- استان فارس ظرفیتهای قابل توجهی در ایجاد زنجیرههای ارزش دارد
- کلاسهای مدارس ابتدایی استان بوشهر تا ۱۹ اردیبهشتماه دایر است
- مطالبات مردم روستاهای آبپخش پیگیری میشود
- حضور ۲۰ واحد تولیدی و فعال استان بوشهر در نمایشگاه ایران اکسپو
- هشدار قرمز هواشناسی به کشاورزان؛ بارش موجهای رگباری شدید از فردا
- بیعدالتی پتروشیمیها در حق مردم استان بوشهر پذیرفتنی نیست
- ۲۰۰۰ هکتار زمین برای شهرهای مولد کشاورزی استان بوشهر مصوب شد
- طرحهای اقتصادی در سواحل توسعه مییابد/ ایجاد شهرهای مولد کشاورزی
- صاحبان صنایع استان بوشهر برای جذب دانشجویان بورسیه اقدام کنند
- شوراها نماد مدیریت مشارکتی در کشور می باشند/ عدم توجه مسؤولان به جایگاه، نقش و کارکرد شوراها
سریا داودی حموله
نخست:
تاثیر گذاری صالحی بر ادبیات دهه ی شصت پوشیده نیست. او جزء نسل برگزیده ای بودکه با هوشیاری و بدون این که از آن « موج » خطش بزنند خود را کنار کشید و«شعر گفتار» را بنیان نهاد، اما به سرنوشت مشترک هم نسلان خود دچار شد و از بام کاهگلی در موزائیک های خام افتاد! به نظر می رسد صالحی دیگر معترض «هیچی» نیست.در برکه ای دوردست شنا می کند ... از نظر صالحی الگوهای ذهنی دهه ی شصت مانند الگوهای ذهنی دهه ی هشتاد هستند. آیا این تاثیر سال های ماضی است؟ !
همچنان و بی وقفه از خمیرمایه های گذشته استفاده می کند. شاعر ی که در دهه ی شصت حداقل دو سه قدم جلوتر از شعرش حرکت می کرد؛ چرا دنیای امروز را از حس شعری خود بی نصیب کرده است؟ آیا شاعر در این دوره ی پر تلاطم ادبی-فرهنگی احساس نیاز نکرده است؟مگر نه این که احساس نیاز مقدمه ی ابداع و نوآوری است. آیا این حرکت ضعف است یا قوت؟!
نخست این که مهمترین مشخصه ی شعر صالحی تکرار است . حداقل سه چهارم ذهنش را تکرار فرا گرفته است.تکرار زبان احساس، تکرار زبان عاطفه، تکرار زبان تصویر، تکرار زبان شعر، تکرار زبان خیال، تکرار زبان فرم، تکرار زبان ساختار... گزاره های تکراری ، تصویرهای تکراری ، دایره ی واژگانی محدود و لحن تغزل مآب تکراری...
دوم این که با همان کلیدواژه های گذشته معناسازی می کند و ظرفیت های شعری از فرط معناسازی تاثیری در فرایند مخاطب ایجاد نمی کنند.
سوم این که بنا به دلایل اجتماعی و ادبی بزرگترین معضلی که شاعر را تحت تاثیر قرار می دهد؛زبان روایت خطی است.
چهارم این که شعر فدای ذهنیت متکلم گونه ی شاعراست.
پنجم این که قالب و فرم و محتوای شعری شاعر تازگی ندارد و او همچنان با کلمات بازی می کند.
