کد خبر: 97608 ، سرويس: دین و معارف
تاريخ انتشار: 12 خرداد 1397 - 20:24
به بهانه شبهای قدر:
مناجات في ليله القدر

اتحاد خبر:خدايا دراين سوره ات برايمان از كدامين شب گفته اي؟كدام شب است كه در آن از سوي خودت هديه اي بزرگ به اسم قرآن نازل كرده اي و همه حرف هاي نگفته ات را در آن برايمان گفته اي؟ كدامين شب است كه در آن به گوش فرشتگانت زمزمه ميكني كه از عرش به فرش بيايند و برايت از سرنوشت اين كره خاكي و بندگان از جنس خاكت بنويسند؟

رقيه فولادي

انا أنزلناه في ليله القدر(١)،و ما ادرئك ما ...(٢)
خدايا دراين سوره ات برايمان از كدامين شب گفته اي؟كدام شب است كه در آن از سوي خودت هديه اي بزرگ به اسم قرآن نازل كرده اي و همه حرف هاي نگفته ات را در آن برايمان گفته اي؟ كدامين شب است كه در آن به گوش فرشتگانت زمزمه ميكني كه از عرش به فرش بيايند و برايت از سرنوشت اين كره خاكي و بندگان از جنس خاكت بنويسند؟
بارالهي !بگو كدام شب است كه ساعت ،ساعت قراره خودت با بندگانت و لحظه ، لحظه عاشقي? و خودت گفته اي كه اين ساعت و اين لحظه از هزاران ماه بالاتر است.
بارالهي؟اين كدام شب است كه ازتاريكي شبش تا سپيدي صبح فردايش،همه و همه،دم به دم،مغفرت و رحمت و عنايت است؟
كدام شب است كه من در جوشن خودم تو را با هزار اسمت صدا ميكنم. بس نيست،ولي كافيست در اين شب تو يكبار صدايم كني ...

وباز اين سوره را ميخوانم:
اناانزلناه في ليله القدر....و مي فهمم كه نامش شب قدر است.
خداي من!به راستي كه راست گفته اي و به حقيقت كه بايد درك كرد، به قول خودت چه كسي است كه ميتواند اين شب را درك كند؟شبي كه هنگامه دل است،دل هايي كه پر ازحرف است باتو،پر از شكايت و حسرت، پر از پشيماني، پر از نياز و آرزو براي دنيا و آخرتمان...
شبي كه قصه اش ،قصه شاه و گداست.
گدايي كه قطره قطره اشك پر رمز و رازه نگاهش را،دستان بزرگ و مهربان پادشاه پاك ميكند،زيرا در اين شب دل هر آدمي براي خودش حكايتي دارد.

همين بس كه در سياهي اين شب, سرت را كه سرگردان روزهاي گذشته و حال و آینده روزگار است بر زانوانت بگذاري و خداي را نجوا كني... آري تنها خدا را،تنها خدا را كه در اين دنيا بيش از خودت نيز دوستت دارد و به نزديك است. سپس ثانيه اي بعد، صدايي به وسعت اسمان در گوش دل كوچكت مي شنوي كه مي گويد: برخيز بنده من،حالا كه آمده اي،همه چيز رو به راه ميشود.
وبيشتر باخودم كه فكر ميكنم ازخودم سوال ميپرسم كه چه كسي بيشتر در انتظاره رسيدن اين شب است؟؟؟خدا؟؟؟؟ يا من وتو؟؟؟
وباز خودم جواب مي دهم،شب ،شب چشم انتظاري خالق و مخلوق است،شب چشم انتظاري بنده و معبود.
آسمان در اين شبها،شاهد زميني ست كه آدم هايش از درون به مناجات بيقرارند و از برون به دور از بازي دنيا و هيجاناتش به راز و نياز مشغول و حتي زمين نيز در تعجب است.
به اين سطر كه ميرسم ،دلم ميخواهد بگويم:
خدايا؛
دريا شب ها
چه حرفها كه با تو ميتوان گفت
وچه گناهاني
كه با بخشش تو ميتوان شست،
چه نگاه هايي را كه مي بيني
چه فريادهايي كه مي شنوي
وچه لبيك هايي كه در مي يابي.
خدايا؛
مي دانم كه مي داني ام
و در اين شبها
به سوي خودت مي خواني ام
خدايا؛ آباد كن همه ويراني ام

بارخدايا؛
چه سوزها كه تنها تو ديده اي زمن
و چه رازها كه تنها تو شنيده اي زمن؛

در اين شبها
نگاهم به آسمانت همه حرف من است،
و هرچه تو بخواهي همه به صرف من است،
چه شب ها كه نخفته ام
و چه حرفها كه نگفته ام
و تو ديده اي
با چه اشك هايي كه گريسته ام
با چه دردهايي كه گريخته ام
و تو ديده اي
ولي حالا
در اين شبها
به ياد خودت مي سازي ام
و بهتر از هميشه مي شناسي ام.
و اينجاست كه اشك معنا و ارزش پيدا ميكند وبرايش خريدار پيدا ميشود.
هم اشك براي دلي و تني از گناه به نام "من". تني كه خسته عالم دنيايي شده و دلي كه خسته بندگي تن گشته..
و هم اشك براي دلي و سري كه بي گناه بود به نام امير مومنان "علي"..دلي كه پر از ذكر خداي خويش بوده و سري كه به سجده رفته بود.

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/97608