امروز: جمعه 31 فروردين 1403
- روز سعدی و نکتهای نغز از گلستانش
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- نقدی بر مجموعه داستان " خینجوشون " اثر مختار فیاض
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
اتحادخبر: تاجر بینالمللی فرش که طی سالها در جستوجوی آرامش و خوشبختی با سه زن ازدواج کرده، اما هر بار با شکست و تلخکامی تن به جدایی داده بود، در رؤیای شیرین زندگی، با چهارمین زن آشنا شد و با او پیوند زناشویی بست، اما این زن هم با ترک خانه و زندگی مشترک، مهریه 100 میلیون تومانیاش را به اجرا گذاشت و پس از ممنوع الخروج کردن شوهرش او را با ماجراهای دیگری روبهرو کرد.
اتحادخبر: تاجر بینالمللی فرش که طی سالها در جستوجوی آرامش و خوشبختی با سه زن ازدواج کرده، اما هر بار با شکست و تلخکامی تن به جدایی داده بود، در رؤیای شیرین زندگی، با چهارمین زن آشنا شد و با او پیوند زناشویی بست، اما این زن هم با ترک خانه و زندگی مشترک، مهریه 100 میلیون تومانیاش را به اجرا گذاشت و پس از ممنوع الخروج کردن شوهرش او را با ماجراهای دیگری روبهرو کرد.
به گزارش روزنامه ایران؛ اوایل اردیبهشت امسال، «ناصر» با شکایت همسر چهارمش به شعبه 244 دادگاه خانواده احضار شد. او که در راهروی مجتمع قضایی صدر نشسته بود، مـی گفت: در 65 سالگی نه حال و حوصله آمدن به دادگاه را دارم و نه علاقهای به ازدواج با یک زن دیگر: «دلم میخواست آخر عمرم را در وطن بگذرانم و سرم را به یک زندگی آرام گرم کنم، اما افسوس که کتاب تقدیر هر بار ورق تازهای برایم باز کرده بود.»
ناصر با اشاره به گذشتههایش ادامه داد: «از نوجوانی با بافت و تعمیر فرش که پیشه اجدادم بود، آشنا بودم. 48 سال پیش از روستا به تهران آمدم و در یک فرش فروشی بزرگ مشغول به کار شدم؛ مدتی بعد آوازه مهارتم پیچید و یک تاجر فرش با وعده زندگی بهتر مرا با خودش به یونان برد. من که هنوز فارسی را خوب یاد نگرفته بودم، ناچار شدم زبان یونانی هم یاد بگیرم و همزمان غم غربت را نیز تحمل کنم. اما خوابیدن در مغازه فرش فروشی و سختیهای زیاد از من فرد موفقی ساخت تا چند سال بعد بتوانم یک مغازه کوچک فرش فروشی در شهر آتن باز کنم.
سرانجام بعد از چند سال تلاش به تاجری بزرگ تبدیل شدم. 30 ساله که بودم تصمیم گرفتم ازدواج کنم و بدین ترتیب با دختری از یک خانواده اصیل ایرانی زندگی مشترکم را شروع کردم. در 5 سال نخست زندگی عاشقانه ما با روزهای خوش، سفرهای متعدد و تولد دو دختر زیبایمان ادامه داشت تا اینکه همسرم به بیماری نادری مبتلا شد. بعد از آن تا 10 سال درگیر درمان او و بزرگ کردن دخترهایم بودم. همواره آرزو میکردم پسری داشته باشم تا ادامه دهنده شغل خانوادگی و وارثم باشد، اما با وجود بیماری همسرم رسیدن به این آرزو محال بود...
