- پروژه بازنگری ساختارهای ارتباطی نوبتکاری پتروشیمی زاگرس، به عنوان الگوی برتر ایمنی فرآیند صنعت نفت کشور انتخاب شد
- آقایان نماینده؛ دانش آموزان عشایر استان بوشهر را دریابید
- همت مادرانه
- تکریم و معارفه مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی/ تصاویر
- کسب تقدیر نامه سه ستاره تعالی مدیریت نگهداشت دارایی ها توسط شرکت پتروشیمی پارس
- رونمایی از محصول جدید پتروشیمی جمپیلن در هجدهمین نمایشگاه بینالمللی ایران پلاست
- آرامش نسبی جوی و دریایی در استان بوشهر طی امروز و فردا
- بیش از ۵۰ هزار نفر در آزمون کارشناسی ارشد ۱۴۰۴ ثبت نام کردند
- برگزاری مراسم تشییع سرلشکر شهید نیلفروشان در تهران
- نمایندگان استان بوشهر حریفان خود را در جام حذفی شناختند
اتحادخبر- قدرت مظاهری: سرباز بودیم. دورهی آموزشی تفنگداری، پادگان نیروی دریایی ارتش، سیرجان. یه گروهان لیسانس وظیفه بودیم که تقسیمش کرده بودن به چهارتا دسته ی شصت هفتاد نفری و هرکدوم از دستهها هم یه فرمانده داشت که از صبح علی الطلوع تا دم غروب، باهامون نظام جمع کار میکردن. از جلو نظام، عقبگرد، نظر به راست، ضربه چهار، بدو رو، بشین پاشو...
قدرت مظاهری
سرباز بودیم. دورهی آموزشی تفنگداری، پادگان نیروی دریایی ارتش، سیرجان. یه گروهان لیسانس وظیفه بودیم که تقسیمش کرده بودن به چهارتا دسته ی شصت هفتاد نفری و هرکدوم از دستهها هم یه فرمانده داشت که از صبح علی الطلوع تا دم غروب، باهامون نظام جمع کار میکردن. از جلو نظام، عقبگرد، نظر به راست، ضربه چهار، بدو رو، بشین پاشو، سینه خیز، پامرغی، کلاغ پر و نهایتاً هم یه رژه ی محکم و پرطمطراق که صدای کوبیدن پوتینامون تا اونور خونههای سازمانی افسرا میرفت و اِکو میکرد و برمی گشت میخورد توی سر و صورت خودمون و فرمانده.
ادا اطوارای نظام جمع و تمرینای رژه، هر روزه بودن. همهی روزا غیر از جمعهها که گذاشته بودن برا نظافت و استحمام و باقی کارای شخصی دیگه.
بعد از همهی این تمرینا و ادا اصولا، صبح تا صبح توی میدون صبحگاه جلوی ناخدا رژه میرفتیم تا پیشرفت گروهان رو چک کنه و آمادهشون کنه برا صبحگاه مشترک که با حضور تیمسار فرمانده پادگان انجام میشد.
هر روز اگه اول صبحی از ناخدا یه « دسته، خیلی خوب » میگرفتیم، بعدش دیگه فرمانده زیاد سخت نمیگرفت و باقی روز رو آزادتر سپری میکردیم. ولی وای به حال روزی که ناخدا موقع سان دیدن از یه دسته، رو ترش میکرد یا لالمونی میگرفت و هیچی نمی گفت. اون روز دیگه فاتحه مون خونده بود و باید تا شب توی میدون صبحگاه می پلکیدیم و سینهخیز و پامرغی میرفتیم.
« تنبیه برای همه، تشویق برای یه نفر » اینم یکی از شعارای احمقانهای بود که هر روز بخاطر اینکه یه نفر اُوت میزد یا دس و پاهاش با همدیگه جفت و جوُر نمیشدن، همهی دسته باید جُورش رو میکشیدن و برا خاطر اون، روزشون میشد جهنم !
یه ابتکار جالب ولی، دسته رو از تنبیه هر روزه نجات میداد. ابتکار ناب و باحالی به نام « دسته ی پاطلاییا » !
