- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت
- خواص درمانی گیاه عطسه
- بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
- کنترل استرس و روشهای خاص طب سنتی برای آن
اتحاد خبر: «فرهنگ سیاست زده سانسور میکند، چون گشودگی هزینه دارد و در چنین ساختاری هزینه به صلاح نیست، فرهنگِ سیاست زده تابو شکن نیست و، چون محافظه کاری در چنین فرهنگی یک اصل است و فرهنگِ سیاست زده انکار میکند، چون نیاز به فکر ندارد»
برترین ها - ایمان عبدلی:
بهاره یا (قومی گرایی هفته)
خبر تجاوز به دخترک افغانستانی در اصفهان، که تقریبا مصادف شد با اخبار مربوط به مدرسه معین، بیش از پیش خطر متجاوزان جنسی را نشانمان داد. خطری سهمگینتر از هر معضل اجتماعی دیگری نظیر شکافهای قومیتی و...، اما با این حال آیاعامه مردم مساله اولویت بندی در حل معضلات مختلف اجتماعی را درک کرده است؟ احتمالا نه.
نه! چون عدهای پس از تجاوز به دخترک افغانستانی، عده زیادی هنوز درگیر دعواهای قومیتی هستند و با افکار ملی گرایانه افراطی به جای پرداخت به اصل موضوع (تجاوز) وجود افغانستانیها را تکفیر میکنند. آنها در واقع با رفتارشان نشان میدهند که تفکر ایدئولوگ هنوز در جامعه ما نفس میکشد و این سد راه هر گونه توسعهای خواهد بود. مصیبت داستان همین جاست، وقتی که برای تجاوز مرز و ملیت تعریف میکنیم و وقتی پای یک مسابقه فوتبال چنان رگ گردنی متورم میکنیم که انگار تیم مقابل سپاه دشمن است، یعنی این که هنوز آمادگی توسعه ذهنی و به تبع آن فرهنگی را نداریم، پس نتیجتا جای گلهای از این دولت و آن دولت نیست، ما عادت به پاک کردن صورت مسالهها داریم و فرافکنی را در آغوش گرفته ایم.
سال هاست که اگر دیگران توسعه داشتند، حتما تحت استعمار بوده اند و توسعه شان پفکی بوده و اگر ما عقب مانده ایم، دسیسه و توطئه دشمن بوده. این میان مائیم و یک ایرانی که فقط در گذشتهها قابل افتخار است و نمیدانیم دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ به طبع ناسیونالیستی روزگاران گذشته دل بسته ایم و میخواهیم نمایندگانی شایسته برای ایران بزرگ باستان باشیم، پس چگونه است که افغانستانیها را این قدر بیگانه میشماریم؟ نمیدانیم آنها روزگاری نه چندان دور بخشی از ایران بودند و اصلا نیاز به یاد آوری است که تنها فارس زبانهای دنیا مائیم و تاجیکها و افغان ها! چه وجه اشتراک بزرگ تری از زبان مشترک؟ غیر از این است که زبان مشترک، فکر و فرهنگ مشترک میآورد؟
مردمان هم زبان در نهایت و تحت تاثیر هر محیطی در نهایت مثل هم فکر میکنند. اینها تعارف و تخیل نیست، بدیهیات ثابت شده و واضحی است که ما چشم روی آن میبندیم و اصولا از هر مکتبی، گرتهای ژست پسند بر میداریم و از هر چه که تفکر و مرام و مسلک است، ملغمهای بی هویت میسازیم. یعنی از دین کاملی، چون اسلام هم یک آش شله قلم کار میسازیم که بیشتر بستر هویت ستیزی است تا منبع آرامش. از تب ناسیونالیستی هم فقط گردنبندش و نهایتا کردار نیک و پندار و رفتار آن هم در حد یک قاب مستطیلی گوشه دیوار، چیزی درونی نمیشود و مکتبی به خوردمان نمیرود.
همین میشود که تحمل همسایگان شرقی مان را نداریم و با هر چه که میشود آنها را میرانیم، فردایی اگر حرف هم شود، ما مهمان نوازترین و هزارترین دیگر هم هستیم. شاید هم ما گول خودمان را خوردیم و برگهایی از تاریخ هم باور کرد که خبری هست و نبود. آخر مردمانی که هنوز زباله هایشان را در خیابان رها میکنند (به خودشان رحم نمیکنند) چه توقعی از دیگر پذیری آنها میرود؟ نه که تمام جنایتهای همنشینی اجباری ایرانی و افغان را یادمان برود، اما این که بعد از چنین قساوتی، هنوز برخیها روی قومیت قربانی تجاوز حرف دارند، از آن قصههای غم انگیز است.
