امروز: شنبه 01 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 30 آذر 1396 - 11:20
اتحاد خبر: در تهران اوضاع قمر در عقرب است. مثل فضای فیلم های آخرالزمانی شهر در غبارآلود است. انگار صبح که بیرون می آییم، سرِ خود یک بلیط در دست داریم برای تماشای یک فیلم دیستوپیایی.

برترین ها - ایمان عبدلی:

 
عیسی کلانتری یا (پاسخگو هفته)
 
در تهران اوضاع قمر در عقرب است. مثل فضای فیلم های آخرالزمانی شهر در غبارآلود است. انگار صبح که بیرون می آییم، سرِ خود یک بلیط در دست داریم برای تماشای یک فیلم دیستوپیایی. در این حال و اوضاع عیسی کلانتری گفته که دعا کنیم باد بیاید و آلودگی برود! با این اوصاف، پس چرا دولت داریم؟ این اظهار نظرها چه تبعاتی دارد؟

روزی که انسان ها از غارنشینی و زندگی پراکنده در آمدند و کم کم به سمت یکجا نشینی و تمرکز رفتند، هدف شاید این بود که با تشکیل دولت ها بتوانند زندگی هایی امن تر و قابل پیش بینی تر داشته باشند، وگرنه که چه نیاز به این همه تئوری سیاسی و فلسفه بافی؟ تغییر سبک زندگی از غارنشینی به شهر نشینی با کلی فکر و هزینه همراه بود. همین زندگی مثلا مدرنی که داریم سرشار از باید و نباید است. حتی ساعت عبور مرور تعیین شده و همه چیز تحت ضابطه است. این همه هست که امنیت باشد و تزاحم کمتر شود و فکرها آسوده تر و رفاه بیشتر باشد. دولت ها برای همین به وجود می آیند. وقتی مساله ای مثل آلودگی این چنین تبدیل به معضل می شود، در ذات خودش فلسفه ی لزوم وجود دولت ها در ذهن ها را تضعیف می کند، چون در واقع شکلی از هرج و مرج به وجود می آید.
 
یک هفته و چند چهره؛ تهران مضطرب و عصبانیت درمیشیان

از پس این بار منفی ذهنی به اندازه کافی دلسردی و غرولند در جامعه پخش می شود. یکی در تاکسی از بنزین بی کیفیت داخلی می گوید، دیگری در خیابان از بی تدبیری در تعطیلی مدارس می گوید. هر کس از ظن خودش یار می شود. آلودگی و این جنس پدیده ها چون آمیخته با زندگی روزمره است و به قولی داخل زندگی هامان است، به شدت می تواند پالس منفی ایجاد کند(مثلا مساله ای مثل ورود خانم ها به استادیوم ها مساله ای برخاسته از خواست های طبقه متوسط است که دائما میل به جابه جایی طبقاتی دارد)، اما آلودگی فراگیر و وسیع است، از همین رو جنس موضع گیری درباره آلودگی بیشتر به چشم می آید.

کلانتری به عنوان یک شخصیت حقوقی و به عنوان رئیس یکی از نهادهای مسئول در شکل گیری این وضعیت، با موضع گیری تقدیرگرایانه، شان جایگاهش را نمی شناسد. او نمی داند این جنس واکنش ها علاوه بر این که در ذات کمی جبرگرایانه و وهم انگیز است، نوعی فرافکنی و مسئولیت گریزی در خودش دارد. شاید سال ها کم کاری مدیران ورزشی را بشود با دعای خیر مردم رفع و رجوع کرد، اما آلودگی هوا مساله ای حیاتی تر و ضروری تری است. ناکامی فلان تیم ورزشی در نهایت امری تزئینی است. جامعه با واکنش های طنازانه و دست مایه کردن جملاتی نظیر «چیزی از ارزش های ما کم نمی شود» عصیان خودش را خالی می کند، اما آلودگی  را این گونه به آسمان ربط دادن سه چیز را به مخاطره می اندازد؛ اعتقادات مذهبی، شان حقوقی یک جایگاه دولتی و امنیت فکری مردم.

