- روز سعدی و نکتهای نغز از گلستانش
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- نقدی بر مجموعه داستان " خینجوشون " اثر مختار فیاض
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
اتحادخبرـ قدرت مظاهري: اون وقتا مي نوشتم. خيلي هم مي نوشتم. اينقده مي نوشتم كه گاهي وقتا فراموشم مي شد كدوم يك از نوشته هام چه عنواني دارن! اون وقتا كه مي نوشتم، يه چيز ملس بود به اسم «اميد». يواشكي مي اومد كنار دست آدم مي نشست و هي چشمك مي زد و هي آروم آروم توي گوش آدم زمزمه مي كرد كه «بنويس». يه باره كه به...
قدرت مظاهري:
اون وقتا مي نوشتم. خيلي هم مي نوشتم. اينقده مي نوشتم كه گاهي وقتا فراموشم مي شد كدوم يك از نوشته هام چه عنواني دارن! اون وقتا كه مي نوشتم، يه چيز ملس بود به اسم «اميد». يواشكي مي اومد كنار دست آدم مي نشست و هي چشمك مي زد و هي آروم آروم توي گوش آدم زمزمه مي كرد كه «بنويس». يه باره كه به خودت مي اومدي، مي ديدي ذهن و فكر و هوش و حواست رو برداشته برده اين ور و اون ور دنيا دور داده و برگردونده. دور داده تا ببيني و بشنوي و قضاوت كني. حاصل اين دور دادنا و ديدنا و شنيدنا و قضاوت كردنا هم لاجرم توي قالب حرف و كلمه و جمله، ريخته مي شد رو صفحه كاغذ و مي رفت لاي دست و پاي آدما.
درست و دقيق يادم نيس اولين چيزي رو كه نوشتم و دادم يه نفر ديگه بخونه، كي بود ولي دقيقا يادم مونده كلاس پنجم دبستان كه بودم، براي كلاس ده نفره مون ده تا انشاي متفاوت نوشتم با يه موضوع مشترك! و اگه يكي از همشاگرديا به خاطر خودشيريني لو نداده بود، معلم مان تا همين حالا هم پي نبرده بود كه همه ي آن ده انشاء رو يه نفر نوشته تا در ازاي نوشتن شون از همكلاسياش پول توجيبي شون رو بگيره و بعد با همون پول از كتابفروشي علي آقاي پيرمرادي «سروش كودكان» و «كودك مسلمان» و «شاهد كودكان» و «ماجراهاي تن تن» و «گربه چكمه پوش » و قس علي هذا بخره و به اونا امانت بده تا بخونن!
همين خوندنا و نوشتنا بود كه بعدها دوران دبيرستان و دانشگام رو پر كرد از دست نوشته هاي عجيب و غريبي كه حتي حاشيه ي جزوه هاي رياضي و مهندسيم رو هم بي نصيب نمي ذاشتن. از قصه كوتاه بگير تا شعراي سياسي و اجتماعي و عاشقونه، از متناي ادبي شيك تا خاطرات روزانه الكي و آشغالي كه بعدها مچاله مي شدن و پرت مي شدن لاي جوي آبي، سطل زباله اي يا گوشه پياده رويي و از خاطر آدم پاك مي شدن.
يادم هس ده دوازده ساله بودم كه اولين مطلبم توي نشريه «جهاد روستا» چاپ شد. يه نوشته ي كوتاه كه به نوعي معرفي رودخونه ي نزديك روستامون بود و براي همين نوشته هم يه سال اشتراك رايگان مجله رو جايزه گرفتم.
بعدها البته مطالب متفرق فراووني نوشتم كه توي ماهنامه ها، هفته نامه ها و يكي دوبار روزنامه ها هم چاپ شدن ولي نوشتن رو به طور تقريبا حرفه اي با اولين شماره ي اتحاد جنوب عزيز شروع كردم. بواسطه سفارش دوست عزيزم كرامت خان قاسمي و بنا به دعوت جناب صابري عزيز – كه اون وقتا هنوز حاجي نشده بود ـ نخستين ستون طنز سياسي اجتماعي اون روزگار رو با عنوان «گپ گتي» و با امضاي «سيكل ناقص» فرستاديم رو پيشخوان مطبوعاتياي اون زمان و تا چندين سال هم ادامه اش داديم. از اون به بعد و توي اين سالا هم با ستوناي مختلف و امضاهاي متفاوت، همين سبك و سياق رو ادامه دادم و در كنارشون مقاله ها، يادداشتا، دلنوشته ها و مطالب زيادي رو چه براي اتحاد عزيز و چه براي فضاي رسانه اي داخلي و خارجي نوشتم.
با همه ي اين تفاصيل اما انگار ديرگاهيه كه ديگه دست و دلم به نوشتن نمي ره. نه اينكه نخوام بنويسم، نه! ولي انگار اون « اميد» ي كه ذهن و خيالم رو قلقلك مي داد كه همه ي دور و برم رو رها كنم و هوش و حواسم رو بدم به نوشتن، ديگه اثري نيس ازش. انگار ديگه دور و برم نمي پلكه، به سفريم نمي بره و منو به ديدن، شنيدن و قضاوت دنياي اطرافم دعوت نمي كنه!
