امروز: شنبه 08 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 28 دي 1400 - 11:23
اختصاصی اتحاد خبر/ سرویس ادبیات حماسی

اتحادخبر-مهدی بردبار:در برخی از متونی که در سالیانِ اخیر در جراید و مطبوعات و... درباره ی رستم انتشار یافته است نگارنده به نوشتارهایی برخورده است که سعی داشته اند به طریقی [برخی از روی بغض و غرض ورزی و برخی از سرِ ناآگاهی] رستم را غیر ایرانی جلوه دهند یا این که نژادِ وی را ناآریایی [کذا فی الاصل!] نشان داده و از این رهگذر گاهی با دلیلی غلط و ...

گفتاری در بابِ نژادِ رستم

مهدی بردبار:


چکیده:
در برخی از متونی که در سالیانِ اخیر در جراید و مطبوعات و... درباره ی رستم انتشار یافته است نگارنده به نوشتارهایی برخورده است که سعی داشته اند به طریقی [برخی از روی بغض و غرض ورزی و برخی از سرِ ناآگاهی] رستم را غیر ایرانی جلوه دهند یا این که نژادِ وی را ناآریایی [کذا فی الاصل!] نشان داده و از این رهگذر گاهی با دلیلی غلط و سفسطه آمیز اصلاً حتی منکرِ ایرانی بودنِ شاهنامه نیز بشوند. خوشبختانه در این سالیان کسانی بوده اند که پاسخ هایی مستدل به این گونه اظهارها داده اند لیکن بسنده نبوده است زیرا با آن که دلایلی خردمندانه بوده اند اما نتوانسته اند ریشه ی مشکل را پیدا کرده و در رفع آن بکوشند. مثلا این که در کتاب الفصول الفخریّه ، نژاد رستم [تُرک] دانسته شده و تنها در همین یک کتاب نژادِ وی تُرک نمایانده شده و کتابِ نامدار و معتبری هم نیست دلیلی چندان پذیرفتنی بر غلط بودن این دیدگاه نیست یا دست کم شایان توجه است زیرا هر چند کتابی در این خصوص واحد است اما این احتمالِ دستِ کم ضعیف وجود دارد که اخبارش درباره ی نژاد رستم درست باشد. نگارنده در این جُستار با توسل به مباحثات تاریخی نشان خواهد داد در عینِ این که مطلب کتابِ یاد شده درباره ی نژاد رستم که عنوان کرده تُرک بوده درست است معهذا پژوهشگران برداشتی کاملاً غلط و بی سوادانه از آن داشته اند و به درستی درنیافته اند منظور از تُرک نامیدنِ بزرگترین پهلوان حماسی شاهنامه چیست و بنابراین رستم را غیر ایرانی جلوه داده اند.

