کد خبر: 85541 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 20 مهر 1396 - 12:19
ميم مثل مجمع، نون مثل نماينده، ب مثل بوشهر!

اتحاد خبر: چند وقت پيش خبري در فضاي مجازی پيچيد كه مجمع نمايندگان استان به دليل عدم توافق بر روي يک گزينه براي رياست مجمع، سرانجام مجبور به قرعه كشي ـ آن هم از نوع شير يا خط !!!‌- شده اند. شيرين تر اينكه جمع نمايندگان استان بوشهر، بيش از چهار نفر نيستند و ابتدايي ترين و پيش دبستاني ترين حالت ممكن اين است كه توافق كنند طي دوره چهار ساله وكالت شان ، هر سال يكي شان قبای رياست بپوشد ...

اتحاد خبر-قدرت مظاهری: حالا كه ديگر آب ها از آسياب افتاده ، سر و صداها خوابيده و استاندار محترم بوشهر هم - خوب يا بد - انتخاب شده، نگاهي كوتاه و گذرا به وقايع اين چند روزه و تامل در برخي جريانات و اتفاقات ِ  پيش آمده، مي تواند نشانگر وزن و ميزان اعتبار يك استان در سطح كشور باشد.
يک ... بچه كه بوديم، تمام روزهاي تابستان مان در رودخانه ای مي گذشت كه سبز و پر از آب، از مجاورت روستايمان عبور می كرد. صبح علي الطلوع كه از خانه بيرون مي زديم، ديگر تا نزديكي هاي غروب در روستا پيدايمان نمي شد. آدم بزرگ ها هم از اينكه خواب بعدازظهر تابستان شان را به هم نمي زديم، مانع مان نمي شدند. حوالي رودخانه اي كه روزمان را در آن به شب مي رسانديم، پر بود از باغستان هاي نخل و باغ هاي ليمو و سيب و انجير و انگور كه پس از خستگي مفرط شنا در رودخانه، ماواي بسيار خوبي براي رفع خستگي و صد البته سفره مصفايي براي شكم هاي گرسنه كودكانه مان بود. توي عالم بچگی، اسم اين كارمان را هم گذاشته بوديم " ليمو دزدي". در واقع دزدي اي در كار نبود. وارد باغ ها كه مي شديم، بي آن كه سنگي به درختي بزنيم و يا شاخه اي را بتكانيم، فقط و فقط به ميوه هاي زير درخت كه در اثر باد كنده شده و سقوط كرده بودند، بسنده كرده و شكم هامان را سير مي كرديم. با آن كه روي هم رفته دسته اي ده دوازده نفره محسوب مي شديم، اما كسي سر خود وارد باغ نمي شد. كسي به نام " امرو " را كه از همه مان يغورتر و قلچماق تر بود، به عنوان سردسته انتخاب كرده بوديم و هر باغي را كه او نشان مي كرد، هدف قرار مي داديم. به دليل شخصيت جسور و نترس " امرو "، تا سال هاي بسياري از كودكي كه در ذهنم مانده، هميشه خودش سردسته گروه كوچك كودكانه مان بود و هيچ كدام مان اعتراضي به رياستش نداشتيم !


دو ... چند وقت پيش يكي از بستگان مجردمان با هزار سلام و صلوات و امر و نهي و سفارش و توصيه و پند و اندرز بالاخره تصميم به ازدواج گرفت! چند روزي از محل كارش مرخصي گرفت و تنهاي تنها به مسافرت رفت تا در خلوت و آرامش ذهن، كانديداهاي ذهني اش را انتخاب كرده و آنها را به خانواده معرفي كند. پس از بازگشت از سفر چند روزه، ليست هفت نفره اي از دختران فاميل و چند دختر غريبه را ارائه نموده و اولويت هايش را بر اساس ميزان علاقه اش به دختران مذكور تشريح كرد . ليست هفت نفره بر اساس شخصيت دختران و ميزان تمايل و ذائقه آقا داماد از بالا به پايين مرتب شده بود!

سه ... به كرات و بارها و بارها، استيضاح يک وزير توسط جمعي از نمايندگان مجلس در رسانه هاي مكتوب، راديو و تلويزيون و فضاي مجازي خبرساز شده است. اين نمايندگان كه تصميم گيرندگان اصلي مجلس و در واقع لابي هاي بزرگ قدرت در پارلمان بوده و نمايندگان ِ حوزه هاي پرجمعيت كشور و كلانشهرها به شمار مي روند، گاهي حتي تا سوال از رئيس جمهور و يا استيضاح وي هم پيش رفته و مي روند. دليل شان هم سياستگذاري غلط وزير يا كابينه و آسيب آن سياست در قبال حوزه انتخابيه شان است. يعني يک يا چند نماينده يا مجمعي از نمايندگان يک حوزه يا استان كه منافع موكلان خود را در خطر مي بينند، با حربه استيضاح به سراغ بالاترين مقام مسئول دولتي رفته و از حق و حقوق موكلان شان صيانت مي كنند.

