امروز: شنبه 08 ارديبهشت 1403
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۸
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/08
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/08
- حضور پتروشیمی پردیس در ایران اكسپو، بزرگترین رویداد صادراتی ایران
- استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
اتحادخبر: گوشه زمين خاكياي كه دورتادورش را ساختمانهايي با پنجرههاي كوچك و بزرگ فراگرفته دو جنازه افتاده. پاهاي كوچك جنازهها كه از زير بالاپوش سفيدرنگ بيرون آمده ميگويد كه هر دو دختر و نوجوان هستند.
روزنامه اعتماد - هديه كيميايي: گوشه زمين خاكياي كه دورتادورش را ساختمانهايي با پنجرههاي كوچك و بزرگ فراگرفته دو جنازه افتاده. پاهاي كوچك جنازهها كه از زير بالاپوش سفيدرنگ بيرون آمده ميگويد كه هر دو دختر و نوجوان هستند.
دختراني ١٣، ١٤ ساله. يكي سيما نام دارد و ديگري آيدا. مادر آيدا با صداي جيغ و فرياد همسايهها از ماجرا باخبر شده و حالا روبهروي زميني كه جنازهها روي آن افتاده، نشسته. فرياد ميزند و دخترش را صدا ميكند: «آيدا مامان پاشو! چشماتو بازكن!» اما مادر سيما هنوز خبر ندارد. ناگهان زني با كيسههاي پر از گوجه و خيار و كرفس از پيچ كوچه وارد ميشود. يكي از مردهاي همسايه زن را با دست نشان ميدهد و ميگويد: «مادر اون يكيه.» زن كيسهها را در دست گرفته و عرقريزان پيش ميآيد.
از ديدن چشمهاي متعجب اطرافيان ميهراسد. صداي فريادهاي مادر آيدا را ميشنود و چشمش به دو تا جنازهاي ميافتد كه پاي ساختمان افتادهاند. كيسهها را رها ميكند و به سمت مادر آيدا ميدود. يكي از ميان جمع ميگويد: «سيما و آيدا دست همديگه رو گرفتن و خودشونو از بالاي ساختمون انداختن پايين.» زن رنگش مثل گچ سفيد ميشود و به سمت جنازهها ميدود. ماموران پليس جلويش را ميگيرند اما به شرط يك ديدار كوتاه به زن اجازه ميدهند تا جنازه دخترش را ببيند. مادر جلوي دخترش ميافتد و مبهوت فقط تماشا ميكند.
زنهاي همسايه به كمك هم او را از روي جنازه بلند ميكنند و به محوطه بيرون از زمين خاكي ميبرند. زن رو به جمعيت ميگويد: «بچم دست و پاش خوني شده.» حالا يك ساعت از آغاز ماجرا گذشته و صداي فريادهاي مادر سيما از داخل آپارتمانشان ميآيد.
سلفي قبل از خودكشي
ساعت ٤:٤٥ دقيقه روز شنبه سيما و آيدا دو دختر نوجوان يكي ١٣و ديگري ١٤ ساله در حالي كه دستهاي همديگر را گرفته بودند خودشان را از طبقه ششم ساختمان به پايين پرتاب كردند و همانجا جان سپردند. بازپرس ميگويد كه آنها قبل از مرگ با دوربين گوشيهايشان دوتايي سلفي گرفتهاند. تيم بازپرسي و پزشكي قانوني بالاي سر جسدها مشغول انجام كارهايشان هستند. دستهاي دو جنازه روي هم افتاده و صورتهايشان رو به همديگر است. انگار با چشمهاي بسته همديگر را تماشا ميكنند.
آيدا جوراب سفيدرنگ به پا دارد و معلوم است كه در خانه سيما مهمان بوده. سيما بلوز سورمهاي رنگ با گلهاي ريز قرمز به تن دارد و آيدا يك بلوز سفيد پوشيده. سيما شلوار راحتي به پا دارد و شلوار آيدا جين آبي كمرنگ است. روي زمين خون زيادي نريخته و تنها دست و پاي دو جنازه كمي خوني است. پزشكان زني كه از پزشكي قانوني آمدهاند يكييكي در حال بررسي جنازهها هستند و بازپرس پرونده در حال جمعآوري اطلاعات است.