پاطلایی، اصطلاحاً به اونایی میگفتن که سرشون به تهشون پنالتی میزد و هر کاری میکردن، نمیتونستن دس و پاهاشون رو با همدیگه مچ کنن !
برای اینکه دسته رو از تنبیه روزانه نجات بدن، پاطلاییای هر دسته رو کشیده بودن بیرون و با همهی اونا یه دسته ی کوچیک مزخرفِ مسخره ساخته بودن به اسم دسته پاطلاییا. این دسته از همه چیز معاف بود. از بدو رو، از سینهخیز، از ضربه چهار، از قدم آهسته. از همه چیز، غیر از رژه ! رژه رو باید حتماً میرفتن، ولی چه جوری !
قانون رژه، « طبل بزرگ، زیر پای چپ » بود. یعنی باید جوری با دسته ی موزیک هماهنگ میشدیم که پاهای چپ مون موقع نواختنِ طبل بزرگ، هماهنگِ با هم کوبیده میشدن رو زمین.
همین هم برای پاطلاییا، یه مصیبتِ عظما بود. هر کاری میکردن و هر جوری جلو عقب میرفتن و کج و راست میشدن، نمیتونستن پاهای چپ شون رو سِت کنن با طبل بزرگ ! یهویی یا پای راست شون میخورد زمین یا وقتِ کوبیدنِ طبل، جفت پاهاشون توی موقعیتِ کوبِش نبود، یا هر دوتا پاشون رو با هم میکوبیدن و خلاصه جوری بود که از تنظیم کردن دس و پاهاشون برای یه حرکت کوچیک هم ناتوان و عاجز بودن ! برا همین هم دستهی پاطلاییا یه جور دیگه رژه میرفتن. اینجوری که موقع رژه ی باقی دستهها، اونا فقط وایمیسادن بغلِ دسته ی موزیک و برا خودشون دَرجا میزدن بلکه به طور اتفاقی، یکی از پاهای چپِ یکی شون با طبل بزرگ کوبیده بشه رو زمین.
یکی از این پاطلاییا، آقای ،،ش،، بود. آقای،،ش،، اینقد دس و پا چلفتی و بی دس و پا بود که آوازهاش به گوش خونواده های خونه های سازمانی پادگان آموزشی هم رسیده بود و حتی بچه کوچیکای توی پادگان هم میدونستن که آقای ،،ش،، نمیتونه دس و پاهاش رو با همدیگه جفت و جور کنه. میدونستن که آقای ،،ش،، هیچوقت، حتی برای یه بار هم نتونسته پای چپش رو با طبل بزرگ میزون کنه و بکوبه رو زمین. همه میدونستن که آقای ،،ش،، اختیارِ خم و راست کردنِ پاهاش رو هم نداره.
یه پاطلایی دیگه که رو دستِ آقای ،،ش،، زده بود و علاوهبر این که خودش قاطی میزد، با دس و پاهاش حرکتِ باقیِ سربازای دیگه رو هم خراب میکرد، آقای ،،پ،، بود. آقای ،،پ،، توی شلختگی و بی نظمی و پخمگی یکی از اعجوبههای روزگار بود. آقای ،،پ،، نه فقط دس و پاهاش، بلکه هیچکدوم از اعضای بدنش رو نمیتونست در اختیار داشته باشه و یه استفاده ی مفید کنه ازشون. انواع و اقسام سندرم هم داشت. سندرم پای بیقرار که دقیقاً وسط رژه، پاهاش قوس ورمیداشتن و انگار که بخواد پنالتی بزنه، کوبیده میشدن تو پای بغل دستیش. سندرم دست بیقرار که جای ادای احترام، میزد زیر نقاب کلاه خودش که کلاهه سه متر میپرید بالا و اونور میدون میاومد پایین. سندرم چشم بیقرار که توی میدون تیر و موقع تیراندازی به طرف سیبل الکترونیک، یه باره جفتِ چشاش بسته میشدن و اگه رحم خدا نبود، با هر بیست تا گلولهی ژ۳ ، بیس تا مادر رو داغدار میکرد. سندرم زبون بیقرار که یه باره وسط صحبتای جدیِ ناخدا، یه چیزِ پرتی میگفت و فرمانده و همهی دسته رو میبرد زیر سؤال. سندرم خواب بیقرار که دقیقاً وسط یه کار مهم مث رزم شبانه، خوابش میگرفت و وسط بیابون، دراز به دراز، پهن میشد رو زمین !
