اتحاد خبر: گفتگوی زیر با سجاد بهزادی، روزنامه نگار و فعال مدنی صورت گرفته است، ماحصل این گفتگو در كنار انتشار ليستي از حمايت ها و كمک هاي مادي و معنوي دو سال گذشته اداره کل فرهنگ و ارشاد استان بوشهر و تبعيض اين حمايت ها در بين نشريات؛ معنادار خواهد بود.

*شما به عنوان يک روزنامه نگار تحريم تعدادي از نشريات اصلاح طلب توسط مدير كل ارشاد بوشهر را به دليل مشي انتقادي آنها نسبت به مديريت وي، چگونه ارزيابي مي كنيد؟
"تحريم خودخواهانه يک نشريه به خاطر مشي انتقادي آن نشريه"؛ اين گزاره و اين تفكر بسيار خطرناك در حالي كه شنيدن آن حتي از دولت هاي تماميت خواه و توتاليتر نيز ديگر محكوم شده است، متاسفانه در بخش هايي از جامعه ما همچنان قرباني مي گيرد. جامعه اي كه به سيستم بي اعتناء است و فردگرائي ذائقه سياست ورزي بسياري از مديران آن است. به باور من تحريم نشريه و فكر و رسانه در هر دولتي كه رخ دهد بيماري است كه بلافاصله بايد درمان شد و گرنه آسيب هايي جدي به پيكره فرهنگ آن سامان وارد مي كند.
دولتي كه شعارش انتقاد پذيري بود و از همان ابتدا سياست بازپس گيري شكايت هاي خود از رسانه ها و خبرنگاران را داشت و همچنان بر اين سياست تاكيد دارد (و البته در استان بوشهر نيز به حق اين سياست اعمال شده است) چگونه است مديركل فرهنگ و ارشادش چالش مهم تحريم برخي نشريات اصلاح طلب را براي هميشه برطرف نمي كند.

*درباره تحريم نشريات اصلاح طلب همسو با دولت تدبير و اميد در بوشهر توسط مدير كل ارشاد دولت تدبير و اميد، چه مي توان گفت؟
اين هم به شوخي هاي تلخي مي ماند كه بر پيكره تفكر اصلاح طلبي استان سايه انداخته است. چگونه است نشريات اصلاح طلبي كه حامي دولت بوده و هستند و سالها به خاطر اين تفكر تلاش كردند و هزينه دادند اكنون بايد مورد تحريم مديركل همين دولت قرار بگيرند؟! مگر نه آنست كه پیروزی دولت روحاني با عقل و تدبیر و تلاش مضاعف بدنه اصلاحات استان بدست آمد؟ پس چه طنزي است كه شاهد هستيم مدتهاست فضاي فرهنگي و رسانه اي استان براي برخي رسانه هاي اصلاح طلب هر روز ملتهب تر و تنگ تر مي شود؟

*در شرايطي كه ادامه فعاليت نشريات اصلاح طلب به خاطر تحريم مدير كل ارشاد به مشكل برخورده، چه راهكارهايي براي خروج از اين مشكل پيشنهاد مي دهيد؟
در راهكار نخست مي بايست فرهنگ و ارشاد اسلامي استان، ليست مشخص و روشني از حمايت هاي مادي و معنوي خود از كل نشريات و رسانه هاي استان را به طور علني منتشر كند و اين ليست مبناي تجزيه و تحليل دقيق قرار گيرد. و در راهكار بعدي صاحبنظران و حتي مسئولين ارشد استان نيز بايد به اين ليست به عنوان آب باريكه اي كه تنفسي به رسانه ها مي دهد اعتناء كنند و به آن حساس شوند و تصميمات اثر بخش بعد از آن انجام شود.

*سخن پاياني؟
دلم مي خواهد در سخن پاياني كمي به ريشه چالش هاي اينچنيني فراتر از موضوع مورد نظر بپردازم.
اریک فروم در کتاب "گریز از آزادی" از ترس و نگرانی جامعه اي سخن مي گويد كه در تاريكي حركت مي كنند و شرايط خطرناكي كه منتظر اين نوع جوامع است را گوشزد مي كند. شفافيت مورد نظر اين دولت از نگاه نويسنده يكي از شعارهايي است كه بايد تقويت شود و همه بدانيم در جامعه با چه چالش هايي در حوزه هاي مختلف روبرو هستيم و بعد از اين هست كه مي توانيم به راهكار اساسي بينديشيم. ديگر نمي توان حقیقت را آنگونه که مديران جلوه می‌دهند باور كنيم. در تاريكي آنگونه كه "تاسيت" اعتقاد دارد حتي نخبه هاي جامعه و روشنفكران نيز گرفتار " فساد زباني " مي شوند و در راستاي منافع خود تملق مديران و حاكمان مي كنند. پيشنهاد مي كنم اگر فرهنگ و ارشاد استان مي خواهد گرفتار " فساد زباني" نشود شفافيت بيشتر در عملكرد خود داشته باشد و چتر حمايت همه رسانه هاي استان باشد.

منبع : نسیم جنوب