده بر نیروی 100 نفره میجر فرنکز 13 کشته و 22 مجروح بود. ژنرال السمی در گزارش خود از این نبرد ضمن تاکید بر شجاعت و سر سختی گروه مزبور، خدمات خاص میجر فرنکز و کاپیتان والاس را و جمادارناناجیرو پالاندا را متذکر گردید.»[8]

 

لازم به توضیح است آنچه آقای "جیمز مابرلی" در کتاب خود آورده است بعضاً با واقعیات و آنچه رخ داده تفاوت بسیار دارد و گاه خلاف واقع است. برخی وقایع عمدا بسیار کوچک و ناچیز و برخی بسیار بزرگتر و گسترده تر از آنچه که بوده بیان شده اند؛ و سعی شده است به هر ترتیب بر شکست خفت بار نیروهای انگلیسی در "لرده" سرپوش گذاشته شود. ولی آنچه محققین و مورخین محلی به اتفاق به آن اذعان دارند این است که در نبرد لرده نیروهای انگلیسی هیچ توفیق مهمی به دست نیاوردند و علیرغم اینکه  نفرات بیشتر و اسلحه ومهمات و تجهیزات پیشرفته تری در اختیار داشتند نتوانستند بر دویست - سیصد نفر جنگجوی دشتستانی که جز اسلحه های ساده چیزی در اختیار نداشتند فایق آیند و ناچار به عقب نشینی شدند. با ارسال نیروهای کمکی هم کاری از پیش نبردند و با گذاشتن کشته ها و زخمی های بسیار میدان نبرد را ترک نمودند و اگر نه اقدامات جوانمردانه ي دشتستانیها بود که با توقف جنگ و شلیک گلوله مجال جمع آوری و انتقال کشته و زخمی ها را به آنها دادند، انگلیسی ها حتی جرات برگشتن و بردن اجساد کشته ها و افراد زخمی خود را هم نداشتند. انگلیسی ها سرانجام پس از سه روز جنگ، دست خالی و با شکستی خفت بار به سوی پایگاه خود در نزدیکی برازجان عقب نشینی کردند و شاید بزرگترین و مهمترین دستاورد آنها در حمله به لرده به آتش کشیدن چادر خالی میرزامحمدخان بود که مبارزین در اثر حمله غافلگیر کننده انگلیسی ها فرصت جمع آوری آن را نیافته بودند.



[1] - برداشتی از"جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری تالیف علیمراد فراشبندی ص88

[2] - گرفته شده از کتاب جایگاه دشتستان در سرزمین ایران تالیف سروش اتابک زاده ص90

[3] - جایگاه دشتستان در سرزمین ایران تالیف سروش اتابک زاده ص232

[4] - جایگاه دشتستان در سرزمین ایران تالیف سروش اتابک زاده ص234 با اندکی تلخیص.

[5] - عملیات در ایران تالیف"جیمزمابرلی" ترجمه کاوه بیات ص508و509

 [6] - معلوم نیست نیروهای انگلیسی که موفق شده بودند تلفات سنگینی به دشمن وارد کنند و آنها را مجبور به عقب نشینی به ارتفاعات مجاور کنند چرا خود نیز عقب نشینی کرده و به سرعت به سمت برازجان رفته اند.

[7] - معمرین و شاهدان عینی ماجرا بعداً نقل کردند که جنگجویان دشتستانی از روی جوانمردی با آتش بس موقت و ترک تیراندازی اجازه دادند دشمن انگلیسی کشته ها و زخمی های خود را جمع آوری کند.

[8] - عملیات در ایران تالیف"جیمزمابرلی" ترجمه کاوه بیات ص509 تا 512

 

منبع: تاریخ سیاسی و مبارزات مردم برازجان تالیف اکبر صابری/ انتشار: زمستان 1392



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • تولید 24 هزار تن میگو پرورشی در استان بوشهر در سال ۱۴۰۲
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • دکتر یوسفی؛ مدیری در کنار همکاران
  • .: شهرزاد آبادی حدود 2 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 6 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 8 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 11 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 12 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...