امروز: شنبه 08 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 11 ارديبهشت 1401 - 17:57
گفتگوی اتحاد خبر با بهزاد بهزادی پدر ریاضی استان بوشهر؛

اتحاد خبر ثریا شیری: معلمی همیشه یکی از مشاغل مورد احترام در جوامع بشری بوده و همواره از معلم به عنوان کسی که فداکارانه به این شغل پرداخته است یاد می‌شود، البته در این بین افرادی نیز هستند که این شغل را بی‌دردسر و راحت می‌پندارند و به دلیل تعطیلی سه ماهۀ معلمان در فصل تابستان، گمان می‌کنند که هر کس به این شغل مشغول است زحمت خاصی را...

 

اتحاد خبر ثریا شیری: معلمی همیشه یکی از مشاغل مورد احترام در جوامع بشری بوده و همواره از معلم به عنوان کسی که فداکارانه به این شغل پرداخته است یاد می‌شود، البته در این بین افرادی نیز هستند که این شغل را بی‌دردسر و راحت می‌پندارند و به دلیل تعطیلی سه ماهۀ معلمان در فصل تابستان، گمان می‌کنند که هر کس به این شغل مشغول است زحمت خاصی را متقبل نمی‌شود. حال آن‌که رسالت اصلی این شغل یعنی تألیم و تربیت آنقدر گسترده و بزرگ است که هیچ آسایش و راحتی در پی ندارد و زحماتی که معلمان از زمان شیوع بیماری همه‌گیر کرونا و مجازی‌شدن مدارس کشیدند بر هیچ‌کس پوشیده نیست.

گرچه موضوع مصاحبه امروز ما شخصی است که خیلی پیش‌تر از مجازی‌شدن مدارس، بازنشسته شده است اما چالش‌هایی که در این شغل، پشت سر گذاشته است خواندنی است. استاد بهزاد بهزادی را کمتر کسی است که نشناسد. فرهنگی اهل بندر گناوه که او را پدر ریاضیات استان بوشهر می‌نامند.

بهزاد متولد دهم مهرماه سال 1318 در شهرستان گناوه است، البته به روایت خودش در آن زمان گناوه، هنوز به شهر تبدیل نشده بود. تحصیلات ابتدایی را تا کلاس ششم در دبستان دانش پشت سر گذاشت و سه مقطع تحصیلی هفتم و هشتم و نهم را نیز در دبیرستان دانش گناوه تحصیل کرد. «دبیرستان دانش»، نامی‌ست که در این مصاحبه و از زبان بهزاد بارها خواهیم شنید.

 

از دوران تحصیل تان بگویید:

دبیرستان دانش را ما تاسیس کردیم، در آن زمان کلاس هفتم وجود نداشت. وقتی کلاس ششم را پشت سر گذاشتیم یک سال در حال دوندگی بودیم که مجوز برگزاری کلاس هفتم را بگیریم. آن زمان گناوه و بوشهر جزئی از استان فارس بودند و کل ایران 10 استان داشت. به ما گفته بودند برای برگزاری کلاس هفتم باید حتما 30 نفر باشید در صورتی که ما در کلاس ششم 12 نفر بودیم و یک سال هم از آن زمان گذشته بود و از این تعداد هر کدام از همکلاسی‌ها برای خود شغلی انتخاب کرده بود و مشغول کسب درآمد بود. یک نفر کارخانه آرد داشت، یکی با موتور لنج کار می‌کرد، دو نفر اهل بندر دیلم بودند و یک نفر اهل بندر ریگ که به خانه‌های خود برگشته بودند. به هر راهی متوسل شدیم 30 نفر تکمیل نمی‌شدیم به زور توانستیم با 15 یا 16 نفر کلاس هفتم را تشکیل دهیم و هر زمان که بازرس می‌آمد از دانش‌آموزان کلاس‌های پنجم و ششم افرادی را سر کلاسمان حاضر می‌کردیم که تعدادمان زیاد شود.

