کد خبر: 91652 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 29 دي 1396 - 16:48
به بهانه برگزاری چهارمین جشنواره تئاتر معلولین استان بوشهر
عاشقانه‌ای برای همه فصول+تصاویر

اتحاد خبر _امید زاهد:در شبانگاه زمستانی نسبتاً سرد بندر بوشهر(23 دیماه96) در هیاهوی ازدحام جمعیت وقتی پای در پلاتو استاد ایرج صغیری گذاشتم، در زیر پای خود صدای خش خش برگ های درختان پاییزی را احساس کردم. تماشای نمایش یک تئاتر برگزیده با عنوان «بعد از ظهر آخر پاییز» و اما اجرا در یک شب زمستانی! در پلاتو، جایی برای نشستن نبود و این همه ....

امید زاهد

در شبانگاه زمستانی نسبتاً سرد بندر بوشهر(23 دیماه96) در هیاهوی ازدحام جمعیت وقتی پای در پلاتو استاد ایرج صغیری گذاشتم، در زیر پای خود صدای خش خش برگ های درختان پاییزی را احساس کردم. تماشای نمایش یک تئاتر برگزیده با عنوان «بعد از ظهر آخر پاییز» و اما اجرا در یک شب زمستانی! در پلاتو، جایی برای نشستن نبود و این همه مشتاق دیدن تئاتر روی زمین نشستند و یا فرصت حضور در سالن را نیافتند. افرادی که ساعت ها منتظر ورود به سالن بودند. حالا به جای دیدن نمایش آخر پاییز، باید در شبانگاه زمستانی به تماشای ساختمان های مجتمع فرهنگی هنری بوشهر، می ایستادند!!!



بگذریم، واقعیت این بود که این نمایش با دیگر برنامه ها تفاوت های اساسی داشت. خانم ها و آقایانی را می دیدی که بر روی ویلچر نشسته بودند، حالا قرار بود هنگامه ای به پا کنند؛ این بار در هنر نمایش و همه را مثل همیشه تحت تاثیر هنر و خلاقیت خود قرار دهند.


با هر مشقتی بود در میان جمعیت خودم را در میانه صندلی ها جا دادم. کمبود جا باعث شد در را ببندند. با این حال برخی هم روی زمین و روی برگ های پاییزی نمایش «بعد از ظهر آخر پاییز» جا خوش کردند. عجیب آنکه هوای پلاتوی استاد صغیری آن شب گاهی پاییزی، زمستانی و گاهی هم بارانی می شد. صدای سرفه های تماشاگران از استشمام سوختن چوب ها و گرد و خاک میان برگ های پاییزی و دود سیگار در حین اجرای نمایش، واقعا پاییز را در دل شب زمستانی، می شد با تمام وجود حس کرد!!!



و اما نمایش، رونمایی از راز دلدادگی و عشق آوا، دختری زیباروی بر روی ویلچر نشسته و صادق جوانی خوش سیما با پیشه‌ی رفتگری در هوای پاییزی انقلاب بود و نیز داستان دلدادگی امیر، عاشق دیروز آوا و بازجوی امروز ساواک!!! بازی درخشان علیرضا بحرانی در نقش امیر و بازجوی ساواک - که بیشتر صدای مخملی او را در رادیو بوشهر با برنامه جوان جنوبی شنیده بودم - حنانه نجفی زاده (جسمی حرکتی) در نقش آوا آنچنان خوش درخشید که اشک ها را جاری کرد - و فریدون فریدونی(کم بینا)- با ایفای نقشی باشکوه و آرام - در نقش صادق، قصه ای پرتاب و پویا از یک عشق راز آلود به کارگردانی طیبه بهزاد و نویسندگی احسان احمد زاده را روایت کردند. در پایان، در میان تشویق‌های بی امان تماشاگران، اشک ها و شادی ها همه و همه عاشقی برای همه فصول را فریاد زدند. اما چرا این قصه، شیرینی و حلاوتی دیگر داشت. عشق آوا و عشق صادق و امیر در میان خش خش برگ‌های پاییزی یک یادآوری بزرگ برای همه داشت. «معلوليت محدوديت نيست؛    آنکس که عاجز از خلق لحظه‌هاست، معلول است». شاد و پیروز باشید.













 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/91652