امروز: يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
- حملات سنگین روسیه به ۴ نیروگاه حرارتی اوکراین
- فرود هواپیمای مقامات اسرائیلی در عربستان سعودی
- پرتاب ۳۰ موشک حزبالله به پایگاه میرون ارتش رژیم اسرائیل
- حملات هوایی شدید اسرائیل به جنوب لبنان
- افزایش قیمت میوه و صیفیجات مربوط به نرخ بارفروشان است
- تأملى بر تشکیل وزارتخانه مستقل برای مدیریت شهری و روستایی
- برداشت ۱۵ هزار تن گندم از مزارع استان بوشهر
- جنگ غزه از آزادی بیان غربی پرده برداشت
- پیام خداحافظی عصمت دانش از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر دالکی پس از ۱۹ سال خدمت
- راهیابی دو کاراته کا بوشهری به اردوی تیم ملی
تاريخ انتشار: 15 مهر 1395 - 08:38
اتحاد خبر: یکی از وجوه مواجهه ما با مرگ از آن روی که عزیزی را از دست می دهیم یا با مرگ فردی با آن از نزدیک برخورد می کنیم، در اندیشه ای است که به ما به ارث رسیده است.
اتحاد خبر: یکی از وجوه مواجهه ما با مرگ از آن روی که عزیزی را از دست می دهیم یا با مرگ فردی با آن از نزدیک برخورد می کنیم، در اندیشه ای است که به ما به ارث رسیده است.
ماهنامه نسیم بیداری - زهرا سلیمانی اقدم: یکی از وجوه مواجهه ما با مرگ از آن روی که عزیزی را از دست می دهیم یا با مرگ فردی با آن از نزدیک برخورد می کنیم، در اندیشه ای است که به ما به ارث رسیده است. این اندیشه تا مقدار زیادی برآمده از فرهنگ، ادبیات، تاریخ، سنت ها، جغرافیا و هر آن چیزی است که زندگی ما و اجداد ما را تحت تاثیر خودش قرار داده است. ادبیات ما جلوه بسیار مناسبی برای این اندیشه است. چنانچه شاعران ما به بهترین نحو از مرگ گفته اند از این رو می توان نوع مرگ اندیشی برآمده از فرهنگ و تاریخ و مذهب ایرانیان را در این اشعار، به مشاهده نشست.
نصرالله پورجوادی بهترین فردی بود که می توانست به سوالات ما درباره مرگ اندیشی برآمده از اشعار، حکمت و ادب ایرانیان پاسخ دهد. گفت و گوی پیش روی به بررسی اهمیت و جایگاه مگر در اندیشه ایرانی از دریچه شعر و ادبیات می پردازد.
شما بارها از زبان حال و نسبتش با مرگ اندیشی در آثارتان گفته اید. ابتدا از جایگاه زبان حال در اندیشه و ادب اسلامی و ایرانی بگویید (به عنوان مقدمه ای برای شروع) و اینکه زبان حال چگونه انسان را به سمت مرگ اندیشی سوق می دهد؟
زبان حال، لزوما انسان ها را به طرف مرگ اندیشی سوق نمی دهد. زبان حال، یک وسیله و شگردی است ادبی برای بیان مسائل مختلف که با هر موضوعی می تواند بیاید و مطرح شود. یک نویسنده یا یک شاعر با استفاده از زبان حال، می تواند موضوع خودش را مطرح کند. مرگ هم همین طور است. زبان حال لزوما چیزی نیست که ما وقتی می خواهیم از آن استفاده کنیم، ما را به سمت مساله مرگ و مرگ اندیشی سوق دهد. اما استفاده ای که از زبان حال برای بیان مسائل مربوط به مرگ و آخرت و جهان دیگر می شود، موثرتر از زبان قال است. در زبان قال، نویسنده سعی می کند مفهوم را شرح دهد و از جانب و زبان خودش، یعنی سوم شخص مساله را مطرح کند.