آيدا مامان پاشو بريم خونه بخواب!
اما طرف ديگر حفاظ فلزي ماجرا جور ديگري است. پدر و برادرهاي سيما و آيدا را با تلفن خبر كردهاند و يكي يكي از راه ميرسند. پليس براي ادامه تحقيقات به هيچ كسي اجازه نزديك شدن و دستزدن به جنازهها را نميدهد. پدر سيما هقهق ميزند و سرش را به تنه درخت كاج روبهروي خانهشان ميكوبد. مادر آيدا روي خاكهاي كنار محوطه باز نشسته و مات و مبهوت جنازه دخترش را از دور تماشا ميكند. گاهي ناگهان دستهايش را بالاي سرش ميبرد و فرياد ميزند: آيدا، آيدا مامان كجا رفتي خوابيدي؟ بيا بريم خونه... .
مادر و پدر آيدا چشمهايشان اشك ندارد و فقط با دست بر سرشان ميكوبند و فرياد ميزنند. هنوز در نخستين لحظههاي شوك ماجرا هستند. مادر آيدا فرياد ميزند: «پاشو بيا بريم ديگه!» زني از اقوام آيدا ماموران را كنار ميزند و خودش را تا نزديكي جنازهها ميرساند. چشمهايش از حدقه بيرون ميزند، دست روي دهانش ميگذارد و بلند و پشت سر هم جيغ ميزند. لرزش دستها و شانههايش از فاصله دور ديده ميشود. ميگويد: «آيدا! چيكار كردي؟»
نامهاي قبل از خودكشي
يك ساعت از زمان خودكشي گذشته و هرلحظه به انبوه جمعيت داخل كوچه اضافه ميشود. همسايههاي روبهرو يكي در ميان بالاي بالكنهايشان ايستادهاند يا سرهايشان را از پنجره بيرون آوردهاند و با موبايل عكس ميگيرند و فيلمبرداري ميكنند. يكي از زنهاي همسايه آپارتمانهاي روبهرو صحنه خودكشي را ديده و ميگويد: «رو بالكن ايستاده بودم. خيال كردم بند رخت افتاده پايين. اما وقتي صداي فرياد شنيدم اومدم ديدم خودكشيه.» بازپرس پرونده براي معلوم شدن علت خودكشي دستور داده تا موبايلها، كامپيوترها و دفترچه خاطرات دخترها را به اداره پليس ببرند. به گفته بازپرس يك نامه با دستخط يكي از دخترها پيدا شده كه در آن علت خودكشي را مشكلات شخصياش عنوان كرده است.
زنهاي همسايه دور هم جمع شدهاند و هر كدام تحليل خودشان را از علت حادثه ميگويند. چشمهايشان از شدت گريه قرمز شده. يكيشان دختر ١٤ ساله كنارش را نشان ميدهد و ميگويد: «من به دخترم ميگم، هيچ دوستي واسه آدم بهتر از مادر نيست، اين دخترا هم بايد مشكلشون و به مادرشون ميگفتن.»
دختر چشمهاي مادرش را نگاه ميكند و سكوت ميكند. پليس مدام به مردم اخطار ميدهد كه با موبايلهايشان از صحنه فيلم يا عكس نگيرند. اما هنوز عدهاي با دوربينهايشان مشغول شكار عكس از جسدها هستند.
موقع انتقال جسدها به آمبولانس پزشكي قانوني، يكي از عابران پياده گوشي موبايلش را از داخل جيبش بيرون ميآورد و شروع به فيلمبرداري ميكند. پليس دستنبد به دستش ميزند و او را داخل ماشين منتقل ميكند.
دو جنازه در دو آمبولانس
نزديك غروب است و هوا رو به تاريكي است. آمبولانسهاي پزشكي قانوني از راه ميرسند تا جنازهها را براي كالبدشكافي ببرند. برادر بزرگتر آيدا فرياد ميزند: «يعني رفتي؟ يعني ديگه تموم شد؟ يعني ديگه نميبينيمت؟» ماموران پزشكي قانوني كاورهاي مشكي حمل جسد را باز ميكنند تا جنازهها را داخلش بگذراند. پدر آيدا بالاي جسد دخترش ميرود و بهتزده او را تماشا ميكند. روي زمين ميافتد. هركدام از جنازهها وارد يكي از آمبولانسها شده و ميان شلوغي جمعيت گم ميشود.
