کد خبر: 80951 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 07 مرداد 1396 - 09:48
مفاهیم بی سوادی در گذشته و دنیای امروز

اتحادخبر- اميد يحيايى: قطعأ همه ما با واژه چندان ناخوشايند بى سوادى آشنا هستيم. واژه اى كه با گذر زمان مفهومش تغيير كرده است. آنچه از مفهوم ابتدایی واژه بی سوادی در ذهن متبادر میگردد، نیاموختن دانشِ کتابت است، یعنی نداشتن علم نوشتن که همان معنای لغوی بی سوادی را متجلّی میکند. ولی آیا امروزه بی سوادی همان معنای پیشین خود را می‌دهد؟...

اميد يحيايى:


قطعأ همه ما با واژه چندان ناخوشايند بى سوادى آشنا هستيم. واژه اى كه با گذر زمان مفهومش تغيير كرده است. آنچه از مفهوم ابتدایی واژه بی سوادی در ذهن متبادر میگردد، نیاموختن دانشِ کتابت است، یعنی نداشتن علم نوشتن که همان معنای لغوی بی سوادی را متجلّی میکند. ولی آیا امروزه بی سوادی همان معنای پیشین خود را می‌دهد؟


آنچه که امروزه از مفهوم بی سوادی برداشت می شود، نه تنها معنای ابتدایی آن نیست که معنا و مفهوم جدیدی از بی سوادی را نمایان می‌کند. جهت بررسی و درک بهتر این موضوع، معناى بی سوادی را در مفهوم گذشته و امروزی آن مقایسه می کنیم؛ در گذشته ممکن بود برای بشر کهن همه شرایط و امکانات تحصیل و سواد آموزی فراهم نشود و با توجه به محدودیت علم و نوع مشاغل افرادی که در آن زمان می زیسته اند، بی سوادی رایج تر بوده و  به همين دليل معنا و مفهوم زشتی نداشته است. به عنوان مثال؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز بی سواد بود که در درجه اول قرآن کریم در آیات ١٥٧ و ١٥٨ سوره مبارکه اعراف مؤید این ادعاست، چون ایشان را با صفت «النبی الأمی» توصیف نموده است و در درجه دوم مورّخان مسلمان و حتی غیر مسلمان بر بی سوادی پیامبر عظیم الشأن اسلام تأکید کرده اند و بی سوادی ایشان را پیش از مبعث اطلاق کرده اند. به عنوان نمونه ویل دورانت در جلد چهارم تاریخ تمدن صفحه ٢٠٧ می نویسد: «ظاهراً هيچ كس در اين فكر نبود كه وى [رسول اكرم (صلى الله عليه وآله)] را نوشتن و خواندن آموزد... معلوم نيست كه محمد (صلى الله عليه وآله) شخصاً چيزى نوشته باشد. پس از نيل به مقام پيامبرى، كاتب مخصوص داشت؛ معذلك، معروف ترين و بليغ ترين كتاب زبان عربى، به زبان وى جارى شد و دقايق امور را بهتر از مردم تعليم ديده، مى شناخت».


البته همانگونه که گفته شد در آن زمان بی سوادی زشت نبود فقط اگر افرادی سواد کتابت داشتند، به نوعی نمایان تر از بقیه بودند ولی با این شرح همواره در طول تاریخ زاهدان و عارفانی بوده اند که توان تشخیص حق از باطل را داشته و از سرچشمه حکمت الهی ارتزاق می کرده اند، اگرچه سواد متعارف را نداشته اند و وجه افتراق ایشان با افراد عادی، داشتن ایمان، اخلاق و تواضع بوده است. پيامبر اسلام با آن كه امّى بود، به چنان مقامى دست يافت كه توانست طرف خطاب مستقيم خداوند قرار گرفته، از طريق وحى، به حقيقت واصل گردد و كتابى بى مانند، همچون قرآن را براى بشر، به ارمغان آورد و معلم آدميان شود؛ آن گونه كه خداوند سيمايش را ترسيم مى كند؛ «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ» (سوره مبارکه جمعه، آيه ٢) «اوست آن كس كه در ميان بى سوادان، فرستاده اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و (آنان) قطعاً پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند».


پيامبر امّى با گسترش فرهنگ قرآن، تمدّنى عظيم را بر بنياد آن استوار ساخت و آموزگار بزرگ انسان ها گرديد.


نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه، مسئله آموز صد مدرّس شد

اُمّى بودن پيامبر سبب شد كه ارمغان و حكمت او اعجاب همگان را برانگيزاند. هدف قرآن از تأكيد بر عدم خواندن و نوشتن، اثبات نبوت و الهى بودن آيات قرآن است.
علامه طباطبايى در ذيل آيه ٤٨ سوره مبارکه عنكبوت توضيح مى دهد كه اگر چنان بود که پيامبر خواندن و نوشتن مى دانست، باطل انديشان در قرآن ترديد روا مى داشتند؛ اما از آن جا كه پيامبر خواندن و نوشتن نمى دانست و آنان او را بر همين وضع و حال مى شناختند، جاى شك و ترديدى براى آنان باقى نمى نماند (طباطبايى، الميزان، جلد ١٦، صفحه ١٤٤). استاد مطهرى نيز به همين مطلب اشاره كرده است (مجموعه آثار، جلد ٣، صفحات ٢٠٥ و ٢٠٦)
علم و دانش و سواد آموزی در دین اسلام چنان اهمیتی یافت که در قرآن کریم به ابزار دانش توجه ویژه شد، چنانکه در آیه ٦٨ سوره مبارکه قلم خداوند به آن سوگند یاد کرده است: «ن والقلم و ما یسطرون» نون، سوگند به قلم و آنچه می نویسد.


به نظر نگارنده بی سوادی در معنای لغوی و کهن خود، زشت نیست، چون ممکن بود در گذشته برای فرد در طول دوران زندگی اش شرایط تحصیل و سواد آموزی فراهم نشود! بلکه بی سوادی در معنای اصطلاحی و امروزی آن زشت است چون امروزه که شرایط تحصیل مهیاست، بی سوادی یعنی فردی که تحصیل کرده، علم آموخته، سواد آموزی کرده ولی از سوادش بهره نمی برد.

 
امروزه که با پیشرفت علم و تکنولوژی و تنوع رشته های مختلف دانشگاهی حتی مردم کشورهای کمتر توسعه یافته نیز توان تحصیل دارند، سواد به عنوان موضوعی عام و فراگیر قلمداد شده و سطح سواد در جوامع بشری بالا رفته است. لذا کمتر کسی وجود دارد که سواد خواندن و نوشتن نداند و معنای لغوی بی سوادی مستقيمأ بر او بار شود. با این حال آنچه که در قرن بیست و یکم بر بی سوادی اطلاق می‌شود؛ خامی، تاریک اندیشی و عدم توانایی درک افراد با سوادی است که نمی توانند آموخته های خود را عملی کنند و از سوادشان بهره برند.

سال ١٣٨٦ یعنی حدود ١٠ سال پیش، ابتدای دوران آموزش نظامی که به پادگانی در مرزن آباد چالوس رفته بودم، روزی فرمانده گردان آموزشی همه فراگیران را جلوی مقر گردان جمع کرد و با آن ژست قاطع و فرمانده گونه اش گفت: مواردی را که می گویم یادداشت کنید و بعد از مراجعت از مرخصی همراه خود بیاورید. ولی در کمال تعجب وی، کسی خودکار همراهش نبود و این مسأله برای ما عادی بود، چون ما به گذاشتن خودکار در جیب عادت نداشتیم. شاید از جمع گردان آموزشی ٦٠٠ نفری، تنها چند نفر که تعدادشان زیر ١٠ نفر می رسید، خودکار در جیب داشتند. آنجا بود که فرمانده خشمگین شد و گفت یعنی بقیه بی سوادند که خودکار ندارند؟ سکوتی تلخ فضای گردان را فرا گرفت. سپس فرمانده به آرامی و با خونسردی گفت: فرد با سواد باید بتواند از سوادش استفاده کند و قلم وسیله ای برای استفاده از علم و سواد است. دیدم سخن فرمانده در من اثر کرد و آنجا بود که به بی سوادی مآبی ام خندیدم و از آن روز تصمیم گرفتم همیشه خودکاری همراهم داشته باشم.

امروزه بی سوادی آموزش نیافتگی نیست بلکه خامی و عدم توانایی درک است. زیرا تحصیلات به تنهایی شعور کلام با مخاطب را نمی سازد. در کنار تحصیل و سواد باید مؤلفه هایی چون ایمان، اخلاق و تواضع باشد و هیچکس از این قاعده مستثنی نیست!/ص

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/80951