امروز: سه شنبه 28 اسفند 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 15 تير 1400 - 18:00
نگرخواهی اتحادخبر بمناسبت روز قلم(6)

اتحادخبر-ساناز دانشگر: روز قلم در تقویم رسمی ایران روز چهاردهم تیرماه می‌باشد. این روز در سال ۱۳۸۱ پس از پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به ثبت رسید. به همین مناسبت اتحادخبر نظرات تعدادی از نویسندگان هم استانی را جویا شده است که در این مبحث به پاسخ های جلال خسروی از شاعران شاخص دشتستانی می پردازیم....

جلال خسروی: من بخت‌یار شدم که در ادبیات غرقه شدم / داستان بیشتر از شعر خواننده دارد

اتحادخبر-ساناز دانشگر: روز قلم در تقویم رسمی ایران روز چهاردهم تیرماه می‌باشد. این روز در سال ۱۳۸۱ پس از پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به ثبت رسید. بی شک، بخش مهم و اساسی هویت فرهنگی هر ملتی، به آثار مکتوبی‌ است که از آن ملت بر جای مانده است. به همین مناسبت اتحادخبر نظرات تعدادی از نویسندگان هم استانی را جویا شده است که در این مبحث به پاسخ های جلال خسروی از شاعران شاخص دشتستانی می پردازیم.

جلال خسروی از شاعران صاحب سبک و شاخص دشتستانی که چند سال است در شیراز ساکن است.

در مورد اوّلین و آخرین اثرتان بگویید. در چه سالی منتشر شد؟

اولین اثرم "با باوری به حجم گلوله" و آخرین اثر "بمیری؛ بیچاره می شوم عزراییل جان".

 

چرا حوزه ادبیات را انتخاب کردید؟
به بیانی دیگر باید گفت که من ادبیات را انتخاب نکردم، ادبیات مرا انتخاب کرد. ما در شرایط و موقعیت‌ها قرار می‌گیریم و بر اساس آن‌ها عمل می‌کنیم. من بخت‌یار شدم که در ادبیات غرقه شدم. با تأسی از گوستاو فلوبر باید گفت : « برای تحمل هستی، باید در ادبیات غرق شد، همان‌گونه که در عیشی مُدام »
   من دوران کودکی رنج‌باری را تجربه کردم. ناتوانی جسمی و لکنت زبان. تنهایی و انزوا. در این شرایط بود که کتاب به دادم رسید و بعدها نوشتن. انشا نویسی من خوب بود و معلمان نیز مرا تشویق می‌کردند. انشاها نثری شاعرانه داشتند و کم کم به قطعات ادبی تبدیل شدند و... بالاخره شاعر شدم. یاد استاد نخستین‌ام آقای عبدالرسول حامدی را در این‌جا، همه‌جا و همواره گرامی می‌دارم. و بعد محمد بیابانی و منوچهر آتشی را و حالا علی باباچاهی را من از پنجره‌ی مدرنیستی به شعر وارد شدم. بنابراین دیدگاه من به هستی، ادبیات و شعر رویکردی انتقادی بوده که با نظرورزی‌های فلسفی پیوند خورده است. از این‌رو ادبیات از منظر من پروژه‌ای «ناتمام» است. یعنی سیال و در حال شدن.

تصور بفرمایید یک «قلم طلایی» در اختیارتان هست. اگر قرار باشد آن را به یکی از نویسندگان مورد علاقه‌تان اهداء کنید به چه کسی می‌دهید؟ چرا؟
قلم طلایی. اجازه دهید استعاره‌ها را تغییر دهیم. این به نو شدن موقعیت ما بستگی دارد، شرایط تازه‌ای پیش آمده که استعاره‌های جدید را ایجاب می‌کنند.
ما دیگر خیلی کم با قلم می‌نویسیم. فن‌آوری جدید امکان نوشتن با صفحه‌کلید در کامپیوتر را فراهم آورده است. استعاره‌ها که تغییر کنند، معانی و کاربردها نیز عوض می‌شوند. قلم را برخی استعاره از قضیب دانسته‌اند که خود نشانه‌ی استبداد، تحکم و مطلق‌اندیشی داشته و منطق مذکر را تولید و بازتولید کرده است. قلم به دوران دانای کل، به مؤلف زنده‌ی فعال تعلق دارد که اندیشه‌هایش را با جوهر مشکی بر سفیدی کاغذ حک می‌کرده و به مثابه تفکری والا و بزرگ در ذهن و روح و جسم مخاطب فرو می‌کرده است. نتیجه این‌که ما دیگر معنای یکه و قطعی در متن مواجه نیستیم. در دورانی که مؤلف مرده است، معنای متن به مخاطبان و تأویل‌های بس‌گانه‌های آنان محول شده است.
با این همه من این قلم طلایی را نمی‌توانم به شخصی خاص تقدیم کنم. من این قلم را از هومر تا سیلویا پلات، از رودکی تا فروغ فرخ‌زاد، از افلاطون تا ژیل دلوز تقدیم می‌کردم.

