امروز: جمعه 07 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 05 اسفند 1393 - 12:39

« امید به زندگی یک شاخص آماری است که نشان می‌دهد متوسط طول عمر در یک جامعه چقدر است و یا به عبارت دیگر هر عضو آن جامعه چند سال می‌تواند توقع داشته باشد. هر چه شاخص‌های بهداشتی و همچنین درمانی بهبود یابد امید زندگی افزایش خواهد یافت و از این رو این شاخص یکی از شاخص‌های سنجش پیشرفت و عقب ماندگی کشورهاست. امید زندگی زنان در همه جوامع چند...

امید به زندگی در عصر اطلاعات

امید زاهد
همه ماجرای نوشتن این مطلب بر می گردد به اینکه شبی در کنار مادرم که بستری شده بود نشسته بودم و در همین اتاق، آقای دکتر می بایست گوش بیماری را شستشو می داد. بیمار پیرمردی بود قریب 70 ساله  که کلاهی به سر و عصایی به دست به همراه پسر جوانش وارد اتاق شدند. آقای دکتر بعد از خوش و بش با بیمار کار شستشوی گوش بیمار را آغاز کرد. بعد از پایان کارش گفت: پدرجان الان بهتر شدی گوش هایت بهتر شد؟ پیرمرد گوش هایش سنگین بود و صدای دکتر را نشنید و پسرش با صدای بلند، گفته دکتر را تکرار کرد. دکتر دوباره پرسید: پدرجان چرا سمعک استفاده نمی کنی؟ باز پسر حرف دکتر را با صدای بلند تکرار کرد. این بار پیرمرد به خنده افتاد و با صدای بلند خندید. دکتر و پسر جوان تعجب کردند. پیرمرد بلافاصله گفت: مگرمن با این سن تا چند سال دیگر می خواهم زنده بمانم. دکتر بعد از کمی مکث گفت: خب شما تا هر وقت که می خواهی زنده بمانی نباید بدانی که اطراف و گوشه و کنار شما چه می گذرد؟
 این شرح حال، این شعر پروین اعتصامی را به خاطرم آورد : نسزد زندگی و بی‌خبری / مرده است آنکه چون تو بیخبر است و البته نگارنده این مقاله می داند که آنچه گذشت سرنوشت حقیر هم خواهد بود در روزگار پیری!!!  جا دارد داستانی از خانم پروین اعتصامی را هم بیاورم:
جوانی چنین گفت روزی به پیری     که چون است با پیریت زندگی
بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم       که معنیش جز وقت پیری ندانی
تو، به کز توانائی خویش گوئی         چه میپرسی از دوره ناتوانی
جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا       نماند در این خانه استخوانی
متاعی که من رایگان دادم از کف      تو گر میتوانی، مده رایگانی
در این جهان فانی هر کس و هر چیز به دنبال رشد و شکوفایی است که به قول مولانا: هر ذره‌ای دوان است تا زندگی بیابد/ تو ذره‌ای نداری آهنگ زندگانی. بحث امید به زندگی در ایران جدی است آمارها وضعیت خوبی را برای ما پیش بینی نمی کنند. با این مقدمه به سراغ اصل ماجرا می روم:
تعریفی از امید به زندگی:
« امید به زندگی یک شاخص آماری است که نشان می‌دهد متوسط طول عمر در یک جامعه چقدر است و یا به عبارت دیگر هر عضو آن جامعه چند سال می‌تواند توقع داشته باشد. هر چه شاخص‌های بهداشتی و همچنین درمانی بهبود یابد امید زندگی افزایش خواهد یافت و از این رو این شاخص یکی از شاخص‌های سنجش پیشرفت و عقب ماندگی کشورهاست. امید زندگی زنان در همه جوامع چند سال (در کل جهان چهار و نیم سال) بیشتر از مردان است.
مطابق آمار سازمان ملل کشورهای ژاپن، هنگ کنگ، ایسلند، سویس و استرالیا به ترتیب در جهان مقام‌های اول را دارند که با حدود ۸۲ سال از میانگین جهانی ۲۲ درصد بالاتر است. کشورهای سوازیلند، موزامبیک، زیمباوه، سیرالئون و لسوتو نیز به ترتیب در پایینترین رده قراردارند. امید زندگی در این کشورها حدود ۴۲ سال است که ۳۸ درصد کمتر از میانگین جهانی و نصف کشورهای بالای جدول است.
