کد خبر: 34901 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 01 مهر 1393 - 10:22
"کلیدواژگان انتقادی"(84)نوگرایی هست انگار

حسن مجاهد

"نوگرایی (مدرنیسم) هست انگار " را نقطه مقابل و رقیب نوگرایی نیست باور یا نهیلیستی در نظرمی گیریم. تفاوت این دونوگرایی از زادگاه و مبانی فلسفی آنها شروع و تالایه های سطحی و روزمره حیات انسان تداوم می یابد. نوگرایی نیست انگار که زادگاهش جهان اجتماعی غرب است و خودبنیادش می خوانند، هیچ حقیقت ثابت و قابل اعتمادی را برای انسان و حیات او باقی نمی گذارد. این نوگرایی همه پدیده ها را سیال، بی پایه و مشکوک می پندارد و در پرتو آن به نفی گام به گام حقایق خصوصا در عرصه های فرهنگی و اجتماعی به بهانه ی پیشرفت و توسعه پرداخته و فراتر از آن، کار را به جایی رسانده که هویت و کیستی انسان را نیز از نیست انگاری خود بی بهره نگذاشته است.
نوگرایی نیست انگارانه عمدتاٌ اثبات خود را در نفی وانکار هر آنچه برچسب سنتی خورده است می بیند و از این تندتر در نظر برخی اندیشمندان جدید و در مرحله متاخر خویش که پست مدرنیته اش می گویند، حال را برگذشته (یعنی پایان تاریخ) و نیز برآینده ترجیح می دهد تا آن را نقطه پایان هرآنچه بوده و بی اعتنایی نسبت به هرآنچه خواهد بود قرار دهد. در این نقطه که همه امور به صورت لحظه ای و گذرا دیده می شود، انسان دچار افت معنایی، بی ثباتی هنجاری و سر درگمی در تعریف خویشتن گردیده و لذا برای نجات از این وضعیت رنج آور، ناچاراست به مکانیزم گریز و خودفراموشی تمسک جوید. مکانیزم مذکور که بازگشت ناخودآگاه و پناه بردن مجدد به نوگرایی نهیلیستی در شکل افراطی آن می باشد، انسان را با تلاق گونه به بی معنایی، بی ثباتی و بی هویتی فزاینده می افکند و لذا عطش کلیشه ای و قالبی شده او را برای رسیدن به هر آنچه که مدرن است، می افزاید.
هرچند نوگرایی می تواند نشانی از ترقی (ونه لزوما تکامل) باشد اما چنانچه سمت وسو و جهت نیست انگارانه به خود گیرد، ترقی را به تخریب و تکامل را به سقوط مبدل خواهد کرد. وقتی نوبودن و به روز شدن، تنها هدف و اصل اساسی حیات بشر گردد آنگاه باید انتظار داشت که همه ی هنجارها و ارزشها در ذیل و حاشیه یا فرع آن قرار گرفته و دیوانه وار به نفی و نیست جویی همه ی آنچه مانع نوشدن و تغییر یافتن است، پرداخته شود. جای بسی تامل است که چنین نوشدن و نوگرایی با وجود همه ی آثار زیانبارش، در نگاه نو رسیده های جهان در حال توسعه و کمتر توسعه یافته، غنیمتی رویایی و قابل دفاع به شمار می آید و غالبا بدون توجه به نظرات اندیشمندان نقاد، اسب چموش نوگرایی (بخوانید نومصرفی) را به بهانه ی پیشرفت و توسعه، چهار نعل بر موجودیت و داشته های خود می تازند. تاختنی که باید آن را نتیجه ی یک نوگرایی زیان بارتر از زادگاه و اصل خود یعنی"نوگرایی نیست انگار وارداتی" نامید. این نوگرایی وارداتی یا به تعبیر بهتر "نونمایی نابرابر با اصل" از فقدان مایه های خلاقیت و پشتکار رنج می برد و مشتریانش از فرط کپی برداری و تقلید دچار نیست انگاری چند برابر گردیده بطوری که هم به نفی سنت در معنای عرفی و دینی اش می پردازند وهم خویشتن و گذشته را پشت پازده و دچار از خودبیگانگی فرهنگی شده اند.
نوگرایی نیست انگار، آن هم از نوع وارداتی اش راه به جایی نمی برد زیرا مجبور است مراحل، مسیر و نحوه تغییر خود را تابعی از زادگاه این نوگرایی قرار دهد و لذا بر شرایط و تجربیات منحصر به فرد جامعه ی خویش وقعی نمی نهد وامکان توسعه ی مستقل و پایدار را از دست خواهد داد. در این راستا می توان گفت که هسته ی اصلی و زیربنایی همه ی تجربیات منحصر به فرد جامعه ما (برخلاف جهان اجتماعی سکولار و ماتریالیستی غرب) باید گرایش هست انگارانه یا هست یابی باشد. فلسفه ی هست یاب، حقیقت را انکار نکرده و مشکوک نمی پندارد بلکه آن را ذات و اساس جهان بی انتها تلقی کرده و دستیابی بدان را بطور مرتبه ای و نسبی، امکان پذیرمی داند. در مسیر این یافتن است که انسان و جامعه ی بشری می تواند به سوی حقیقت مطلق، مراتب و درجاتی از شدن یعنی تکامل و رشدیافتگی را بپیماید تا اینکه نوگرایی مبتنی بر جستجوی حقیقت را که یک نوگرایی منحصربه فرد است، به منصه ظهور برساند. البته نوگرایی هست باور برخلاف رقیب نهیلیستی خود، نسبت به عرف محوری و دنیاستایی، نیست گرا و در امور معنوی و فرادنیایی، کاملا هستی جو و اصالت خواه می باشد. این همان نوگرایی هست انگاراست که برون دادش هم معنابخشی و آرامش دهی فردی و هم توسعه و تکامل اجتماعی خواهد بود.
نهایتا اینکه "نوگرایی هست انگار" در عصر غلبه مدرنیسم (که برخی بی بدیلش می دانند و برخی آن را پایان تاریخ می پندارند) به عنوان یک راهبرد نظری، می تواند فراراه ما قرار گیرد تا از این مسیر به یک مدرنیته جایگزین اندیشید و با عملیاتی سازی آن از آسیبهای "مدرنیسم نیست باور" پیشگیری کرده و در امان بود. /ج

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/34901