- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- نقدی بر مجموعه داستان " خینجوشون " اثر مختار فیاض
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
اتحادخبرـ دکتر سید محمدمهدی جعفری: در آبان ماه 1344 به عللی که در خاطرات خودم «همگام با آزادی» یاد آوری کرده ام، هجده نفر از زندانیان سیاسی زندان های شماره 3 و 4 قصر را به دژ برازجان تبعید کردند. زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر عباس شیبانی، احمد علی بابایی، مهندس ابوالفضل حکیمی و اینجانب از جمله...
دکتر سید محمدمهدی جعفری
در آبان ماه 1344 به عللی که در خاطرات خودم «همگام با آزادی» یاد آوری کرده ام، هجده نفر از زندانیان سیاسی زندان های شماره 3 و 4 قصر را به دژ برازجان تبعید کردند. زنده یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس عزت الله سحابی، دکتر عباس شیبانی، احمد علی بابایی، مهندس ابوالفضل حکیمی و اینجانب از جمله آنان بودیم. با استقرار در دژ و همزیستی مسالمت آمیز با افسران حزب توده که از سال 1333 در آنجا به سر می بردند، روح تازه ای از آگاهی سیاسی در مردم برازجان دمید. جالب اینکه آن روزها به علت بی اطلاعی سرهنگ عزلتی، رئیس شهربانی برازجان در آن روزها، از موقعیت و موضع زندانیان سیاسی، تسهیلاتی برای ما فراهم شد. از جمله اذان مغرب که با آهنگ جذاب سید محسن طاهری، از متهمان پانزده خرداد، از بلندگوی نصب شده بر سر در بیرونی دژ پخش شد. این صدا که در شهر پیچید، همه مردم پی بردند که این زندانیان مسلمانان هستند و به انگیزه های دینی به مبارزه با رژیم برخاسته اند. نه تنها مردم به این نکته واقف شدند، بلکه افرادی که در مبارزه با آن رژیم تردید داشتند و تنها توده ای ها و بی دین ها را اهل مبارزه می پنداشتند، با دیدن این افراد در رأی خود تجدید نظر کردند، لیکن چند روز بعد یکباره اوضاع تغییر کرد. اجازه پخش اذان از بلندگو را ندادند و برخی محدودیت ها اعمال شد.
در روزهای نخست خانواده ها که از تهران برای ملاقات می آمدند، از ساعت 8 صبح تا مغرب هر روز در سرسرای دژ می ماندند. نهار هم با زندانی خود و زندانی های دیگری که در ملاقات شرکت داشتند میخوردند، شب در خانه ای که برای آنان اجاره شده بود می ماندند و سه یا چهار روز که در برازجان بودند به همان شکل ملاقات می کردند. با تغییر وضع، فقط افراد خانواده اجازه ملاقات یافتند، آن هم با زندانی خودش و دیگران که در برازجان ساکن بودند و با من خویشاوندی نداشتند یا کسانی که برای ملاقات باآقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی می آمدند دیگر از ملاقات منع شدند. معلوم شد به ساواک گزارش داده اند که مادر جعفری به بهانه ملاقات با فرزندش اعلامیه به زندان می آورد و نوشته ها و پیامهای زندانیان را به بیرون منتقل می کند، لذا پس از هفتاد روز که من در کنار دوستان در دژ به سر می بردم، شبی به من اطلاع دادند که از این زندان به جای دیگری منتقل می شوی که بعدأ فهمیدم آن جای دیگر زندان یزد است . سرانجام روز بعد که احتمالأ 15 دی ماه 1344 بود با بدرقه کنندگان خداحافظی کردیم و به طرف اتوبوسی که عازم شیراز بود رفتیم سوار که شدیم یکی از مسافران سلام کرد نگاه کردم دیدم آقای حاج حسین صمیمی مشهور به کمارجی است. سلام کردم گفت: کجا تشریف می برید. گفتم به یزد میبرندم خندید و خوش آمد گفت. رفتیم با ژاندارم ها سرجای خود نشستیم در آن روزها در هر پاسگاه ژاندارمری اتوبوس را بازرسی می کردند و کالاهای قاچاق را می گرفتند. در اولین پست که قبل از کتل آب مخک بود راننده به ژاندارمی که برای بازرسی وارد اتوبوس شده بود گفت: بار بالای اتوبوس متعلق به زندانی است. ژاندارم هم باور کرد و بدون بازرسی پایین رفت. در سومین پاسگاه همین که راننده گفت: این بارها متعلق به زندانی است، یکباره مرحوم صمیمی منفجر شد با عصبانیت بر سر راننده داد زد: «این چه حرفی هست که میزنی!زندانی کیه؟ ایشان یک مرد محترمی است! ایشان هم مثل سایر مسافرین چمدانی و پیچانه ای دارد! چرا همه را متعلق به او میدانی و می گویی زندانی؟!» راننده جا خورد و آرام گفت: آقا این را گفتم که بازرسی نکنند، من که حرف بدی نزدم. مرحوم صمیمی باز با عصبانیت و فریاد گفت: بیخود می کنی. اگر قاچاق داری خوب بگو. چرا می گویی زندانی؟!» نمیدانم راننده آن مرحوم را می شناخت یا نمی شناخت، به هر حال ساکت شد و در پاسگاه های دیگر چیزی نگفت. در شیراز من از ایشان تشکر و خداحافظی کردم . سال ها از آن روز گذشت. من از زندان آزاد شده بودم. در تهران ساکن بودم. سال 1349 بود. در نازی آباد منزلی اجاره کرده بودم. زنده یاد اعتصامی با خانواده به تهران به دیدن ما آمده بودند.