همه ي اينا هم در سايه يه وحشت عجيب رقم مي خوره! وحشت از سانسور و بيش از اون، وحشت از چيزي به نام خودسانسوري. فكرش رو بكنيد. به يه نقاش خوش ذوق مي مونيد كه قراره يه تابلوي ديدني از تنها ميدون شهرش بكشه. ميدون ولي همه چي اطراف خودش داره. از فواره هاي چشم نواز تا باغچه هاي پر نقش و نگار. از پرچيناي شاعرانه تا رقص عاشقانه ي دختراي شهر. از آدماي شيك و اتوكشيده تا گداهاي نگونبخت و روسپياي فلك زده اي كه دنبال يه لقمه نون، تن خودشون رو به فروش گذاشتن. شما اما به عنوان يه نقاش فقط مي تونيد رنگاي شاد، آدماي سرخوش، جلوه هاي شاعرانه – و نه حتي عاشقانه – و نقش و نگاراي جذاب اطراف ميدون رو بياريد رو بوم نقاشي تون. اجازه نداريد گداها رو ببينيد. نمي تونيد روسپيا رو تصوير كنيد يا آسمون مرده ي بالاي سر ميدون رو رنگ خاكستري بزنيد. همه ي نقشاي توي تابلو بايد چيزايي باشن كه به كسي برنخوره. به شهردار، به فرماندار، به استاندار و به همه ي پست و منصب داراي ديگه. عوضش بايد رنگ خاكستري آسمون نقاشيت هم عوض كني و پالت توي دستت رو پر كني از رنگاي آبي!
اين جوريه كه ديگه خلق اين تابلو نمي شينه به دل آدم. يه جور خودفروختگي، بي مسئوليتي و الينه گي، داد مي زنه لاي نقطه به نقطه ي تابلو و چندين و چن سال بعد، يه نسل ديگه با ديدن تابلو توي يه موزه ي قديمي، به ريش نقاش مي خندن و اون رو به هرزگي متهم مي كنن.
همه ي اين دلايل و توصيفا يه طرف، دليل عمده ي ديگه اي كه موجب شده ديگه ننويسم يا كمتر بنويسم، بي فايده بودن اونه. نمي خوام حس نا اميدي رو القا كنم ولي واقعا – واقعا – توي اين همه مدت، با اين حجم از مطالب و نوشته ها، چه ظرفيتي از بدنه ي فربه حاكميت تونسته خودش رو پاسخگو و قابل اصلاح بدونه و تمشيت كنه از نظر ديگران! و اصلا تا چه مقدار اين ركن – اين ركن مظلوم دموكراسي – مي تونه از نيش و گزند صاحباي قدرت و ثروت جون سالم به در ببره.
مي دونم خدا هم به نوشتن سوگند خورده. ن والقلم و ما يسطرون رو از سر بي حوصله گي نياورده توي كتاب مقدسش ولي قلمي رو هم كه نتونه سطراش رو كامل كنه، نمي شه قسم خورد بهش.
تازه ترین خبرها
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
- بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر
- معماری شهر آفتاب بوشهر متناسب با نمای بومی اجرا میشود
- رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
- مشکلات اراضی مردم در استان بوشهر برطرف شود
- بیش از ۲ هزار عملیات سازمان آتشنشانی شهرداری بوشهر انجام شد
- مسؤولان قضائی شهرستان کنگان در حل مشکلات اهتمام ورزند
- محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
- تغییر رویکرد بانکهای استان بوشهر به توسعه محوری
- ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
- رقم باورنکردنی کرایهخانه در تهران ۱۳۳۷ (+عکس)
- سپیداج ؛ آیا تا کنون این جاندار که 3 قلب دارد را دیده اید؟! (+عکس)
- نگاهی به مهم ترین سیستم های پدافند ایران (+عکس)
- ترکیه : نتانیاهو در صدد کشاندن منطقه به جنگ است
- رئال روی مکرون را زمین می اندازد
- سرمربی تیم فوتبال سپاهان: شاید وقتی نباشم، اسم من را صدا بزنند
- سرمربی پرسپولیس به نشست خبری نرسید
- بایدن : ایران بهدنبال محو اسرائیل است
- صعود سپاهان در جدول با برد در دربی اصفهان
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- محرومیت حسینی و جریمه نقدی برای مرادمند و استقلال
- برای جلوگیری از سرطان روده مسواک بزنید
- این باکتریها به خون انسان تشنه هستند!
- نکات نگهداری از گیربکس دستی خودرو
- بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
- مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
- جراحی برداشتن لوزه؛ چرا و چه کسانی؟
- به بچههایتان نودل ندهید!
- رئال راهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان شد
- دیوید کامرون خطاب به اسرائیل: درگیری را تشدید نکنید
- حماس: نتانیاهو جدیتی برای آزادی اسرا ندارد
- امیر عبداللهیان عازم نیویورک شد
- دیدار پرسپولیس و نفت؛ ماموریت متفاوت برای قهرمانی و بقا
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۱.۳۰
- عناوین روزنامههای امروز1403/01/30
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/01/30
- تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
- افزایش 136 درصدی درآمد پتروشیمی پردیس در اسفندماه 1402
- نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1288
- آریاساسول در بین ۸۲۸ ناشر بورسی رتبه اول را به خود اختصاص داد