در آن سالها فشار کار، بیماری همسر و رسیدگی به بچهها حسابی آشفتهام کرده بود تا اینکه سرانجام همسرم درگذشت و ناچار شدم با کمک پرستار دو دخترم را بزرگ کنم. اما بعد از مهاجرت دخترانم به امریکا دوباره تنها شدم و در آستانه 50 سالگی تصمیم به ازدواج گرفتم. بعد از آن یکی از کارکنان فرش فروشی خواهر45 ساله مطلقهاش را به من معرفی کرد و بعد از چند تماس تلفنی و دیدار در تهران نام دومین همسرم در شناسنامهام ثبت شد. نخستین شرط من با همسر جدیدم بچه دار نشدن بود، چرا که از بچه هایم دلخور بودم و از طرفی احساس میکردم در آن سن و سال بچه دار شدن برایم ناخوشایند است. اما همسر دومم آنقدر به من محبت کرد و در کار تجارت کمک حالم بود که سرانجام راضی شدم فقط یک بار بچه دار شویم. با این حال خدا به ما دختر و پسری دوقلو عطا کرد.
به این ترتیب به آرزوی داشتن فرزند پسر رسیده بودم، اما مشکلاتم با همسر دومم از همانجا شروع شد. همسرم پایش را در یک کفش کرده بود که باید نیمی از املاک را به نام او و بچهها کنم تا بعد از مرگم دخترهای همسر اولم ادعایی نداشته باشند، اما یک سال بعد از آنکه ویلای خارج و فرش فروشی شهر آتن را به نام بچه هایمان و خانه تهران را به نام همسرم سند زدم، او بنای ناسازگاری گذاشت و توانست حکم طلاق دریافت کند و بلافاصله هم با یک مرد یونانی ازدواج کرد. بعد از این ماجرا دچار افسردگی شدم و به تهران آمدم. چند سال در ویلای لواسان ماندم و به مصرف داروهای آرامبخش رو آوردم.»
در همان دو سه سال بود که پای سومین زن به زندگی ناصر باز شد. دخترخالهاش از جوانی عاشق او بود، اما سرنوشت راهشان را از هم جدا کرده بود و در حالی که از همسرانشان طلاق گرفته بودند، با هم ملاقات کردند. ناصر میگفت: «هیچ علاقهای به دخترخالهام نداشتم، اما برای فرار از غصههای گذشتهام راضی شدم با او ازدواج کنم. تنها شرطم اقامت در تهران بود که دخترخالهام پذیرفت، اما او زنی بود که به کارهای مردانه مثل باغبانی و تعمیرات ساختمانی علاقه داشت. این موضوع باعث رنجش من شد و به این نتیجه رسیدم که دخترخاله، زن ایده آل من نیست. برای همین مهریه و حقوق دخترخالهام را دادم و بعد از جدایی بار دیگر به یونان رفتم تا دیگر او را نبینم. بازگشت دوبارهام به آتن با رونق کارم همراه بود و من توانستم با اعتبار گذشتهام یک مغازه جدید باز کنم و به وضعیت مالی خود سروسامانی دهم. دو سال بعد وقتی به تهران بازگشتم به خواهر و برادرانم سپردم تا زن میانسالی که بچه نخواهد یا به دنبال باغبانی و اقامت نباشد را به من معرفی کنند. درست سه سال پیش بود که «فریبا» به عنوان همسر چهارم وارد زندگیام شد.
فریبا زنی بود 55 ساله که از همسر معتادش جدا شده و با دختر پشت کنکوریاش زندگی میکرد. بعد از دیدار با آنها و چند میهمانی خانوادگی، برای چهارمین بار پای سفره عقد نشستم. همسر جدیدم زنی خانهدار و منظم بود و به من آنقدر خوب رسیدگی میکرد که در عرض شش ماه چاقتر شدم و چند کیلو اضافه وزن پیدا کردم. اما یکی از اختلافات میان ما تنبلی و خوشگذرانیهای دختر فریبا بود که فقط پول خرج میکرد و همدمش یک «ایگوآنا» بود. فریبا هم که کار فروش لباس را کنار گذاشته بود، ولخرجیهایش را شروع کرد و در یک سال میلیونها تومان بدهی بالا آورد. با این حال بدهیهایش را با کمال میل پرداخت کردم و حتی به پیشنهاد فریبا بابت مهریهاش یک چک 40 میلیونی و یک چک 60 میلیونی دادم تا برای دختر بزرگ و دامادش خانه بخرد، ولی یک ماه بعد معلوم شد از خانه خبری نیست و مادر و دختر خودروی پرایدشان را با یک خودروی خارجی عوض کردهاند.