صالحی کجای ادبیا ت ایستاده است؟ احساس می شود تعبیر خواب و رویاهای صالحی یکیست! ساختار شعری او هنوز همان احساس و ذهنیت دهه های پیشین است. ذائقه مخاطب دیگر به دنیای شصت تعلق ندارد. این نوع شعر پاسخ به کدام وضعیت است؟چالش های حاصل از آن چیست؟
چرا بعد از چهاردهه فعالیت ادبی هنوز دچار همان کلیشه های ذهنی است.بدون این که چارچوب جدیدی بیابد؟آیا او با قرینه سازی وتحت تاثیر زبان فروغ به ورطه ی دیگری افتاده؟ مخاطبان نباید زیاد غصه بخورند اگر تمام کتاب های شاعر را نخوانده اند...زیرا کافی است یکی را بخوانید؛ به تصور این که که همه ی آثار را خوانده اید. این حرکت زنجیروار معنای کلمات را به بند تسبیح تکرار کشیده است. در «دیر آمدی ری را» آن چه باید گفته شود، شد ه است ؛پس اتفاق مهمی در «آوازهای کولیان اهوازی»و«دریغا ملا عمر» در «سمفونی سپیده دم» و «مسافر غمگینی کز جنوب آمده بود» نیفتاده است!!
با تکرار لحظات زیباشناسیک، شعر را محو کرده !آیا شاعر شعر را سوزانده است؟چرا بعد از این همه نشر و کتاب سازی هنوز بر این فکر مکرر پافشاری می کند و با کلمه سازی شعر را تزئین می کند. تکرار های صالحی سرگیجه آور است. شاعردچار سوءتفاهمی عجیب شده است. با بیان مستیقیم شعر و سوژه و بیان خطی روایت ها و...گویی او هیچ وقت جریان ساز نبوده است... نمی خواهم بگویم صالحی با چاپ هر اثر جدیدی پسرفت می کند!!
دوم:
من با شعر طرفم و به شاعرکاری ندارم، زیرا خیلی وقت پیش « مولف مرده »است؟!! و شعرنویسی هم مهم نیست!!
صالحی داعیه دار شعر گفتار است؛ چرا این چنین خود را در تلاطم کتاب سازی قرار داده است؟مگر از نسل امروز کسی راه بر عبورش بسته ؟ صالحی پس از آن دوره پر تلاطم به شعر پناهنده شد چرا نگاهش بی محتوا و شعاری و جزنگر شده؟! از این چرخش های گیج کننده چه طرفی بربسته است؟نه .....نه.... این زبان از تعهد ومحتوا و ساختار تهی جزء کارنامه ی صالحی نیستند!! حتما ادبیات نتوانسته رویکرد تطبیقی با آثار او داشته باشد!! شعر صالحی متکی برتکرار تمثیل و سمبل است که از فرط تکرار فرم مرغ مقلد به خود گرفته. صالحی شاعر محاوره و روایت است.به دلیل فرم روائی آن که در متن به کثرت رسیده است. بسامد بعضی کلمات در کارهایش بالاست و همیشه همان تکنیک و ساختار قبلی را تکرار می کند.سال ها عقربه های ساعت صالحی روی دو خط راست مانده اند.سازگاری او با شعر گفتار و رویکرد نوستالژیک از موضوعات همیشگی شعر اوست.البته هیچ شاعری قوه ی خلاق صالحی را ندارد! با ناباوری تمام از هر متنی متن دیگری می سازد. شما یک متن به ایشان بدهید تا از آن کتاب شعری در آورد!! با چه رویکرد عجیبی «منم کوروش شهریار روشنایی ها» را بیرون داد.گرچه این نوع شعر دیگر موضوعیتی ندارد.دامنه ی این نثرنویسی هم زمان به ابوالسعید ابوالخیر می رسد!!!
سوم:
صالحی نظر ابداعی و بیانیه های صریح و عالی دارد. او یک مانیفست نویس عالیست!! زیبا حرف می زند و کریمانه بحث می کند. سخنوری که می تواند بیانیه های جورواجور بنویسد، نقادانه مصاحبه کند و کلمات را برقصاند.اما...نمی خواهم هم نظر دیگران بگویم کتاب هایش را از آخر به اول و یا اول به آخر می نویسد!! «کتاب سازی» می کند یا کارخانه ی «شعر سازی» دارد!؟ بحران به نقد شعر شاعر هم رسیده است؟ او امروز هم مسافرِ غمگینِ جنوبِ دهه ی خسته ی شصت است! نمی خواهد یا نمی تواند بر خلاف جریان آب شنا کند!؟ ملاک ادبیات کمیت نیست، کیفیت است. دفترهای شاعر بر خلاف دفترهای دیگران که روز به روز لاغرتر و نحیف تر می شوند؛ قامتی ضخیم دارند و از لحاظ فیزیکی حجیم اند. چرا در این سالها کسی به جد راجع به آثارش چیزی ننوشته است؟ توقع ادبیات از صالحی بیش از کتاب هاست.شاید شاعری به نام صالحی در پایان دهه ی هشتاد کتابی در آورد و توقع نسل مرا برآورده کند.چرا همیشه شاعر درشعرهایش متکلم است و چرا این همه حرف می زند؟ آیا این نشانه از آن دوران انزوای صالحی به جا مانده است ؟!
