قدرت مظاهری

...
کاری به همه‌ی ظرافتای ظریفِ ظریف نداریم. چون اگه بخوایم همه‌ی ظرافتای ظریفِ ظریف رو ردیف کنیم، شاید نیاز به نوشتنِ چندین جلد کتاب بشه. به‌همین‌دلیل فقط به یکی از این ظرافتا اشاره می‌کنیم و باقی‌شون رو می‌سپاریم به ظُرَفا و اهل تمیز!
یکی از ظرافتای ظریفِ ظریف اینه که تو برهه‌های حساسی که کیف‌کِشا و عربده‌کشای چاردرصدی مجلس و کاسبای تحریم و نفوذیای مزدور و پرچم آتش‌زنای خودنجوش و سیاهی‌لشکرای کفن‌پوش و رسانه‌های زرد و قلابی، همراه با نتانیاهو و شبه‌شاهزاده‌پهلوی و تلویزیونای ضدِ ایران و باقیِ مخالفای مذاکره، هم‌زمانِ با همدیگه بوقای ضدمردمی‌شون رو به صدا درآوردن، ایشون با یه کلمه، جمله یا پاراگرافِ کوتاه، چنان آبی توی لونه‌های تاریک و نکبتِ‌شون میندازه که باطل‌السحرِ همه‌ی اون طلسمای خبیث می‌شه.
می‌بینی داری دق می‌کنی و نفست داره بند می‌آد از نفهمی و بی‌درکی و حماقتِ بعضیا - غیر از کاسبای تحریم که هم خوب می‌فهمن و هم خوب درک می‌کنن - که یه‌باره ظریف یه جمله‌ی طلایی می‌گه و تا اونجای اونا رو می‌سوزونه و دلت رو شادِ شاد می‌کنه.
این یادداشت رو ننوشتم برای خودمونا. نوشتم برا جماعتِ مخالف. برا اونایی که کفنای اهدایی تلویزیون جبلی و جلیلی رو می‌پوشن و باهاشون بساطِ تهدید و ارعاب راه میندازن تو کوچه خیابونا.
خواستم یه فیلم معرفی کنم بهشون که ببینن اگه ندیدن تا حالا. فیلم ،،اولین خون،، ساخته‌ی ،،تد کاچف،، محصول ۱۹۸۲ آمریکا.
داستانش رو کامل نمی‌گم که اسپویل نشه.
،،رَمبو،، با بازی ،،سیلوستر استالونه،، یه سربازه که از جنگ ویتنام برگشته و خُلق و خوی روانی و وحشی داره. وقتی پلیسای شهر بی‌خبر از همه‌جا گیر می‌دن بهش، چنان جهنمی به‌پا می‌کنه که شهر، رو به نابودی می‌ره. پلیسا درگیری رو می‌کشونن به خارج از شهر و رَمبو رو محاصره می‌کنن.
،،سرهنگ تراتمن،، که رَمبو رو از ویتنام می‌شناسه و می‌دونه چه هیولای مخوف و ترسناکیه، می‌آد پیش پلیسا که با میانجی‌گری و مذاکره، غائله رو بخوابونه. فرمانده پلیس که از موضع قدرت حرف می‌زنه، میگه دیگه برای مذاکره دیر شده و بعد با تحکم از تراتمن می‌خواد که برگرده و دخالتی نکنه. تراتمن می‌گه : « اشتباه نکن. من نیومدم رَمبو رو از دست شما نجات بدم. من اومدم شما رو از دست رَمبو نجات بدم! »
آهای کفن‌پوشا، عربده‌کشا، سیاهی‌لشکرای بیچاره، اشتباه نکنید.
ظریف نیومده ترامپ و آمریکا رو از دست شما نجات بده. ظریف داره همه‌ی تلاشِ‌شو می‌کنه تا ماها، شماها و این گربه‌ی مظلوم و زخم‌خورده رو از دستِ هیولای وحشتناک و غولِ بی‌شاخ‌و‌دُمِ دیوونه‌ای به‌نام ترامپ نجات بده.
بذارید کارش رو بکنه. آلتِ دستِ کاسبای مفتخورِ تحریم نشید و با نَخای نازک و نامرئی‌شون توی نمایشای خیمه‌شب‌بازی‌شون نرقصید.
بذارید کارش رو بکنه ظریف. همه‌ی ارکانِ بالای نظام ظرافتای ظریفِ ظریف رو می‌شناسن و کار رو سپردن بهش. هِی به دستورِ جلیلی و اذنابِش، وِزوِز نکنید کنار گوشِش که پرت بشه حواسِش.