امروز: شنبه 08 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 29 ارديبهشت 1394 - 08:37
نگرخواهی "اتحادخبر" درباره ی لغو نکوداشت فرج الله کمالی، از هنرمندان، روزنامه نگاران و نویسندگان استان بوشهر

اتحادخبر: مراسم شب شعر محلی برازجان که مقرر شده بود جهت نکوداشت حیات شاعری استاد فرج اله کمالی ساعت 20 روز سه شنبه 22 اردیبهشت ماه برگزار شود، به دلیل برخی از ناهماهنگی ها لغو شد. پیش تر قرار بود این مراسم در 20 فروردین ماه برگزار شود که به دلیل فوت  ایرج شمسی زاده، مراسم نکوداشت فرج الله کمالی در تاریخ مذکور لغو گردید...

رضا شبانکاره- اشاره: مراسم شب شعر محلی برازجان که مقرر شده بود جهت نکوداشت حیات شاعری استاد فرج اله کمالی ساعت 20 روز سه شنبه 22 اردیبهشت ماه برگزار شود، به دلیل برخی از ناهماهنگی ها لغو شد. پیش تر قرار بود این مراسم در 20 فروردین ماه برگزار شود که به دلیل فوت  ایرج شمسی زاده، مراسم نکوداشت فرج الله کمالی در تاریخ مذکور لغو گردید.
با توجه به حساسیت موضوع و بازخوردی که اطلاعیه ی برگزاری شب شعر محلی همراه با نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی- شاعر کتاب دشتسونی- و رونمایی از چاپ دوم کتاب در فضای عمومی جامعه و شبکه های مجازی به همراه داشت و با استقبال مردم و هنرمندان و علاقمندان به شعر و هنر مواجه شد. اما متاسفانه یک روز قبل از برگزاری مراسم، بنرهای تبلیغاتی شب شعر محلی و برنامه ی نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی از سطح شهر جمع آوری شد و منتج به انتشار بیانیه ی کمیته برگزار کننده نکوداشت حیات شاعری استاد فرج اله کمال بدین شرح شد: «مردم فهیم و فرهنگ دوست استان بوشهر... / احتراماً به اطلاع می رساند، مراسم شب شعر محلی که قرار بود جهت نکوداشت حیات شاعری استاد فرج اله کمالی برگزار شود، به دلیل برخی ناهماهنگی ها، لغو گردید. از کلیه دوستان و مسئولینی که در این مدت جهت برگزاری این مراسم زحمت کشیدند، تشکر وافر داریم.»
«اتحاد جنوب» برای آگاهی از نظرات و بازخورد لغو برنامه ی نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی، در یک نگرخواهی، پرسشی از هنرمندان، روزنامه نگاران و نویسندگان و شاعران استان بوشهر بدین شرح مطرح نموده، که: «ارزیابی شما از لغو برنامه ی نکوداشت حیاتِ شاعری فرج الله کمالی چیست و لغو چنین مراسم های فرهنگی و ادبی در شهرستان دشتستان، چه نتایج و پیامدهای منفی به همراه دارد؟»
در این نگرخواهی مهدی جهان بخشان؛ روزنامه نگار و طنزنویس-  سیده هدیه علوی شریف-  خبرنگار هفته نامه اتحادجنوب و فعال مطبوعاتی- احمد قائمی فرد، گرد آورنده ی کتاب شعر «دشتسونی»-  محسن محمدزاده اهرمی؛ شاعر و دبیر انجمن شعر و ادب شهرستان تنگستان-  قدرت الله مظاهری؛ طنزنویس و نویسنده رُمان «آدم های وارونه»-  امرو هیچستانی (حسن انصاری)؛ طنز نویس و نویسنده ی مطبوعات محلی استان بوشهر-    مهدی عظارزاده؛ نوازنده و مدرس موسیقی در استان بوشهر، پاسخ گوی پرسش نگرخواهی «اتحاد جنوب» درباره ی لغو برنامه ی نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی بوده اند که در ادامه پاسخ های آن ها را خواهید خواند.