چهارم:
روزی صالحی شاعر به خبرگزاری ایسنا گفت: «روزی که نومیدی بر کلام شاعران یک ملت چیره شود؛همان روز کمر مردم خواهد شکست»
اما وقتی شاعر در دهه ی شصت از رودخانه گذشت فن برگشت را از یاد برد و آن قدر در همان سو ایستاد تا رودخانه اش خشک شد در جوار رود همسایه!! براستی چرا شاعر شنای برگشت را نیاموخت؟آیا بخاطر فرار از این معضل با تاسیس کارگاه شعر قصد ترویج ذهنیت شعری خود را داشت .بیانیه داد و به تدریس شعر گفتار مشغول شد. تا ذهن خود را آموزش دهد ! یعنی مانند من فکر کنید! مانند من بیندیشید! مانند من به دنیا و مافیه نگاه کنید! ولی چرا کسی از شعر کارگاهی صالحی یا خطابه های رضا براهنی و سفسطه های باباچاهی راه به جائی نبرد!!
کسانی مانند باباچاهی، رضا براهنی،صالحی و...فقط باید خطابه نویس باشند. مگر نه هر زبانی یک نشانه دارد.حالا در انتهای دهه ی هشتاد نه از پست مدرن های دریدا خبری هست و نه از فرامدرن های هایدِگری و نه از زبان بازی های سوسوری و...دولت مستعجل صالحی سالها «پرده خوان غمگین سهره ها و سوسن ها»است.آیا او «از آموختن آواز علاقه به آدمی پیشیمان است»!!!
پنجم:
چند وقتی است تب هایکونویسی جماعت شاعر را فرا گرفته است و موج جدیدی از شعر راه انداخته شده است. تا امروز بیشترین هایکوها را کاوه گوهرین( هایکوی ایرانی در سرزمین وینست) و دفتر دوم (خدای نامک) و سید علی صالحی در «قمری غمخوار در شامگاه خزانی» نوشته اند. گرچه گوهرین هم عینک صالحی را روی چشم زده و با زبان جزء نگر و روایت گونه مولفه های خاصی از فرهنگ ایرانی ارائه داه اند، اما هایکو برای هر دو مفهوم مشترکی دارد!!
«قمری غمخوار در شامگاه خزانی» عنوان هزار و یک هایکو پارسی است. در دوازده طلسم و حجمی افزون بر 400 صفحه و سیاه قلم ها و تصویرهائی که در هر طلسم ها شمایلی به خود می گیرند و بسیار نامفهوم جلوه می کنند.البته من در هایکو بودن این شعرها شک دارم. اصلا این کتاب تازه از نشر در آمده هیچ ربطی به هایکو ندارد.!! قبل از این که شما هم به قضاوت بنشینید خلاصه تعریفی از هایکو ارائه می دهم:
نخست: هایکو یک گونه از شعر ژاپن است.
دوم : دارای سه مصرع است که مصرع اول و سوم پنج هجائی و مصرع دوم هفت هجائی است. سوم: این که هایکو نشات گرفته از یک بینش فلسفی است که حاصلش اندیشیدن به چراها و چگونه هاست.
چهارم : از لحاظ محتوا و مضمون بیشتر به مرگ وکوتاهی عمر و بی حاصلی وبی اعتباری دنیا می پردازد.
