بابای ما از ایرانی‌الاصل‌های اصیل مملکت است و معتقد است همه موفقیت‌های دنیا را اولین‌بار ما ایرانی‌ها انجام داده‌ایم، منتها به دلیل تواضع بسیاری که داریم و برای اینکه ریا نشود، دادیم دیگران استفاده کنند یا در بدترین حالت از ما دزدیده‌اند. مثلا بابای ما معتقد است یک دلیل این چیزهای حقوق‌بشری این است که این مسائل هنوز برای خارجی‌ها جذاب است و جدیش می‌گیرند در‌حالی‌که کوروش ما چندهزارسال پیش منشورش را نوشته، آن هم وقتی که بشر هنوز آدم محسوب نمی‌شد، چه برسد به اینکه حقوق هم داشته باشد. در نتیجه، طبیعی است که خارجی‌ها هی حقوق بشر، حقوق بشر کنند؛ چون برايشان جدید است درحالی‌که ما چون این بحث‌ها را کهنه کرده‌ایم، اصلا کاری باهاش نداریم.

 

یا وقتی یک نفر که به‌هرحال یک‌طوری یک‌ربطی به ایران داشته باشد برود روسیه یا آمریکا و با سفینه آنها برود فضا، بابای ما می‌گوید ببین این ایرانی‌ها‌رو... اگه نباشن ناسا فلجه. یا حتی وقتی اصغر فرهادی هم رفت چهارتا جایزه مهم خارجی گرفت، بابای ما گفت ایرانی‌ها سینمای جهان رو زنده کردند. ما هم با یک همچین تصوری دیروز داشتیم خبرها را می‌خواندیم که این خبر را دیدیم: «یک مرد ۴۸ ساله ایرانی‌الاصل– در انگلیس – که در تلاش بود تا با یک پسربچه زیر ۱۶ سال قرار بگذارد، به‌عنوان پدوفیل دستگیر شد. حسینی از شهر خود در یورکشایر با قطار حدود صدمایل را طی کرده و به محل ملاقات آمده بود». ما هم سریع زنگ زدیم به بابامان که پدر یک افتخار به افتخارهای ما اضافه شد؛ آیا باید عکس پروفایل فیس‌بوک و تلگرام خود را به عکس این دلاور ۴۸ساله ایرانی تغییر دهیم؟

 

بابای ما شاکی شد و گفت هیس... ، پسر خیلی‌وقت‌ها باید زیرسبیلی رد کنی. حالا یک نفر یک کاری کرده.ما گفتیم: خب آن‌دفعه یک دیپلمات در زمان آقای احمدی‌نژاد در یک استخر در برزیل دچار اختلاف فرهنگی شد... .

بابای ما گفت: نه. تو واقعا مسئله داری و داری آبروی ایران و ایرانی را می‌‌بری. پسر مگر می‌شود یک‌نفر ایرانی‌ها را مسخره کند؟ حالا مثلا شیشه‌بالابر پراید کار کند معنیش این است که پراید به درد نمی‌خورد؟