امروز: جمعه 31 فروردين 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 06 مرداد 1397 - 19:00
از هزاران خاطره.../ به مناسبت انتشار هزارمین شماره اتحاد جنوب(11)

اتحادخبرـ رضا رستم پور: اواسط اسفندماه 96 بود، تو اتاق اساتید نشسته بودم و داشتم کتاب ساعت بعد رو مطالعه  می کردم. پنج - شش تا از اساتید داشتن مجله ها و روزنامه ها و نشریاتی که هر صبح می آوردن رو زیر و رو می کردن و می خواندن و در موردشون نظر می دادن. از بس سر و صدا می کردن اصلا تمرکز نداشتم روی کتاب و ذهنم منحرف شد به سمت ...

رضا رستم پور
 اواسط اسفندماه 96 بود، تو اتاق اساتید نشسته بودم و داشتم کتاب ساعت بعد رو مطالعه  می کردم. پنج - شش تا از اساتید داشتن مجله ها و روزنامه ها و نشریاتی که هر صبح می آوردن رو زیر و رو می کردن و می خواندن و در موردشون نظر می دادن.
از بس سر و صدا می کردن اصلا تمرکز نداشتم روی کتاب و ذهنم منحرف شد به سمت حرفهاشون.* یکی شون می گفت: نشریه باید مثل این باشه وزین و پر محتوا و وقتی تو دستت میگیری باید وزن رو حس کنی!!
* اون یکی می گفت: تو فلان شهر تدریس می کنم؛ نشریات محلی شون از ماهنامه های کانون های علمی ما که سال اولی های دانشگاه هم درست می کنند، ضعیف تره!!!
* یکی دیگه شون می گفت: تک و توک نشریه خوب تو جاهای کشور داریم و به نظرم این تک و توک های خلاق رو باید جمع کنن تو پایتخت. باید خلاقیت و تفکر از مرکز تقسیم بشه!!
• یکی دیگه شون که اصالتا جنوبی هم بود به کمک دوستانش اومد و گفت: نشریه باید پر از خلاقیت، رسایی و جذابیت باشه و خوب بتونه با مخاطب و خواننده ارتباط بگیره. از جنس کاغذ بگیر تا رنگ و محتوا. چیزی که هر چه از مرکز دورتر میشیم کمتر می بینیم.
• اون یکی اش که گویا منتقد و نویسنده هم بود به صندلیش تکیه داد و گفت: گاهی در سفرهام به شهرها، نشریات یا مقالات یا محتوایی می بینم که اگه کاره ای بودم تعطیلشون می کردم. یه عده نشریه میزنن برا آگهی هاش. محتوا نداره.
• یکیشون که دکترای جامعه شناسی داشت و خیلی روش حساب می کردم، رو به بقیه کرد و گفت: اینطور قضاوت نکنید نشریه خوب داریم و بد هم داریم؛ ولی نشریات پایتخت بایستی باید از دیگر نشریات بهتر باشن، امکانات پایتخت کجا و امکانات دیگر شهرها کجا. قیاس این دو؛ قیاس درستی نیست.
همه یا تایید می کردن یا تصحیح و تقریبا کسی مخالفتی نداشت. همه حرف ها در یک راستا بود. البته بعدها فهمیدم که مدیرمسئول یکی از همون نشریات به اصطلاح وزین بین همون اساتید فرهیخته بوده. آخرشم داشتن نتیجه گیری میکردن نشریه و محتوا خوب از شهرهای بزرگ و پرجمعیت ناشی میشه و جمعیت تاثیر زیادی داره برا این موضوع. من آدم متخصصی در حوزه نشریات و محتوا و... نبودم، ولی نمیدونم چی شد که یهو خودم رو وسط بحث اونا دیدم. شاید به عنوان یه شهرستانی خواستم از حیثیت شهرم و منطقه ام دفاع کنم. ازشون اجازه خواستم که نظر بدم. و شروع کردم: من تحلیل های شما رو منصفانه نمی بینم و بین حرفهاتون گاهی حب و بغض هست که من متوجه نمیشم که شماها که طلایه دار آموزش کشور هستید اینگونه در مورد نشریات کشور حرف بزنید.
من بوشهریم. یه استان ثروتمند ولی فقیر. استانیه که رو نفت خوابیده ولی محرومه. درسته ما رو به خونگرمی، دریا، نخل، رئیسعلی، عسلویه و نفت و گاز می شناسن ولی ما فقط آدمهای محجوبی هستیم.
ما تو حوزه نشریه و نوشتار و محتوا و... خیلی قوی هستیم. نشریاتی داریم که قابل رقابت با تهران و گاهی بهتر از اونها هستن و همین جور ادامه دادم. تعریف هایی که منبع موثقی نداشت فقط از عرق به شهرم می آمد و گاهی بدون آگاهی می گفتم. فقط می گفتم که حمایت کنم.
تو صورت هاشون نگاه می کردم و حرف میزدم. از نگاه ها و نیشخندهاشون معلوم بود حرفهام رو قبول ندارن. همین جور که حرف میزدم و هیجان تزریق می کردم، یکیشون گفت: سخنرانی خوبی بود؛ هیجان انگیز، شیرین، متعصبانه ولی بدون پشتوانه و بدون دلیل و مدرک. نشریات یه حوزه ای دارن که اهل فن باید در موردش قضاوت کنن و قضاوت از روی «تعصب به خاک» فکر می کنم صحیح نباشه.
کمی از موضعی که داشتم عقب نشستم ولی گفتم من اثبات می کنم. من دلیل میارم. کار به جایی رسید که بگو و مگوها بالا گرفت. نبرد نابرابری بود. در خاک غریبه پرچمت محکم بگیری که نیفته؛ خودش یه نوع پیروزیه. یه عده می خواستن جو رو آروم کنن؛ چند نفری این بحث ها براشون مهم نبود و چند نفری هم که تمام تلاششون رو میکردن که من رو قانع کنن.