پنجم : ارائه تصویرهای بکر و دست نخورده در مفهوم آئینی مرگ و رویاها
شاعر هایکو با کمترین کلمات بهترین محتوا را ارائه می دهد. از صالحی با این سابقه ی ادبی متعجبم...این بندها در حد یک بیانیه یا کلمات قصارند و به هیچ وجه نمی توانند «هایکو»باشند! ملاحظه بفرمائید:
همه ی ما هر روز هر لحظه/ از تدفین دوباره ی خویش/ به خانه بر می گردیم ص 77
-برای من/ دو یا سه کلمه کافی ست/تا هزار و یک ترانه برایتان بیاورم ص 118
-موسم بهار/ هیچ درختی را سنگسار نمی کنند/کودکان ولایت من ص 175
-ماه ای ماه شریف/حیف نبود اولاد آدمی/ پا بر خاک تو بگذارد؟ ص 190
-وقتی تو نیستی/دنیا کوچک و/ خانه بی پایان است ص 196
-سی سال است/حتی یک لحظه شبیه دیگران/ زندگی نکرده ام ص 212
-گاهی چنان تلخ و بریده ام/ که کلمات حتی/ مزه ی کاه می دهند ص 256
-پشت هر در بسته ای/ از دو حال خارج نیست/ یا دوست یا دشمن ص 298
-هر کجا رد پایی هست/جست و جو کن/ به چشمه خواهی رسید ص 281
-داوود حنجره ی خویش را به پرندگان بخشید/من روحم را به واژه ها ص 282
-هی ملا عمر!/ اگر اشتباه نکنم/ تو باید بودا باشی ص 290
-بسیاری در خانه می میرند/ عده ی اندکی در سفر/ و من در بستر بی مرگ واژه ها ص 354
شب ها/ هر کسی از مسیر گورستان بگذرد/ مردگان او را به نام می خوانند ص 321
-مادرم به سجل نویس گفت:/ صبح اول فروردین/ اما ننویس چرا به دنیا آمده است ص 332
-ماه طلوع می کند/ همین کافیست/ ماه طلوع می کند ص 336
-وای اگر جیر جیرک ها نبودند/ شب از وحشت سکوت/ به ماه شک می کرد ص 390
ما در ادبیات کلمه کم نداریم.معادله کلمه هم کم نداریم. ادبیات ما پراست از زبان و نوآوری. چرا نام دیگری را انتخاب نکرده است؟ اما از زاویه دیگر این شعرها ساختار «طرح» را هم ندارند. ببینید تفاوت ره از کجا تا به کجاست؟به لحاظ فرم و ساختار و زبان و لحن و محتوا...من اگر کتابش را در آنتی پرانتز هم بگذارم؛ هایکوها صالحی به دلایل خاص ادبیات!! نام دیگری دارند!آیا سعی اش بر این است که بافت شعری اش را حفظ کند؟ خط پر رنگی بین این کتاب و کتاب اولش نیست .شاید خواسته تغییر نگاه دهد، ولی با کدام افق و تکیه گاه ؟ تنها با سه قطعه کردن کلام آن را هایکو نامیده است! اما مصراع ها با هم همخوانی هایکوای ندارند.وی با گزاره های ناصواب به کرشمه ی لفظ گرفتار شده! می توانست نام دیگری بر مجموعه اش بگذارد و هم خود، هم ادبیات و هم شعر و هم مخاطب را رها کند!
