امروز: جمعه 30 شهريور 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 20 مرداد 1403 - 10:30
اختصاصی سرویس ادبیات داستانی اتحادخبر

اتحادخبر- عبدالرحیم‌نوروزی: خومون چی گیرمون نمیا اینایم اومدنه ری دلمون. آخو میخوام بفهموم جا ری سرتون پیچسه که ول کردینه اومدینه اینجو؟! ایهَم تو برازگون!؟.. چندین کودک افغانستانی به سمت سهراب و امیر در حال دویدن بودند.. دور سهراب و امیر حلقه زدند.. چاقوی سهراب در دست یکی از آنها بود. چاقو را در شکم سهراب فرو کرد. امیر را هم با چوب کتک زدند و کیسه‌های....

چاقو (اَوغانی)

عبدالرحیم‌نوروزی_تنها

 

اَوغانی خواردمونا...
خومون چی گیرمون نمیا اینایم اومدنه ری دلمون. آخو میخوام بفهموم جا ری سرتون پیچسه که ول کردینه اومدینه اینجو؟! ایهَم تو برازگون!؟
کودک افغانستانی سکوتش را در چشمان بهاریَش جمع کرد. گونی نیمه‌پرش را به دوش کشید و نیم‌نگاهی به سهراب انداخت. خیابان را زیر قدمهایش به حرکت واداشت. موهایش زیر آفتاب دم ظهر، پاییزترین رنگ سال را بخاطر می‌آورد.
سهراب قیافه عبوس و هیکل سنگینش را چرخاند. رو به امیر کرد و گفت:
عنداله تو سی قیافه لجمارش کو. همینا دو روز دیه رفتمون میلن. ایسو سیخوت سی‌کو!

بعد کنار سطل آشغال به شکل چهاردست و پا گارد گرفت.
گربه‌ای خسته که زیر سایه‌ی سطل مشغول استراحت بود پا به فرار گذاشت.

_ امیرو بیو برو بالا سی کو بینوم چیم توش ناده یا نه؟

_ عامو ایخو قدش و سطلکوهم نمیرسی. خوش تهنا بیدا. بنظروم تازه اومده بی. فکر نکنوم چی ورداشتو.

_ نه که قد خوتم مث چوبرقیه!
همه‌چیش مث خوت بی. فقط اوِکی کمی قشنگتر بی!

امیر همینطور که سوار بر پشت سهراب میشد گفت:
_ خو ما دونفریم. راحتتر داخل سطلکوئه میوینیم.

_ ایقه گپ نزنا... جلد سی کو بینیم چی توش هسی یا نه؟

_ ها... دوتا لنگ دمپی و سه‌تا بشکه نوشاوه خونواده.

_ خو وردارشون تا بریم بعدی.
اوغانیکوهم هاسی میرَه همو هل.

سهراب و امیر به راه افتادند. حدود صد متر جلوتر کودک افغانستانی پشت تیر برقی نشسته بود. تکه‌ پارچه‌ای را به کف پایش گذاشته بود و درد میکشید.

سهراب گفت:
می چه واویده؟

او پارچه خون‌آلود را برداشت. شکافی کف پایش را تسخیر کرده بود.

سهراب بعد از وارسی به امیر گفت:
سی کو بینوم یه چی تیزی پیدا میکنی بیاری؟
انگار شیشه رفته تو پاش.

امیر داخل کیسه چاقوی کهنه‌ای را پیدا کرد. آن را به سهراب داد.

_ کف پاته بیا بالا.
همینطور که داشت شیشه را از پایش بیرون میکشید از او پرسید:
اسمت چنه؟
می تو کفشی دمپایی‌یی نداری؟

کودک افغانستانی با نگاهی نافذ توجه سهراب را جلب کرد. و بعد سرش را به نشانه منفی بالا انداخت.

سهراب شیشه را از پای او بیرون کشید.
امیر گفت:
بنظروم گنگه. گپ نمیزنه. سرشه تکون میده. انگار دمپایی نداره.

سهراب:
برو دم در او فده‌کو بزه. بگو کل لکه‌یی بدن تا پاشه بیندیم. یه بشکه نوشاوشم هموجو او خنک توش بریز بیا بیل ورش.
او دوتا لنگ دمپیکو هم بدش تا کنه پاش.

بعد از انجام کمکهای اولیه سهراب و امیر به راه خود ادامه دادند.