متن:
تقریبا تردیدی وجود ندارد که رستم نژادی سکایی داشته است [برخی وی را از پارت ها دانسته اند] و سکاییان نیز یکی از شاخه های نژاد آریایی و ایرانی محسوب می شود و بزرگترین دلیل این نگرش نیز نزدیکیِ شگفت انگیز زبانِ سکایی با زبان های ایرانی ست. در لاروس چنین آمده است: «سکاها ، قبیله های نیمه کوچ نشینی از ریشه ی ایرانی بودند که بینِ دانوب و دُن مستقر شده بودند [سده ی هشتمِ پیش از میلاد]. سکاها سوارکاران و جنگجویانی مهیب بودند که در سده ی دومِ پیش از میلاد از میان رفتند.» همچنین خالقی مطلق در شرحی که بر بیتی از پادشاهیِ منوچهر نگاشته است چنی آورده است: «زال مانندِ رستم از پهلوانانِ روایاتِ سکایی است و گویا در اصل دانایِ قبیله و شمن بوده...» در جای دیگری نیز چنین می نویسد: «... ولی رستم در پیکره ی نخستینِ خود یکی از پهلوانانِ بدویِ حماسه های سکایی بوده...».
با این مقدّمه گذری می زنیم به کتابِ «آذربایجان و شاهنامه» نوشته ی دکتر سجّاد آیدنلو که تقریبا توانسته تمام و کمال به موضوعِ موردِ بحثِ خود بسط داده و پاسخِ بسیاری از نکته های تاریک و مبهم سرزمین آذربایجان را در شاهنامه و اندیشه ی ایرانی روشن کند. ما در اینجا به طورِ اختصار و شماره وار تنها به بخشی از این کتاب زیر عنوانِ «رستم تُرک بوده است» خواهیم پرداخت که در آن آیدنلو دیدگاه های مبنی بر تُرک بودنِ رستم را با ذکرِ دلایلی رد کرده و منتفی دانسته است. برخی از آن دیدگاه ها که با بحثِ ما مرتبط هستند چنین اند:
دکتر نثار نوبری و آقا / خانم اوجالان ساوالان و بیش از همه آقای فیض الهی وحید به این موضوع پرداخته اند که «رستم تُرک بوده است» و هر کدام دلایلی آورده اند که آیدنلو آن ها به طورِ مختصر چنین رد کرده است:
۱- در بُندهش جدِّ رستم و افراسیاب «تورک» نام دارد. مهرداد بهار آن را [تورَک = Turak] خوانده است. آیدنلو می گوید: همین واژه در گرشاسپنامه اسدی طوسی [طورگ] است و قوافی آن [‌بُزُرگ و گُرگ] است و وزن ابیات نشان می دهد که باید [طُوُرگ = Tovorg] خوانده شود نه [طورگ = Turg] یا [طورَگ = Turag]:
یکی پورش آمد ز تخمی بُزُرگ
به رسمِ نیا نام کردش طُوُرگ
(گرشاسپنامه، ص۴۴، ب۲)
پس [طُوُرگ] ارتباطی با [تُرک و تورک] ندارد.


۲- رستم در شاهنامه «سگزی» نامیده می شود. «سگزی» یعنی «سکایی» و [سکاها / قومِ سگزی]‌ «از زیر شاخه هایِ ملیتِ تُرک است». آیدنلو می نویسد: فرضیه ی تُرک تبار بودنِ سکاها از سوی برخی محقّقان طرح شده است و تحقیقاتی که در بقایایِ اجسادِ آن ها در گورهای سکایی انجام شده «حاکی از بقایایِ تیره ی آندرونوا با آمیزه ای از نژادِ زرد ... و رخنه ی طوایفی از خاورِ آسیاست» ولی با در نظر گرفتنِ مجموعِ ویژگی ها خصوصاً قرینه ی زبانی اغلبِ پژوهشگران آن ها را از اقوامِ با فرهنگ و تبارِ ایرانی می دانند. دکتر سِرنِنکو نوشته است: " آن ها چون هون ها و مغول ها از نژادِ تُرک - مغول نبودند اما مختصّات و ویژگی هایِ بارزی از نژادِ هند و اروپایی داشتند. "