« قُمری غمخوار در شامگاه خزانی» غربالی از شعرهای شاعر است. نمی خواهم بگویم صالحی برش هایی ازکتاب شعرش را که اضافه آمده اند در اینجا به عنوان هایکو معرفی کرده است!زیرا هیچ تعادل معنایی بین سطرها حاکم نیست و شعر به سمت نوعی بد شکلی رهسپار شده است و اصل جایش را به بدل داده است و او مدام در پی برجسته سازی است:
-بافه های برنج را/گره می زند/زنِ گیسو بافته ی شمالی ص12
-شیون کلاغ ها/پی جوجه ای که از کودکانِ رهگذر/هراسیده بود ص26
-خواب دیدم خورشید از مغرب ماه طلوع کرده است/مادرم گفت:/ تو یا شاعر می شوی یا مومنی بزرگ ص192
-برزیگران هم آواز/ به آخرین کرَتِ گندم رسیدند/ ص240
-خیلی خیلی خصوصی/ از تو می خواهم:/ اگر ممکن است...! ص 254
-گاهی چنان تلخ و بریده ام/ که کلمات حتی/ مزه ی کاه می دهند ص 256
-چگونه از آزادی سخن بگویم/جایی که هرگز نبوده ام ص 269
-سگ ها /به سوی کسی پارس می کنند/ که سنگی در دست دارد ص 377
-شست اش را می مکد/ در خواب:/ نخستین رویاها ص 384
-دختری گفت/آب کتری سر رفت/ و رفت ص 370
و... شاعر در « قُمری غمخوار در شامگاه خزانی» کار تازه ای نکرده است. او دیگر دغدغه ی ساختارهای جدید شعر را ندارد؛ جز مواردی معدود که از خواندن آن به لذت معنا خواهی رسید:
-در تاریکی اشیاء را نمی بینیم/اشیاء/سهمِ شبانه ی مردگان ماست ص68
-تندر از پی تندر/پروانه/به خوابگاه عنکبوت پناه برده است ص 105
-داوودی ها/ همیشه دیر می رسند/ چهار یا پنج ماه بعد از بهار ص 200
-پیش گوی نابینا/رو به ماه اشاره کرد و رفت/ماه از پی اش ص 248
-پیر زالی بر گوری تهی می گریست/مزار همان بسیارانی/که در خانه خفته اند ص 286
شاعر اگر فیلسوف نباشد،شاعر نیست.شاعر باید توان غور در فلسفه ی چراها و چگونه ها را داشته باشد. چرا تا صالحی می خواهد پرواز کند شرایط جوی ناپایدار می شود.گاهی شاعر یک دهه بودن بهتر از همیشه شاعر بودن است؟!
تازه ترین خبرها
- کلاسهای مدارس ابتدایی استان بوشهر تا ۱۹ اردیبهشتماه دایر است
- مطالبات مردم روستاهای آبپخش پیگیری میشود
- حضور ۲۰ واحد تولیدی و فعال استان بوشهر در نمایشگاه ایران اکسپو
- هشدار قرمز هواشناسی به کشاورزان؛ بارش موجهای رگباری شدید از فردا
- بیعدالتی پتروشیمیها در حق مردم استان بوشهر پذیرفتنی نیست
- ۲۰۰۰ هکتار زمین برای شهرهای مولد کشاورزی استان بوشهر مصوب شد
- طرحهای اقتصادی در سواحل توسعه مییابد/ ایجاد شهرهای مولد کشاورزی
- صاحبان صنایع استان بوشهر برای جذب دانشجویان بورسیه اقدام کنند
- ۱۱۵ کیلومتر فیبر نوری در شهرهای استان بوشهر اجرا شد
- عقبماندگیهای اجرای طرح فیبر نوری در استان بوشهر جبران شود
- پوشش بین المللي برنامه های روز ملی خلیج فارس با حضور ١٩ شبکه مختلف تلویزیونی خارجی
- پیام شهردار برازجان به مناسبت گرامیداشت نهم اردیبهشت ماه؛ روز شوراها
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۹
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/09
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/09
- قطعی شدن صعود تیم های مدعی به دور بعد
- مطالبه فعالان اقتصادی استان بوشهر تعطیلی شنبه است
- سفر قائم مقام دانشگاه آزاد اسلامی کشور به عسلویه و دیدار با علما و مسئولین منطقه