عیسی کلانتری مدیر کم تجربه و تازه واردی نیست، اما انگار قاعده ی «کی و کجا و چگونه حرف زدن» را نمی داند. موقعیت خطیری که زندگی و سلامت مردم را مختل کرده است، این حرف ها را تحمل نمی کند. آن قدر که جماعت شوخی هایشان را هم خرج آن نمی کنند. این خشم انباشته می شود، بدترین نوع آلودگی نه آلودگی سربی تهران، تبریز و ارومیه، بلکه آلودگی ذهن هایی که در شرایط مایوس کننده قرار می گیرند. سلامت روانی این گونه تهدید می شود و دریغا که هیچ چیز ترسناک تر از زمان نیست.
 


محمود صادقی یا (نماینده هفته)

صادقی از جمله خبرساز ترین نمایندگان مجلس است. هفته پیش بود که از مسائل و حواشی یک گروه اقتصادی قدرتمند انتقاد کرد و ماجرا به اشتباه تا دفتر آیت الله مکارم کشیده شد. او این هفته هم در اشتباهی لفظی و در یک نطق، به جای آن که مجلس را عصاره فضایل مردم بداند، عصاره فضایل شورای نگهبان دانست و حاشیه ساز شد. در کنار همه ی این ها، خبر افزایش حقوق نمایندگان را هم که داشتیم و البته رفتارهای افسار گسیخته احمدی نژاد، سه اتفاق به ظاهر بی ربط که در کنار هم اتفاقا ارتباط معنایی خاصی پیدا می کنند.
 
یک هفته و چند چهره؛ تهران مضطرب و عصبانیت درمیشیان 

احمدی نژاد و ماجراهایش چه ارتباطی به صادقی دارد؟

وقتی در این روزها به رفتارهای احمدی نژاد و تیم همراهش دقت می کنیم، بیشتر در می یابیم که «رجل سیاسی» چه نعمتی است و چه بسی اگر نسخه با کیفیت اش را داشته باشیم، حقوق هایی خیلی بیشتر از 11 میلیون تومان هم کم باشد. راه دور نرویم؛ احمدی نژاد همین دو شب قبل تر چند باره ویدئویی منتشر کرد که البته جز توهین و افترا خط افشاگرانه ی خاصی نداشت و این خاصیت سیاستمدارانی است که یهویی به صدر می رسند. بدون طی کردن پلکانی مراحل پیشرفت. وقتی که حزب و سازمان استخوان داری هم نیست که سیاست مدار پرورش بدهد، در واقع با انبوه آدم هایی ملاحظه کار مواجهییم که از فرصت مناصب، برای انتفاع خودشان استفاده می کنند. برخی که جاه طلب تر هستند که آش را شورتر می کنند و میز بازی را هم بهم می زنند. کافیست کمی جوزدگی در وجودشان باشد، می شود همین احمدی نژاد، بقایی و مشایی.

مساله هویت فارغ و پایدار نماینده ای چون صادقی است که در قیاس با خیلی از دیگران چیزهای زیادی نشانمان می دهد. آدم هایی در عرصه سیاست که کمتر معامله می کنند، هویت شفافی دارند و از حضور کوتاه مدت کیسه ای ندوخته اند. پرورش چنین نفراتی کمک می کند در آینده با قحط الرجال مواجه نشویم و هر وجود سیاسی ناقصی به خودش اجازه ندهد در لباس دوست، دشمنی کند. واضح است که در کثرت عقل گرایی امروز دنیا، فرشته هایی روی زمین نخواهند آمد. نهایتا آدم هایی عادی اما مطمئن، می توانند مسیر بهتری را بسازند. پس حضور صادقی با توجه به حافظه ی تاریکی که از آدم های درجه چندم سیاسی داریم، مغتنم است.

