کد خبر: 92464 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 15 بهمن 1396 - 15:01
دختران خیابان انقلاب یا ظهور مجدد بیرق مکر معاویه

اتحادخبر- محمد باقر عباسی سملی: جوانان عزیز شما این مطلب را در سی و نهمین فجر انقلاب اسلامی از قلم کسی می خوانید که لااقل در سه دهه اخیر اگر بیش از شما عزیزان طعم تلخ تحجر را نچشیده باشد کمتر از شما نچشیده است. و از قلم کسی می خوانید که به دلیل آشنایی با شأن و منزلت قلم تا آنجا که توانسته حاضر به معامله آبروی قلم با تمنیات دنیایی...

محمد باقر عباسی سملی*:
ایام الله دهه مبارک فجر، دهه ی عطر گل یاس آزادی، دهه ی تبلورعینی وعده الهی مبنی « اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم» (سوره رعد، آیه11)، دهه تبلور عینی دیگر وعده الهی مبنی بر « .....أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»( سوره انبیا، آیه 105) و دهه بیداری و خروش محرومین و مظلومین بر مستبدین و متکبرین برعموم ملت ایران بویژه مردم استان بوشهر مبارک باد.
روی سخن نگارنده در این مطلب بیشتر با نسل جوان است. با نسلی است که دهه فجر سال 1357 شمسی را لمس نکرده و تنها به عنوان برگی از تاریخ آنهم به شکلی بسیار محدود و مبهم و بعضا تحریف شده، با آن آشناست. تاریخ همواره همچون پیل هندوستان در داستان مولوی است، که یکی در تاریکی پای پیل را لمس کرده و آن را به شکل ستون معرفی نموده و آن دیگری گوش پیل را لمس کرده و پیل را بسان بادبیزن خوانده و ....، تنها باید در برهه مورد نظر زندگی کرده باشی تا بتوان به حقیقت آن آنهم به شکل نسبی آشنا شد. زیرا طرفین یا طرف های معرکه هر کس بخش های به نفع خود از حوادث تاریخی را برجسته می کنند. اما این بدان معنی نیست که همواره حقیقت تاریخ غیر قابل دسترسی باشد. بلکه روح های جستجوگر و جان های آزاده با مشعل اندیشه پا به ظلمات تاریخ می گذارند و حقیقت را در آغوش می کشند.
جوانان عزیز شما این مطلب را در سی و نهمین فجر انقلاب اسلامی از قلم کسی می خوانید که لااقل در سه دهه اخیر اگر بیش از شما عزیزان طعم تلخ تحجر را نچشیده باشد کمتر از شما نچشیده است. و از قلم کسی می خوانید که به دلیل آشنایی با شأن و منزلت قلم تا آنجا که توانسته حاضر به معامله آبروی قلم با تمنیات دنیایی و هواهای نفسانی خویش نشده و حرمت قلم را پاس داشته است. و همچنین از قلمی می خوانید که بسیاری از آرزوهای نسل امروز برایش به خاطره بدل شده است.
اما با عبور از این مقدمه وارد حوادث نا خوشایند این روزها آنهم در آستانه یوم الله دهه فجر می شوم، ایامی که پس از گذشت چهار دهه از آن روزهای خدایی، امروز ملت ما باید به پاسش خیابان چراغانی کند. و حکومت از تریبون های نماز جمعه و صدا و سیما مردم را به پرهیز از اسراف در برپایی جشن های پیروزی انقلاب توصیه نماید. اما با کمال تأسف و تألم ما شاهد حوادثی از جنس دیگریم. حوادثی که از مشهد از سرزمین امام رضا(ع) شروع شد و امواج پس لرزه های آن بخش اعظم میهن اسلامی ما را درنوردید.