ولی وقتی نویسنده زبان حال به کار می برد، درواقع خود آن موضوع است که دارد با شما درباره خودش صحبت می کند. از این رو مساله موثرتر واقع می شود. به همین دلیل در بسیاری از موارد برای بیان مسائل اخلاقی، اندرز دادن و موعظه کردن از زبان حال استفاده می کنند. مثل وقتی که دو حیوان با هم سخن می گویند، یا اشیاء با هم گفت و گو می کنند یا وقتی در ادبیات دو شی مثل دو درخت با هم صحبت می کنند.
این سبک دو ویژگی دارد: اول این که این سبک از نظر ادبی موثرتر و گیراتر است، دوم این که به شاعر یا نویسنده، امکاناتی برای بیان مطلبش می دهد. در مورد موضوع مرگ هم همین طور است. وقتی نویسنده یا شاعری با استفاده از این سبک از زبان مرگ حرف می زند کلامش موثرتر و زنده تر است. وقتی مرگ خودش مستقیما با انسان سخن می گوید بسیار موثرتر است تا وقتی که نویسنده بگوید «بله. مرگ این طور است و وقتی آدم بمیرد چنین و چنان می شود.» ولی وقتی خود مگر می گوید: «حواس تان باشد، مواظب باشید من به سراغ شما هم خواهم آمد. من کسی هستم که هیچ کس نمی تواند از دست من فرار کند.» بسیار تاثیرگذارتر است تا اینکه مثلا نویسنده بگوید «بله. مرگ شتری است که در همه خانه ها می خوابد و بالاخره همه ما یک روزی خواهیم مرد.»
مسلما آن کلامی که از زبان حال خود مرگ بیان می شود، تاثیرش بیشتر است از آن مطلبی که از زبان قال نویسنده گفته می شود. به هر حال بیشترین استفاده ای که از زبان حال می شود در مورد مسائل روز، مسائل اخلاقی و پند و اندرز است، چون تاثیرگذارتر است. البته از زبان حال برای مسائل و طرح مباحث علمی نیز استفاده می کنند، فرض کنید مثلا دو گیاه اگر بخواهند به زبان حال سخن بگویند هرکدام می توانند راجع به خواص خود حرف بزنند یا از زبان هایی که هرکدام می توانند داشته باشند، بگویند.
در مناظره ها این طور است که هر موضوعی و هر چیزی می تواند درباره فواید خودش حرف بزند و مضرات طرف مقابل خودش را نیز مطرح کند. با این حال این یک شگردی است که ادبا استفاده کرده بودند و دیگران نیز برای بیان مطالب علمی توانستند از آن بهره ببرند. این یک ویژگی شاعران و نویسندگان ایرانی بوده که از زبان حال استفاده می کردند و از امکانات آن به بهترین نحو بهره می بردند. در مورد مساله مرگ در ادبیات فارسی مناظره هایی وجود دارد که یک طرف آن یا گور بوده یا مرگ یا خاکی که از مردگان تشکیل شده و تبدیل به کوزه شده است. در این مناظره ها مثلا گور با زبان حال از خودش می گوید و اینکه اکنون در چه حالی قرار دارد.
می بینیم شاعران اثر با زبان حال از مرگ صحبت کرده اند. سوالی که پیش می آید این است که به کاربردن زبان حال مردگان (مثل اینکه خیام خودش را جای گلی می گذارد که تبدیل به کوزه شده و شرح حال می دهد یا مولانا یا بقیه) با چه هدف و انگیزه ای صورت می گرفت؟ چرا ادبا و شاعران ما راجع به مرگ بسیار صحبت می کردند؛ آن هم با زبان حال مرگ و توصیف شرایط آن برای کسانی که زنده هستند بگویند؟
اول اینکه مساله مرگ و مرگ اندیشی و مرگ آگاهی، از گذشته چیزی بوده است که خاصیت دینی داشته است. برای اینکه به هر حال یک طرف دین رو به آخرت دارد. در دوره ای به خصوص قرن های اول و دوم هجری دین اسلام بسیار نگرشش به سمت آخرت بود. به این معنا که در سایه مرگ به تمام ابعاد زندگی می نگریستند. خموشی ها و لذت هایی که انسان می تواند برد، درواقع چیزهایی است که بعد از مرگ نصیب انسان می شود. بنابراین آن ها آرزوهایشان را به بعد از مرگ منتقل می کردند.