مرحوم صمیمی کمارجی هم باخبر شد. نمی دانم از چه کسی نشانی خانه ما را گرفته بود. دیدم به اتفاق رسول پرویزی که در آن دوره نماینده مردم دشتستانش کرده بودند، تشریف آوردند. من برای نخستین بار رسول پرویزی را از نزدیک می دیدم. به دیدن مرحوم اعتصامی آمده بودند، اما مرحوم کمارجی، طبق معمول همیشگی اش، نسبت به من اظهار محبت کرد و مرا به عنوان یک اهل دانش و کتاب (البته نه اهل کتاب از نوع یهودی و مسیحی) معرفی کرد. رسول پرویزی در قفسه کتابی ام که در کنارش بود، دست کرد و کتاب روش تربیتی اسلام، نوشته محمد قطب را که من ترجمه کرده بودم، برداشت و چند سطر از آن را خواند و برای اینکه در مسائل تربیتی اظهار نظری کرده باشد از نویسنده و مطلب تعریف کرد.ناگهان مرحوم صمیمی دستش را روی قلبش گذاشت. پرویزی با دستپاچگی رو به او کرد و گفت: حاجی چه شد؟ قرصت را نخوردی؟ من هم که میزبان بودم خیلی ناراحت شدم و بیم آن داشتم که برای ایشان خطری پیش بیاید و وسیله ای هم برای رسانیدنش به یک مرکز درمانی نداشتیم. مرحوم صمیمی قرصش را خورد و الحمدالله خطر برطرف شد. من به علت اینکه سالها از برازجان دور بودم و در تهران زندگی می کردم، ارتباط چندانی با مرحوم حاج حسین صمیمی نداشتم. تنها می توانم به عرض برسانم که در سالهای دهه سی که در برازجان بودم و به دبیرستان می رفتم، شبهای ماه رمضان به همراه برخی از همکلاسی ها، برای گوش کردن به روضه به منزلشان می رفتیم. چون مستمعین آن مجلس بیشتر از نخبگان بودند، روضه خوان و واعظ آن هم سخنان بهتر و آموزنده تری می گفت و جوانان را بهتر جلب می کرد. ایشان عمویی داشت به نام «جان محمدکمارجی» که اهل مطالعه و کتابخوانی بود. یک روز به همراه آیت الله آقا شیخ عبدالحسین اعتصامی به منزلشان رفتم. پس از نهار یک کتاب قدیمی چاپ سنگی به قطع رحلی-که عنوان کتاب را به یاد ندارم- آورد و خواند و اشکال ها و توضیحاتش را از مرحوم آیت الله اعتصامی می پرسیدند و خودش هم توضیحاتی می داد. به هر حال مرحوم حاج حسین صمیمی کمارجی شخصی بود بسیار خوش اخلاق و قیافه باز و بشاشی داشت.چون نسبت به همه احترام می گذاشت، حتی به جوانان و کسانی که سن و سال کمتری داشت، همگان به ایشان احترام می گذاشتند. ایشان برای کسانی که از نظر فکری با او اختلاف داشتند هم با احترام برخورد میکرد. روانشاد حاج ماشاالله کازرونی تعریف میکرد که رسول پرویزی کاندیدای نمایندگی شده بود و در منزل مرحوم صمیمی سکونت داشت. مرحوم کازرونی طرفدار زنده یاد علیمراد فراشبندی بود. می گوید رفتم منزل مرحوم صمیمی و علاوه بر برنامه مفصلی که علیه پرویزی نوشته بودم و به او دادم، به طور شفاهی و رو به رو هم علیه او صحبت کردم و خیلی هم تند رفتم. پرویزی بسیار ناراحت شد و فکر کردم حتما مرا به ساواک تحویل می دهد، ولی مرحوم صمیمی با خنده رو به پرویزی کرد و گفت: آقای پرویزی نمی خواهد ناراحت شوی. کلووه (یعنی دیوانه است) و با این سخن و خنده اش آب سردی بر روی پرویزی ریخت. به هر حال خداوند او را رحمت کند و در برابر کارهای خیر به او جزای خیر دهد و سیئاتش را بیامرزد./ج
تازه ترین خبرها