یادمان نرود آن جنایتی که در مرزداران اتفاق افتاد، محصول محیط بود و همینی که در خمینی شهر حادث شد هم، محصول همان محیط. خطری اگر هست و اگر حادثهی ناگواری در راه باشد در بزنگاهها قومیت و دین و مذهب نمیشناسد. برای همه به یک اندازه باید نگران باشیم و چه بهتر پدوفیلی مسری خطرناک جامعه را زیر بحثهای سخیف قومیتی پنهان نکنیم. این میتواند بزرگترین خدمت به جنایتکاران آینده باشد. باور کنیم دوران ناسیونالیست بازیهای بی خاصیت گذشته و جهان بیشتر از بیش کم فاصله و کم مرز است و البته هم خونهای خودمان را هم فراموش نکنیم که به لطف روزگار نامراد در سرتاسر جهان پراکنده اند و حتما نمیپسندیم که بار تحقیری روی کولمان باشد، همین.
میرباقری یا (سیاست زدگی هفته)
«فرهنگ سیاست زده سانسور میکند، چون گشودگی هزینه دارد و در چنین ساختاری هزینه به صلاح نیست، فرهنگِ سیاست زده تابو شکن نیست و چون محافظه کاری در چنین فرهنگی یک اصل است و فرهنگِ سیاست زده انکار میکند، چون نیاز به فکر ندارد»
البته مرتضی میرباقری معاونت صدا و سیما هستند و، چون این ستون به چهرهها بهانه میکند و تقریر میشود، لاجرم اسم ایشان آمد، وگرنه سوژه اصلی فقط میرباقری نیست. بهانه نوشتن از رسانه ملی، یکم سکانسی است که از «رهایم نکن» حذف شد و بنا به گفته مسئولان به خاطر دامن نزدن به جو مربوط به مدرسه معین کوتاه شده است. دوم بلوای «ماه عسل» است؛ جایی که دعوت از یک مهمان عرصه را بر احسان علیخانی تنگ کرد و سوم را هم که خود میرباقری ساخت، وقتی که از محبوبیت ۸۳ درصدی ویژه برنامههای ماه رمضان گفت و این سه اتفاق یک وجه اشتراک دارد و همان که نامش را میگذارم؛ سیطره سیاست بر فرهنگ و یا فرهنگِ سیاست زده، در فرهنگِ سیاست زده چه اتفاقاتی میافتاد که نباید؟ یک به یک جلو می رویم.
ساختار تصمیم گیری در یک فرهنگِ سیاست زده مبتنی بر تخصص نیست و در چنین فضای بیماری مدیرانی رشد میکنند که اصل را نه در کار فرهنگی و خلاقانه بلکه بر بقای خود میگذراند. در این شرایط با مدیرانی مواجه میشویم برای خوشایند بالادست در جرح و تعدیل جلوتر از هر خط قرمزی حرکت میکنند و در واقع جایگاه خودشان را محکم میکنند. این دسته از مدیران، چون سلسله مراتب پیشرفت را بر اساس شایستگی طی نکرده اند، جایگاهشان را صرفا با رفتارهایی خلق الساعه محکم میکنند و حتی مکتب سانسورچیها را هم دچار وهن میکند و پستان گرگ را هم سانسور میکنند. این استدلالی که برای سانسور سکانس مورد بحث در «رهایم نکن» آمده هم از همان جنس است. یک مدیری خواسته شیرین شود صرفا، ساختاری که اساسش شایسته سالاری نیست، آدمها را سیاسی کار بار میآورد و آنها به تبع محیط یاد میگیرند که کوچه فرعیها را بشناسند و سوراخ دعا را یاد بگیرند.