لذا مرگ برای آن ها مساله مهمی بوده گرچه برای ما هم مهم است ولی آن دوره بیشتر به آن فکر می کردند و بیشتر به آن می اندیشیدند تا این که این اندیشه به امروز رسیده است. لذا نویسنده ها هم به طرق مختلف بیشتر راجع به آن حرف می زدند به خصوص در شعر که بسیار راجع به آن صحبت شده است.
امروزه ما می خواهیم بیشتر درباره این دنیا صحبت کنیم. راجع به زندگی می خواهیم صحبت کنیم و کمتر به مرگ و به جهان دیگر توجه می کنیم. این به هر هر دلیلی که باشد، یک واقعیت است. لذا ادبیات معاصر ما هم کمتر راجع به این قضیه حرف می زند.
ادبیات اکنون را اگر با گذشته مقایسه کنیم به مراتب کمتر راجع به مسائل مرگ حرفی زده می شود. در گذشته به خصوص در ادبیات عرفانی و ادبیات صوفیانه، مرگ اندیشی یک مساله و فکر غالب بوده است. فرض کنید اسرارنامه عطار. از اول تا آخر نمی گذارد یک لحظه از موضوع مرگ غافل شوید.
من هیچ کتابی را در ادبیات جهانی سراغ ندارم که این قدر راجع به مرگ و مرگ آگاهی در آن سخن گفته باشد. مرگ اندیشی در میان آثار دیگر عطار هم حضور دارد. اما تفکر شاعر در سراسر اسرارنامه مشغول این مساله است، کل تفکرش راجع به مرگ است. به هر حال این خاصیت ادبیات گذشته است و مرگ برای آن ها نزدیک تر بوده است که این هم دلایل مختلف داشته است. اول این که خطر و احساس ناامنی به شدت وجود داشته است.
زندگی ناامن تر بوده و احساس ناامنی بیشتری می کردند و توقع زنده ماندن یا امید به زندگی به طور متوسط 50 سال بوده است. در حالی که در این دوره زمانه می گویند متوسط عمر انسان ها به 70 تا 80 سال رسیده است.
اکثرا در جوانی به علل مختلف می مردند و اگر کسی تا 50 سالگی عمر می کرد می گفتند طرف دیگر عمرش را کرده است. می خواهم بگویم خود این کوتاه بودن عمر در گذشته یکی از دلایلی بوده که شاید باعث می شده، مردم احساس نزدیکی بیشتری با موضوع مگر داشته باشند.
البته این نوع مرگ اندیشی دلایل دیگر هم ممکن است داشته باشد. مساله ناامنی یکی دیگر از آن دلایل بوده است. به هر حال امروز در جوامع مختلف و در شهرها امنیت خاطر بیشتری نسبت به گذشته وجود داشته است. علی رغم ناامنی های مختلفی که هست باز هم روی هم رفته وقتی حساب کنید می بینیم زندگی امروز در شهرها امنیت بیشتری نسبت به گذشته دارد. مرگ برای آن ها در گذشته نزدیک تر بوده است.
مساله دیگر فقر است. فقر در گذشته به هر حال باعث می شده انسان ها بیشتر به مرگ توجه کنند. فقر در قرون وسطی بیداد می کرده است. یکی از خاصیت های زندگی در گذشته همین است که همه چیز شدت داشته است مانند فقر. اگر فقر وجود داشته، در نهایت و اوج خودش وجود داشته یا اگر می خواستند لذت ببرند نهایت لذتی که انسان می خواسته ببرد در نظر می گرفتند. به هر حال دلایل مختلفی داشته که در گذشته می توانستند به مرگ فکر کنند. بنابراین انتظارها و توقعاتی داشتند و فکر می کردند که بعد از زندگی این جهانی به آن می رسند.