۳- در کتابِ [الفصول الفخریّه] سید جمال الدین احمد بن عنبه آمده که «رستمِ دستان تُرکی بود». آیدنلو می نویسد: این اشاره تنها در یک منبع دیده می شود و کتابِ مذکور هم در منابعِ تاریخِ ملی پهلوانی ایران اثرِ کهن، و نامدار و معتبری نیست. در نسب نامه های رستم که در متونِ تاریخی قدیمی آمده چنین نکته ای نیست و پیداست که نمی توان به سندِ واحد و غیرِ مشهور اعتماد کرد.
و در پایان آیدنلو چنین آورده است: " بر پایه ی آنجه گفته شد شخصیّت و داستان های رستم و خاندان او ربطی به تُرکان و از ادبیّاتِ تُرکی ندارد و چه خاستگاهِ سکایی داشته باشد و چه پارتی و یا مربوط به اقوامِ هند و ایرانی یا بومیانِ فلاتِ ساکنِ ایران در هر حال در بسترِ فرهنگ، ادبیّات و زبان های ایرانی شکل گرفته، پرورش یافته، نقل شده و به کتابت و سرانجام نظم درآمده است. "
آیدنلو با این که موفق شده نشان دهد که اصولاً رستم [تُرک] نبوده است اما استدلالش در این زمینه بسنده و کافی نیست و مثلاً در مورد کتابِ [الفصول الفخریّه] تنها به این عنوان که " کتابِ مذکور هم در منابعِ تاریخِ ملی پهلوانی ایران اثرِ کهن ، نامدار و معتبری نیست و در نسب نامه های رستم که در متونِ تاریخیِ قدیمی آمده چنین نکته ای نیست و پیداست که نمی توان به سندِ واحد و غیرِ مشهور اعتماد کرد " اکتفا کرده و پیداست که این گونه دیدگاه در مورد این کتاب نیز ابتر و ناقص است زیرا باید دلایلِ این واقعیت را روشن ساخت که اصولاً چرا کتاب الفصول الفخریّه رستم را تُرک قلمداد کرده با وجود این که به قولِ خودِ آیدنلو در نسب نامه های رستم که در متونِ تاریخیِ قدیمی آمده چنین نکته ای نیست.
نگارنده عجله دارد نشان دهد که دلایلی وجود دارد [همان دلایلی که آیدنلو نیاورده است و ما خواهیم آورد] که نه تنها محتویاتِ کتابِ «الفصول الفخریّه» در مورد تُرک نامیدنِ نژادِ رستم غلط نیست بلکه [سگزی] یعنی [سکایی] نیز با معنیِ [تُرک] منافاتی ندارد منتهی غرض ورزان با بی سوادی از آن چنین برداشت کرده اند که رستم و سکاها از زیر شاخه های ملیتِ تُرک هستند!
دکتر یحیی ماهیار نوابی در [نشریه ی دانشکده ی ادیبات دانشگاهِ تبریز، به نقل از مجموعه مقالاتِ ماهیار نوابی (‌جلد اول) از انتشاراتِ موسسه آسیایی دانشگاه شیراز، ۱۳۵۵] زیرِ عنوانِ «تور و توران و تُرک» چنین آورده است:
واژه ی [تور] را می توان در کتاب ها و نوشته های گوناگونی که از ادوارِ مختلف به جای مانده و آثارِ ادبی ایران را تشکیل می دهند یافت. در اوستا یعنی کهن ترین اثرِ ادبی و دینی ایران این واژه به شکلِ [تور] دیده می شود. در یشتِ سیزدهم [فروردین یَشت] بندِ ۱۱۳ و ۱۲۳ پدرِ دو تن ار بهدینان و مزدَیسنان و هواخواهانِ زرتشت و در یشتِ هفدهم [اردیبهشت] بندِ ۵۵ و ۵۶ قبیله ای بدین نام خوانده شده است. در یشتِ نوزدهم [زامیاد یَشت] نیز به نامِ افراسیاب تور [= تورانی، از قبیله ی تور] برمی خوریم.
در متونِ پهلوی چندین نفر را با این نام می یابیم که همه از تورانیانند از آن جمله: تور هونوشک [hunosak] اوستا: [hunusta] که رابطه اش با زرتشت گویا بهتر از دیگر تورانیان بوده است و برادرش تور - اورا وایتاسنگ [Aurwaitasang] و توربراذروخش [Bradarwaxs] کشنده ی زرتشت و جز آن.