آقای ،،پ،، هیچ چیش مث هیچ چیش نبود. جوری بی نظم و شلخته بود که حتی پاطلاییا هم از اینکه آقای ،،پ،، رو توی دسته شون گذاشته بودن، شاکی بودن و اون رو مایهی ننگ و آبروریزی دسته میدونستن.
دورهی آموزشی هم که تموم شد و همه رو تقسیم کردن رو پایگاههای دریایی ارتش، آقای ،،ش،، و آقای ،،پ،، تجدید دوره شدن و موندن همونجا توی پادگان آموزشی که شاید بتونن یه ذره دس و پاهاشون رو تنظیم کنن با همدیگه.
دیروز همینجور که داشتم پیامای رسیده توی گوشیم رو چک میکردم، یه باره چشمم افتاد به یه عکس نسبتاً آشنا که از یه شمارهی ناشناس ارسال شده بود رو گوشیم. عکس، پوستر تبلیغاتیِ یه کاندیدا بود که خودش رو « مشاور ارشد، برنامهریز، استراتژیست، آیندهساز و متخصص » معرفی کرده بود. خووووب که توی میمیک چهرهاش دقیق شدم و اسمش رو چن باری با خودم هجی کردم، یه باره دوزاریم افتاد ! متوجه شدم که ای دادِ بیداد، این همون آقای ،،ش،، همدوره ی سربازیمه که خیلی وقته خبری نداشتم ازش.
یه باره دلم خواست زنگ بزنم بهش و حال و احوالش رو بپرسم. گوشی رو که ورداشت، با یه صدای بم و مطنطن انگار که میخواد اخبار شبانگاهی رو بگه، سلام و علیکی کرد و گفت کاندیدا شده و باتوجه به میزان حمایتی که داره میشه ازش، وکیل شدنش حتمیه !
خندیدم و گفتم فلانی، تو که توی دسته ی پاطلاییا بودی و دست چپ و راستت رو نمیتونستی با همدیگه سِت کنی. چه جوری کاندیدای مجلس شدی !؟ خندید و گفت بابا من که انیشتینم پیشِ باقی شون. بعد یه کم بیشتر خندید و گفت آقای ،،پ،، رو یادته !؟ گفتم آره. نکنه اون هم کاندیدا شده ! گفت برو بینم با، اون که چن ساله وزیره !
دیگه هیچ حرفی نیومد برام. از اینکه مملکت افتاده بود دستِ دسته ی پاطلاییا، حسِ مردن دست داده بود بِهِم !
پ.ن : اسامی ،،ش،، و ،،پ،، غیرواقعی، ولی شخصیتای هر جفت شون واقعی ان. واقعیِ واقعی.
پ.پ.ن : میگن بعد از انقراض ساسانیا، یه نفر از بزرگمهر پرسید چرا ساسانیا اینجوری به گا رفتن !؟ بزرگمهر پشت گوشاش رو خاروند و گفت برا اینکه کارای کوچیک رو دادن به افسرا و تیمسارا و کارای بزرگ رو دادن به دسته ی پاطلاییا !