صادقی چگونه رشد می کند؟ سهم ما چیست؟

حضور و بلوغ این ها در فضایی شکل می گیرد که جامعه در آن نقش تعیین کنند دارد. جامعه ای که در دام بحث های بیهوده پیرامون افزایش حقوق نمایندگان مجلس نمی افتد، جامعه ی تیز هوش تری است. جامعه ای که قدرت تفکیک دارد و با هر نشانه ی تقویت کننده بحث های طبقاتی انرژی اش را خرج نمی کند و دائما هر مساله ای را ساده‌ سازی نمی کند. فضایی این چنینی مطمئنا فضای قطب بندی شده و کم عقلی است. احمدی نژاد ر ا ببینید! مگر قرار نبود هوای مظلومان را داشته باشد؟ آیا اوضاع حامعه ایرانی قبل او بهتر بود یا امروز؟ این ها که تعارف ندارد.

 مقصود این که لزوما نماینده ای که یارانه را قطع نکند و حقوق کمتر بگیرد، نماینده ی خوبی نیست و چه بسی اصلا این ها برای یک فرد فرصت طلب تبدیل به نمایش مردم خواهی شود و کدام عقل سلیم است که نداند در موقعیت نمایندگی هزار فرصت معاملات سنگین است که 11 میلیون تومان حقوق، پیش آن به مثابه پر کاهی است. اصلِ آن چه در مجلس می گذرد فرصت پرورش رجالی است که بعدها به دردمان خواهند خورد. مثل: صادقی، اگر که به حاشیه کشیده نشود، مساله حقوق فرعِ ماجراست. روا نیست این گونه حاشیه ها را بغل کردن! ناخواسته فضایی می سازیم که به شیوع ریاکاری و زیر شاخه هایی از آن مثل پوپولیسم دامن می زند.
 


رضا دُرمیشیان یا (کارگردان هفته)

مساله سال 88 هنوز حل نشده است، این را من و ما نمی گوید، این را نوع نگاه نهادهای نظارتی فرهنگی نشان می دهد که هنوز تکلیفش را با اتفاقات آن سال (که به هر حال بخشی از تاریخ معاصر است) روشن نکرده. «عصبانی نیستم» متفاوت ترین اثر داستانی درباره آن سال است. باقی آثار یا در تکفیر علنی آن وقایع گفته اند یا قدرت پرداخت مناسبی نداشته اند. از دسته اول می شود به پایان نامه و قلاده های طلا اشاره داشت و از دسته دوم به پل چوبی که در یکی از داستانک هایش به 88 پرداخته بود.

در قحطی پرداختن به آن فضا و در شرایطی که فیلمی استعاره ای از کمال تبریزی به نام خیابان های آرام هم توقیف شده است، فیلم دُرمیشیان این گونه به چشم می آید و مساله ی اکران شدنش مهم می شود. شاید جدل های این چند روزه را دنبال کرده باشید؛ خلاصه اش  فیلم برای بار چندم به آستانه اکران رسید و دوباره به شکلی آرام توقیف شد. در این میان حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد احمدی نژاد مدعی شد که فیلم پروانه ساخت نداشته و دُرمیشیان هم پروانه نمایش را منتشر کرد و کلی بحث و جدل در رد و حمایت از فیلم شکل گرفت.
 
یک هفته و چند چهره؛ تهران مضطرب و عصبانیت درمیشیان 

خارج از فضاهای ژورنالیستی اما شاید وقتش باشد که گفتمان 88 از دریچه ای جدید، فرصت ظهور پیدا کند. با کنترل و نظارت البته، جوری که مبانی به خطر نیفتد. همین قدر که یک گفتمان اجازه حضور رسمی پیدا کند به مرور تحت انقیاد نهادهای نظارتی خواهد آمد و به عبارتی شیفت یک گفتمان از زیر زمین به روی زمین آن را علنی و شفاف می کند به قولی دست بانیان آن گفتمان رو خواهد شد و اصلا حتی با نگاهی امنیتی کنترل آن ساده تر خواهد شد.