امید به زندگی در ایران برای زنان ۷۲٫۶، برای مردان ۶۹٫۴ و در کل ۷۱ سال است که ۵٫۵ درصد از میانگین جهانی بالاتر است و ایران را در بین ۱۹۵ کشور در رتبه ۱۰۹ قرار می‌دهد. ( دانشنامه آزاد ویکی پدیا)».
رتبه امید به زندگی در ایران در سال2014 میلادی بر پایه گزارش سایت central Intelligence agency رتبه148و میانگین 70.89 را نشان می دهد. با این تفاسیر امید به زندگی در ایران همچنان نگران کننده است. تعریف زندگی واقعا چیست و چرا امید به زندگی کاهش یافته و لاکپشت وار در حرکت است؟ چه زمانی امید به زندگی در کشور ما از رتبه های بالایی برخوردار خواهد شد؟
ناخواسته صدای گوینده تیتراژ ابتدایی سریال ژاپنی داستان زندگی- هانیکو - به ذهنم آمد: « زندگی منشوری است در حرکت دوار، منشوری که پرتو پر شُکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آنرا دوست داشتنی، خیال انگیز و پرشور ساخته است. این مجموعه دریچه ای است بسوی داستان زندگی....». البته این تعریف از زندگی توسط کارگردان آن سریال در سال 1986 میلادی به جهانیان عرضه شده و شما اکنون می بینید کشور ژاپن در صدر کشورهای دارای امید به زندگی قرار دارد. این تعریف زیبا از زندگی به نظرم زبان حال ملت ژاپن بوده که در حال بازسازی خود برای رویارویی با دنیای مدرن و قدرت های بزرگ بوده است. البته ملت ژاپن دانسته در این ماجرا وارد شده‌اند به قول خانم پروین اعتصامی:  آن زنده که دانست و زندگی کرد / در پیش خردمند، زنده آنست. به نظرم آنان دانسته یا ندانسته این شعر جناب سعدی را هم زمزمه کرده اند تا توانسته اند در صدر رتبه امید به زندگی جهانی بایستند: چو نیک و بد به سر آید جهان همان بهتر/ که زندگی همه بر طبع شادمانه کند
چندی پیش جناب شهردار تهران – قالیباف – در مصاحبه با خبر 20:30 گفت: در تهران مردم مجبورند دو شیفته کار کنند». این در زمانی بود که المپیاد ورزشی در تهران برگزار می شد و این سئوال برای من مطرح شد که مردم تهران چه موقع به ورزش می پردازند؟ کسانی که به قول آقای شهردار دو شیفته مشغول کار هستند!!!
این نوع سبک زندگی مرا به یاد داستانی انداخت. معلم شهید دکتر علی شریعتی در کتاب ماشین در اسارت ماشینیسم داستان جالبی تعریف می کند: جوانی بود تنبل و سست اراده که اهل کار نبود و خانواده از دست او شاکی، کسی گفت او را زن دهید تا سر و سامان بگیرد. خلاصه دختری با فهم و کمال برای او در نظر گرفتند. مدتی از عروسی آن دو گذشت. روزی زن به شوهرش گفت فلانی این همه بیکار در خانه نشستی خسته نشدی برو درب مغازه ها بگرد ببین شاگرد نمی خواهند. مرد رفت و بعد از چندی برگشت و به خانم گفت: مغازه ای بود که شاگرد می خواست ولی صبح از ساعت 8 تا 12 و عصر از ساعت 4 تا 8 شب. زن گفت خوب است از فردا کارت را شروع کن.
مدتی به این روال گذشت. تا اینکه روزی زن به شوهرش گفت: تو بعد از شیفت صبح می آیی خانه چه کنی؟ مرد گفت: خوب ناهار بخورم. زن گفت برای تو چه فرق می کند که در خانه ناهار بخوری و یا بیرون خانه. بهتر است بروی و کاری پیدا کنی که از ساعت 12 تا 4  هم کار کنی تا پول بیشتر به دست آوری و هم ناهار بخوری. مرد هم قبول کرد. از قضا در حمام محل کاری به او سپردند. خلاصه مرد از 8 صبح تا 12 شاگرد مغازه بود. از ساعت 12 تا 4 در حمام کار می کرد و از 4 تا 8 شب هم به مغازه بر می گشت. مدتی هم بدین منوال گذشت. تا اینکه روزی دوباره زن به او گفت: تو شب می آیی خانه چه کنی؟ گفت: می آیم استراحت کنم. زن گفت برای تو چه فرق می کند در خانه بخوابی یا بیرون خانه. برو و شب ها کنار درب مغازه ای بخواب تا هم پول بیشتری بدست آوری و هم استراحت کرده باشی. مرد چنین کرد. سابق رسم بود برای امنیت مغازه ها درب مغازه ها کسانی می‌خوابیدند و پولی هم می گرفتند.