- بانک قرضالحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
- پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
- جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
- توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
- حضور پنج بازیکن بوشهری در اردوی انتخابی تیم ملی فوتبال جوانان
- سرپرست روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان بوشهر منصوب شد
- تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئتهای ورزشی بوشهر
- حضور کشتی گیران استان بوشهر در مسابقات بین المللی جام شاهد
- نوسان قیمت در محصولات کشاورزی؛ از زمین تا بازار
- بازسازی اساسی پاسگاههای پلیس راه استان بوشهر
- معماری شهر آفتاب بوشهر متناسب با نمای بومی اجرا میشود
- رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور وارد استان بوشهر شد
- مشکلات اراضی مردم در استان بوشهر برطرف شود
- بیش از ۲ هزار عملیات سازمان آتشنشانی شهرداری بوشهر انجام شد
- مسؤولان قضائی شهرستان کنگان در حل مشکلات اهتمام ورزند
- محموله بزرگ کالای قاچاق در گناوه کشف شد
- تغییر رویکرد بانکهای استان بوشهر به توسعه محوری
- ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد
- رقم باورنکردنی کرایهخانه در تهران ۱۳۳۷ (+عکس)
- سپیداج ؛ آیا تا کنون این جاندار که 3 قلب دارد را دیده اید؟! (+عکس)
- نگاهی به مهم ترین سیستم های پدافند ایران (+عکس)
- ترکیه : نتانیاهو در صدد کشاندن منطقه به جنگ است
- رئال روی مکرون را زمین می اندازد
- سرمربی تیم فوتبال سپاهان: شاید وقتی نباشم، اسم من را صدا بزنند
- سرمربی پرسپولیس به نشست خبری نرسید
- بایدن : ایران بهدنبال محو اسرائیل است
- صعود سپاهان در جدول با برد در دربی اصفهان
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- محرومیت حسینی و جریمه نقدی برای مرادمند و استقلال
- برای جلوگیری از سرطان روده مسواک بزنید
- این باکتریها به خون انسان تشنه هستند!
- نکات نگهداری از گیربکس دستی خودرو
- بیکارتر از کیم کارداشیان، مرفهتر از ایلان ماسک!
- مصرف این صیفی همه کمبودهای بدن و ویتامین ها را جبران می کند/ تنظیم آنی فشار و قند خون
- جراحی برداشتن لوزه؛ چرا و چه کسانی؟
- به بچههایتان نودل ندهید!
- رئال راهی نیمهنهایی لیگ قهرمانان شد
- دیوید کامرون خطاب به اسرائیل: درگیری را تشدید نکنید
- حماس: نتانیاهو جدیتی برای آزادی اسرا ندارد
- امیر عبداللهیان عازم نیویورک شد
- دیدار پرسپولیس و نفت؛ ماموریت متفاوت برای قهرمانی و بقا
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۱.۳۰
- عناوین روزنامههای امروز1403/01/30
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/01/30
- تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
- افزایش 136 درصدی درآمد پتروشیمی پردیس در اسفندماه 1402
- نسخه اینترنتی هفته نامه اتحاد جنوب/شماره 1288
- آریاساسول در بین ۸۲۸ ناشر بورسی رتبه اول را به خود اختصاص داد
- رژه روز ارتش در بوشهر برگزار شد
- نقش و جایگاه ارتش تبیین و اطلاعرسانی شود