ایوان مدائن را آیینه عبرت دان!
مهدی جهان بخشان
در روزهای تلخی که زنده یاد "ایرج شمسی زاده" شاعر بزرگ و بومی سرای استان بوشهر مورد انواع مضایقه ها قرار می گرفت، شاید تصور بر این بود که وی مخالف سرایی تنهاست که فشارهای وارده بر او در جامعه هیچ انعکاسی ندارد. ولی مشاهده می شد که"ایرج شمسی زاده" پا به هر محفلی که می گذاشت مردم مثل پروانه دور او می گشتند و اشعارش علی رغم این که در کتابی چاپ نشده بود و خود ِ ایرج نیز صاجب دیوانی نبود، در میان مردم دست به دست می شد. "ایرج شمسی زاده" زبان مردم دیارش بود به همین دلیل او را می ستودند و در نهان از مشکلاتی که برایش پیش می آمد، احساسات مردم نیز جریحه دار می شد.
در تشیع جنازه و مراسم هفت و چهلم این شاعر بزرگ ازدحام مردم در حدی بود که تصور می شد آزاردهندگان وی، به خود آمده اند و درس عبرتی گرفته اند؛ اما متاسفانه همان حرکاتی که در مورد شمسی زاده تکرار می شد این روزها در خصوص " فرج الله کمالی" هم در حال اتفاق افتادن است و با کمال تاسف می بینیم که از برگزاری مراسمی ساده که جهت تجلیل از حیات ادبی این استاد بزرگ در حال برگزار شدن بود، جلوگیری به عمل می آید و این عملی است که در پشت آن زور و اجبار نهفته است. بدرون روح و روان مردم که کمالی را دوست دارند فرو رفته و جا خشک می کند.
مگر کمالی چه لطمه ای به جامعه زده است ؟
آیا انسانی که با زندگی شرافتمندانه وساده ای در گوشه ای نشسته و به پُر بار شدن ادبیات جنوب کشور می پردازد، خطرش بیشتر از کسانی است که میلیاردها میلیارد ثروت ِ ملی را اختلاس می کنند و مورد احترام هم قرار می گیرند؟
آیا خطرش از کسانی که ظاهرالصلاح هستند اما در پنهان مواد مخدر در جامعه تزریق کرده و تعدادی از جوانان را از هستی و انسانیت تهی می کنند خطرناک تر است؟
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان


لغو برنامه های فرهنگی، عامل ِ سرخوردگی فرهنگ دوستان و هنرمندان
سیده هدیه علوی شریف

سنگ اندازی هایی که در برنامه های فرهنگی به وجود می آورند، عامل ِ سرخوردگی فرهنگ دوستان و هنرمندان دشتستانی می شود. در این میان حمایت از فرهنگ و هنر امری است که همواره مورد تاکید مسئولین کشوری، استانی و شهرستانی (دشتستان)  بوده است. اما این هدف و مهم تا چه اندازه، در واقعیت و به عینیت متحقق شده است؟
شهرستان دشتستان و شهر برازجان از دیرباز تا کنون، مهد فرهنگ بوده و افراد ِ بزرگی را - در حوزه های ادبیات، هنر، تاریخ و فرهنگ - بر تارک ِ خود دیده است. افرادی که نه تنها در گذشته، بلکه در عصر حاضر نیز موجب افتخار آفرینی این مرز و بوم شده اند. اما این امر همواره مورد تاکید است که باید این هنرمندان را به دیگران معرفی کرد تا از طرفی قدران این افراد بوده و از طرفی دیگر عاملی جهت تشویق رهروان این حرکت ها باشد. یکی از اهداف دولت تدبیر و امید که همواره مسئولین استانی و دشتستانی تاکید داشته اند، حمایت و معرفی هنرمندان بوده و هست اما متاسفانه سنگ اندازی هایی که اخیراً در این راه از سوی برخی افراد صورت گرفته، بدون شک موجبات نارضایتی بسیاری از فرهنگ دوستان و اهالی قلم و فعالین فرهنگی و هنری را فراهم آورده است.
