پندار و اندیشه ی مثبت و اصلاح گرایانه زمانی ارزشمند است، که به منصه ظهور برسد و مفید به حال جامعه باشد. در غیر این صورت به مثابه گنجی نهفته در درون خاک و یا گوهری گرانبها درقعردریاست. این نوع اندیشه معمولا به همین سادگی شکل نمی گیرد. بلکه حاصل مطالعات فراوان، یا تجربیات طولانی تاریخی است. همین ارزش گاهی ممکن است نه تنها مفید به حال جامعه نباشد، بلکه جنبه منفی هم پیدا کند و آن زمانی است که حاصل ساعت ها مطالعه و تفکر به منصه ظهور نرسد و یا اینکه در عمل منفی جلوه نماید. افکار منفی معمولا زمانی پرورانده می شوند که زمینه بروز آن در جوامع ناسالم ایجاد شود تا در بزنگاه ها و با ایجاد فرصت های مناسب برای سوء استفاده بروز پیدا کند .
اکنون و در جوامع امروزی به عینه شاهد هر دو اندیشه هستیم . که در بسیاری از موارد خروجی های متناقضی دارند  و این خطری است که بشر را بیش از پیش تهدید می کند و انسان امروز در بسیاری از مواقع اسیر این تناقض هاست. از یک طرف اندیشه مثبت در بضی از جوامع به علت نداشتن فضای مناسب و مثبت اجازه بروز و ظهور پیدا نمی کنند و یا بر خلاف میل باطنی با رفتار هایی متناقض بروز پیدا می کنند و یا اینکه درونی می شوند. در فضای در گیری بین اندیشه و عمل، انسا ن ها گاهی دچار فرافکنی نیز می شوند و تقصیر ها را به گردن دیگران می اندازند، تا خود رهایی یابند. خطر ناک تر از آن انسان هایی هستند که اندیشه های مثبتی دارند، اما رفتار هایشان را با حکومت ها تنظیم می کنند و سیاست هرچه پیش آید خوش آید را با این الوقت بودن پیشه می نمایند . آن هم تنها برای نجات خودشان .
در این میان مولا علی (ع) این اشخاص را به سه گروه تقسیم کرده و فرمودند در زمان زمامداریم ای سه گروه کمر مرا شکستند. همان قاسطین، مارقین و ناکثین. سه جماعت متفاوت اما با یک هدف که در خطبه معروف شقشقیه حضرت به تفصیل از آنها یاد شده است. سه گروهی که حضرت با آنها جنگید و خون دل ها از آنها خورد، تا اینکه به شهادت رسید.
قاسطین که از ریشه قسط است، به معنای عدل و برابری است و قاسط که ضد قسط است یعنی ستمگر، استثمارگر، حق کش، دشمن عدل، کسانی که آشکارا ستمکار، جبار، و دشمن حقوق مردم، زر پرست، قدرت طلب، منفعت طلب و مستبد هستند .
این گروه کسانی هستند که برای مردم جبهه، چهره، جهت، روش، شعار و گذشته شان معلوم است. سر دسته این گروه در آن زمان معاویه بود، که در جنگ صفین با حیله حکمیت، خود را از شکست قطعی رهانید.
ناکثین، آدم های رند و دوست نیمه راهی بودند که کلاه بردار بودند و از پشت خنجر می زدند. این گروه، ابتدا با حضرت همراه بودند، اما در وسط راه به خاطر منافع شخصی خود عقب گرد کردند و ضربه هم زدند. آدم های بی شخصیتی که کارشان پیمان شکنی بود. هسته مرکزی آنها طلحه و زبیر بود، که بانی و باعث جنگ جمل شدند، که سر انجام این جنگ به سود مولا علی (ع) خاتمه یافت .
مارقین یا سرکشان گروه سومی بودند، که اساس حکومت حضرت را که براساس عدالت اجتماعی و اصلاحات سیاسی بنا شده بود و در همان مدت کوتاه چهار سال و نه ماه، تمامی ثروت های نامشروع را به بیت المال برگرداند و افراد ناصالح و بی کفایت را از مسئولیت های حکومتی کنار گذاشتند در جبهه ای قرار گرفتند تا امیر المؤمنین (ع) را در ادامه راه دچار مشکل کنند. در نهایت حضرت را برای مطامع دنیوی به شهادت رسانیدند که نماد آنها ابن ملجم مرادی بود.
امروز نیز این سه گروه هرگونه اصلاحی را بر نمی تابند، که اگر این دمل چرکین درمان نشود، جامعه ما را دچار مشکل خواهند کرد. امید واریم با درایت و هوشیاری انسان های دین باور و بویژه مسئولین، با تمسک به کتاب خدا و عترت و اندیشه های بلند امام که بر گرفته ازاین دو گنجینه گرانبهاست، دست قاسطین، ناکثین و مارقین از سر جامعه اسلامی ما و جوامع اسلامی در سراسر جهان کوتاه شود، تا با اصلاح امور فردایی بهتر برای مردم رقم بخورد . انشاءا.../ج