- رئیس دانشگاه کراچی در حالی که لباس مخصوص این مراسم را بر تن کرده بود، مدرک دکترای افتخاری را به رئیسی داد / سال ۹۶ در روسیه بدون حضور مقامات ارشد دولتی، به روحانی مدرک دکترای افتخاری دادند
- طرحهای مقابله با تنش آبی در نقاط مختلف استان بوشهر اجرا میشود
- حفاظت از لاکپشتهای دریایی در بوشهر/برداشت بارناکل غیرقانونی است
- ۴ هزار و ۱۹۳ نفر از دانشجویان متاهل وام تحصیلی دریافت کردند
- شیوه صحیح استفاده از محصولات مراقبت پوستی برای تاثیرگذاری بیشتر
- علائم سرطان روده بزرگ را بشناسیم
- هواشناسی ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / رگبار و رعدوبرق در مرکز و شرق کشور
- گفتوگوی تلفنی وزیر خارجه پرتغال با امیرعبداللهیان درباره کشتی اسرائیلی توقیف شده
- موضع تازه وزیر دفاع آمریکا درباره عملیات ایران علیه اسرائیل
- قندهای پنهان در رژیم غذایی خود را بیابید و آنها را حذف کنید
- ورزش باعث رشد قد میشود؟
- چرا برای کاهش وزن نباید سراغ «پیکرتراشی» بروید؟
- پرداخت یکسوم وامهای استان بوشهر توسط بانک قرضالحسنه مهر ایران
- این سوسک یک اثر هنری است (عکس)
- ام1 پروکار ؛ یکی از خاص ترین های ب ام و (عکس)
- موزخوار شلو را تا کنون دیده اید؟! (عکس)
- آلومینیوم کابوس پرسپولیس «اوسمار» / آمار خوب شاگردان حسینی
- پرسپولیس حریف گربه سیاه نشد/ حضور یک تیم از لیگ دسته اول
- کشتیگیر بوشهری به مدال برنز رسید
- پتروشیمیها حق مردم استان بوشهر را بدهند/ لزوم رعایت عدالت
- سرمایه هلدینگ خلیج فارس نباید خرج یک تعداد سلبریتی پرخرج شود
- عملیات بهسازی و نوسازی باغات استان بوشهر اجرا میشود
- روسیه: اوکراین حدود هزار نظامی دیگر را از دست داد
- بازتاب پیروزی سپاهان در جام حذفی توسط سایت پرتغالی
- بازی پرسپولیس - سپاهان جنگ واقعی است/ نکونام کار بزرگی کرده است
- تهدید به بمبگذاری در سفارت روسیه در برزیل
- کره شمالی: حقوق بشر ابزار تهاجم و رفتار خصمانه آمریکاست
- چالشهای صنعت داروهای گیاهی در ایران/ انتقاد از قیمتگذاری دستوری
- کلید اولیه نوبت اول کنکور سراسری سال ۱۴۰۳ سهشنبه منتشر میشود
- مقامات آمریکا شایستگی اخلاقی اظهار نظر درخصوص حقوق بشر را ندارند
- ایران قهرمان رقابتهای کشتی فرنگی جام تختی شد
- ترکیب تیم ملی فوتسال ایران مقابل ازبکستان مشخص شد
اما با یک کاسه کردن شعر سید علی صالحی با بابا چاهی و براهنی موافق نیستم. به هر حال بابا چاهی و براهنی در شعر دهه هفتاد سهم مهمی دارند و هنوز بسیاری از آموزه های آنان مورد استفاده شاعران امروز بوده است. ضمن این که بابا چاهی حتا تا امروز پیشنهاد های قابل تاملی برای شعر ما داشته است. هر چند تعدادی از اشعارش تصنعی و به قول خودش شعر فکر است و نه شعر فکر و آن هم غرق شدن شاعر در تکنیک و زبان است. ولی بابا چاهی توانسته بر برخی ضعف های کلیدی شعرش غلبه کند و این فرق می کند با صالحی که به بیماری روماتیسم ادبی ( رومانتیسیسم !) گرفتار شده و راه علاجی برای او پیش رو نیست.
براهنی هم در سال های اخیر حرفی برای گفتن نداشته است و شعرهای اخیرش هم شاهد همین ادعاست.
درباره کارگاه های شعر هم حق با شماست ولی شاگردان این سه بزرگوار هم مسلوب الاختیار نبوده اند و می توانستند از سایه پدر خوانده ها خارج شوند و این که هنوز برخی هنوز از اساتید خود تقلید می کنند سوالی است که خودشان باید پاسخ دهند.