اما آن چه که بر سر «ماه عسل» آمد، نسخهی دیگری از سیاست زدگیِ فرهنگی است، مهمان «ماه عسل»، چون از مسائلی گفته که تابو است، پس پیش بینی این که هزینههایی در راه باشد دشوار نیست، چون رسانهای سیاست زده در مقابل فشارهای سیاسی استقلال خودش را حفظ نمیکند. همین میشود که علیخانی و تلاشش برای ارائهای متفاوت نسبت به غم نامههای سخیف سالهای پیش، احتمالا عقب گرد مجدد خواهد داشت و از طلا گشتن پشیمان شود. گو این که به دردسرهایش هم نخواهد ارزید، چرا؟ چون عدهای با سیاسی کاری و جلب رضایت بالا دستی، مشکلات را نمیبینند و تمایل دارند ویترینی شیک از جامعه نشان بدهند. (درباره صحت ادعاهای مهمان ماه عسل اطلاعات کاملی نداریم و این متن صرفا نقد فرصت ندادن به یک تاک شو است و موضعی درباره یاسمین اشکی ندارد)
مورد سوم آماری است که جناب میر باقری از محبوبیت ۸۳ درصدی ویژه برنامه رمضانی سیما داده اند که البته غیر واقعی مینماید. گو این که محبوبیت برنامههای صدا و سیما را نه فقط آمارهای رسمی بلکه بیشتر رفتارهای جامعه نشانمان میدهد. امروزه دیگر کسی منتظر آمارهای رسمی نمیماند، اگر روزگاری سریالهای طنز ساخته عطاران ساعات پس از افطار خیابانها را خلوت میکرد و جامعه را تحت تاثیر قرار میداد، حالا واضح است که جای چنین آثاری کاملا خالیست و همچنان مجموعه بازپخش شده ای، چون «پایتخت» محبوبتر است. دریغ که فرهنگ سیاست زده علم آمار را هم به اختیار خودش در میآورد و در پی سند سازی است.
محسن چاوشی یا (جسارت هفته)
انتشار قطعه «خوزستان» توسط چاوشی اقدام بدیعی بود و اصلا همان روزی که این قطعه منتشر شد و اتفاقا در برترینها هم در مورد آن یادداشت کوتاهی نوشتم، میشد پیش بینی کرد که دردسرهایی خواهد داشت، با محتوای این قطعه کاری نداریم و قضاوت درباره آن به عهده اهل ادب و ترانه، چیزی که مهمتر است این که توقع جامعه ایرانی از یک خواننده پاپ همیشه چیزی بوده در همین اندازه ها، خوانندهای که فقط تغزلی بخواند به دل ایرانی جماعت نمینشیند. ما خواننده موضع دار را بیشتر میپسندیم، چاوشی هم با درک درست از مخاطبش دقیقا در بزنگاه، خودش را بیشتر از گذشته تثبیت کرده و این نقطه عطفی در کارنامه او خواهد شد.
کما این که چند باری در همین ستون، طفره رفتن هایش را از اجرای زنده نقد کردیم و البته این بار با شجاعت باید نوشت که او حالا علاوه بر تابو شکنیهایی که در استفاده از اشعار کلاسیک داشته، حالا با قطعهای اجتماعی و صریح، تابویی دیگری در موسیقی پاپ بعد از انقلاب را شکسته و حال کم کم میشود او را جدی گرفت. گو این که مفهوم ترانه اجتماعی و اعتراضی در این سالها به استحاله رفته و بعضا برخیها با خوانش اشعاری کم زور و نماشی شکلی دفرمه از اعتراض را نشانمان دادند. افرادی نظیر «یاس» در موسیقی موسوم به رپ، چیزهایی خواندند که مصداق کبریت بی خطر بوده و البته هیچ کانال ذهنی جدیدی را هم برای شنوندگان باز نکرده است. اشاره به مضامین تکراری، چون اختلاف طبقاتی و یا وجود محدودیتها در عرصههای مختلف، بیشتر نوعی کلی گویی کم خطر است که نه برای خواننده آبرو میآورد و نه برای شنونده، فرهنگی میسازد.
با این اوصاف آن چه که چاوشی در قطعه «خوزستان» انجام داده، مصداق بارز کار جسورانه و شفاف است که آن چه را بازتاب میدهد که باید و لاجرم، چون از دل میآید به دل مینشیند. استفاده به اندازه و درست از زبان تمثیل و استعاره در خطابهای تکرار شونده و ارجاعات روشن و نه مبهم و ترس زده به معضلات و نامها و ... مفهوم ترانه اعتراضی را با صدای خش دار چاوشی چفت کرده و این از آن نقاط اوجی است که کمتر داشته ایم در این سالهای اخیر.