تازه ترین خبرها
- آرامش نسبی جوی و دریایی در استان بوشهر طی امروز و فردا
- بیش از ۵۰ هزار نفر در آزمون کارشناسی ارشد ۱۴۰۴ ثبت نام کردند
- برگزاری مراسم تشییع سرلشکر شهید نیلفروشان در تهران
- نمایندگان استان بوشهر حریفان خود را در جام حذفی شناختند
- قهرمانی کشتی گیر نونهال استان بوشهر در مسابقات قهرمانی کشور
- دروازه بان دشتستانی در لیست نهایی تیم ملی نوجوانان برای مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا
- مهلت سررسید ترخیص کالاهای وارداتی اصلاح شد
- ۲ شناور حامل قاچاق در مرزهای آبی استان بوشهر توقیف شد
- ملاقاتهای مردمی توسط مسئولان استان بوشهر به صورت منظم برگزار شود
- استاندارد دیلم نظارت دقیق بر واحدهای تولیدی و خدماتی داشته باشد
- تجهیز پارکهای برازجان با مجموعه بازی پلی اتیلن/افزایش زیبایی و سرگرمی در پارک های شهر
- صید میگو در آبهای استان بوشهر ۱۳ درصد کاهش یافت
- همه جایگاههای سوخت شهرستان عسلویه تاییدیه استاندارد گرفتند
- یک میلیون تن مصالح ساختمانی و مواد معدنی در استان بوشهر جابه جا شد
- رهایی یک محکوم از قصاص نفس در بوشهر
- سرمربی قطر: انگیزه تیم بالا رفته است/ بازی سختی برابر ایران داریم
- دولت به وضعیت میانه بین تصدیگری و تنظیمگری معتقد است
- آمریکا از اتباعش خواست سریعتر از لبنان خارج شوند
- کاهش ترافیک شیراز با بهره برداری کامل از بزرگراه آیت الله حائری
- قانونگرایی را محوریت اداره امور فارس قرار میدهیم
- ۱۱ فرزند خانواده زندانیان تحت پوشش بنیاد نخبگان فارس قرار دارند
- مسئله تهلنجی و سفر شناورهای تجاری استان بوشهر پیگیری میشود
- وحدت در گفتار و رفتار شرط اساسی موفقیت معلم در تربیت است
- ۱۳۹ مورد چند قلوزایی در استان بوشهر ثبت شد
- مواد غذایی غیرقابلمصرف از صنوف مختلف «جم» جمع آوری شد
- اولین آندوسونوگرافی استان بوشهر انجام شد
- توسعه صنایع فرآوری و تکمیل زنجیره ارزش خرما در استان بوشهر
- قالیباف: با رژیمی مواجه هستیم که به کودککشی افتخار میکند
- تبادل پیام غیرمستقیم با آمریکا متوقف شده است
- تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه ایران
- ایران نقشی در طراحی، تصمیمگیری و اجرای عملیات ۷ اکتبر نداشته است
- تپش قلب صبحگاهی برای چیست؟
- رونمایی تیمملی از زمین استقلال!
- توپ طلا باید به این بازیکن برسد
- آیا من هم جزو ریاکاران و دروغگویان هستم؟ / چگونه ریاکار می شویم؟ / به محض این که بفهمیم می توانیم بپیچانیم، از فرصت استفاده می کنیم
- به وقت انتقام!
- قوانین فعلی مهریه، بیعدالتی در حق مردان است/ بسیاری از وکلا تمایلی به پذیرش پروندههای مهریه ندارند
- عکس| هوادار رونالدو یعنی این!
- کاهش وزن با آهنربا
- واریزی بزرگ برای بازنشستگان کارگری/ حساب بازنشستگان پرپول شد
- ویتامین D با D۳ چه تفاوتی دارد؟/ کدامیک بهتر است؟
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۷.۲۴
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/07/24
- عناوین روزنامههای امروز1403/07/24
- ۲۱۰ هزار تست مختلف آزمایشگاهی در بیمارستان شهید گنجی برازجان انجام شد
- تیم نوجوانان و جوانان توان یاب استان بوشهر اعزام شدند
- زوال شاخصهای محیط زیستی/ جهان در آستانه فروپاشی اقلیمی
- اطلاعات فعالیتهای کشاورزی استان بوشهر به صورت کامل ثبت میشود
- تخریب ۱۶۰ مورد ساخت و ساز غیرمجاز در گناوه
- بازدید کارشناسان اتحادیه حمل و نقل کشوری از مرکز معاینه فنی خودرو در گناوه