عبدالخالق عبدالهی :

حدود یک هفته است که خبر استعفای بی مقدمه رئیس بیمارستان گنجی برازجان نقل محافل و نُقل مجالس و به قول خودمان "بینزه دهن خلق" شده است. بطوریکه هر مکان حقیقی پا می گذاری  یا هر صفحه مجازی را که باز می کنی ، می بینی  موضوع این استعفا و پشت بند آن ، مشکلات بیمارستان  برازجان در صدر اخبار است  و عارف و عامی از آن صحبت می کنند.

من نمی خواهم درباره مشکلات بیمارستان برازجان و کمبودها و چالشها و امکاناتی که باید در این مرکز درمانی بزرگترین شهرستان استان موجود باشد و نیست حرفی بزنم چرا که اولأ این گفتن و نوشتنها هیچ فایده ای ندارد و حضرات بالانشین خصوصأ مسئولین علوم پزشکی استان  کماکان خر بی تدبیری و بی تعهدی و گاه  لجبازی خود را می رانند و برای حرف بنده و امثال بنده  تره هم خرد نمی کنند ثانیأ امیدوارم خیر نبیند آن وزیر سابق بهداشتی  که با طرح ابتر تحول سلامتش، هم شاخ در جیب مردم گذاشت و هم بیمارستانها را  ورشکست کرد، خودش هم آخر شو گریز کرد و رفت که رفت. آنچه باقی ماند حقوق عقب افتاده پزشکان و پرستاران و پرسنل و ورشکستگی بیمارستانهای دولتی بدون اعتباری بود که باید جوابگوی هزار جور خواسته به حق مردم باشند  که البته بیشتر مواقع هم نیستند . خداوند از سر تقصیرات این وزیر چشم پزشک مشهدی میلیاردر بگذرد. 

اما از این حرفها  که بگذریم موضوع چیز دیگری است . ظاهرأ  داستان دنباله دار اخراج ، تغییر یا استعفای روسای بیمارستان گنجی برازجان تمام شدنی نیست و سردراز دارد . اصلأ ماجرای ریاست بیمارستان گنجی برازجان و تغییرات پیاپی  این پست ، آنقدر لوث و مسخره و زبانزد شده که ما هم هر روز صبح که از خواب بیدار می شویم  باید از هم بپرسیم : رئیس بیمارستان گنجی برازجان همان آقای دیروزی است؟

این  چه حکمتی است که رئیس بیمارستان ، دو- سه ماه که ماند هنوز جایش گرم نشده  و اسبش سمات نینداخته ، یا خودش قهر می کند و می رود یا فراریش می دهند یا اخراجش می کنند ؟ واقعا شهرهای دیگر مثلا بوشهر ، گناوه ، اهرم ، خورموج و کنگان هم  همینطور است ؟

البته بعضی از این انتصابات از همان روز اول و از بیخ و بن غلط و غیر کارشناسی  بود آنقدر غلط که من غیر متخصص ناوارد هم آن را می فهمم . مثلأ آخرین رئیس بیمارستان گنجی ، یک فوق تخصص خون یا بهتر بگویم تنها فوق تخصص خون استان بود که با یک تصمیم اشتباه  به عنوان رئیس بیمارستان گنجی حکمش صادر شد .

من واقعا نمی دانم  مسئولین علوم پزشکی استان  در کله شان چه می گذرد  و ملاکشان برای انتخاب رئیس بیمارستان  چیست ؟ آخر چرا باید یک فوق تخصص آنهم فوق تخصص خون که هر ساعت حضورش در مطب و بیمارستان شاید بتواند زندگی را به یک بیمار سرطانی که این روزها علی ماشالله فراوان است برگرداند را معطل یک  پست  مدیریتی می کنند ؟ آنهم ریاستی که یک پزشک عمومی هم می تواند انجامش دهد. این کار درست مثل این است که دست یک تیمسار را بگیرند ببرند فرمانده یک پاسگاه کنند. تازه این پزشک فوق تخصص که آدم شریف و باشخصیتی  است و شنیده ام بسیارقاطع و  پاک دست است ، عضو هیئت علمی دانشگاست و مجبور بوده هر روز صبح تا ساعت 12 ظهر یا  سرکلاس درس باشد یا در بخش آنکولوژی بیمارستان خلیج فارس حضور داشته باشد ، عصر هم راس ساعت 4 باید در مطبش در بوشهر می بود .  می ماند دو سه ساعت سرِ ظهر ، که تا بیاید و خودش را از بوشهر به برازجان برساند وقت اداری تمام شده است  . لابد قبول دارید در این مدت کم یعنی هفته ای 6 ساعت حضور در یک پست مدیریتی  نمی شود یک مجموعه درمانی  ولنگ و واز و بحران زده مانند بیمارستان گنجی برازجان را مدیریت کرد .