 

چالش‌های بهزاد تازه شروع شده است، هنوز معلم نشده و در نقش یک دانش‌آموز در حال گذراندن مراحل مختلف تحصیل است، به سختی و با همراهی دوستانش موفق شده است مجوز برگزاری کلاس هفتم را برگزار کند اما این تازه آغاز ماجراست، از زبان خودش بخوانیم:

آن زمان کتاب هم نداشتیم، و این مشکل بزرگی بود، یکی از دوستانمان به نام اسدالله حقیقت که قبلا برای شرکت در کلاس‌هایش به کازرون رفته بود و کتاب‌ کهنه داشت، به یاری ما آمد و کتاب‌هایش را به صورت چرخشی میان خودمان تقسیم کردیم. و به این صورت کلاس هفتم را گذراندیم. برای برگزاری کلاس هشتم و نهم مشکلی نداشتیم چون هر مقطعی کلاس اولش که شروع می‌شد دوره‌های بعد هم تشکیل می‌شد و نیازی به مجوز نبود. بعد از کلاس نهم باز هم عده ای از بچه ها به آبادان و شیراز رفتند و ما هم برای گذراندن کلاس دهم به همراه چند تا از همکلاسی‌ها به دبیرستان شاهپور شیراز رفتیم و رشته ریاضی را انتخاب کردیم و مقطع دهم و یازدهم و دوازدهم را آنجا گذراندیم.

 

حالا بهزاد بعد از گرفتن دیپلم چه می‌کند؟

بعد از گذراندن کلاس دوازدهم دوباره به گناوه برگشتیم. دیپلم گرفته بودیم و همزمان سال 1340 شهرداری گناوه تاسیس شد و با ریاست آقای تیمورزاده فعالیت خود را شروع کرد و من هم حسابدار شهرداری شدم. یک سال در شهرداری کار کردم و سال 1342 آموزش و پرورش اعلام کرد که کمبود معلم دارد و معلم روزمزد جذب می‌کند. من و آقای حسن حسن‌زاده و سیدمحمد هاشمی که دیپلم داشتیم و چند نفر دیگر که سیکل داشتند، جذب آموزش و پرورش شدیم. در آن زمان استخدام اداره کل فرهنگ استان فارس و بنادر و جزایر خلیج فارس و بحر عمان شدیم. ابتدا فقط 7 استان داشتیم بعد از آن تبدیل به 10 استان شد و کم‌کم بیشتر شد، در سال‌های بعد در تقسیمات کشوری بندرعباس و بعد از آن استان بوشهر از استان فارس جدا شدند تا رسید به حال حاضر که 31 استان داریم.

 

و اما، روزهای تدریس بهزاد... روزی که نامش معلم شد:

اولین تجربه تدریسم، مدرسه مال‌قائد بود و دبستان مال‌قائد را تشکیل دادم. و آقای حسن‌زاده هم به روستای فخرآوری رفت. در آن زمان یک معلم بودم که سه پایه را تدریس می‌کردم. سال بعد به دبستان حافظ گناوه رفتم. تا سال 1350 تدریس کردم و بعد به دانشسرای عالی تهران رفتم. و آنجا هم مشغول تحصیل ریاضی شدم و بهمن 54 لیسانس ریاضی را اخذ کردم. هم در تهران و هم در شیراز خواستار ماندنم بودند، حتی در بوشهر هم از من خواستند که بمانم اما به گناوه برگشتم و در دبیرستان دانش مشغول تدریس شدم.

 

چرا پدر ریاضی؟

برای تشکیل رشته ریاضی باید مجوز می گرفتیم، مدیرکلی به نام آقای مستوفی آمد اهل تسنن و کرد بود وقتی درخواستمان را مطرح کردیم گفت رشته ریاضی سخت است، معلم برای دروس تخصصی می‌خواهد گفتم خودم تدریس می‌کنم. و سال اول واقعا همینظور بود. سال اول با کمبودهایی مواجه بودیم اما سال بعد، چند معلم طرحی آمدند. بالاخره دبیرستان را به این صورت تشکیل دادیم. سال اول من هم معلم بودم و هم مدیر و هم دفتردار و فقط یک خدمتکار داشتم.

 

چه سالی بازنشست شدید؟

28 خرداد سال 1342 استخدام شدم. تا سال 1375، مدت 33 سال خدمت رسمی داشتم. و سال 1383 بعد از 41 سال معلمی بازنشست شدم و به علت مشکل چشمم دیگر به مدرسه نرفتم. متاسفانه معلم ظالمی بودم. صبح درس میدادم و عصر امتحان میگرفتم و شب برگه‌ها را تصحیح می کردم. بعضی دانش‌آموزان بدخط بودند و صبح روز بعد تنبیه می‌شدند. اما در عین حال که تنبیه می‌شدند خیلی به من علاقه‌مند بودند.

