امروز: شنبه 24 خرداد 1404
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 16 ارديبهشت 1397 - 09:42
اتحاد خبر: در شعبه 264 دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده‌اش رسیدگی شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کوتاه، سرش را بلند کرد و گفت: «خانمِ سپیده...؛ همسرتان از زندان درخواست اعسار در مورد پرداخت مهریه کرده، یعنی اعلام کرده توانایی پرداخت مهریه 1000 سکه‌ای شما را ندارد. نظرتان را بیان کنید.»
اتحاد خبر: در شعبه 264 دادگاه خانواده، زنی میانسال، تنها نشسته و منتظر بود تا به پرونده‌اش رسیدگی شود. قاضی مشغول مطالعه پرونده قطور «مطالبه مهریه» بود. او بعد از سکوتی کوتاه، سرش را بلند کرد و گفت: «خانمِ سپیده...؛ همسرتان از زندان درخواست اعسار در مورد پرداخت مهریه کرده، یعنی اعلام کرده توانایی پرداخت مهریه 1000 سکه‌ای شما را ندارد. نظرتان را بیان کنید.»

ایران نوشت؛ سپیده تلخندی زد و جواب داد: «اگر قبول می‌کرد تعجب می‌کردم. از آدمی که با حقه و دروغ وارد زندگی‌ام شده و تا روز دستگیری وانمود می‌کرده که دوستم دارد، چنین خواسته‌ای دور از ذهن نبود.»


زن میانسال گفت:« 20 سال پیش همسر اولم به خاطر یک بیماری لاعلاج فوت کرد و من را با یک دختر نوجوان تنها گذاشت. ما پیش از آن زندگی خوبی داشتیم، همسرم مهندس بود و بعد ازمرگش بیش از 15 ملک، زمین و ویلا برایمان به ارث گذاشت. همان روزها خواستگاران زیادی داشتم، اما تصمیم گرفتم دخترم را بزرگ کنم تا فرد موفقی در زندگی‌اش شود تا اینکه بعد از 10 سال برای تحصیل به خارج رفت و من تنها شدم. در این مدت با ورزش، مسافرت و شرکت در کارهای خیریه سرم را گرم می‌کردم تا اینکه در یک میهمانی با «متین» آشنا شدم.

 

او مرا به یک میهمانی دیگر دعوت کرد و بتدریج با هم معاشرت بیشتری پیدا کردیم. او مردی چرب‌زبان بود که در هر دیداری برایم هدیه‌های مختلفی می‌گرفت. ماشین خارجی سوار می‌شد و لباس‌های گرانقیمت می‌پوشید. در دیدارهایمان گفته بود از همسرش جدا شده و فرزندشان را هم به او سپرده است. بالاخره یک روز از من درخواست ازدواج کرد که قبول نکردم. چراکه 12 سال از من کوچکتر بود و من که ده‌ها خواستگار را رد کرده بودم، نمی‌توانستم چنین ریسکی کنم. بنابراین راضی شدم مدتی عقد موقت داشته باشیم تا در آینده شناخت بیشتری از هم پیدا کنیم.

 

سه سال از این ماجرا گذشت و هرکدام در خانه خودمان زندگی می‌کردیم و هفته‌ای یکی دو روز را با هم می‌گذراندیم تا اینکه یک روز گفت؛ پدر و مادرش دختری برایش در نظر گرفته‌اند. سپس اصرار کرد به صورت رسمی با هم عقد کنیم و حتی گفت مهریه سنگینی برایم در نظر می‌گیرد. من هم به این نتیجه رسیده بودم که بهتر است در سفرهای فامیلی با همسرم حضور داشته باشم و به این ترتیب جشن مختصری گرفتیم به‌طور رسمی به عقد دائم‌اش درآمدم. بعد هم در خانه من واقع در خیابان فرشته زندگی مشترکمان را شروع کردیم...»