ناگفته نماند که نامِ پسرِ فریدون [توژ] بوده است نه [تور]. در فصلِ دوازدهم از کتابِ هشتمِ دینکرت و در بندهشن از این پسرِ فریدون به نامِ [توچ] «پازند = توژ» یاد شده است. در شاهنامه واژه ی تور بارها تکرار شده است که در همه جا [تور] است با (را مهمله) البته نمی توانیم این تحریف را مربوط به زمانِ پس از فردوسی بدانیم ، چه او در جایی [تور]‌ را با [شور] قافیه کرده است (البته این سخن ماهیارِ نوابی نادرست است زیرا تور با شور در شاهنامه قافیه نشده است که احتمالاً به بیتی الحالقی از شاهنامه اشاره دارد یا این که اشتباه سهوی یا نوشتاری حاصل شده است. اما «تور» با «دور و سور» قافیه شده است. نگارنده):
یَکی مرغزارست از ایدر نه "دور"
به یکسو ز راهِ سوارانِ "تور"[...]
برآشفت کای نامدارانِ "تور"
که این دشتِ جنگست گر جای "سور"
از این رو بی هیچ شکی نامِ پسرِ دوم فریدون به زعمِ فردوسی [تور] بوده است نه [توژ].
[تورها] قبیله ای از سکاها بودند که در همسایگیِ ایران و به گفته ی [مارکوارت = Markuart] در مجاورتِ سرزمینِ خوارزم و در مشرقِ رودِ آمو می زیستند. سکاها قومی هند و اروپایی و با ایرانیان هم نژاد بوده اند و زبانشان با یکدیگر پیوستگی داشته است و «نباید آن ها را تُرکان و مغولان که بعدها جانشینِ آن ها شدند اشتباه کرد».
نام هایی که از بزرگانِ توران زمین در اوستا و کتاب های پهلوی چون [دینکرت] و [ایاتگارِ زریران] و شاهنامه فردوسی به جای مانده است همریشه بودنِ زبانِ این دو قوم را با هم می رساند. این کتاب ها یا به سخنِ دیگر داستان های ملی و سنن دینی ایران همه جا یادآورِ جنگِ خونین و دامنه داری میانِ این دو قومِ هم نژاد است. ایرانی ها از این همسایگانی که از هر حیث بویژه تمدن و فرهنگ از ایشان بسیار دور بودند و گاه و بیگاه شهرهایِ آبادشان را تاراج می کردند و اندوخته هاشان را به یغما می بردند ، دلِ خوشی نداشتند و آن ها را دشمن می داشتند و همواره با ایشان در جنگ و ستیز بودند. گرویدنِ ایرانیان به آیینِ مزدَیسنی و پیروی از دینِ زرتشت هم این دشمنی و کینه توزی را دو چندان کرد.
«پس از آن که اقوامی دیگر یعنی [تُرک و مغول] به خاکِ سکاها درآمدند و آن ها را به ایران و جاهایِ دیگر پراکندند و تا مرزهای ایران فرا تاختند ، چون هم از حیثِ جنگجویی و یغماگری و دیویَسنی با سکاها همانند بودند و هم جانشینِ سرزمین های آنان شده بودند ، ایرانیان نامِ دشمنِ دیرینِ خود [تور] یعنی آن قبیله از سکاها را که بنا به مندرجاتِ اوستا و داستان های ملی همسایه ی نزدیکِ ایران بودند به آن ها دادند و [تور و تُرک] با هم مترادف شد!
سرزمینی که تورها در آن می زیسته اند در اوستا [توریا] و در داستان های ملی و شاهنامه [توران] نامیده شده است. چنان که از این داستان ها برمی آید این سرزمین بیرونِ مرزهای شمالی و شمالِ شرقی ایران جای داشته است. در سنگ نبشته های ساسانی سرزمینِ تورها به نامِ تورستان [سنگ نبشته ی کعبه ی زرتشت = تورگستان] خوانده شده است ، ولی بر خلافِ انتظار در جنوبِ شرقیِ ایران جای دارد و همه جا با نامِ [سکستان و هند] همراه است.
سکاها در زمانِ پادشاهیِ مهردادِ دومِ اشکانی [۱۲۳ - ۸۸ پیش از میلاد] یا پس از او به تدریج به سرزمین های ایران اندر آمدند و تا جنوبِ ایران پیش رفتند و این به واسطه ی فشارِ روزافزونِ طوایفِ تُرک و مغولِ آسیای مرکزی و شرقی بود که آن ها را به درونِ ایران کوچاند و چنان که گذشت جنوبِ شرقی ایران به واسطه ی وجودِ تورها در آن [توران و تورستان] نامیده شد. ناحیه ای که در زمانِ هخامنشی [زرنگ] خوانده می شد به نامِ سکستان [= سجستان = سیستان] معروف شد و استانِ شمالِ شرقی ایران از کابل به بالا به مناسبتِ جای گرفتنِ کوش ها در آن به نام [کوشان] خوانده شد. با این ترتیب می بینیم که همیشه بینِ «تورها و تُرک ها فاصله ی زیادی موجود بوده است و هیچ وقت با یکدیگر در تماس نبوده اند». وقتی تورها در مرزهای شمالی ایران بودند تُرک ها در دشت های آسیای شرقی و میانه می زیستند و هنگامی که اینان به مرزهای ایران رسیدند تورها در جنوبی ترین نقاطِ ایران زندگی می کردند.