اگر شایعه ممنوع الکاری چاوشی صحت داشته باشد که بعید به نظر میرسد، باز هم معاملهای است که برندهی آن چاوشی است که در کارنامهی کاری اش یک قطعه وزین اجتماعی کم داشت و حالا آن را هم دارد. فارغ از شائبههایی که دربارهی صدای او وجود دارد و اگر بخواهیم قضاوت درباره او را به کیفیت آثار تولیدی اش محدود کنیم از «خوزستان» به بعد، تاریخ چاوشی دچار رنسانس شده است، حداقل نگاه به گذشته دیگر خوانندگان پاپ که این را به ما ثابت میکند. حال فرقی نمیکند نام داریوش اقبالی وسط باشد یا هر کس دیگری، این همگامی شجاعانه با مردم، قیمت یک خواننده را بالا میبرد و این نقطه ورود چاوشی است به باشگاه گران قیمتها.
تازه ترین خبرها
- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت
- خواص درمانی گیاه عطسه
- بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
- کنترل استرس و روشهای خاص طب سنتی برای آن
- پرسپولیس به راحتی آلومینیوم و سپاهان را شکست می دهد
- دومین طلا برای ملی پوش ووشو ایران/ زهرا کیانی بازهم قهرمان شد
- تداوم بارشهای رگباری در این استانها/ کوهنوردی ممنوع!
- آغاز رقابت بیش از ۱۶ هزار داوطلب کنکوری در استان بوشهر
- میزان تولید پتروشیمی بوشهر ۳۷ درصد افزایش یافت
- اردوغان : روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
- مالک جدید استقلال: به کمتر از قهرمانی آسیا رضایت نمی دهیم
- حماس : تصمیمی برای انتقال به سوریه نداریم
- خطیر: واگذاری استقلال بزرگ ترین اتفاق بعد از قهرمانی آسیا بود
- مدیرعامل باشگاه پرسپولیس: دایی؟ اوسمار گزینه اول ماست
- رد پای پرسپولیس در شکست پروژه بزرگ فوتبالی عربستان!
- پرسپولیس و استقلال رسماً واگذار شدند/ سهم پیشکسوتان؛ ۵ درصد
- ترکیب سهامداران پرسپولیس در هیئت مدیره مشخص شد
- تأکید فدراسیون فوتبال؛ تماشای بازیها نباید رایگان باشد
- وزیر علوم : کنکوریها اضطراب نداشته باشند/ فرصت جبران وجود دارد
- قیمت طلا امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- تشخیص سرطان از یک قطره خون طی چند دقیقه
- تغییراتی در چشم که باید نگران تان کند!
- مسئولیتهای اجتماعی نفت در استان بوشهر افزایش یابد
- عملیات اجرای پانسیون پزشکان دالکی شهرستان دشتستان آغاز شد
- کاروان خودروهای شوتی در دشتستان توقیف شد
- مستقل شدن روابط عمومیها در دستگاههای اجرایی پیگیری میشود
- هفته کارگر در بوشهر با گلباران مزار شهدا آغاز شد
- مشکلات کانالهای آبیاری و زهکشی نخیلات آبپخش پیگیری می شود
- مشکلات ۷ بنگاه اقتصادی استان بوشهر رسیدگی شد
- کاروان خدمت استان بوشهر به عسلویه رسید
- مدیریت ارشد استان بوشهر برای رفع مشکلات مردم پای کار است
- مشکلات مردم استان بوشهر در دیدارهای چهره به چهره احصا میشود
- بانوان در نظام و انقلاب اسلامی جایگاه ویژه ای دارند
- آغاز عملیات اجرایی پایگاه سلامت مرکز خدمات جامع سلامت دشتستان
- امدادرسانی به خدمه شناور تانزانیایی در آبهای بوشهر انجام شد
- همایش پاکسازی ساحل در گناوه برگزار شد
- امدادرسانی آب و فاضلاب استان بوشهر به سیل زدگان سیستان و بلوچستان
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/06
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/06
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۶
- رهبر انقلاب: کارگر رکن جهش تولید است
- راهکارهای بهبود شرایط صنایع دارویی کشور/ برچیدن بساط ارز چند نرخی
- نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
- عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند