کد خبر: 80591 ، سرويس: مقاله
تاريخ انتشار: 29 تير 1396 - 11:28
رابطه حقوقی حاکمیت و مشروعیت

اتحاد خبر-پیمان رحیمی قره میرشاملو:اقتدار و چیرگی ، جوهرحاکمیت است و نهادی که قدرت را در دست دارد نهاد دولت است . اگر دولت در عمل نتواند قدرت را در دست گیرد و بر دیگران چیره شود از اقتدار و حاکمیت بر خوردار نبوده و نباید آن را دولت نامید . از نظر حقوقی، دولت به معنای خاص آن به قوه ی مجریه اطلاق می گردد. حکومت به همین مفهوم در مقابل حاکمیت برمی گردد و دلالت بر معنای خاص دولت ...

پیمان رحیمی قره میرشاملو

اقتدار و چیرگی ، جوهرحاکمیت است و نهادی که قدرت را در دست دارد نهاد دولت است . اگر دولت در عمل نتواند قدرت را در دست گیرد و بر دیگران چیره شود از اقتدار و حاکمیت بر خوردار نبوده و نباید آن را دولت نامید .
از نظر حقوقی، دولت به معنای خاص آن به قوه ی مجریه اطلاق می گردد. حکومت به همین مفهوم در مقابل حاکمیت برمی گردد و دلالت بر معنای خاص دولت می باشد. بر این مبنا در ماده ی یک قانون استخدام کشوری مصوب سال 1345، مواد 2 تا 5 قانون محاسبات عمومی مصوب سال 1366 و مواد یک تا پنج قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال 1387، دولت در مفهوم خاص تعریف می گردد و آن عبارت است از دستگاه های اجرایی یا سازمان های اداری مرکزی زیر نظر قوه ی مجریه که شامل کلیه ی وزارت خانه ها، موسسات دولتی، موسسات یا نهادهای عمومی غیر دولتی و شرکت های دولتی می باشند.
اما دولت به معنای عام کلمه ، شامل همه ی قوای عمومی و دستگاه های حاکمیتی می باشد . در مفهوم عام دولت ،  حاکمیت یکی از ویژگی های اصلی دولت است و مفهوم آن این است که هیچ قدرتی برتر از قدرت دولت ها وجود ندارد.
 سخن نهایی و آخرین را دولت می گوید ، تصمیم او برتر از دیگران است و هیچ قاعده ای نمی تواند اراده حکومت را محدود کند . عالی ترین اقتدار در دولت است که ممکن است در یک فرد (پادشاه – رهبر – رئیس جمهور) و یا در مجمعی از افراد (پارلمان) تجلی یابد . این سلطه نهایی که منبع صلاحیت را در درون خود دارد ، در اصطلاح حاکمیت نامیده می شود .
اما سوالی که پیش می آید این است که : آیا داشتن قدرت برای تشکیل دولت (به معنای عام ) کافی است ؟ یا دولت باید مشروعیت هم داشته باشد.؟
 قدرت دولت اگر بر مبنای مذهب ، اخلاق یا ملیت باشد حاکمیت دولت را توجیه می کند و گرنه آن دولت از مشروعیت لازم جهت حاکمیت برخوردار نخواهد بود .
نظریه های مختلفی پیرامون حاکمیت و قدرت دولت وجود دارد ؛
1- دولت ، خود منبع قدرت و حاکمیت است :  در یک نظریه منسوخ شده ، دولت ، خود منبع قدرت و حاکمیت است و از هیچ نیروی آسمانی یا زمینی دیگری غیر از خود فرمان نمی برد . این نوع قدرت ها از آن حکومت های استبدادی و دیکتاتوری می باشد که خودسری ها و جنایات خودکامگان تاریخ آن را رقم زده  و عاری از مشروعیت می باشند . در این نوع حکومت ها ، شیفتگی در برابر قدرت ، همچون شیفتگی پروانه در برابر شمع  خطرناک است .
2- قدرت و حاکمیت از آن ملت است :  طرفداران لیبرالیسم یا آزادی خواهی بر این باورند که حاکمیت  از آن ملت است و دولت ، به عنوان کارگزار و نماینده ، از آن بهره مند می شود . آنان آزادی شخصی را مهم‌ترین هدف سیاسی می‌دانند و بر حقوق افراد و برابری فرصت ها تأکید دارند .
آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن قدرت دولت‌ها، حاکمیت قانون و یک سیستم شفاف دولتی از جمله مواردی است که در این نوع حکومت بر آنها تاکید می شود . آنان همچنین از انتخابات آزاد و عادلانه و حقوق یکسان همه شهروندان توسط قانون، حمایت می‌کنند .
3- حاکمیت از آن خداوند است : دولت های مذهبی حاکمیت را از آن خداوند می دانند که به ملت واگذار شده است چنانچه در اصل 56 قانون اساسی می خوانیم : حاکمیت مطلق بر جهان و انسان  از آن خدا خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خدا داد را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال می کند .
پس در هرد نظر حاکمیت به ملت برمی گردد و دولت عامل اجرایی آن است و نمی تواند روبروی ملت قرار بگیرد و مصالح عموم را زیر پا نهد .
در حکومت اسلامی ، حاکم ، خدا و قانون اوست و شخص پیامبر نیز به دستور خداوند مامور اجرای قانون الهی است .
خداوند در قران کریم(سوره نسا آیه 105) می فرماید : إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنينَ خَصيماً
دراین آیه شریفه خداوند سبحان خطاب به پیامبر می فرماید : تو مبعوث شده ای تا در بین مردم حکومت کنی ؛ ولی نه به میل خود ، بلکه به آنچه خداوند از طریق وحی به تو نشان داده است .
بنابراین در حکومت اسلامی نیز ، حاکمیت  از آن دین و مکتب است نه از آن اشخاص ؛ حتی اگر آن شخص ، خود پیامبر یا معصوم باشد .
در هر حال حکومت از هر نوعی که باشد ؛ چه در حکومت های لیبرالی که حاکمیت را از آن ملت می دانند و چه حکومت های دینی که حاکمیت از آن خداوند می باشد ، حاکمیت و مشروعیت مکمل هم هستند . حاکمیت در صورتی مشروعیت دارد که  لجام پذیرد و مطلق باقی نماند تا بتوان در برابر آن مقاومت کرد .

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/80591