سر و صدای زیادی پشت سرشان شنیده شد.
چندین کودک افغانستانی به سمت سهراب و امیر در حال دویدن بودند.
دور سهراب و امیر حلقه زدند.
چاقوی سهراب در دست یکی از آنها بود. چاقو را در شکم سهراب فرو کرد. امیر را هم با چوب کتک زدند و کیسه‌های آن دو را برداشتند و فرار کردند.

آسمان سیاه شد و دیگر هیچ صدایی جز صدای گربه‌ای که در آن اطراف ناله میکرد شنیده نشد!





کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1403/05/22 - 08:22
0
1
سلام آقای نوروزی عزیز،
شیوه ی نگارش و دیالوگ نویسی تون دلچسب و عالیه ولی اجازه بدید راجع به محتوای قصه باهاتون همنظر نباشم. فکر کنید با همه ی مهاجرای هموطنی که توی اقصی نقاط جهان داریم، شهروندای اونجاها هم همین زاویه ی دید و نظر رو داشته باشن درباره ی هموطنای ما. فکر می کنید چه حسی دس میده بهمون!؟
قصدم دفاع از بزهکاری و تبهکاری برخی مهاجرا نیس ولی اینکه همه شون رو با یه دید منفی قضاوت کنیم، حس خوبی نمیده.
کاش قصه رو تا همونجایی که آب میدن به مهمون کوچولوشون و دمپایی رو می بخشن بهش، تموم می کردین. دنیای سیاه و بی رحم امروزمون، بیش از تکثیر نفرت و سیاهی، نیازمند ترویج مهر و صلح و دوستیه.
و مطمئنم با قلم زیباتون می تونید مروج این فکر و اندیشه باشید.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • بررسی گزینه های استانداری بوشهر در جلسه ستاد پزشکیان/ تاکید بر هماهنگی، وحدت و حمایت نمایندگان ادوار و فعالان ستادها
  • استقبال و تجلیل برازجانی ها از علیرضا بخت تکواندوکار پارالمپیک پاریس/ تصاویر
  • یک خانم دیگر به دولت پزشکیان پیوست/ رضوان حکیم زاده معاون وزیر آموزش و پرورش شد + سوابق
  • پیاده روی ولایت در دشتستان برگزار می‌شود
  • تصاویر «اتحاد خبر» از پیاده روی ولایت در برازجان
  • سهم صفر از کابینه، سهمِ چند از نفت!؟
  • ماجراهای ستاد! قسمت دوم (تشکیل ستاد مرکزی)
  • انتخاب زرین محسن پاکنژاد / علی کاردُر گزینه‌ ی احتمالی صندوق بازنشستگی صنعت نفت
  • ماجراهای ستاد! (قسمت اول) تشکر از شورای نگهبان!
  • نشست رئیس ستاد مردمی دکتر پزشکیان در استان بوشهر با مسئولین ستاد دشتستان/ تصاویر
  • جشن شکوفه های سال تحصیلی جدید در برازجان/ تصاویر
  • استقبال و پاداش ویژه مدیرکل ورزش و جوانان استان بوشهر به پاراتکواندوکار دشتستانی
  • ماجراهای ستاد! (قسمت سوم) تشکیل ستاد مردمی و تماس از ستاد مرکزی
  • نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1308
  • 591 پروژه با اعتبار 3 هزار میلیارد تومان در دشتستان افتتاح و کلنگ زنی شد / تصاویر اتحاد خبر
  • .: علی 1 روز قبل گفت: بانک مهر ایران بهترین ...
  • .: اسفندیار فتحی 1 روز قبل گفت: تمام گفته‌هایتان جواب دارد ...
  • .: شهروند حدود 2 روز قبل گفت: انتخاب پزشکیان یک نه ...
  • .: مومنی حدود 2 روز قبل گفت: 6 هزار فرصت شغلی؟ ...
  • .: اسفندیار فتحی حدود 2 روز قبل گفت: درود جناب حاج اکبر ...
  • .: حسین حدود 2 روز قبل گفت: افرادی هم در انتخابات ...
  • .: ناظر حدود 3 روز قبل گفت: پاسخی به جناب کارور ...
  • .: سرشبزی حدود 3 روز قبل گفت: حرف ها بسیار است.. ...
  • .: عباس صبوری حدود 4 روز قبل گفت: مرز را زمانی باختیم ...
  • .: شاهین نجفی حدود 4 روز قبل گفت: شما حق مطلب و‌ ...