توضيح: اسامي آيدا و سيما مستعار است./ص
دختراني ١٣، ١٤ ساله. يكي سيما نام دارد و ديگري آيدا. مادر آيدا با صداي جيغ و فرياد همسايهها از ماجرا باخبر شده و حالا روبهروي زميني كه جنازهها روي آن افتاده، نشسته. فرياد ميزند و دخترش را صدا ميكند: «آيدا مامان پاشو! چشماتو بازكن!» اما مادر سيما هنوز خبر ندارد. ناگهان زني با كيسههاي پر از گوجه و خيار و كرفس از پيچ كوچه وارد ميشود. يكي از مردهاي همسايه زن را با دست نشان ميدهد و ميگويد: «مادر اون يكيه.» زن كيسهها را در دست گرفته و عرقريزان پيش ميآيد.
از ديدن چشمهاي متعجب اطرافيان ميهراسد. صداي فريادهاي مادر آيدا را ميشنود و چشمش به دو تا جنازهاي ميافتد كه پاي ساختمان افتادهاند. كيسهها را رها ميكند و به سمت مادر آيدا ميدود. يكي از ميان جمع ميگويد: «سيما و آيدا دست همديگه رو گرفتن و خودشونو از بالاي ساختمون انداختن پايين.» زن رنگش مثل گچ سفيد ميشود و به سمت جنازهها ميدود. ماموران پليس جلويش را ميگيرند اما به شرط يك ديدار كوتاه به زن اجازه ميدهند تا جنازه دخترش را ببيند. مادر جلوي دخترش ميافتد و مبهوت فقط تماشا ميكند.
زنهاي همسايه به كمك هم او را از روي جنازه بلند ميكنند و به محوطه بيرون از زمين خاكي ميبرند. زن رو به جمعيت ميگويد: «بچم دست و پاش خوني شده.» حالا يك ساعت از آغاز ماجرا گذشته و صداي فريادهاي مادر سيما از داخل آپارتمانشان ميآيد.
سلفي قبل از خودكشي
ساعت ٤:٤٥ دقيقه روز شنبه سيما و آيدا دو دختر نوجوان يكي ١٣و ديگري ١٤ ساله در حالي كه دستهاي همديگر را گرفته بودند خودشان را از طبقه ششم ساختمان به پايين پرتاب كردند و همانجا جان سپردند. بازپرس ميگويد كه آنها قبل از مرگ با دوربين گوشيهايشان دوتايي سلفي گرفتهاند. تيم بازپرسي و پزشكي قانوني بالاي سر جسدها مشغول انجام كارهايشان هستند. دستهاي دو جنازه روي هم افتاده و صورتهايشان رو به همديگر است. انگار با چشمهاي بسته همديگر را تماشا ميكنند.
آيدا جوراب سفيدرنگ به پا دارد و معلوم است كه در خانه سيما مهمان بوده. سيما بلوز سورمهاي رنگ با گلهاي ريز قرمز به تن دارد و آيدا يك بلوز سفيد پوشيده. سيما شلوار راحتي به پا دارد و شلوار آيدا جين آبي كمرنگ است. روي زمين خون زيادي نريخته و تنها دست و پاي دو جنازه كمي خوني است. پزشكان زني كه از پزشكي قانوني آمدهاند يكييكي در حال بررسي جنازهها هستند و بازپرس پرونده در حال جمعآوري اطلاعات است.
آيدا مامان پاشو بريم خونه بخواب!
اما طرف ديگر حفاظ فلزي ماجرا جور ديگري است. پدر و برادرهاي سيما و آيدا را با تلفن خبر كردهاند و يكي يكي از راه ميرسند. پليس براي ادامه تحقيقات به هيچ كسي اجازه نزديك شدن و دستزدن به جنازهها را نميدهد. پدر سيما هقهق ميزند و سرش را به تنه درخت كاج روبهروي خانهشان ميكوبد. مادر آيدا روي خاكهاي كنار محوطه باز نشسته و مات و مبهوت جنازه دخترش را از دور تماشا ميكند. گاهي ناگهان دستهايش را بالاي سرش ميبرد و فرياد ميزند: آيدا، آيدا مامان كجا رفتي خوابيدي؟ بيا بريم خونه... .