همان موقع قاضی حرف زن را قطع کرد و گفت:«چه شد که از هم جدا شدید؟ چون طبق مدارک موجود 3 سال پیش حکم طلاق شما صادر شده است...»سپیده گفت:«حس یک زن هیچ وقت به او دروغ نمی‌گوید. من هم دائم احساس می‌کردم این مرد رفتار مرموزی دارد. روزهای اول آشنایی تصور می‌کردم چون وضع مالی‌اش خوب است به طمع دارایی به سراغم نیامده و خودم را دوست دارد. اما بعد از عقد به بهانه اداره کارخانه برادرش گاهی یکی - دو شب بیشتر به خانه نمی‌آمد. حتی در سفرهای خارجی هم همراهی‌ام نمی‌کرد. تا اینکه در یکی از مسافرت‌ها که به دیدن دخترم رفته بودم، خبردار شدم متین به جرم کلاهبرداری 400 میلیارد تومانی از دیگران دستگیر شده است. وقتی به ایران برگشتم به سراغ اسناد املاکم رفتم تا با گرو گذاشتن آنها همسرم را آزاد کنم. اما همانجا فهمیدم که تمامی املاکم در رهن بانک است. متأسفانه متین به خاطر دسترسی به اسناد و مدارک آنها را به عنوان وثیقه به رهن بانک سپرده و وام گرفته بود. تمامی، طلاها، پول‌ها و قالیچه‌ها را هم برادرش از آپارتمان ما برده بود. بنابراین ناچار شدم علیه او شکایت کنم. در حالی که او به خاطر کلاهبرداری بزرگش به حبس ابد محکوم شده است. با گذشت از 700 سکه مهریه‌ام بالاخره موفق شدم طلاق غیابی بگیرم. اما همچنان درگیر پرونده‌های متعدد املاکم در دادگاه‌های دیگر هستم. نه می‌توانم آنها را بفروشم و نه پولی برایم مانده که خرج کنم. تنها دلخوشی‌ام مهریه‌ام بود که آن هم اینطور شده...


قاضی پس از نوشتن مطالبی در پرونده از زن میانسال خواست تا زیر ورقه را امضا کند. سپس توصیه کرد در صورت امکان مدارکی از دارایی و اموال موجود همسر سابقش را به دادگاه ارائه دهد تا زودتر به مهریه‌اش دست پیدا کند. سپیده از روی صندلی بلند شد و پای برگه را امضا کرد و به سمت در رفت تا از دادگاه خارج شود. اما در آستانه در ایستاد و گفت:« یادم رفت بگویم که بعد از عقدمان به جز من با چند زن دیگر هم ارتباط داشته و به بهانه حضور در کارخانه به سراغ آنها می‌رفت. البته بعد از دستگیری‌اش از این موضوع خبردار شدم. آنوقت بود که فهمیدم احساس بد من از کجا آب می‌خورد!»

 

منبع: پایگاه خبری تحلیلی انتخاب



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • روستای راهدار، قربانی کارخانه سیمان دشتستان در عید قربان
  • پیام رهبر انقلاب خطاب به ملت بزرگ ایران در پی جنایت سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی
  • نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1346
  • بازدید معاون امور عمرانی استانداری بوشهر، معاون امور عمرانی فرمانداری شهرستان دشتستان به همراه شهردار برازجان از روند پیشرفت فیزیکی سالن همایش شهید سلیمانی
  • از تولید تا تعالی؛ پردیس در مسیر معنا
  • پیام تسلیت مدیرعامل و نائب رئیس هیئت مدیره شرکت پتروشیمی نوری در پی حادثه آتش سوزی اسکله شرکت پتروشیمی متانول کاوه
  • لیگ ملت‌های والیبال ۲۰۲۵؛پیروزی ۷ تیم و شکست ایران در روز نخست
  • عناوین روزنامه‌های امروز1404/03/22
  • توافق نهایی با رامین؛ رونمایی از قرارداد رضاییان
  • دومین دوره مسابقه آشنایی با مفاهیم کنترل‌های داخلی آریاساسول برگزار شد
  • واکنش یک مقام ایرانی به تحرکات آمریکا در خاورمیانه؛ نشانه‌ای از تنش نظامی نیست
  • آب‌شیرین‌کن پنج‌هزار مترمکعبی بنک کنگان ۷۵ درصد پیشرفت دارد
  • نهادینه‌سازی گفتمان وفاق ملی در مسیر توسعه و رضایت‌مندی مردم ضروری است
  • عراقچی با فرستاده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه دیدار کرد
  • انجام موفقیت آمیز ممیزی خارجی مدیریت ریسک ISO-31000:2018 در شرکت پتروشیمی نوری
  • فرزاد شجاع؛ شاعری پهلوان منش
  • روستای راهدار، قربانی کارخانه سیمان دشتستان در عید قربان
  • پیام رهبر انقلاب خطاب به ملت بزرگ ایران در پی جنایت سحرگاه امروز رژیم صهیونیستی
  • نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1346
  • بررسی فنی یک گزارش نادرست درباره عملکرد اوره‌سازان
  • افتخارآفرینی هنرمند پتروشیمی مروارید در عرصه بین‌المللی موسیقی
  • سردار خرمدل: جایگاه سپاه، جایگاه انسجام همه تشکل‌های اجتماعی است
  • روستای دهنو رکورد دار پروژه های روستایی در استان
  • بازدید معاون امور عمرانی استانداری بوشهر، معاون امور عمرانی فرمانداری شهرستان دشتستان به همراه شهردار برازجان از روند پیشرفت فیزیکی سالن همایش شهید سلیمانی
  • انتقاد روزنامه اصولگرا به شکایت مجلس از عبدالناصر همتی/ این شکایت پشت درهای بسته رسیدگی می‌شود و نتیجه‌اش تایید حرف‌های اوست
  • دانه‌های جادویی برای سلامت و نشاط دعوت سه داور استان بوشهر به سمینار دانش افزایی داوران لیگ برتر فوتسال در شیراز
  • کسب درجه یک اعتبار بخشی در برنامه ارزیابی اعتبار بخشی ملی بیمارستان‌های کشور
  • از تولید تا تعالی؛ پردیس در مسیر معنا
  • ادارات آب و برق دشتستان در ساماندهی کسبه های بلوار اصلی دالکی همکاری کنند
  • چگونه جلسه‌ای را هدایت کنیم که واقعاً تغییری رقم بزند؟
  • سردار خرم دل جانشین سردار رزمجو در سپاه امام صادق(ع)استان بوشهر شد/ تصاویر
  • فرماندار دشتستان در جمع تحریریه اتحاد جنوب و اتحاد خبر/ تصاویر
  • دورهمی بهاره اتحاد جنوب برگزار شد/ تصاویر
  • موانع توسعه بخش شبانکاره
  • عملکرد استاندار بوشهر در مجموع مثبت است/ زارع تلاش می کند گفتمانش وفاق ملی باشد
  • حضورفرماندار دشتستان در دفتر اتحادجنوب و دیدار با مدیرمسؤول و جمعی از فعالان این نشریه/ تصاویر
  • معارفه معاونان جدید فرماندار دشتستان / تصاویر اتحاد خبر
  • بازدید معاون عمرانی فرمانداری دشتستان از ایستگاه های آتش‌نشانی شهرداری تنگ ارم و آبپخش
  • حضور معاون هماهنگی أمور عمرانی فرماندار دشتستان در گلزار شهدا در نخستین روز کاری
  • پیامدهای۲۲ سال مسئولیت‌ ناپذیری کارخانه سیمان دشتستان/ نفس کشیدن برای اهالی روستای راهدار سخت شده است!
  • فرزاد شجاع؛ شاعری پهلوان منش
  • آیین گرامیداشت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) در بوشهر/تصاویر
  • تصادف شاخ به شاخ در دشتستان ۳ فوتی و ۳ مصدوم بر جای گذاشت
  • معاون سياسي فرمانداری دیلم معارفه شد
  • تاکید بر خدمت جهادی و حضور فعال و مسئولانه مدیران در جلسات عمرانی
  • .: مرتضی از آبپخش حدود 2 روز قبل گفت: ای کاش توی شهرهای ...
  • .: یعقوب فولادی حدود 2 روز قبل گفت: درود هنرمندی دوست‌داشتنی و ...
  • .: حمید تنگستانی حدود 5 روز قبل گفت: فرزاد شجاع چکیده ای ...
  • .: ناصر حفظ اله حدود 6 روز قبل گفت: عالی اصغر آقا خوشم ...
  • .: رضایی حدود 7 روز قبل گفت: با سلام اگر در ...
  • .: هم شهری حدود 8 روز قبل گفت: ماشالله ...
  • .: صمصامی حدود 9 روز قبل گفت: انشاالله در آینده ای ...
  • .: فاطمه حدود 9 روز قبل گفت: در این مقاله بخوبی ...
  • .: زری حدود 9 روز قبل گفت: حقیقتا اسم این را ...
  • .: امیرحسین حدود 9 روز قبل گفت: جناب دکتر اسدپور به ...