كمك كن تو را دوباره به دنيا بياورم!

آثاري از فرشته محمدشاهي

شعرهايي از احمد فريدمند

به پيشنهاد و كوشش رايحه مظفريان

ناشر: انتشارات تخت جمشيد ـ شيراز

نوبت چاپ: اول ـ 1391

«كمك كن تو را دوباره به دنيا بياورم!» عنوان كتابي است كه تصوير تنديس هاي فرشته محمدشاهي ـ شاعر و مجسمه ساز ـ و شعرهاي احمد فريدمند (الف ـ روز)، شاعر دشتستاني، را در خود جاي داده است. تنديس هاي محمدشاهي از فلزات دور ريز ساخته شده و در كنار هر تنديس، شعري از الف ـ روز آمده است. فريدمند در مقدمه ي كتاب مذكور مي نويسد: «همه ي اين شعرها را تنها و تنها به عنوان «يك برداشت»، «يك تلقي»، «يك تاويل» به بضاعت اندك خود تنظيم كرده ام. اين كه مي گويم تنظيم، براي اين است كه معدودي از شعرها پيش از اين در كتاب هاي ديگري از من (الف ـ روز) چاپ شده است. شايد لازم به ذكر نباشد كه بينندگان اين آثار حجمي مجازند همان گونه كه دوست دارند آن ها را ببينند و بررسي و نقد نمايند. اميدوارم شعرهاي همراه تابلوها نه تنها ديد خواننده و بيننده را معطل نگاه ندارند، بلكه مقداري هم گسترش دهند.

نكته ي آخر اين كه شاعر اين مجموعه، گاه با پيكره ها «هم ذات پنداري»، گاه «مناظره»، گاه «مرافعه» و گاه حتا «مدافعه» داشته؛ به جد و به طنز».

نگرش شاعرانه ي الف ـ روز به يكي از تنديس هاي اين مجموعه:

هاي دام داران اين حوالي دور دست!

شما، پسر بچه يي نديديد دنبال پروانه يي

از رنگين كمان باران

رفته باشد بالا؟

ـ نه نديديم!

آي باغ داران، آب ياران!

شما، كودكي نديديد در اين مسير

بر خلاف جريان آب

رفته باشد بالا؟

ـ نه، نديديم!

راست است، شما كه اين همه غرقيد در كسب و كارتان

چگونه مي توانستيد

موجودي به آن كوچكي را ببينيد!

*

ـ البته ما پسر بچه يي ديديم با دو چوب اسكي

دنبال شاهپرك خال ـ مخالي

كه لاي اين گندمزار مي دويد

تا سرانجام بالا رفت از آن پل چوبي و

در برف سرنوشتش

ناپديد شد

ناگاه! /ا