اما مشکل اصلی از روزی آغاز شد که به حضور خانواده فریبا اعتراض کردم چون باعث برهم زدن آرامش زندگیمان شده بودند. همین موضوع باعث شد دختر بزرگ فریبا دعوای مفصلی راه بیندازد؛ چند ماه بعد هم که مشغول جمع کردن فرشهای خانه برای فرستادن به قالیشویی بودم متوجه دستنوشتههای عجیب و غریبی شدم که توسط رمالان تهیه شده و دختر فریبا زیر فرشها پنهان کرده بود تا زندگی مشترک من و مادرش به هم بخورد. این ماجرا چند روز بعد پیچیدهتر شد و مشاجره سختی میان من و فریبا و بچههایش درگرفت تا جایی که فریبا خانه را ترک کرد، مهریهاش را از طریق دادگاه به اجرا گذاشت و توانست با ادعای نپرداختن مهریه من را ممنوع الخروج کند...»
مرتبط:
» آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی [حدود 3 روز قبل]
» کوکو سبزی را این بار متفاوت درست کن و لذت ببر! [5 ماه قبل]
» آزمون «مورینیو» را نجات داد / کامبک رم با درخشش سردار [4 ماه قبل]
» تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن ! [1 روز قبل]
» اس ام اس دعا کردن و آرزو کردن برای دوستان [بيش از 4 سال قبل]
» بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر [1 روز قبل]
نظرات کاربران
تازه ترین خبرها
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- شبکه اسرائیلی از زبان نتانیاهو: به دنبال جنگ با ایران نیستیم! / ماموریتهای مهمتری در جبهه غزه و لبنان داریم
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
- بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر
- معماری شهر آفتاب بوشهر متناسب با نمای بومی اجرا میشود
- رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
- مشکلات اراضی مردم در استان بوشهر برطرف شود
- بیش از ۲ هزار عملیات سازمان آتشنشانی شهرداری بوشهر انجام شد
- مسؤولان قضائی شهرستان کنگان در حل مشکلات اهتمام ورزند
- محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
- تغییر رویکرد بانکهای استان بوشهر به توسعه محوری
- ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
- رقم باورنکردنی کرایهخانه در تهران ۱۳۳۷ (+عکس)
- سپیداج ؛ آیا تا کنون این جاندار که 3 قلب دارد را دیده اید؟! (+عکس)
- نگاهی به مهم ترین سیستم های پدافند ایران (+عکس)
- ترکیه : نتانیاهو در صدد کشاندن منطقه به جنگ است
- رئال روی مکرون را زمین می اندازد
- سرمربی تیم فوتبال سپاهان: شاید وقتی نباشم، اسم من را صدا بزنند
- سرمربی پرسپولیس به نشست خبری نرسید
- بایدن : ایران بهدنبال محو اسرائیل است
- صعود سپاهان در جدول با برد در دربی اصفهان
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- محرومیت حسینی و جریمه نقدی برای مرادمند و استقلال
- برای جلوگیری از سرطان روده مسواک بزنید
- این باکتریها به خون انسان تشنه هستند!
- نکات نگهداری از گیربکس دستی خودرو
- بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
- مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
- جراحی برداشتن لوزه؛ چرا و چه کسانی؟
- به بچههایتان نودل ندهید!
- رئال راهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان شد
- دیوید کامرون خطاب به اسرائیل: درگیری را تشدید نکنید
- حماس: نتانیاهو جدیتی برای آزادی اسرا ندارد
- امیر عبداللهیان عازم نیویورک شد
- دیدار پرسپولیس و نفت؛ ماموریت متفاوت برای قهرمانی و بقا
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۱.۳۰
- عناوین روزنامههای امروز1403/01/30
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/01/30
- تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
- افزایش 136 درصدی درآمد پتروشیمی پردیس در اسفندماه 1402
- نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1288
- آریاساسول در بین ۸۲۸ ناشر بورسی رتبه اول را به خود اختصاص داد