مادر و پدر آيدا چشمهايشان اشك ندارد و فقط با دست بر سرشان ميكوبند و فرياد ميزنند. هنوز در نخستين لحظههاي شوك ماجرا هستند. مادر آيدا فرياد ميزند: «پاشو بيا بريم ديگه!» زني از اقوام آيدا ماموران را كنار ميزند و خودش را تا نزديكي جنازهها ميرساند. چشمهايش از حدقه بيرون ميزند، دست روي دهانش ميگذارد و بلند و پشت سر هم جيغ ميزند. لرزش دستها و شانههايش از فاصله دور ديده ميشود. ميگويد: «آيدا! چيكار كردي؟»
نامهاي قبل از خودكشي
يك ساعت از زمان خودكشي گذشته و هرلحظه به انبوه جمعيت داخل كوچه اضافه ميشود. همسايههاي روبهرو يكي در ميان بالاي بالكنهايشان ايستادهاند يا سرهايشان را از پنجره بيرون آوردهاند و با موبايل عكس ميگيرند و فيلمبرداري ميكنند. يكي از زنهاي همسايه آپارتمانهاي روبهرو صحنه خودكشي را ديده و ميگويد: «رو بالكن ايستاده بودم. خيال كردم بند رخت افتاده پايين. اما وقتي صداي فرياد شنيدم اومدم ديدم خودكشيه.» بازپرس پرونده براي معلوم شدن علت خودكشي دستور داده تا موبايلها، كامپيوترها و دفترچه خاطرات دخترها را به اداره پليس ببرند. به گفته بازپرس يك نامه با دستخط يكي از دخترها پيدا شده كه در آن علت خودكشي را مشكلات شخصياش عنوان كرده است.
زنهاي همسايه دور هم جمع شدهاند و هر كدام تحليل خودشان را از علت حادثه ميگويند. چشمهايشان از شدت گريه قرمز شده. يكيشان دختر ١٤ ساله كنارش را نشان ميدهد و ميگويد: «من به دخترم ميگم، هيچ دوستي واسه آدم بهتر از مادر نيست، اين دخترا هم بايد مشكلشون و به مادرشون ميگفتن.»
دختر چشمهاي مادرش را نگاه ميكند و سكوت ميكند. پليس مدام به مردم اخطار ميدهد كه با موبايلهايشان از صحنه فيلم يا عكس نگيرند. اما هنوز عدهاي با دوربينهايشان مشغول شكار عكس از جسدها هستند.
موقع انتقال جسدها به آمبولانس پزشكي قانوني، يكي از عابران پياده گوشي موبايلش را از داخل جيبش بيرون ميآورد و شروع به فيلمبرداري ميكند. پليس دستنبد به دستش ميزند و او را داخل ماشين منتقل ميكند.
دو جنازه در دو آمبولانس
نزديك غروب است و هوا رو به تاريكي است. آمبولانسهاي پزشكي قانوني از راه ميرسند تا جنازهها را براي كالبدشكافي ببرند. برادر بزرگتر آيدا فرياد ميزند: «يعني رفتي؟ يعني ديگه تموم شد؟ يعني ديگه نميبينيمت؟» ماموران پزشكي قانوني كاورهاي مشكي حمل جسد را باز ميكنند تا جنازهها را داخلش بگذراند. پدر آيدا بالاي جسد دخترش ميرود و بهتزده او را تماشا ميكند. روي زمين ميافتد. هركدام از جنازهها وارد يكي از آمبولانسها شده و ميان شلوغي جمعيت گم ميشود.