علاوه بر این مسائلی هم که در زندگی آن بوده، ضرورت اندیشیدن به مرگ را بیشتر می کرده است. نگاه کنید و ببینید در قرن اول و دوم هجری، بزرگ ترین آرزوهایی که مسلمان ها داشتند چه بوده است. مومنان آرزو داشتند بمیرند تا بتوانند به غایت آمال خودشان برسند. غایت آمال خودشان چه بود؟ اینکه بتوانند به لقاءا... برسند. بتوانند خدا را ببینند. خدا را در آن جهان و در بهشت ببینند. بزرگ ترین آرزو و آمال آن ها این بود. می گفتند هدف از زندگی کردن فقط این است. ما زنده هستیم برای این که روزی بمیریم. برای این که کاری کنیم که بمیریم و بعد از مرگ بتوانیم به لقاءا... برسیم. بنابراین تحقق آرزوها و آمال انسان چیزی بوده که بعد از مرگ محقق می شد نه در این زندگی.
شما به عطار اشاره کردید، اما خیام هم از جمله شاعرانی است که بسیار مرگ اندیش است و از زبان حال برای بیان اندیشه هایش درباره مرگ به خوبی بهره برده است. اما وقتی به اشعار خیام توجه می کنیم کمتر رنگ مرگ خواهی دارد و بیشتر روی به سمت زندگی دارد و از حادثه مرگ به عنوان هشداری برای قدر دانستن زندگی استفاده کرده است. می توان گفت نقش دیگر مرگ در ادبیات و اشعار فارسی در آموزه های اخلاقی و انذار و نهیب زدن به انسان ها است؟
عطار و به طور کلی شاعران، آموزه ای را که مدام در اشعار خود تکرار می کردند یادآوری «زمان» یا «وقت» بود. آن ها به این مساله قائل بودند که انسان در شرایط معمولی وقت و زمان، یعنی حال را درک نمی کند و در وهم است. انسان در شرایط عادی متوهم است، به گذشته فکر کردن وهم است، به آینده فکر کردن هم یک امر موهوم است. چون هنوز نیامده حقیقت ندارد، بلکه حقیقت و آن چیزی که حقیقت دارد حال است. چیزی در هر لحظه برای هرکس فراهم می شود.
لذا توجه ما را دائم به این موضوع جلب می کردند که قدر وقت را بدان. وقتی یعنی حال. یعنی لحظه ای که بین گذشته و آینده است و همین طور تکرار می شود آن است که واقعیت است و حقیقت دارد. گذشته یک امر موهوم است و آینده هم که هنوز نیامده. پس آن هم یک امر وهمی است. به همین دلیل می گویند حتی تصور بهشت، تصور دنیای دیگر، تصور آخرت، آن هم خودش موهوم است. حقیقت و واقعیت چیزی است که هم اکنون مدام برای ما تکرار می شود. در زبان فرهنگی ها هم هست که ما آن را «دریاب» ترجمه می کنیم. مثلا می گویند «sees the day» یعنی «روز را دریاب» این در معنای لاتین ها است و همه جا این را تکرار می کنند. یعنی وقت را دریاب، آن لحظه ای که ما در آن هستیم، آن را دریاب.
از این رو می بینیم آن ها چگونه بیشترین توان و تکنیک ها را هم به کار می بردند تا اینکه این لحظات و این NOW و حال و وقت را بتوانند دریابند.
یکی از این راه ها توجه کردن به نَفَس است. گفتند هر نفسی که می رود را باید بشماری. باید نفس هایت را بشماری و باید به نفست توجه داشته باشی. چون نفس است که ما را در لحظه هم اکنون می آورد و از این وهم گذشته و آینده به واقعیت کنونی هدایت می کند. این چیزی بوده که آن دوره به آن معتقد بودند و می گفتند. بنابراین از یک نظر وقتی شعرایی مثل خیام و عطار از مرگ می گویند، منظورشان همین غنیمت شمردن وقت است. حتی تصور بعد از مرگ هم امر موهومی است. برای این که هنوز نیامده. برای این که این ها همه تصورات هستند، تو چیزی را تصور می کنی، وعده ای به خودت می دهی که مثلا بعد از این که من مردم چه و چه می شود که معلوم هم نیست چه می شود یا چه نمی شود.