اگر چه تورستان و یا توران [طوران] در زمانِ ساسانیان و پس از اسلام معنی مبهمِ داستانی را نداشته است و ضدِ ایران و جزیی از انیران نبوده است و سرزمینِ دشمنانِ ایران به شمار نمی رفته است و بلکه قسمتی از خاکِ ایران بوده و حدودِ مشخص و معیّنی داشته است ، «ولی شاعران و داستان پردازان و مردمِ عادی هیچ وقت توجهی به این امر نداشته اند. برای آنان توران همان سرزمینِ داستانی و ساکنانِ آن ، تورها یعنی دشمنِ دیرینِ ایران بوده اند. نه تنها به تُرک ها یعنی ساکنینِ جدید این سرزمین نامِ کهنِ تور داده اند بلکه گاهی برایِ تورهای داستانی و قدیمی هم نامِ تُرک را به کار برده اند» ، مثلاً حافظ در بیتی که اشاره به داستانِ بیژن است افراسیابِ تورانی را به عنوانِ شاهِ تُرکان می خواند:
شاهِ تُرکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطفِ تَهَمْتَن چه کنم
یا:
شاهِ تُرکان سخنِ مدعیان می شنود
شرمی از مظلمه خونِ سیاووشش باد
واژه ی «تُرک» در شاهنامه که برای تورانیان به بکار رفته است نیز از همین دست است:
چو بشنید سالارِ تُرکان پشنگ
چنان خواست کاید به ایران به جنگ
و:
یکی تُرک بُد نامِ او بارمان
همی خفته را گفت بیدارمان
در تاریخ بلعمی چنان که دیده می شود فرازی که به آن پرداختیم در یک بند به خوبی نمایان شده است: «و پارسیان گویند بیرون از این کتاب که جم بگریخت ، و به زاوُلِستان شد به حدیثِ دراز. و گفتند: دخترِ شاهِ زاولستان او را بیافت و به زن او گشت ، و پدر ندانست. و پدرش امر به دستِ دختر کرده بود ، پس چون دست بدین فراز کرد ، پسری آمدش ، [تور] نام کردش. و او بگریخت و به هندوستان شد و آنجا هلاک شد. و آن پسر را پسری آمد ، شیداَسب نام کرد ، و او را پسری آمد ، [طُورَک] نام کرد ، وی را پسری آمد شهمْ نام کرد ، و وی را پسری آمد اثرط نام کرد ، وی را پسری آمد گَرْشاسپ نام کرد ، وی را پسری آمد نَریمان نام کرد ، وی را پسری آمد سام نام کرد ، وی را پسری آمد دستان نام کرد ، وی را پسری آمد [رستم] نام کرد ، وی را پسری آند فرامرز نام کرد ، و حدیث ها و اخبارها و سرگذشت های ایشان بسیار است ، و بسیار گویند. ابوالمؤید البلخی یاد کند به شاهنامه ی بزرگ.»
با آنچه گذشت دستگیرمان می شود که محتوای کتابِ [الفصول الفخریّه] درباره ی تُرک نژادِ بودنِ رستم  و دیدگاه های دیگری که از [سگزی و سکاها] تُرک بودن را استنتاج کرده اند هیچ کدام اشتباه نکرده اند اما این مغلطه ی مهلک را مرتکب شده اند که نتوانسته اند دریابند که نامِ قومِ [تورها یا سکاها] در دورانی که به آن اشاره رفت با قوم ِ[تُرک ها و مغولان] مترادف گشته است در حالی که این دو قوم هیچ ارتباط نژادی با یکدیگر ندارند و متمایز از یکدیگر هستند سپس هم معنی شدنِ نامِ این اقوام در کتاب های دوران بعد و اشعار شاعران ورود کرده و نژاد رستم را که سکایی و توری بوده ، تُرک خوانده اند [تُرک به معنای سکایی و توری] و دیگر پژوهشگران یا با غرض ورزی یا از روی ناآگاهی این تُرک بودن رستم را مترادف با نژادِ [تُرک و مغول = توری و سکایی] دانسته اند در صورتی که چنان که اشاره رفت [تُرک و مغول ≠ توری و سکایی] است.