توضيح: اسامي آيدا و سيما مستعار است./ص
مرتبط:
» نگاهی به شغل عطاری و درآمد آن [بيش از 6 سال قبل]
» خودکشی خانوادگی در میناب صحت ندارد [بيش از 4 سال قبل]
» سه خودکشی طی ۱۰ روز اخیر در برازجان [حدود 1 سال قبل]
» پزشکی قانونی تهران: امسال ۸۵ نفر بر اثر مسمومیت با قرص برنج فوت کردند [بيش از 5 سال قبل]
» پنجمین سمینار «روزِ زندگی» با موضوع ازدواج و خانواده خوشبخت برگزار شد+تصاویر [بيش از 7 سال قبل]
» برنامه های هفته جوان در شهرستان دشتستان تدوین و اعلام شد+ تصاویر [بيش از 8 سال قبل]
» مسابقات فوتسال جوانان شهر وحدتیه [بيش از 10 سال قبل]
» رفع مشکلات اشتغال جوانان استان بوشهر نیازمند نگاه مثبت صنعت است [بيش از 10 سال قبل]
نظرات کاربران
تازه ترین خبرها
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۸
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/08
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/08
- حضور پتروشیمی پردیس در ایران اكسپو، بزرگترین رویداد صادراتی ایران
- استارت فوتسال محلات شهر برازجان جام ۱۵ با قدرت نمایی مدعیان / تصاویر
- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت
- خواص درمانی گیاه عطسه
- بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
- کنترل استرس و روشهای خاص طب سنتی برای آن
- پرسپولیس به راحتی آلومینیوم و سپاهان را شکست می دهد
- دومین طلا برای ملی پوش ووشو ایران/ زهرا کیانی بازهم قهرمان شد
- تداوم بارشهای رگباری در این استانها/ کوهنوردی ممنوع!
- آغاز رقابت بیش از ۱۶ هزار داوطلب کنکوری در استان بوشهر
- میزان تولید پتروشیمی بوشهر ۳۷ درصد افزایش یافت
- اردوغان : روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
- مالک جدید استقلال: به کمتر از قهرمانی آسیا رضایت نمی دهیم
- حماس : تصمیمی برای انتقال به سوریه نداریم
- خطیر: واگذاری استقلال بزرگ ترین اتفاق بعد از قهرمانی آسیا بود
- مدیرعامل باشگاه پرسپولیس: دایی؟ اوسمار گزینه اول ماست
- رد پای پرسپولیس در شکست پروژه بزرگ فوتبالی عربستان!
- پرسپولیس و استقلال رسماً واگذار شدند/ سهم پیشکسوتان؛ ۵ درصد
- ترکیب سهامداران پرسپولیس در هیئت مدیره مشخص شد
- تأکید فدراسیون فوتبال؛ تماشای بازیها نباید رایگان باشد
- وزیر علوم : کنکوریها اضطراب نداشته باشند/ فرصت جبران وجود دارد
- قیمت طلا امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- تشخیص سرطان از یک قطره خون طی چند دقیقه
- تغییراتی در چشم که باید نگران تان کند!
- مسئولیتهای اجتماعی نفت در استان بوشهر افزایش یابد
- عملیات اجرای پانسیون پزشکان دالکی شهرستان دشتستان آغاز شد
- کاروان خودروهای شوتی در دشتستان توقیف شد
- مستقل شدن روابط عمومیها در دستگاههای اجرایی پیگیری میشود
- هفته کارگر در بوشهر با گلباران مزار شهدا آغاز شد
- مشکلات کانالهای آبیاری و زهکشی نخیلات آبپخش پیگیری می شود
- مشکلات ۷ بنگاه اقتصادی استان بوشهر رسیدگی شد
- کاروان خدمت استان بوشهر به عسلویه رسید
- مدیریت ارشد استان بوشهر برای رفع مشکلات مردم پای کار است
- مشکلات مردم استان بوشهر در دیدارهای چهره به چهره احصا میشود
- بانوان در نظام و انقلاب اسلامی جایگاه ویژه ای دارند
- آغاز عملیات اجرایی پایگاه سلامت مرکز خدمات جامع سلامت دشتستان
- امدادرسانی به خدمه شناور تانزانیایی در آبهای بوشهر انجام شد
- همایش پاکسازی ساحل در گناوه برگزار شد
- امدادرسانی آب و فاضلاب استان بوشهر به سیل زدگان سیستان و بلوچستان
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/06
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/06