برگزاری مراسم شب شعر محلی و نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی، فرصتی در حمایت از شاعران و هنرمندان بومی و محلی بود که متاسفانه یک روز قبل از برگزاری این همایش ادبی، دستور لغو آن به دلیل ِ نداشتن مجوز صادر شد! هرچند که مسئولین ذیربط از جمله اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که همواره وظیفه حمایت از هنرمندان را بر عهده دارد، سخن از نبود مجوز به میان می آورد! اما همواره این پرسش مطرح است که چرا اداره فرهنگ و ارشادی که خود یکی از متولیان اصلی برگزاری این همایش بود، همکاری بهتری در این برگزاری این شب شعر و نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی نداشت؟! و شاید نیز مثل همیشه، دست هایی پشت پرده، عامل برگزار نشدن حرکات فرهنگی این چنینی بوده است. دست هایی که پیش از این نیز در لغو کنسرت های موسیقی و اجرا نشدن برنامه های فرهنگی و هنری در دشتستان ید طولایی دارند. در این میان می توان به لغو کنسرت موسیقی زنده یاد «مرتضا پاشایی»/ ممنوع البیان شدن جلال خسروی و محسن شریف در همایش کولی کنار آتش در برازجان و... اشاره داشت.
شکی نیست که این گونه مسایل نه تنها در حمایت از فرهنگ دوستان، بل که خود دلیلی مضاف در سرخوردگی آنان خواهد شد. به امید روزی که روح نشاط در کالبد جامعه دمیده شود و نگاه مان را به فرهنگ و هنر بازتر و گشوده تر کند.

مرغِ شعرِ بومی سرای دشتستان، همواره آوازِ  فتح سر می دهد
احمد قائمی فرد
وقتی جامعه را در سایه ی درخت تدبیر و امید یافتیم، با امید به این که عاقلی با طمانینه و زیرکی در سرای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دشتستان به قدرت نشسته است، انتظار کاهش ادوار فضای پُرنِکبتی را داشتیم که سالیانی چند در آن اداره بیتوته کرده بود. وضعی که محیط ادبی- فرهنگی و هنری شهر را به قبرستانی پُر سکوت مبدل کرده بود. با این وضع گمان نمی بردیم، که نکوداشت فرج الله کمالی که توان جوانی و تجربه میانسالی و زندگی اقتصادی و اقتصاد زندگی اش را صرف اعتقادی راسخ، که همان احیای «زبان مادری» کرد، بار شیشه ای باشد که عبورش از بازار مسگران مشکل افتد یا این میوه، آن قدر ممنوعه باشد که "اصلاحات" با آن همه وعد و وعید، قادر به چیدن آن نباشد.
ولی در حقیقت یکی از دلایل عدم کامیابی نسبی اصلاح خواهان و اعتدال جویان در کارها، میزان کم اعتناء و التزام اکثر آن ها به بسیاری از مفاهیم دموکراسی است. نمره هنر در هر جامعه ای معدل کارنامه یک نظام سیاسی تلقی می شود. به زعم نگارنده، مصداق مُدعاهای فرهنگی را باید در آزمایشگاه های علوم انسانی که همان مطبوعات مستقل و انجمن های غیردولتی و کانون های ادبی و هنری و تشکل های مدنی و مردم نهاد است، جست و جو کرد. در دنیا "روز جهانی زبان مادری" وجود دارد. چون جهانیان دریافته اند که توجه به زبان مادری به توسعه علمی جامعه نیز کمک می کند.  زبان مادری، پیوند سالم و راحتی بین محیط اجتماعی و آموزش های علمی به وجود می آورد. آن ها پی برده اند که زبان مادی بهترین وسیله فراگیری زبان رسمی است. از دست رفتن زبان مادری به اندازه از دست رفتن بخشی از خاک یک کشور تاسف انگیز است. "کمالی" که یکی از بهترین مغزهای ادبی این عصر است. پروژه بومی سرایی را با مدیریتی قابل تحسین و ستایش تا جایی که خود را به گرداب رنج و گرفتاری سپرد، پیش بُرد. این شاعر برجسته بومی سرای دشتستان، جوشش کم جان چشمه فرهنگ بومی را در بی نهایت شن زار مدرن گرایی، به نهری مبدل ساخته که عبورش از میان جامعه، مایع تلطیف فضای فرهنگی و روحی مردم جامعه زندگی فرهنگی  همواره  پُر رونقی را ایجاد کرد.
