
اتحادخبر-مختار فیاض:شماره ۱۵۰ مجلّه ی بخارا، ویژه ی خرداد و تیرماه ۱۴۰۱ را دارم مطالعه می کنم. دکتر محمد نادر نصیری مقدّم، استاد تاریخ و مدیرِ دپارتمانِ زبان و ادب فارسی و پژوهش های ایران شناسی دانشگاه استراسبورگ فرانسه، مطلبی نسبتاً کوتاه و قابلِ تامل، در این شماره چاپ و منتشر کرده است با این عنوان: " عریضه ای که در سومین سفر اروپایی مظفرالدین شاه قاجار، تقدیم او شد."...
✍️ مختار فیاض
شماره ۱۵۰ مجلّه ی بخارا، ویژه ی خرداد و تیرماه ۱۴۰۱ را دارم مطالعه می کنم. دکتر محمد نادر نصیری مقدّم، استاد تاریخ و مدیرِ دپارتمانِ زبان و ادب فارسی و پژوهش های ایران شناسی دانشگاه استراسبورگ فرانسه، مطلبی نسبتاً کوتاه و قابلِ تامل، در این شماره چاپ و منتشر کرده است با این عنوان:
" عریضه ای که در سومین سفر اروپایی مظفرالدین شاه قاجار، تقدیم او شد."
مطلب، اختصاص دارد به سومین سفر مظفرالدین شاه قاجار و ملتزمینِ رکابِ همایونی، به فرنگ!
هر چند بحث درباره ی اصل موضوع، یعنی "عریضه ای که یکی از وزراء، برای عمران و آبادانی ایران، به مظفرالدین شاه"، تقدیم می کند، بسیار مهم است، اما در حاشیه ی این مبحث، نویسنده ی مطلب، به موضوعی اشاره می کند، که بسیار قابل اعتناتر به نظر می رسد.
سومین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ، به بهانه ی درمان کلیه ها و مفاصل، در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۲۸۴ شمسی، مصادف با ۱۹۰۵ میلادی شروع می شود.
مظفرالدین شاه و پزشکِ مخصوصش، در این سفر نیز، همچون دو سفرِ پیشین، سفرنامه ای می نویسند، ولیکن بر خلافِ سفرنامه های پیشین، این سفرنامه چاپ و منتشر نمی شود. دکتر نصیری مقدم، دلیل چاپ نشدنِ سفرنامه ی سوم شاه را " جلوگیری از جریحه دار شدنِ احساساتِ عمومی نسبت به این سفر، به لحاظِ هزینه های غیر ضروری " می داند.
بسیار جالب توجه است که در عصرِ قجر، و در شدتِ ظلم و بی عدالتی، و در اوجِ سایه ی خدا خواندنِ شاه و به هیچ گرفتنِ رعیّت، کوتوله ای فکری، همچون مظفرالدین شاه نیز ، به لحاظِ شرایط زندگی بسیار سخت مردم و قحط سالی های زشتی که بر سرِ آنان آوار شده بود، از چاپ سفرنامه ی خود که صرفاً به درمان، خرید و بازدید در فرانسه اختصاص داشت، خودداری می کند!
وقتی این صفحات را می خوانم، شگفت زده می شوم از این که، بعد از حدودِ یک قرن، در شرایطی که مردم، به دلیلِ جنگ و تحریم در تامینِ ابتدایی ترین اقلامِ مورد نیاز خود ناتوان بوده و هستند، برخی مسئولانِ عالی رتبه ی ما، یا خانواده ی آنان، تحتِ عنوانِ درمان و خریدِ غیر ضروری(همانند سیسمونی) سفرِ خارج می روند و گزارشِ سفرشان نیز، به همراهِ استفاده از ارز دولتی، در مطبوعات یا خاطراتِ دیگران منتشر می شود؛ بدون آنکه کوچک ترین واکنشی، که نشان دهنده ی احساس شرمندگی شان در پیشگاه مردم باشد، از آنان مشاهده شود.
کافی است که کتابِ "خاطراتِ هاشمی رفسنجانی" را تورقی کنیم تا به نامِ مسئولان فراوانی آشنا شویم که با دریافتِ ارز دولتی، سفرِ پُر هزینه ی خارج از کشور را برای درمانِ خود، تجربه کرده اند.