کار مرد به اینجا رسید که صبح از 8 تا 12 در مغازه، 12 تا 4 در حمام، 4 تا 8 شب در مغازه و از 8 تا فردای آن روز درب مغازه ها می خوابید. روزی یکی از دوستانش، او را دید و گفت: با این گرفتاری که برای خودت درست کردی زنت را طلاق بده! گفت: ای بابا وقت نمی کنم!!!
امروز زندگی رنگ و بوی دیگر گرفته است. معلوم نیست اشیاء بر ما حاکم شده اند یا ما بر اشیاء. معلوم نیست ما انسان ها که صبح تا شب می دویم کی وقت آن داریم تا زندگی کنیم. به قولی ما بیشتر زنده ایم تا مثل کسانی که زندگی می کنند.
همه این ها که گفته شد برای آن بود که بگویم ما مردمان عصر اطلاعات چه نوع مردمانی هستیم؟ حضور انواع و اقسام تکنولوژی بر زندگی و بشر آینده که در سر هوای زندگی در مریخ را دارد چه دنیایی را برای او رقم خواهد زد؟
از طرفی بحث اخلاق در جامعه امروز ایرانی هم نُقل محافل و مجالس شده است. که خود جای بحث دیگری است ولی به این داستان مختصر اکتفا می کنم: در کتاب ایمان درمانی داستان جالبی خواندم: پیرزنی برای خواستگاری فرزندش در 50 سال پیش خانه دختری رفت. وقتی از پیرزن درباره فرزندش پرسیدند او در جواب گفت: فرزندم پسر بسیار خوبی است اما کمی اخلاقش محمدی نیست. بجای آنکه بگوید مثلاً آدم بد اخلاق و بد خلقی است، با صداقت می گوید: اخلاقش محمدی نیست. شما امروز را در نظر بگیرید می گویند فلانی اعصاب ندارد و... . این افراد به اصطلاح بدون اعصاب در جامعه ما رو به فزونی می روند چرا؟ بگذریم... .
چندی پیش دیناروند رییس سازمان غذا و دارو کشور در همایش روز جهانی غذا در مشهد( 26 مهر 1393) گفته بود: « با اصلاح و بهبود روش های تغذیه می توان شاخص امید به زندگی را در ایران به میزان 10 سال افزایش داد.مواد غذایی مانند شکر، روغن و نمک که در ایجاد بیماری ها نقش مهمی دارند، در کشور بیش از میزان مورد نیاز بدن، بی رویه و به میزان بالا مصرف می شود». به نظر نگارنده با این کار طول زندگی افزایش می باید ولی عرض زندگی را چه می شود؟ حکایت این پیرمرد 70 ساله - که در مقدمه به آن اشاره شد - هم ارتباطی به مصرف بالای نمک و روغن ندارد. ما می خواهیم جمعیت را زنده نگه داریم؟ یا می خواهیم سطح زندگی و کیفیت آن را ارتقاء بخشیم؟ با این اوصاف به قول مولوی: مرده رنگی و نداری زندگی. اما زبان حال پیرمرد قصه ما، به گفته حافظ بیشتر نزدیک است: من پیر سال و ماه نیم، یار بی وفاست/ چون عمر می گذرد پیر از آن شدم
چندی است بعد از تصمیم مسئولان کشوری به اینکه مردم نیاز مبرم به شادی و نشاط دارند شبکه تلویزیونی نسیم ( شبکه نشاط، سرگرمی) در سال 1393  افتتاح شد با هدف اینکه نشاط و شادی را به جامعه ایرانی تزریق کند. باید دید در کوتاه مدت و بلند مدت چقدر این شبکه در دستیابی به اهدافش موفق بوده است؟ ولی نکته اینجاست چرا ما در کانالهای دیگر در سخنرانی ها، مصاحبه ها، همایش ها و در زندگی روزمره نشاط و سرگرمی را تعطیل و فقط به شبکه نسیم قناعت کرده ایم؟ برخی برنامه ها و سریال های طنز هم به مناسبت های مختلف در جعبه جادویی به نمایش در می آیند. به عنوان مثال در چند سال پیش برای سریال های ماه مبارک رمضان فیلمنامه هایی با موضوعاتی همچون قیامت، خداوند و غم به نمایش در می آمد و در سالهای بعد ما شاهد حضور طنز پردازان در سریال های ماه مبارک رمضان بودیم. بعضی جاها واقعا تکلیف خودمان را مشخص نمی‌کنیم. چه موقع، کی و کجا باید به مردم نشاط دارد، روحیه دارد و... .