کشور فرانسه پس از شکست ناپلئون سوم، در سال  1779 میلادی، مقام دولت مقتدر درجه اول را از دست داده بود. آن چه بعد از این تاریخ موجب شد که باز آن کشور مقام مهمی در جهان داشته باشد، دیگر قدرت سرداران و سیاست بازانش نبود، بل که هنر شاعران و نویسندگان و نقاشان بود و ثابت کرد که هنر و ادبیات و شعر، بهتر از قوه قهریه در دوام و بقای جامعه، سالم عمل می کند. آن چه مردم در اجرای برنامه هایشان به زحمت می اندازد، خشونت است نه هنر و ادبیات. ثروت و قدرت هر ملتی حاصل پیشرفت علوم انسانی آن مردم و ملت است. جای بسی تاسف است که در جامعه ای نتوان از یادگارهای فرهنگی مردم، قدرشناسی شود و نتوان ستایشی در خور این استادان تصور کرد.
مراسمی که حدود دو ماه با مسئولین فرهنگ و ارشاد اسلامی رایزنی و مشاورت شده بود و تقسیمِ کارها انجام گرفته بود و تنها وظیفه ای که به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دشتستان به ریاست شهرام سلیمی فرد، محول شده بود، صدور مجوز بوده است. کلیه هماهنگی ها با اداره مربوطه در چندین جلسه صورت گرفت ولی از جایی که «ده یک کدخدا ندارد» و اکثر مسئولین مصلوب الاختیار هستند، این مراسم یک شبه در زاویه ی پیدایش، افولش دادند.
این امور در جامعه ای که هنوز خود را در سایه گیر ارثیه شوم و مرده ریگی می داند که مثنوی مولوی را با انبرک، جا به جا می کنند و بوعلی را کافر و حافظ را تکفیر و متشرعش وصیت می کند که من را هزار متر دورتر از «خیام» دفن کنید تا به مهیب آتش قبرش نسوزم، بعید نیست هنر و شعری که به جامعه و مردم تعلق دارد می ماند. مگر نه این که مردم، زبان «دَری» یا به اطلاقی درّه ای را در ته درها نگه داشتند تا نزج یافت و عالم گیر شد. بر خلاف این، هنر مَدح و مجیزی که در قید ستایش ها و تحسین ها است، نمی ماند و کمی بعد از تولد، در زباله دان تاریخ دفن می شود.  نهال هنر مردمی را هرگز نمی توان در مزرع دل های مردم خشکاند. نمی توان نشانه های ملی ملّتی را از آن ها گرفت. نمی توان روح فرهنگی ملتی را به زور خرید یا تغییر داد یا تعویض کرد.
مرغِ شعر بومی سرای دشتستان، همواره آواز فتح سر می دهد؛ چون شعر «کمالی»، حلقه ای از زندگی عملی مردم است. شعر او اصالت دارد و گسترده و توده گیر است. به باور نگارنده این سطور، اثر برگزار نشدن این نکوداشت، همواره کمتر از اثر برگزار شدن آن در جامعه نبود.