اصلا معلوم نیست که چه کسی بهشتی هست و چه کسی جهنمی است. یا اصلا چه هست و چه نیست. آن چیزی که واقعیت دارد هم اکنون است و هم اکنون است که همه چیز به ما می دهد. پس باید قدر این هم اکنون را دانست و باید این گنجینه ای را که هر لحظه در اختیار ما قرار می گیرد، دریابیم. این حرف خیام است و فقط هم حرف خیام نیست. دیگران هم این را می گفتند. منتها بعضی بیان شیرین تر و شاعرانه تر و بیان شیواتری دارند.
یکی از شیوایی ها و شیرینی ها این است که از زبان حال استفاده می کنند. وقتی کوزه ای که سمبل جسد و انسانی است که از این دنیا رفته است، می گوید کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش؟ یعنی اصلا کی به کی است؟ اصلا معلوم نیست که چه کسی کوزه گر خواهدبود، چه کسی کوزه خر. درواقع تمام این تفاوت هایی که قائل هستیم وقتی می میریم، ممکن است از بین بروند. پس در نتیجه باید آن چیزی که الان هست، آن را باید قدر دانست و دریابیم.
به نظر شما آنچه در تفکر ایرانیان امروز بیشتر غالب شده است، به کدام یک از اندیشه هایی که شما درباره مرگ توضیح دادید نزدیک است؟
به نوعی می توان گفت متاثر از همه این هاست. هم صوفیانه، هم حکیمانه و هم زاهدانه. البته یک جایی تفکر صوفیانه با تفکر حکیمانه، تلاقی پیدا می کنند و در مقابل تفکر زاهدانه قرار می گیرند. تفکر زاهدانه آخرت نگر است. در حالی که تفکر صوفیانه به آن صورت آخرت نگر نیست و تفکر حکیمانه از نوع تفکر خیام هم آخرت نگر نیست. آن ها به وقت توجه دارند یعنی به حال. به همین دلیل می بینید می گوید:
حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
یعنی آن نعمت ها و آن خوشی هایی که همین لحظه ممکن است برایت فراهم شود، به آن باید اندیشید تا اینکه به وعده هایی امیدوار بود که بعد از مرگ می خواهد فراهم شود. این نوع سخن گفتن حکیمانه است و آن را باید در مقابل تفکر زاهدانه قرار داد. تفکر زاهدانه می گوید به دنیا به هیچ وجه نباید توجه کرد. این نوع تفکر منتظر لحظه ای است که بمیرد تا آرزوهایی که دارد محقق شود.
مرتبط:
» سنت فراموش شده بیت خوانی در دشتستان [بيش از 8 سال قبل]
» امام جمعه کنگان:سنت حسنه ازدواج آسان در کنگان اجرایی خواهد شد [بيش از 9 سال قبل]
» بیماریزایی مصرف شیر سنتی [بيش از 9 سال قبل]
» جشن سنتی مردم عرب خوزستان در نیمه رمضان (تصاویر) [بيش از 10 سال قبل]
» مراسم بارانخواهی سنتی «خرسمدی» در کنگان + تصاویر [بيش از 9 سال قبل]
» روزه داری با نوشیدنی های سنتی [بيش از 9 سال قبل]
» سنتی برای رهایی از شر شیطان+عکس [بيش از 10 سال قبل]
» سنتهای عاشورایی که کمتر دیده اید/تصاویر [بيش از 10 سال قبل]
نظرات کاربران
توانا
1395/07/15 - 20:09
جالب بود
تازه ترین خبرها
- حملات سنگین روسیه به ۴ نیروگاه حرارتی اوکراین
- فرود هواپیمای مقامات اسرائیلی در عربستان سعودی
- پرتاب ۳۰ موشک حزبالله به پایگاه میرون ارتش رژیم اسرائیل
- حملات هوایی شدید اسرائیل به جنوب لبنان
- افزایش قیمت میوه و صیفیجات مربوط به نرخ بارفروشان است
- برداشت ۱۵ هزار تن گندم از مزارع استان بوشهر