بد نیست همینجا نقبی به تاریخ بزنیم و یک حادثه تاریخی را به عنوان سرمشق عبرت به متولیان امروز انقلاب اسلامی گوشزد کنیم. براستی آیا مسولان امر لااقل در حوادث دیماه با خود اندیشیده اند که چرا یک نماز امام رضا (ع) بنیاد حکومت مأمون خلیفه عباسی را متزلزل می نماید و وی را بر آن می دارد تا از برگزاری تنها یکبار نماز به امامت امام رضا(ع) آنهم نماز باران نه برگزاری نماز به امامت امام(ع) در جایگاه و تریبون رسمی نماز جمعه، ممانعت بعمل آورد.؟ یا باز با خود اندیشیده اند که چرا پس از گذشت دوازده سال از قرار گرفتن رسمی جناب علم الهدی در جایگاه امام جمعه مشهد مقدس و برگزاری افزون بر 650 نماز جمعه به امامت ایشان( اگر از سخنرانی های مختلف وی در این مدت از تریبون های رسمی هم صرف نظر کنیم.)، فریاد " رضا شاه روحت شاد" در آسمان سرزمین امام هشتم(ع) طنین انداز می شود.؟ براستی روحانیانی مثل علم الهدی با خادمان امام هشتم چه کرده اند که جهت شادی روح رضاشاه صلوات می فرستند و آرزوی رجعت به عصر سیاه دوران پهلوی را می نمایند. آقای علم الهدی کدامین اسلام را تبلیغ کرده و می کند که مستمعین وی سلطه سیاه استبداد رضاخانی را بر آن ترجیح می دهند.؟
فرزندان من، امروز من در سن 50 سالگی به عنوان یکی از فرزندان انقلاب 57 و یکی از پرورش یافتگان مکتب آن پیر سفرکرده بزرگ معمار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) با چشمی اشکبار و بغضی در گلو مانده به شرف شما سوگند می خورم که آنچه بر شما می گذرد هیچ ارتباطی به دین مبین اسلام و آرمان های امام (ره) و ملت ایران در انقلاب 57 ندارد. پس از سکوهای خیابان انقلاب پایین بیایید و دستارها را از سر چوب بردارید که این بیرق نوین مکر معاویه در صفین است. این از چاله بدر آمدن و به چاه افتادن است. اسلامی که چنان عرصه را بر شما تنگ کرده که از جان گذشته حجاب از سر می گیرید و بر سر نیزه می کنید هیچ نسبتی با اسلام محمد(ص) که روز فتح مکه خانه ابوسفیان سرکرده کفار مکه را در کنار خانه خدا و بیرق " لا اله الا الله " به عنوان مکان امن برای مغلوبین جنگ اعلام می فرماید ندارد. این اسلام کسانی است که پس از هشت سال برملا شدن رسوایی دولت های نهم و دهم باز درخواست اعدام انقلاب را از حلقوم گوساله سامری فریاد می کنند.
من به عنوان یک فرزند مکتب امام خمینی (ره)، از شعار " رضا شاه روحت شاد " نه دلگیرم و نه در هراس، زیرا ملت ما آگاه تر از آن است که بار دیگر دوران مخوف رضاخانی را تجربه کند و چنین شعارهایی بیشتر غلیان خشم از طعم تلخ تحجر در لباس دین است. اما پشتم از بر نیزه کردن حجاب دختران جوان می لرزد. آنهم نه بخاطر اینکه انداختن یا برداشتن قدری پارچه بر سر زنان را تکذیب یا تایید اساس دین بدانم. بلکه به خاطر اینکه شباهت بسیار زیادی است که با بیرق مکر معاویه با مشاوره عمر ابن عاص در جنگ صفین دارد. آنجا که شمشیر مالک می رود که عمود خیمه ی اسلام ارتجاعی را سرنگون سازد قرآن بر نیزه می رود تا اسلام ابوسفیانی غالب گردد. و اسلام رحمانی محمدی(ص) زمین گیر شود.
فرزندان عزیزم، من به عنوان پدری که دارد به سن بازنشستگی نزدیک می شود، و معلوم نیست چند ساعت، روز یا سال دیگر زنده باشد و شاهد ناهنجاری های عصر خویش، از شما می خواهم که حتی یکبار هم که شده سری به تاریخ صدر اسلام و صدر انقلاب بزنید. حتی یکبار هم که شده مروری بر نهج البلاغه کنید و پیام حکومتی مولا علی (ع) خطاب به مالک اشتر را که در نامه شماره 53 نهج البلاغه آمده است مطالعه فرمایید. ببینید در کدام نوع حکومت لیبرال دموکراسی غربی تا این حد از کرامت نوع انسان تجلیل شده است. اگر امروز شما عزیزان حجاب از سر گرفته و بر نیزه می کنید و تریبون های شیطانی برای این اقدام شما شیپور شادی می نوازند، درست مثل این است که برای یک کارگر ساختمانی که بدون کفش و کلاه ایمنی وارد کارگاه شود کف بزنیم. کدام عقل سلیم رعایت ایمنی را مردود می داند. در دنیای به ظاهر متمدن غرب که به نام آزادی زن از وی برده جنسی ساخته است ما هر روز شاهد تعرض سازمان یافته به زنان هستیم. که البته به موهبت رسانه های آزاد چنین تعرضاتی هر روز برملا می شود که آخرین رسوایی های آن رسوایی هالیوود و رسانه بی بی سی بوده است.