ارزيابي یک شاعر بر لغو نكوداشت كمالي
محسن محمدزاده اهرمی
نكوداشت بزرگان، اديبان، شاعران و هنرمندان مردمي، سنت حسَنه اي است كه اگر به موقع و در زمان حيات اين عزيزان عملي شود، نتيجه اي مثبت و معجزه آسا خواهد داشت. نقشي كه شاعران و نويسندگان مردمي در فرهنگ سازي دارند بر هيچ انسان خردمندي پوشيده نيست. كاري كه فردوسي، مولوي، سعدي، حافظ، و ... در حفظ و پاسباني از زبان و ادبيات فارسي انجام داده اند؛ كاري نبوده است كه پس از مدتي اندك، از يادها فراموش شود. بل که بر عكس هر روز كه مي گذرد انديشه هاي تازه اي را به تامل و تفكر وا مي دارد تا ببيند اين كه فردوسي مي فرمايد:
 « بيا تا جهان را به بَد نسپُريم / به كوشش همه دست نيكي بريم » در كجاي زندگي خود بايد به كار ببريم تا دلي را بي جهت نيازاريم و اسير احساسات غير منطقي خود نشويم. مگر نه اين كه خواجه حافظ، بزرگ ترين هنرمند زمانه ي خود كه از نفسش بوي صبح مي آمد و نفحات روحاني مي تراويد. چه قدر در كسب علم و هنر و ادب كوشش داشت اما در زمان حياتش هنر را به جوي نمي خريدند.
« هنر نمي خرد ايام و غير از اينم نيست  /   كجا روم به تجارت بدين متاع كساد »
« فلك به مردم نادان دهد زمام مراد  /  تو اهل  دانش و فضلي، همين گناهت پس »
«نظام و ساختار جامعه مدرن امروز مبتني برعقل مدرن و انتخاب هاي عقلاني  شكل مي گيرد» ما به عنوان يك شهروند يا به عنوان يك مسئول سياسي يا فرهنگي در جامعه ي امروز ، بايد آن قدر آستانه تحمل مان بالا باشد كه بتوانيم به عقايد و ديدگاه هاي ديگران احترام قایل شويم. تحمل شنيدن صداهاي مختلف و متفاوت را داشته باشيم.  كار انجمن اهل قلم برازجان در نكوداشت شاعر بومي سراي استان بوشهر- فرج الله كمالي-  جاي بسي تقدير و تشكر دارد. چه خوب است تا زنده ايم، قدر هم ديگر بدانيم بعد از مرگ كه چندان ارزشي ندارد. به قول مولانا:
«بيا تا قدر يكديگر بدانيم /  كه تا ناگه ز يكديگر نمانيم
كريمان جان فداي دوست كردند  /  سگي بگذار  ما هم مردمانيم »
مگر نه اين است كه  كمالي  در طول چند دهه ي متمادي،  با عرق ريزي روحی،  سعي در حفظ و پاسداري از فرهنگ بومي و ادبيات  دشتستان بزرگ داشته است ؟ آيا ايشان شايسته ي تقدير و تكريم نيست؟  پس چرا نبايد  از او  تجليل به عمل آيد؟ اگر به عنوان متولی فرهنگ و هنر، ارزشي  براي هنرمند قایل نيستید، چرا وقتي ديگران مي خواهند كاري انجام دهند سنگ اندازي مي كنيد؟!  آيندگان در مورد شما چه قضاوتي خواهند داشت؟ اگر به هر نحوي نگذاريد تا آن گونه كه شايسته ي مقام هنري و مردمي ی "كمالي" است ، از ايشان تجليل شود،  در حقيقت ثابت كرده ايد كه نه به هنر، احترامي قایل هستيد و نه هنرمندان را دوست داريد.  جامعه اي كه در آن صداهاي  مختلف به گوش نرسد  جامعه اي بيمار است. با شعری از فرج اله کمالی یادداشت را به پایان می برم:
 ما بانده ي باغ و طرفدار بهاريم ، فلونكس /  سي ديدن گل بي پتك و صبر قراريم فلونكس
طوطيم ، ولي كنج قفس بي پر و لجمار و گرفتار  /  مث طوطي يل هند ، چمنزار نداريم ، فلونكس
بوشهري و تبريزي و لُر ،كرد و خراسوني و رشتي   /   ما نَم مث خُت مال همي شهر و دياريم فلونكس
اُومون خودِ شوپر تو يه جو كَم ميره ، شوك نه كوكيم  /   ما عاشق نوريم ، نه كوريم ، نه ماريم ، فلونكس
تا شَر خَر مونه نگرفته طلو شر نمي گرديم   /  ديندي كِل نوني شُو  ورو رُفتك و چاريم فلونكس
گروه سر و چيش مي خِ و خنده دلِ خواشي ، كه نداريم  /   هر سال خدا حسرت پار و پرياريم فلونكس
اي گا بزيه  زلزله ، يا اُو دره ، يا پور پشنگي   /   كي توُ غم  جونيم و كجا فكر گداريم ، فلونكس
دلمون نه وُ دس بند طلا خواشه ، نه پا بند خرافات   /   آمخته ي گا وند و گُل و مُخ و كناريم ، فلونكس
همساده ي شعريم و كتاويم و بچه ي كيچه ي عشقيم  /   يعني سر وميلي وِجر و جنگ نداريم ، فلونكس
وا كَم دلِ خَش هاتونِ  زُر ما مي خره ، اُمّ   /    مِي قولِ تو داديمه همه ش غصه بخواريم ؟ فلونكس
از بس كه كمالي گپ خُش مي زنه سي عاشقل از مهر   /   مانَم وُ محبت ، ري گپش ، گپ نمي ياريم ، فلونكس


الو ! ... باااااااي !
قدرت الله مظاهری
زنگ زدن مي گن يه يادداشت بنويس درباره لغو برنامه بزرگداشت آقاي كمالي ! ... يعني چه آقا ؟ ... شما اول طيف فكري منو بسنجيد. ببينيد من كدوم طرفي هستم، بعدش تقاضاي يادداشت و گزارش و مطلب كنيد. همين جوري گُتره اي كه نمي شه! نمي شه زنگ زد و با يه الو سلام و خداحافظ سر و ته قضيه رو به هم آورد. اصلا من خودم يكي از مخالفاي سرسخت اين جور بزرگداشتا و همايشا و كنسرتا و اين جور مسخره بازيا هستم. نه اينكه مخالف باشم ها. مخالف برنامه هاي طيف فكري شما هستم و گرنه همه مي دونن كه من يكي از عوامل پر و پا قرص تجمعات اعتراضي و حركات خودجوش خيابوني هستم و تا حالا كه چهل و اندي سال  از خدا عمر گرفتم، سيصد چهارصدتا مشاركت اعتراضي داشتم كه همه شون هم موفقيت آميز بودن. اين كه مي گم مخالف مراسماي شما هستم، همين جوري نمي گم. دليل و مدرك دارم. اول اينكه توي مراسماي شما هيچ فحشي به هيچ كسي داده نمي شه. فكرشو بكنيد، ما اين همه دشمن توي سطح جهان داريم بعدش هيچ كدوم از شماها توي مراسما تون به هيچ كدوم شون هيچ فحش و بد و بيراهي نمي گيد. خب اين خوبيت نداره. آدم احساس مي كنه يه چوب خشكه كه نشسته رو صندلي! دوم اينكه ما توي حركات خودجوش مون، كلي چماق و چوب و سنگ و چاقو و اين جور چيزا با خودمون حمل مي كنيم كه باعث افزايش قوه عضلاني مون مي شه و درواقع يه ورزش و نرمش به حساب مي آد. يعني وقتي برمي گرديم خونه، احساس مي كنيم از زورخونه و باشگاه بدنسازي برگشتيم. ولي شما چي؟ يه قلم و يه برگ كاغذ. همين! آدم با ديدن اين چيزا يه كم احساس خُنُك بودن مي كنه. آخه قلم و كاغذ هم شد اسلحه؟  