نتیجه گیری:

با گفتارِ یاد شده مشخص می شود که تُرک بودنِ نژادِ رستم مترادف با توری بودن و بر حسب این سکایی بودنِ وی است و مهمتر از همه این که تورانیانِ شاهنامه دارای نژادِ هند و ایرانی و با ایرانیان از یک ریشه ی نژادی هستند و این گروهِ قومی هیچ ارتباط نژادی با [تُرکان و مغولان]‌ که عموماً آن ها را از نژاد زرد می دانند ندارند. جُستارِ یاد شده پاسخی ست به کسان که سالیان درازی شبهه در ناایرانی خواندنِ نژادِ رستم داشته اند و با این ظن غلط سعی کرده اند حتی شاهنامه را نیز غیر ایرانی بشناسانند.



سرچشمه ها:
فردوسی، ابوالقاسم، (۱۳۹۳)، شاهنامه، ویرایش جلال خالقی مطلق، دوره هشت جلدی، انتشارات مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
خالقی مطلق، جلال، (۱۳۹۳)، یادداشت های شاهنامه، دوره سه جلدی، انتشارات مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (مرکز پژوهش های ایرانی و اسلامی)
افشار، ایرج، (۱۳۹۷)، زبان فارسی در آذربایجان، دوره دو جلدی، مجموعه انتشارات ادبی تاریخی موقوفات دکتر محمود افشار یزدی با همکاری انتشارات سخن
بدیع، امیر مهدی، (۱۳۸۸)، یونانیان و بربرها، دوره پانزده جلدی، انتشارات توس
بلعمی، ابوعلی محمّد بن محمّد، (۱۳۷۸)، گزیده ی تاریخ بلعمی، به انتخاب و شرح رضا انزابی نژاد، موسسه ی انتشارات امیرکبیر



کانال تلگرام اتحادخبر

مرتبط:
» اخوان ، رنگ ِ حماسه ی شعر [بيش از 3 سال قبل]
» ایرانشــــهر [بيش از 2 سال قبل]
» از قصرِ سپید تا کاخِ سفید [بيش از 3 سال قبل]
» شاهنامه و اوستا (۱۲) [بيش از 3 سال قبل]

نظرات کاربران
1402/04/14 - 18:59
0
0
مانند همیشه پژوهشی راستین و آگاه کننده
1400/10/29 - 23:14
0
1
مقاله جالبی بود. ازش خوشم اومد.
1400/10/29 - 22:16
0
1
خردمند گردن نپیچد ز راست!
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • خط و نشان مدعیان قهرمانی ادوار گذشته در شب دوم مسابقات فوتسال محلات شهر برازجان
  • سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
  • حجاب، این کلاف سر در گم
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/08
  • موزخوار شلو را تا کنون دیده اید؟! (عکس)
  • این سوسک یک اثر هنری است (عکس)
  • 🎥ویدیو/ شنبه های اتحاد خبر با سید حمید شهبازی (۶)
  • حضور پتروشیمی پردیس در ایران اكسپو، بزرگترین رویداد صادراتی ایران
  • مطالبه فعالان اقتصادی استان بوشهر تعطیلی شنبه است
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/08
  • هواشناسی ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / رگبار و رعدوبرق در مرکز و شرق کشور
  • حفاظت از لاک‌پشت‌های دریایی در بوشهر/برداشت بارناکل غیرقانونی است
  • سرمایه هلدینگ خلیج فارس نباید خرج یک تعداد سلبریتی پرخرج شود
  • طرح‌های مقابله با تنش آبی در نقاط مختلف استان بوشهر اجرا می‌شود
  • رئیس دانشگاه کراچی در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود، مدرک دکترای افتخاری را به رئیسی داد / سال ۹۶ در روسیه بدون حضور مقامات ارشد دولتی، به روحانی مدرک دکترای افتخاری دادند
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • تولید 24 هزار تن میگو پرورشی در استان بوشهر در سال ۱۴۰۲
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • دکتر یوسفی؛ مدیری در کنار همکاران
  • .: شهرزاد آبادی حدود 2 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 6 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 8 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 11 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 12 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...