- پیام خداحافظی عصمت دانش از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر دالکی پس از ۱۹ سال خدمت
- راهیابی دو کاراته کا بوشهری به اردوی تیم ملی
- پیشکسوتان تکواندو بوشهر با اهدای خون بهار زندگی را هدیه کردند
- قهرمانی ورزشکار بوشهری در مسابقات آزاد تپانچه قهرمانی کشور
- کسب مدال برنز مسابقات بین المللی بر گردن کشتی گیر بوشهری
- راهیابی شطرنج باز دیری به اردوی تیم ملی رده های سنی
- اولین نشست سرپرست هیات بدمینتون استان بوشهر با روئسای شهرستانهای جنوب استان
- تبریک روز شورا توسط رئیس شورای اسلامی شهر وحدتیه
- حساب بانکی چه کسانی مشمول مالیات میشود؟
- ژنتیک و قرارگیری در معرض آفت کشها خطر پارکینسون را افزایش میدهد
- حکم بازداشت نتانیاهو در آستانه صدور
- بهترین پنالتی زن تاریخ فوتبال کیست؟
- آیا انسان واقعا «اختیار» دارد؟
- چگونه دمای گوشی را پایین بیاوریم؟
- 17 درمان سریع خانگی التهاب معده
- ۷ نشانه که می گوید باید کسی که دوستش دارید را ترک کنید
- سرپرست اسبق استقلال مسافر نیویورک شد
- کارشناس فوتبال: پرسپولیس با تعویض های اوسمار بازنده شد
- اگر هر روز طناب بزنید چه اتفاقی برای اتحادخبرتان می افتد؟
- اگر صافی کف پا نوعی بمب ساعتی نباشد چه؟
- عملیات احداث پارک بانوان برازجان آغاز شد
- هشدار به کشاورزان ۳۱ استان با ورود سامانه بارشی جدید از سهشنبه
- استان فارس در تبیین دستاوردهای دولت رتبه اول کشور را دارد
- همبستگی دانشگاه پیامنور شیراز با دانشگاهیان حامی فلسطین در غرب
- استان فارس ظرفیتهای قابل توجهی در ایجاد زنجیرههای ارزش دارد
- کلاسهای مدارس ابتدایی استان بوشهر تا ۱۹ اردیبهشتماه دایر است
- مطالبات مردم روستاهای آبپخش پیگیری میشود
- حضور ۲۰ واحد تولیدی و فعال استان بوشهر در نمایشگاه ایران اکسپو
- بیعدالتی پتروشیمیها در حق مردم استان بوشهر پذیرفتنی نیست
- ۲۰۰۰ هکتار زمین برای شهرهای مولد کشاورزی استان بوشهر مصوب شد
- طرحهای اقتصادی در سواحل توسعه مییابد/ ایجاد شهرهای مولد کشاورزی
- صاحبان صنایع استان بوشهر برای جذب دانشجویان بورسیه اقدام کنند
- ۱۱۵ کیلومتر فیبر نوری در شهرهای استان بوشهر اجرا شد
- عقبماندگیهای اجرای طرح فیبر نوری در استان بوشهر جبران شود
- پوشش بین المللي برنامه های روز ملی خلیج فارس با حضور ١٩ شبکه مختلف تلویزیونی خارجی
- پیام شهردار برازجان به مناسبت گرامیداشت نهم اردیبهشت ماه؛ روز شوراها
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۹
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/09
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/09
- قطعی شدن صعود تیم های مدعی به دور بعد
- مطالبه فعالان اقتصادی استان بوشهر تعطیلی شنبه است
- سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
- رئیس دانشگاه کراچی در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود، مدرک دکترای افتخاری را به رئیسی داد / سال ۹۶ در روسیه بدون حضور مقامات ارشد دولتی، به روحانی مدرک دکترای افتخاری دادند
- طرحهای مقابله با تنش آبی در نقاط مختلف استان بوشهر اجرا میشود