سوم اين كه پذيرايي تون خيلي خيلي سرد و بي نمكه. يه بطري آب مي دين كه توي هر خونه اي گير مي آد. برعكس همايشاي خودجوش ما كه كلي سانديساي جور واجور از اين ور و اون ور مي آد و كلي مي خوريم و كلي هم مي بريم خونه. چهارم اين كه شماها بعد از نشستا و همايشاتون، كلي مورد توبيخ و تهديد و چشم غره قرار مي گيريد ولي ما بعد از همايشامون كلي تشويق و تحسين و به به و چه چه و آفرين و بارك الله نثارمون مي شه و كلي هم پيشنهاد پست و سمت داريم. ( به عنوان نمونه، داشتيم كسي كه مهر و تسبيح مي فروخته ولي شجاعتش توي همين حركات خودجوش، پست فرمونداري رو نصيبش كرده! ) پنجم اين كه شماها خيلي آروم حرف مي زنيد توي اين نشستاتون. اين اصلا واسه حنجره خوب نيس. اصلا يه جايي خوندم كه آروم حرف زدن و آهسته صحبت كردن، سرطان حنجره مي آره. ماها توي همايشاي خودجوش مون چنان از ته حنجره مون داد مي زنيم كه صداهامون تا شاخ آفريقا هم مي ره. شاخ آفريقا مي دونيد كجاس؟ تا اونجا مي ره! ششم اينكه شماها توي هر دولت و هر جناحي كه باشيد، در به در دنبال كسب مجوز واسه نشستاتون مي گرديد. از فرمونداري و ارشاد و نيروي انتظامي بگير تا مسئول سالن و آبدارچي و ووو. در صورتيكه ماها اين چيزا رو به رسميت نمي شناسيم. همين كه به نقطه جوش برسيم و آلارم خودجوشي مون فعال بشه، ديگه برامون فرقي نمي كنه برادر عزيزمون محمودخان باشه يا حسن كليدساز! يه باره خودجوش مي شيم و با چوب و چماق و قمه مي ريزيم توي كوچه خيابون و به همه نشون مي ديم كه واسه مون فرقي نمي كنه مملكت دست كيه. فقط برامون اين مهمه كه همه چي واسه ماس. اصلا كل مملكت ماس ِ ماس! هفتم اين كه اصلا بريد بميريد شماها كه يه ذره جربزه نداريد. توي اون هشت ساله كه نفستون رو گرفته بوديم و اصلا اجازه اظهار نظر نمي داديم بهتون و محمودمون هم ازمون حمايت مي كرد. اين هم از تدبير و اميدتون كه باز هم ماها داريم براتون كسب تكليف و امر و نهي مي كنيم و تصميم مي گيريم كه اجازه حرف زدن بديم بهتون يا نه! هشتم اينكه اينقده بيس و چهار خرداد، بيس و چهار خرداد نكنيد. من و دوستاي ديگه ام از همون بيس و چهار خرداد كذايي شما، گوشيامون رو خاموش كرديم و اصلا پيام بيس و چهار خرداد شماها رو نگرفتيم. دوس هم نداريم كه بگيريم. مي خوايد چيكار كنيد؟ اگه دست تون نمي رسه، پاهاتون رو دراز كنيد ! ... باااااااااااااااااااااااااااااااااااااي !


راهکارهایی برای لغو آبرومندانه ی یک نکوداشت!
امرو هیچستانی
 نظر به این که لغو مراسم فرهنگی، به شیوه ی فعلی، موجب نارضایتی هنرمندان و هنردوستان از "هنر دولتان" می گردد، پیشنهاد می شود از این به بعد، جهت الغای چنین مراسم ادبی و هنری، به شیوه های زیر عمل شود:
1-نهاد متولی فرهنگ – که البته من نمی دانم کدام نهاد است - به هنرمند اعلام کند در صورتی اجازه می دهیم، برای شما بزرگ داشت بگیرند که مبلغ یک میلیون تومان، به حساب فلان ، واریز نموده و فیش آن را در اسرع وقت تحویل دهید. در این صورت، هنرمند مذکور ، به دلیل نداشتن این مبلغ، خودش دست به کار شده و از بدهکار شدن خود جلوگیری می کند!! نظر به این که ممکن است یک آدم پولدار  فرهنگ دوست، فضولی نموده و هنرمند را شارژ مالی کند، لذا این جانب به عنوان حامی اداره ی کل و جزء فرهنگ ها و ارشادات، بر خود لازم می دانم که راهکار دیگری ارایه نمایم.