به نظر شما یک نویسنده خوب چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
با توجه به ملاحظات پیش‌گفته دیگر نمی‌توان قواعد یا راه‌کارهای برای کار ادبی در نظر گرفت. از تأملات ایمانوئل کانت در کتاب « نقد قوة حُکم » امور معرفتی و شناخت‌شناسانه از «تحلیل امر زیبا» کنار رفته‌اند. «امر زیبا» وجهی هستی‌شناسانه یافته است. برای روشن شدن موضوع گفته‌ی امبرتو اُکو نویسنده و نشانه‌شناس ایتالیایی را در باره‌ی آواز قناری بازگو می‌کنم:
« کسی نمی‌پرسد که چرا آواز قناری زیباست. »
ما شعر فروغ را می‌خوانیم و زمزمه می‌کنیم و لذت می‌بریم:
همة هستی من / آیة تاریکی‌ست / که تو را در خود تکرار کنان / به سحرگاه شکفتن‌ها و رستن‌های ابدی
خواهد برد... »


راز ماندگاری بعضی از کتابها، مقاله ها و شعرها چه می‌تواند باشد؟ چرا حافظ در ادبیات ما زنده و پویاست؟ یا خیام؟
هگل اعتقاد دارد شاعر خوب تاریخ هر ملت را رقم می‌زند. منظور هگل بن‌مایه‌ی فکری ملت بوده است. خصلت بنیادین. حافظ نیز چنین کرده. در شعر او تسأهل و مدارای قوم ایرانی را می‌بینید که در رفت‌وآمد بین امور متضاد تجلی یافته است:
« گفتم صنم پرست مشو، با صمد نشین / گفتا به کوی عشق، هم این و هم آن کنند»
یعنی رفتار رندانه با مفاهیم نیک و بد. که به‌گفته‌ی نیچه ما را در « فراسوی نیک و بد» جای خواهد داد؛ از شگفت‌کاری‌های حافظِ شیراز است.
قوم ایرانی هرگز به یک وجه خاص معطوف نبوده، تک بعدی نبوده. تساهل و مدارای ایرانی صلح و همزیستی میان اقوام مختلف و گرایش‌های متفاوت را در طی تاریخ ممکن کرده است. و حافظ شاعر این همزیستی صلح‌آمیز است. هرچند گاه‌گاهی تحت تأثیر سیاست و ایدئولوژی، متعصب و کور شده و به گفته‌ی احمد شاملو شاعر بزرگ معاصر:
«آنگاه قرار نهادند که ما و برادرانِمان یکدیگر را بکشیم و این کوتاه‌ترین طریقِ وصولِ به بهشت بود!»

همانطور که می‌دانید هر چیزی ممکن است دچار ضعف و آفت شود. به نظرتان آفت نویسندگی در چیست؟
برخی این کاستی‌ها حاصل دورانی است که در آن زندگی می‌کنیم. دیگر مانند قبل شعر تنها رسانة فراگیر ملی ما نیست. رسانه‌های دیگری هم مثل فوتبال و موسیقی به میدان آمده‌اند در مورد ادبیات هم، داستان بیشتر از شعر خواننده دارد.
بخشی از این موضوع به نخبه‌گرایی مندرج در مدرنیسم ادبی بستگی دارد که آثار شعری مخاطبان خاص و حتا خیلی خاص پیدا کرده‌اند.

 




کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • .: محمد حدود 17 ساعت قبل گفت: بهتره گفته بشه چهارشنبه ...
  • .: علیکرم افشار حدود 23 ساعت قبل گفت: با درود به استادقلم ...
  • .: پرویزشاه صافی 1 روز قبل گفت: درود به دوست موفق ...
  • .: محمد مهرزاده حدود 3 روز قبل گفت: احسنت ودرود بر شما ...
  • .: گوش شنوایی نیست!!! حدود 3 روز قبل گفت: طبق معمول قطعه کنارگذر ...
  • .: حامد حدود 4 روز قبل گفت: بسیار عالی بود ...
  • .: محمود طاهری حدود 5 روز قبل گفت: بیمارستان و سایر مراکز ...
  • .: شهروند حدود 9 روز قبل گفت: مامی توانیم درپویش ایمن ...
  • .: مرضیه حدود 9 روز قبل گفت: احسنت بر این نماینده ...
  • .: دریغ ای دریغ حدود 13 روز قبل گفت: طبق معمول شهرک آبرسانی ...