 

 

از دانش‌آموزان سابقتان کسی هم مدیر دولتی و اجرایی شد؟

همه دانش آموزان من مدیر شدند و به جایگاهی رسیدند. آقای احمد محمدی‌زاده که در حال حاضر استاندار است. آقای تبادار که استاندار فارس بود. آقای لاری زاده استاندار خراسان شد. اکثر دانش آموزانم مدارج عالی طی کردند و در حال حاضر با آن‌ها ارتباط دارم و با هم تماس می‌گیریم. البته از وقتی چشمانم مشکل پیدا کرده بیشتر آن‌ها جویای احوالم هستند.

 

از دوران تحصیل آقای محمدی‌زاده، استاندار بوشهر خاطره‌ای دارید؟

احمد محمدی زاده دانش آموز بسیار زرنگ و ساعی بود. یک‌بار سر جلسه امتحان به یک نفر تقلب رساند. و من به او صفر دادم و فکر کنم در کارنامه اش بود یا شاید هم بعدا حذف کردم چون خیلی آدم مستعدی بود.

 

بزرگترین چالشی که برای تحصیل در آن دوران بود را در چه می‌بینید؟

امکانات شهری کم بود. معلمانی که از شهرها و استان‌های دیگر می‌آمدند، به مسکن نیاز داشتند. اکثر معلمان ما غیربومی و خارج از استان بودند. ما معلم ساکن گناوه نداشتیم و من و آقای اسکندری و آقای حسن‌زاده و آقای محمدهاشمی اولین معلمان گناوه‌ای بودیم. بقیه معلمان از شیراز، اهواز، مشهد و شهرهای دیگر بودند.

 

چالش آموزش و پرورش زمان حال را با توجه به امکاناتی که دارد در چه می‌بینید؟

آموزش و پرورش با وجود توسعه‌ای که داشته اما با زمان جلو نیامده و ضعیف عمل کرده است. در زمان قدیم امکانات و معلم و کتاب نداشتیم. ولی شنیدم که اعلام کردند مدارس برای دانش‌آموزان کتاب بگیرند. با امکاناتی که در حال حاضر وجود دارد پیشرفت آموزش و پرورش خیلی کم است و باید پیشرفت بیشتری داشته باشد. دانش آموزان امروزی تلفن هوشمند دارند زمان ما تلفن هندلی بود. که آن‌هم در دسترس همه خانواده‌ها نبود. ولی حالا هر دانش‌آموزی یک تلفن در جیبش دارد با توجه به پیشرفتی که الان در صنعت مخابرات و تحصیلات داریم توقع بیشتری از آموزش و پرورش داریم.

 

آموزش و پرورش چه راهکاری می‌تواند به کار ببرد که دانش آموزان بیشتر به تحصیل به خصوص درس ریاضی علاقه‌مند شوند؟

با توجه به امکاناتی که الان وجود دارد باید آموزش و پرورش با جدیت بیشتری وارد معرکه شود الان کمبود معلم نداریم. قبلا ما کمبود معلم داشتیم. من دیپلم ریاضی بودم فیزیک هم درس می‌دادم شیمی هم درس می‌دادم الان معلم فیزیک یا شیمی یا زیست‌شناسی یا ادبیات متخصص داریم. الان رشد دانش آموزان با توجه به واتساپ و برنامه‌های اجتماعی مختلف، کم است و باید فعالیت بیشتر شود. افراد با تجربه را بیشتر به کار بکشند. خود وزارتخانه کم کار میکند. در گذشته، هر سال معلمین کلاس‌های بازآموزی داشتند. خود من حدود 180 ساعت کلاس بازآموزی در دانشگاه شیراز داشتم. یک تابستان هم تفریح بود و هم تحصیل. با هزینه دولت رفتیم آنجا هم هزینه مسکن می داد هم هزینه رفت و برگشت را می‌داد. هم هزینه کلاس را می داد. از ساعت 9 تا 12 و بعد از ظهر از ساعت 2 تا 5 . و یک کلاس 72 ساعته رضاییه که الان به آن ارومیه می‌گویند از تمام کشور بودیم. 60 نفر بودیم.

