امروز: يکشنبه 09 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 05 فروردين 1401 - 22:04

اتحاد خبر _ قدرت مظاهری : یادداشتی که می خونید، عیناً اظهارات یکی از خانمای جَووُنِ  همشهریمونه که طی یه تماس تلفنی خواستار نشر و انعکاس ماجرا شدن : ... بعد از کلی تعریف و توصیف از قدمت شهرستان و آثار باستانیِ اون و همچنین تاثیر این قدمت روی فرهنگ و رفتار آدماش و در عین حال حجب و حیای وافر آدمای این منطقه، مهمونای نوروزیمون رو ...

 تراژدی نوروزی : جای خالی پلیس

قدرت مظاهری

یادداشتی که می خونید، عیناً اظهارات یکی از خانمای جَووُنِ  همشهریمونه که طی یه تماس تلفنی خواستار نشر و انعکاس ماجرا شدن :
 ... بعد از کلی تعریف و توصیف از قدمت شهرستان و آثار باستانیِ اون و همچنین تاثیر این قدمت روی فرهنگ و رفتار آدماش و در عین حال حجب و حیای وافر آدمای این منطقه، مهمونای نوروزیمون رو که استاد دانشگاهم و خونواده اش بودن و صبح از یه راه نسبتاً طولانی رسیده بودن، تشویق کردیم که بریم کاروانسرای مشیرالملک یا همون ،،دژ،، خودمون رو ببینیم. با کلی شوق و ذوق از اینکه می تونسّم بخشی از تاریخ زادگاهم رو نشون بدم بهشون و هویت فرهنگی مون رو معرفی کنم به استادی که تخصصش مردم شناسی بود، توی پوست خودم نمی گنجیدم.
هیبت افسانه‌ای دژ با نورپردازی خاصی که تعبیه کرده بودن براش، هنوز باشکوه‌تر و فاخرتر بنظر می رسید. وارد که شدیم، انگار داشتیم از توی تونل زمان، قدم میذاشتیم توی روزگار پدران و آباء و اجداد و نیاکان مون.
آروم آروم هرچی می دونسّم از سرگذشت کاروانسرایی که دست تطاول روزگار از اون یه ،،دژ،، و یه ،،زندان،، ساخته بود، برای استادم و خونواده اش میگفتم و از قسمت به قسمت اون بازدید می کردیم.
ده دقیقه‌ای از ورودمون گذشته بود و من توی اوج احساسات ناسیونالیستی داشتم از خونگرمی، متانت، بزرگی و حجب و حیای مردمم می گفتم که یه باره صدای داد و فریاد بلندی از بیرون مجموعه بلند شد و همه‌ی بازدیدکننده‌ها سراسیمه از دژ بیرون ریختن. توی روشنای چراغای خیابون جلوی دژ، یکی دوتا موتورسوار وایساده بودن و همینجور که مشغول دعوا و مشاجره بودن، عربده‌کشون فحشای چارواداری و ناموسی می دادن به همدیگه. شناعت فحشا جوری بود که داشتم جلوی استادم و خونواده اش آب می شدم از خجالت. دلم می خواس زمین دهن وا کنه و توی یه چش به هم زدن ببلعدم. صدای فحشای زشت و شنیع شون اونقد بلند بود که انگار به هرکدوم شون یه میکروفون وصل کرده بودن. دلم می خواس همه‌ی اون لحظات، یه کابوس باشن و با پریدن از خواب، مث یه حباب ترسناک بترکن و نابود بشن. نمی شدن ولی. با مشت و لگد میزدن به سر و صورت و دل و شکم همدیگه و فحشاشونو غلیظ و غلیظ تر می کردن.
یکی شون که راننده‌ی یکی از موتورسیکلتا بود، انگار کم آورد و پا گذاشت به فرار. اونای دیگه شروع کردن به لگد زدن به موتورش و یه باره و در عین ناباوری، یکی شون یه بطری بنزین ریخت رو موتورسیکلته و با یه فندک آتیشش زد. واقعاً آتیشش زد. جلو روی همه‌ی آدمایی که وایساده بودن و مث مسخ شده ها نیگاشون میکردن.
یه بارگی به خودم اومدم و زنگ زدم به صدوده ! یه صدای خسّه و کوفته که انگار هزار سال نخوابیده و حالا داره تلافی اون هزار سال رو درمیآره، گفت ،،بفرمایید،، داستان رو تعریف کردم براش و گفتم همکاراشون رو بفرستن ،،دژ،، خیلی آروم و خونسرد پرسید ،،کدوم دژ !؟،، _ مونده بودم که مگه چن تا بنا با عنوان دژ داریم توی استان که پلیس باید قاطی شون کنه با همدیگه ! _ گفت ،،شما وصل شدین به صدوده بوشهر،، و بعد قول داد که ظرف کوتاهترین مدت، همکاراش به دژ برسن ! اراذل و اوباش رفته بودن و موتورسیکلته همینجور گُر گرفته بود و داشت می سوخت. شماره‌ی آتش‌نشانی رو گرفتم و موضوع رو گفتم بهشون. همه مون با ترس و وحشت زل زده بودیم به شعله‌های آتش و از شدت خجالت نمی تونسّیم به همدیگه نیگا کنیم. سه دقیقه نشده بود که ماشینای آتش‌نشانی از راه رسیدن و خیلی زود با فوم آتیشه رو خاموشش کردن. پنج دقیقه بعد پلیس نیومد. ده دقیقه بعد هم نیومد. یه ربع بعد هم خبری نشد از اومدنش. بیس دقیقه بعد هم ... سرتون رو درد نیارم، تا نیم ساعت بعد از ماجرا، حتی یه موتورسیکلت گشت پلیس هم رد نشد از جلوی دژ !
‌البته کافی بود که کنار رفتن شال و روسری و یا رقص و شادی و ساز و آوازی گزارش می شد تا ظرف کمتر از یه دقیقه همه ی ارکان مقابله با آشوب، جمع میشدن اونجا !
تاریخ واقعه جهت ثبت، پنجشنبه، چهارم فروردین، ساعت نزدیکای نُه شب !
پ.ن : این قصه ممکنه هر جای دیگه ای هم اتفاق بیفته. بنابراین نگارش و بازنشرش رو سیاه نمایی یه جغرافیای خاص نمی بینم. وقتی مرکز شهر و مهمترین مجموعه‌ی تاریخی و توریستی اون که اتفاقاً در همسایگی پلیسه، اینجوری مغفول می مونه از دید و رصدشون، زوایای تاریک شهر چه جوری احساس امنیت می کنن !؟



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1401/01/05 - 22:52
0
0
مگه کلانتری ۱۲نزدیک دژ نیست؟بجا زنگ زدن به صد و ده همونجا مراجعه میکردن بهتر نبود؟
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • خط و نشان مدعیان قهرمانی ادوار گذشته در شب دوم مسابقات فوتسال محلات شهر برازجان
  • حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • اسرائیل را چه باید؟
  • دکتر یوسفی؛ مدیری در کنار همکاران
  • شهردار جدید سعدآباد منصوب شد
  • .: شهرزاد آبادی حدود 3 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 6 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 8 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 8 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 9 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 9 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 9 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 12 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 12 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...