نمی توانیم و نمی شود قضایای 88 را به همین راحتی منکر شد و دائما در صندوقچه نگه داشت از آن صندوقچه که در بیاید بازتابش در جامعه داده هایی می دهد که اتفاقا به کار سازندگان امنیت خواهد آمد. بماند که با نمایش «عصبانی نیستم» هم سینما جانی می گیرد، هم دست آن ورآبی های معاند خالی می شود و هم امید به عرصه کار فرهنگی به شکلی عمیق بر می گردد. این یک فرصت است، نه تهدید. سهراب بود که میگفت چشم ها را باید شست و صد البته تاریخ را باید حتما دید، که بزنگاه های تراژیکش تبدیل به کمدی نشود.
 


همایون شجریان (خواننده هفته)

به بهانه ی جوایزی که این هفته پورناظری ها و همایون شجریان در جشن سالانه موسیقی ما گرفتند.

این یادداشت کوچک، شاید خیلی شخصی باشد. اگر هنوز می توانید همایون شجریان را دوست نداشته باشید، این چند خط را نخوانید.

پیش درآمد؛ انگار عصاره ی تجربیات استاد شجریان را در کالبد یک جوان ریخته باشی و کلی تلاش و جیدت کاری هم اضافه کرده باشی، می دهد «همایون شجریان »، حلقه ی وصل موسیقی سنتی و نسل های جدیدتر. کجا این نسل شعری از سیمین بهبهانی زمزمه می کرد؟ اگر که همایون «چرا رفتی» و «کولی» را نمی خواند؟ همایون یگانه ترین است اگر نبود که یادمان می رفت آواز روی فیلم چقدر می تواند تاثیر داشته باشد، هم فیلم را تقویت کند و هم حیاتی جدا داشته باشد؟ با «رگ خواب» مگر غیر این کرد؟
 
یک هفته و چند چهره؛ تهران مضطرب و عصبانیت درمیشیان 

ساز و آواز؛ او می خواند، پس تصنیف و آواز به حیات خودش ادامه می دهد! او می خواند و ما تصنیف گوش می دهیم. خیلی از این ِسِلکت های امروزی که مملو از آرمین و تتل و مخته و...است فقط یک مهمان ناخوانده دارد؛ همایون شجریان، می دانید چرا؟ چون او بود که چیزی مثل «هوای گریه» را خواند و درست خواند. همایون شفای ماست. دقیقا میان سنت و مدرنیته ایستاده. همان چیزی که در همه ی حوزه ها آرزو می کنیم و پیدایش نمی کنیم، یک مدرنیته وفادار به سنت.

شور و همایون؛ فکر کنید پسر استاد شجریان باشی و از کودکی با علیزاده و مشکاتیان و لطفی و پورناظری و... دمخور باشی و این همه محجوب ماخوذ به حیا و این همه خوب و شیک و شسته رفته. سلبریتی ترین این روزها، فارغ از مداخله های زائد و البته نه که بی خیال و فارغ! اوهم در میان مردم است و هم مزاحم مردم نیست و چیزی به آن ها تحمیل نمی کند. چگونه این همه از غرور و نخوت دور است؟ سلبریتی نمونه ی شهر ما هیچ وقت جوگیر نشده، هیچ گاه اظهار نظر درشت نداشته! او لابه لای تحریرهایش خودنمایی می کند. هنرمند ترین سلبریتی یا سلبریتی ترین هنرمند؟ در انتها این که همایون جانِ شجریان همیشه خوب بمان با همین فرمان در همین جاده ی سبز و پر نور، گاهی که فکر می کنیم چشمه ی ستاره سازی در هنر این سرزمین خشکیده، نام شما مثال نقض است، فقط نام شما.

پی نوشت: این متن (همایون شجریان) قبل تر در همین ستون منتشر شده بود.


کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • به بچه‌هایتان نودل ندهید!
  • بازسازی اساسی پاسگاه‌های پلیس راه استان بوشهر
  • ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
  • ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
  • مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
  • رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
  • پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
  • حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
  • محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • .: افسری حدود 17 ساعت قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 21 ساعت قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 4 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 4 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 6 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 6 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 7 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 9 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 10 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 11 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...