 

****

 

يک . يک ... چند وقت پيش خبري در فضای مجازي پيچيد كه مجمع نمايندگان استان به دليل عدم توافق بر روي يک گزينه براي رياست مجمع، سرانجام مجبور به قرعه كشي ـ آن هم از نوع شير يا خط !!!‌- شده اند . شيرين تر اينكه جمع نمايندگان استان بوشهر، بيش از چهار نفر نيستند و ابتدايي ترين و پيش دبستاني ترين حالت ممكن اين است كه توافق كنند طي دوره چهار ساله وكالت شان، هر سال يكي شان قباي رياست بپوشد. مي خواهم بگويم ما با ذهن كودكانه و بچه گانه مان براي چيزي شبيه " ليمو دزدي " هم، قوي ترين آدم را انتخاب مي كرديم اما نمايندگان مان ... بگذريم!


دو . دو ... اخيرا و طي جريانات انتخاب استاندار براي استان، ليستي از سوي مجمع نمايندگان استان بوشهر خطاب به وزير كشور رسانه اي شد كه پيش و بيش از آن كه حواشي آن حلاوتي ايجاد كند، طريقه ارائه  و اولويت افراد معرفي شده به وزير كشور ، جالب و بامزه به نظر مي رسيد.
نمايندگان محترم استان با همه اهن و تلپ و بزن و بكوب شان، حتي اين جسارت را نداشته اند كه اولويت هاي افراد معرفي شده را بر اساس ميزان توانمندي و وزانت سياسي - اجتماعي شان به وزير يادآور شوند . تاكيد نامه و ذكر اينكه اولويت افراد معرفي شده صرفا بر اساس " حروف الفبا " است، درد جانكاهي است كه فقط آنان كه مي دانند، سوزش دردش را احساس مي كنند.
خواستم بگويم اين آشنای ما كه هفت دختر را كانديداي همسر آينده اش كرده و اولويت آنها را بر اساس ميزان علاقه اش به آنها ابراز نموده است، به مراتب از وكلاي استان كه داعيه هوشمندي شان گوش فلک را كر كرده است، باهوش تر و سزاوارتر است.


سه . سه ... به ديدار يكي از دوستان و همكارانم در يكي از پالايشگاه هاي مجتمع گاز رفته بودم. نشسته بوديم و از اوضاع و احوال روزگار صحبت مي كرديم. دوستم تازه از جلسه انتخاب نفرات تازه كار يک پيمان خدماتي به اتاق برگشته بود و داشت ليست نفرات انتخابي را وارد سيستم مي كرد. همه آدم هاي انتخابي ليست، براي كارهاي خدماتي نظير آبدارچي، نظافتچي، باغبان، رنگ كار و قس علي هذا دعوت به كار شده بودند. دوستم در حال درج اسامي بود كه گوشي اش زنگ خورد. گوشي را برداشته و پس از سلام و احوالپرسي كوتاهي، شروع به جبهه گيري در مقابل مخاطبش كرد. ظاهرا فرد تماس گيرنده تقاضاي گنجاندن فردي در ليست آبدارچي ها را داشت اما دوست من به دليل تكميل ظرفيت پيمان، نمي توانست خواسته او را اجابت كند. پس از لحظاتي مكالمه شان تندتر و آتشين تر شده و مخاطب كه نمي دانستم كيست، همكار مرا به گزارش تمرد به مدير عامل شركت تهديد نمود. آقاي همكار اما با استواري و مقاومتي ستودني، از مخاطبش مي خواست كه به جاي تهديد وي به گزارش تمردش به مدير عامل، گزارش وي را به وزير نفت بدهد. بعد هم با عصبانيت گوشی اش را قطع كرده و مكالمه اش را با وي پايان داد.
شايد گفتنش زياد جالب و زيبنده نباشد كه بگويم متاسفانه مخاطب همكار من، يكي از نمايندگان استان در مجلس شوراي اسلامي بود. نماينده ای كه به جاي افزايش توانمندي اش در پارلمان و تبديل شدن به وزنه اي كه كابينه از او حساب ببرد، به دنبال تهديد يک كارمند براي مهره چيني يك آبدارچي است.

..........

پ.ن: پس از تنظيم اين سطور، شاهنامه را برمي دارم و تورقي مي كنم . بدون علت نگاهم مي لغزد روي اين بيت كه:
به يزدان كه گر ما خرد داشتيم ... كجا اين سرانجام بد داشتيم !!!

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/85541