استاد حسین الهی قمشه ای در یکی از سخنرانی های خود ( نزدیک به این مضمون)می گفت: «شادی احساس درونی است که بعد از انجام کار و عمل نیک و احسن توسط فرد حاصل می شود. یعنی وقتی فردی کارهایش را درست و مطلوب انجام می دهد شاد می شود». پس شادی و نشاط جامعه آن هم در جامعه اسلامی ما با توجه به آموزه های دینی این توقع را ایجاد می کند که جامعه ما جامعه ای بانشاط و شاد باشد.
حضور شادی و نشاط در جامعه ایرانی ارتباط مستقیم با وضعیت اقتصادی مردم نیز دارد. فرض بفرمائید فردی صبح تا غروب دو شیفت و بلکه سه شیفت مشغول کار است حالا چه وقت خواهد توانست به نشاط و سرگرمی برسد و چه وقت امید به زندگی او افزایش می یابد، والله اعلم!!
در این زمینه سخن بسیار است و پرسش های گوناگونی در این باره مطرح است. مثلا چطور می شود ملتی با این سابقه تمدنی و فرهنگی، ادبیات غنی و سرشار از لطایف دچار کمبود شادی و نشاط باشد؟ امید به زندگی چرا در ایران وضعیت مطلوب را ندارد؟ امروزه با تنگ تر شدن حلقه محاصره اقتصادی، خانواده ایرانی باید در چندین جبهه بجنگند و به دغدغه های فرهنگی نیز بپردازند.  امید به زندگی ایرانیان با برخورداری از ویژگی های مذهبی مردم ایران زمین پیوندی ناگسستنی دارد. پیامبر رحمت(ص) می فرمایند: بهترین کارها نزد خداوند،شاد کردن مومنان است. بسیار احادث و روایت دراین باره داریم. آنچه به نظر می رسد برای امید به زندگی باید باز تعریفی جدید و بروز برای نسل جوان داشت. تا این پیرمرد70 ساله امروز و جوان دیروز اینچنین آرزوی مرگ را همچون سایه با خود یدک نکشد و به قولی بداند که تا نفس هست امید هست و تا امید هست باید زندگی کرد.
یاد سخن مادر بزرگم می افتم که همیشه دعا می کرد و می گفت: خدایا دل خَش و تنِ خَش به ما بده.( خدایا دل خوش و تن خوش به ما بده). « این همه به دنبال خوشبختی دویدیم و لحظه ها را پشت سر نهادیم اما حیف که خوشبختی در همین لحظه هایی بود که به امید خوشبختی پشت سر نهادیم.» داستان امید به زندگی ما ایرانیان هم کلاف سردرگمی نیست که همیشه بخواهد بر همین منوال بماند. نمی دانم در صد سال یا دویست سال گذشته امید به زندگی در ایران در فراز بوده یا در فرود؟ و باز نمی دانم در صد سال یا دویست سال آینده  امید به زندگی در صعود خواهد بود یا در سقوط؟ آنچه مسلم است انسان های دو قرن گذشته و دو قرن آینده بر اساس شرایط و معیارهای مدرن روزگارخود زندگی کرده و خواهند کرد و چه بهتر که ما مردمان این عصر فرصت امروز را با آگاهی دریافته و آن را غنیمت شمریم: 
سعدیا دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست                  در میان این و آن فرصت شمار امروز را



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1393/12/22 - 06:24
0
0
با سلام
امید به زندگی در ایران(متوسط) به گزارش سایت countryeconomy.com، سن 73.4 میباشد. و سایت central intelligence agency، سن پیش بینی خود را اعلام نموده و نه قطعی را.
ضمنا در هیچ مقاله علمی نمیتوان به منبعی که اعتبارسنجی نشده است رجوع نمایید و سایت ویکی پدیا همانطور که گفته شده است، یک سایت دانشنامه آزاد است.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • انتخاب هیئت رئیسه جدید شورای هماهنگی روابط عمومی های ادارات شهرستان دشتستان
  • یک بار برای همیشه تفاوت گرگ، شغال و روباه را با رسم شکل یاد بگیرید
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: شهرزاد آبادی 1 روز قبل گفت: درودتان باد. همگی چند ...
  • .: لیلادانا حدود 5 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 6 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 7 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 7 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 7 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 7 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 10 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 11 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...