2-طی بخشنامه ای، مراسم نکوداشت را یک کار غیرفرهنگی اعلام کنید. در این صورت، هرگز احدی برای برگزاری چنین مراسم پردردسری مزاحمتی برای نهادهای فرهنگی ایجاد نخواهد کرد! این راهکار برای جلوگیری از کنسرت های موسیقی نیز نتیجه می دهد. می توان چنین بخشنامه ای را به "موی دماغ" موسوم کرد!
3- برگزاری این چنین مراسم هایی را مجازی کنید تا هنردوستان در فضاهایی هم چون واتس آپ و وایبر و فیس بوک نکوداشت برگزار کرده و فضای غیرمجازی جامعه را ملتهب نکنند.
4-به تالارهای پذیرایی، اجازه ندهید که مراسم فرهنگی برگزار کنند؛ زیرا این تالارها رسالتشان برگزاری مراسم منتج به تکثیر نسل است، نه مراسم منتج به تکثیر فرهنگ.
5- و من الله التوفیق


لغو برنامه های فرهنگی و ادبی؛ موجب تضعیف و تخریب اداره ی فرهنگ و ارشاد
مهدی عطارزاده
با توجه به پی گیری های مداوم جهت اخد مجوزهای لازم، برنامه ریزی، هماهنگی، تبلیغات و صرف هزینه های انجام شده لغو این برنامه – نکوداشت حیات شاعری فرج الله کمالی- سبب آن خواهد شد که ابتدا کسی جهت برگزاری برنامه های فرهنگی و ادبی و هنری اقدام نکند. دوم این که لغو چنین برنامه های ادبی و هنری موجب تضعیف و تخریب اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان نهاد مسئول ارایه مجوزهای حوزه فرهنگ خواهد شد./ب



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1394/03/03 - 20:48
0
0
در شهرستان اهرم کنسرت موسیقی اجرا می شود : اما در شهر ما برازجان شب وشعر لغو می شود یک بام ودو هوا همین است !! چرا برما مردم این شهر در همه موارد تحمیل می شود !!! /ب
چرا می فرمایید دلواپس ؟
بفرمایید شکم واپس
این تعبیر دقیق تر است
چون اینها که اهل دل نیستند !!!!!!
1394/03/02 - 10:13
0
0
برگزار نشدن این جلسات باعث از بین رفتن اتحاد وانسجام می شود و باسخنان رهبر معظم انقلاب که تاکیدبر همدلی وهمزبانی واتحاد دارند مغایرت دارد : آیا کسانی که باعث از بین رفتن انسجام هستند مجازات می شوند ؟ تا برای دیگران درس عبرتی باشد /ب
1394/03/01 - 14:20
0
0
گروه دلواپسان از فرهنگ و تمدن بدشان می آید !!! ملاک آنان گریه وزاری و ظاهر سازی می باشد اما نمی دانند که بنا به گفته آیت ا ... مکارم شیرازی هر چیزی در حد معمول با ارزش می باشد وافراط گری باعث بیزاری مردم می شود /ب
1394/02/29 - 13:21
0
0
باسلام.هیچ یک از دوستان معیارهای یک اثر هنری خوب را ذکر نکردن....گمان میرود از مسیر به بی راهه زدن....لطفا ابروی هنر را در ایران از بین نبرید....و بازیچه دست سودجویان نشوید....باتشکر/ب
1394/02/29 - 10:04
0
0
البته من در این مورد مطلبی نوشتم که تو بیرمی چاپ میشه ، ولی این حرفا دیگه فایده ای نداره ما مثل بچه ای میمونیم که توپش رو ازش گرفتن و حالا نشسته داره گریه میکنه همین /ب
1394/02/29 - 09:47
0
0
« کسانی که وعده ی بهشت به ما دادند ، چیزی جز جهنم خلق نکردند .»
کارل پو پو /ب1
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • دکتر یوسفی؛ مدیری در کنار همکاران
  • .: شهرزاد آبادی حدود 2 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 6 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 8 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 11 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 12 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...