این پزشک چه کند ؟  از کلاس درس و تربیت دانشجویش بزند ؟ از بخش خون و بیماران اورژانسی بیمارستان بوشهرش بگذرد  یا بیماران سرطانیش را معطل نگه دارد که چه ؟ می خواهد مرخصی ساعتی فلان کارمند بیمارستان  برازجان را امضا کند یا اضافه حقوق فلان پرستار را بپردازد یا دستور خرید سرم را پاراف کند ؟ این که می شود معامله سه سر سوخت .

من هنوز هم نمی دانم واقعأ چرا مدیران ارشد درمان استان با این انتخاب ناصواب هم مردم استان را از خدمات یک فوق تخصص منحصربفرد  محروم کردند هم به کلاف سردرگم بیمارستان گنجی یه گره کور دیگر زدند و آن را بدتر و پِندوتر کردند ؟

آنچه  گفته شد  فقط  مشتی از خروار مدیریت الله بختکی و شلم شوربایی علوم پزشکی استان بود .

بنده معتقدم  مشکلات بیمارستان برازجان غیر ازعناد  و اغراض چند نفر با هم  و البته منافع شخصی  عده ای ،  فقط یک  دلیل  دارد و آن هم نبود پول و اعتبار است . دشتستان  مثل همیشه مظلوم و مهجور بوده و هست  همیشه مدیریت شهرستان ما صفحه شطرنج بازی های سیاسی و عرصه آزمون و خطا حضراتی بوده که مشکلات دشتستان را یا ندیده اند یا اگر دیده اند برایشان محلی از اعراب نداشته و اراده ای جدی برای حل آنها وجود نداشته است  . بنظر بنده با همه انتقادات بسیار جدی  که به مدیران بیمارستان گنجی و حتی رئیس شبکه بهداشت و درمان وارد است اگر پول و اعتبار نباشد حتی بهترین  مدیران هم قادر به مدیریت و برآوردن انتظارات مردم نخواهند بود و مدیریتشان نتیجه  رضایت بخشی نخواهد داشت .

اجازه دهید در پایان  داستانی تعریف کنم . ما یک آشنایی داشتیم که خیلی دلش پسر می خواست . هر بار که زن این بنده ی خدا  حامله می شد مادرش می آمد کنارش می نشست و می گفت : مادر ! دیشب پدرت به خوابم آمد و یک تفنگ بهم داد ، حتما پسری گیرت میاد . زن وضع حمل کرد اما نوزاد دختر بود . حاملگی دوم،  باز مادر آمد کنار پسرش نشست و گفت : پدرت دیشب به خوابم آمد یک تفنگ دو لول شکاری بهم داد اینبار حتما دوقلوی پسر داری . اما باز نوزاد دختر بود . حاملگی سوم که شد  پسر رو کرد به مادرش و گفت : "دی ! یه خواهشی دارم ، اینبار اگه پدرم به خوابت آومد سلامش رو برسون بگو تفنگ دولول نخواستم  یه ترقه ای هم بدی  من راضی ام" . حالا حکایت ریاست بیمارستان برازجان است . جناب مدیر کل علوم پزشکی استان ،  ما  برای ریاست  بیمارستان برازجان فوق تخصص و متخصص با فلان و بهمان عنوان نخواستیم  کار ما با یک پزشک عمومی هم راه می افتد . درهمین شهر و همین دشتستان خودمان  کم نیستند پزشکان  دلسوز و آشنای به مشکلات  که می توانند با درایت ، کشتی به گل نشسته بیمارستان گنجی برازجان را اندکی به سامان  برسانند.

به قول شیخ مصلح الدین سعدی :

کهن خرقه خویش پیراستن

به از جامه ی عاریت خواستن