 

به معلم های جوان امروزی چه توصیه ای دارید؟

توصیه می‌کنم که مطالعه کنند. معلم های امروزی مطالعه کمی دارند. ما در عین حالی که از دانش ریاضی خوبی بهره‌مند بودیم. شب مطلبی که قرار بود صبح روز بعد تدریس کنیم را حتما مطالعه میکردیم و مثال های مختلفی غیر از مثال های کتاب میزدیم. صبح که میرفتیم معادلات را درس می دادیم پنج الی شش مثال برای دانش‌آموزان می‌نوشتم و هفت الی هشت تا مثال هم به عنوان تمرین می‌نوشتم که شب حل کنن و دانش آموزان ما خیلی علاقمند شدن به این نوع تدریس. معلمان امروزی مطالعه ای ندارند. معلمی که میخواهد صبح درس بدهد در هر مقطعی دبستان و دبیرستان باید مطالعه کند و فرقی ندارد چه مبحثی را میخواهد تدریس کند.

 

در آن زمان هم معلمان برای مسائل معیشتی ناراضی بودند؟

بله و حتی یک بار تحصن کردند و سر کلاس درس حاضر نشدند در سراسر کشور این اتفاق افتاد. حقوق معلم کم بود. لایحه استخدام در سال 47 که آمد یک مقدار حقوق بیشتر شد. شروع کار ما به عنوان معلم با 200 تومان بود. البته کارمندان در همه ادارات یک پایه حقوق میگرفتن اما گمرک مزایا داشت و آموزش و پرورش کمتر بود چون همیشه اداره فقیرتری بود. الان هم همینطور است.

 

 

اگر برگردید عقب معلم می شوید؟

بله من معلمی را بر همه شغل ها حتی شغل نخست وزیری هم ترجیح می دهم. حضرت امام گفت معلمی شغل انبیاست معلم اگر معلم باشد خیلی می تواند دانش آموز را خوب تربیت کند. معلم این نیست که برود سر کلاس یک معادله و فرمول بنویسد و حل کند. معلم در همه زمینه ها باید رشد داشته باشد مطالعه داشته باشد کتاب های روانشناسی و علمی خوب در اختیار داریم الان مدارس ما کتاب خانه ها در اختیار دارند دانش آموزان ما باید مطالعه کنند. زمان ما مدارس ما کتابخانه نداشت و 30-40 کتاب بیشتر نداشت الان امکانات زیاد است اما علاقمندی کمتر است.

 

در این سالهای معلمی پیشنهاد پست اجرایی هم به شما شده؟

بله. پست مدیرکلی شده که نرفتم. پیشنهاد فرمانداری شده نرفتم. معتمدین شهر مرا معرفی میکردند. از نظر جسمی آمادگی فعالیت را دارم. جسمم سالم است. اما چشمم مشکل دارد. چشمم باید پیوند قرنیه شود. در نوبت هستم. اما بخاطر تحریم فعلا منتظرم. پیشنهاد هم به من شد که برویم هند پیوند میزنند اما کاهلی کردم. در واقع مقصر خودم بودم کلاس پنجم ابتدایی معلمی داشتیم شیرازی بود گفت پسر تو باید عینک بزنی. من میگفتم هر کس عینک بزند کور است. من هم کور بودم اما خودم تشخیص نمیدادم. کلاس ششم یک معلم داشتم آقای رادمنش. گفت باید عینک بزنی. کلاس هفتم و هشتم و نهم همینطور تا کلاس دهم که اومدم دبیرستان شاهپور شیراز یادم هست دبیر هندسه کسی بود به نام آقای همت خیلی تند صحبت میکرد همان جلسه اول من ردیف جلو مینشستم که تخته را ببینم به من گفت شما روز بعد عینک بزن. من گفتم این هم یک چیزی برای خودش گفته. روز سه شنبه ساعت دومش بود. تا آمد سر کلاس گفت بلند شد برو بیرون. دم در ایستادم معاون دبیرستان آقای یزدانی بود. تا مرا دید گفت بهزادی دم در ایستادی گفتم آقای همت مرا بیرون کرده. گفت برای چه؟ گفتم آقای همت جلسه قبل به من گفته عینک بزن من عینک نزدم. گفت راست میگوید باید عینک بزنی. بعد از ظهر آن روز با دوستم آقای حقیقت. رفتیم دکتر و شماره عینک گرفتم. اما عینک را فقط سر کلاس آقای همت میزدم اما شب که میخواستم درس بخوانم عینک نمیزدم. یک عادت دیگر هم داشتم با تمام روزنامه ها و مجلات مشترک بودم سفید و سیاه، اطلاعات جوانان، روزنامه کیهان، روزنامه اطلاعات. اینها را میگرفتم و همه مطالب را میخواندم و همه جدول ها را یکی یکی حل میکردم همه مطالب ریز نوشته بود. این چشم ها خیلی با من همراهی کردن.

 

چه شد برای ازدواج سر از املش در آوردید؟ چند تا فرزند دارید؟

برای ادامه تحصیل از اینجا که رفتیم تهران دوستم آقای حقیقت دبیرستان فردوسی تهران درس می داد. روزهایی که تعطیل بودم می رفتم آنجا پیش او. آقای صوفی دوست او آنجا تدریس میکرد شوهرعمه و پسرخاله همسرم بود. آقای حقیقت در مورد مجرد بودن من شوخی‌هایی کرد. آن شب من و مادرم به خانه آقای صوفی رفتیم و همسرم را دیدیم و بعد از این آشنایی ازدواج کردیم. از خانواده خوبی هستند. و هوای من را داشتند و در حال حاضر هم مرتب با ما در تماس هستند و با ما رفت و آمد دارند. فرزند ندارم. اوایل که ازدواج کردیم درگیر تحصیلات بودیم و بعد هم خدا صلاح ندید.

 

قصه تالار بهزاد چه بود و چگونه به نام شما شد؟

میخواستم مدرسه بسازم. گفتند مدرسه زیاد داریم و شما تالار بسازید. و این تالار را زدیم و گفتم اسمش را بگذاریم تالار اجتماعات خودشان اسمش را گذاشتند تالار بهزاد. این تالار خیلی بیشتر از آنچه که من پول دادم خرج داشت و چیز خوبی از آب در آمد خیلی از مراسمات در آن است.  خیلی ها گفتند چرا تالار زدی که عروسی در آن برگزار شود و مشروب بخورند گفتم نه تالار اجتماعات فرهنگی است و جلسات آموزش و پرورش در آن تشکیل می شود جلسات فرمانداری در آن تشکیل می شود کمیسیون های اداری در آن تشکیل می شود.

 

 

بزرگترین خواسته و آرزوی شما چیست؟

که کشور اسلامی پیشرفت داشته باشد سطح علمی دانشگاه ها بیشتر از این باشد نسبت به موقعی که ما دانش آموز بودیم. الان هر دانش آموزی یک تلفن دارد و امکانات نسبت به زمان تحصیل ما بیشتر است. خیلی مطالب در گوشی ها هست مطالب علمی را دنبال کنند. از امکاناتی که الان موجود است استفاده کنند.

 

عکاس:زیبا حیدری



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1401/02/13 - 14:05
0
0
تو گناوه همه دانش آموز استاد بهزادی بودن، حدود ۴۰ سال معلمی کرده ….
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • آغاز عملیات اجرایی پایگاه سلامت مرکز خدمات جامع سلامت دشتستان
  • رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکت‌های بزرگ و قدرتمند دنیا
  • آغاز رقابت بیش از ۱۶ هزار داوطلب کنکوری در استان بوشهر
  • خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
  • کاروان خودروهای شوتی در دشتستان توقیف شد
  • ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
  • بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
  • حضور پتروشیمی پردیس در ایران اكسپو، بزرگترین رویداد صادراتی ایران
  • هفته کارگر در بوشهر با گلباران مزار شهدا آغاز شد
  • کنترل استرس و روش‌های خاص طب سنتی برای آن
  • خواص درمانی گیاه عطسه
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • دکتر یوسفی؛ مدیری در کنار همکاران
  • .: شهرزاد آبادی 1 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 5 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 8 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 11 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 11 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...