ولی پرچم صلح بالا رفت و قرار شد من ادله بیارم و روشنشون کنم که در استان محرومی مثل بوشهر خلاقیت، هوش، دانش و تمامی آیتم هایی که یه نشریه رو برند می کند، وجود داره.
کلاس ساعت بعد رو با کلی تپق و تدریس اشتباه به پایان رسوندم. ذهنم تماما درگیر بحث بود و تو فکر بودم چیکار کنم. چطوری قانع شون کنم. نفهمیدم چطوری از دانشگاه رسیدم پای پرواز و بعد بوشهر. سخت بود فکر کردن در حوزه ای که هیچی ازش نمیدونی. با چند تا از دوستانم تو روابط عمومی بعضی ادارات بعضی مطبوعاتی ها و خبرنگارها حرف زدم ولی اون نتیجه دلخواهم نمیگرفتم. یادمه طرفهای ظهر بود که داشتم دنبال یه شماره تلفن می گشتم. که به صورت اتفاقی شماره تلفن «محمد رضا صابری» رو دیدم و یادم آومد که آره ما اتحاد جنوب هم داریم و اتحاد سال قبل هم ویژه نامه ای منتشر کرده و کار بدی هم نبوده و حتی برای خود ما هم قرار بود مطلبی بزنه. سریع تلفن رو برداشتم و به محمدرضا زنگ زدم و بعد از حال و احوال و پرسیدن که آیا ویژه نامه خوب شده یا نه. جریان رو بهش توضیح دادم و بهش گفتم 50 تا ویژه نامه اتحاد جنوب برای من چند؟
و ایشون گفتن 50 تا برای شما رایگان. ایشون به بنده لطفا داشتن و هیچ مبلغی بابت اون نشریه ها از من نگرفتن. البته روم نشد بگم محمدرضا من یه کمی گند زدم و با کم اطلاعیم تو حوزه نشریه کلی مانور دادم و به نظرت این ویژه نامه در اون حد هست که بتونه جوابگوی حرفهای متعصبانه من باشه؟!
عید و تعطیلاتش گذشت. من بعد از کلی خوندن نشریات موفق و مطالب اینترنتی با کلی اطلاعات رفتم تهران. ویژه نامه ها رو هم بردم و امیدوار بودم که از آبرو و اعتبار و حرف هایی که زده بودم دفاع کنه. نمیدونستم چی میشه ولی امیدوار بودم و مثل همیشه مصمّم و متعصب.
صبح ساعت 10 بود رسیدم دانشگاه. هنوز هیچکدوم از اساتیدی که باهاشون بحث کرده بودم نیومده بودن. با کلی استرس تعدادی از نشریات رو تو اتاق پخش کردم و منتظر نشستم.
پاهام رو بی اختیار تکون میدادم. گاهی نشریه رو باز میکردم می خوندم، با انگشتهام بازی می کردم. همش تو فکر این بودم که چطوری اونها رو قانع کنم. حسابی کلافه بودم ساعت نزدیک 12 بود و هیچکدومشون نیومده بودن. رفتم سر کلاس و ساعت 2 برگشتم اتاق اساتید.
تعدادیشون بودن و مثل همیشه داشتن تو نشریه ها میگشتن و می خوندن. مشخص بود تازه اومده بودن. تا وارد شدم به همه سلام کردم و عید رو تبریک گفتم و نشستم و منتظر حمله های اونا بودم که شروع کردن: یکیشون رو کرد به من و گفت جناب دکتر می بینید، به این میگن نشریه. از جنس کاغذ بگیر تا رنگ، فونت، محتوا، صفحه آرایی و... و دیگران هم تایید می کردن. یکیشون که میدونستم دبیر بعضی از جشنواره های مطبوعاته هم سخن دوستش رو تایید کرد. همهمه به پا شده بود. همه شون منتظر بودن من حرف بزنم. ولی من دیگه استرس نداشتم. خیلی راحت همشون باختن. خودشون جواب خودشون رو دادن. فقط من گفتم: «دوستان عزیز لطفا به روی جلد دقت کنید این نشریه ایه که من از شهر برازجان، و یکی از شهرستانهای استان بوشهر آوردم.» اون روز، اون نشریه از همه اعتبارم و عدم تخصصم دفاع کرد.



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1401/10/14 - 23:10
0
1
عااالی بود دکتر ،👌👌
1397/05/07 - 12:58
0
1
احسنت به دلم نشست
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • 🎥ویدیو/طبیعت بکر و زیبای روستای خیرک دشتستان
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • دکتر مهدی یوسفی در یک نگاه
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • آئین استقبال از مسافرین و مهمانان نوروزی در شهر دالکی / تصاویر
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 3 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: اسماعیل حدود 5 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 5 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 6 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 8 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 9 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 10 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...
  • .: محمد قاسمی حدود 13 روز قبل گفت: درود وسپاس بی کران ...
  • .: محمد حدود 13 روز قبل گفت: استاد احتمالا مقاوله به ...
  • .: محبی حدود 13 روز قبل گفت: فعلا که یک هیچ ...