دین سپر مصونیت است. اگر روزی چشم ما مبتلا به یک بیماری صعب العلاج شد و حتی مجبور به تن دادن به تیغ پزشک جهت تخلیه آن شدیم که نمی توانیم و نباید در مفید بودن چشم سالم شک کنیم. دینداری و پوشیدن لباس مصونیت دین که نباید قربانی کج فهمی افرادی مثل علم الهدی و احمد خاتمی و ...، گردد.
اگر امروز طنین شیطانی بوق های تبلیغاتی جهان غرب مبنی بر برابری حقوق زن و مرد یا آزادی زن گوش فلک را کر کرده است، بخاطر این است که در جامعه ما قرآن و نهج البلاغه محجورند. دین مبین اسلام فرسنگ ها از دموکراسی های شیطانی غربی جلوتر است آنجا که قرآن کریم می فرماید «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (سوره حجرات، آیه 13)
[ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و در گروه‏ها و تیره‏های بزرگ و کوچک جای دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ همانا گرامی ترین شما نزد خدا، با تقوی ترین شما است]
اندکی تأمل در این آیه شریفه ما را به نکات بسیار مهمی رهنمون می سازد. اول اینکه مخاطب آیه مردم است نه صرفا مسلمانان، دوم اینکه قائل به برابری جنسیتی مثل دموکراسی های غربی نیست. ملاک برتری نوع انسان در اینجا جنسیتی نیست بلکه تقوی است. یعنی اگر یک زن با تقوی تر بود او شایسته آن است که بر صدر بنشیند. و نزد خداوند تبارک و تعالی از جایگاه رفیع تری برخوردار است. سوم برتری نژادی در این آیه نفی شده است. یعنی اگر یک سیاه پوست متقی تر بود ( خواه زن و خواه مرد) او شایسته است که بر صدر بنشیند. اگر ما امروز شاهدیم که آقای ترامپ به عنوان رئیس بزرگترین لیبرال دموکراسی جهان، ملت های سیاه پوست را چاله مستراح خطاب می کند، یک اتفاق نیست، بلکه کنار رفتن نقاب از تنها بخشی از اندیشه کاپیتالیسم است. براستی آیا برای جوانان ما زیبنده است که راه نجات را دموکراسی های غربی دانسته از دستورات صریح دینی که شعارش آیه قبل الذکر است سرپیچی کند.؟
بی شک اگر رژیم منحوس پهلوی در سال 42 صدای فرزندان ایران را می شنید و تن به خواست و رأی ملت در قالب اصلاحات ساختاری درون نظام بظاهر مشروطه شاهنشاهی می داد، ملت ایران در سال 57 سر به عصیان نمی گرفت تا با به قربانگاه فرستادن بهترین فرزندان خود بساط آن استبداد مخوف را برچیند. و امام خمینی رحمه الله علیه مجبور به گذراندن 15 سال از بهترین ایام عمر خود در تبعید نظام سلطه نمی شد و به عنوان یک روحانی در جایگاه نظارت بر عمل به فرامین آیین رهایی بخش دین مبین اسلام در سنگر حوزه علمیه به ترویج دین و اخلاق می پرداخت. اما امروز امیدوارم مقامات عالی رتبه نظام اسلامی فریاد شما جوانان را بشنوند و تن به اصلاح ساختاری و سالم سازی ساختار آلوده اداری موجود دهند. تا ما بار دیگر تن به مصیبتی دیگر ندهیم که این ملت دیگر توان پرداختن تاوان کج سلیقگی های امثال علم الهدی را ندارد.
و سخن آخر اینکه زنان و دختران جوان ما امروز رسالتی زینبی (س) برعهده دارند. اکنون که کرکس ها و کفتارها در سطوح مختلف نظام و در دستگاه های مختلف، گرد نعش پدران و برادران شهید شما جمع شده اند، دفاع از خون شهدا نعره ای زینب گون (س) می طلبد تا باعث رمیدن کفتارها و کرکس های نفوذ کرده در پیکره انقلاب ما شود نه دستار بر نیزه مکر معاویه کردن. حضرت زینب (س) به عنوان پیام آور کربلا برای رسوا سازی کفتار و کرکس های دیروز که در کربلا بر سر نعش حسین (ع) اجتماع کرده بودند دستار از سر نگرفت، بلکه با سلاح حجاب ارتجاع عصر خویش را رسوا کرد.
عزیزان من، آنچه آمد وصیت و پیام پدران و برادران شهید شما بود که در هشت سال دفاع مقدس در کنارم پرپر شدند، وظیفه من رساندن این پیام بود. چگونه عمل کردن به این توصیه ها و وصیت ها بر عهده شماست.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

*دبیر انجمن اسلامی مهندسان استان بوشهر
پانزدهم بهمن ماه 1396 شمسی

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/92464