کد خبر: 68 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 03 آذر 1391 - 22:19
کجایند مردان بی ادعا؟!

اسکندر میگلی: موقعیت خاص برازجان و بزرگان و مشاهیری که از این رستنگاه، روییده و در حال رویش هستند بر کسی پوشیده نیست. اما حالا چه شده است که از در و همسایه تا مدیران کلان استان و کشور نسبت به این شهر پرآوازه بی مهری و ستم روا می دارند؟!

اسمش گنجعلی بود. اما از بس تو کوچه و محل و در و همسایه و حتی خانواده، با اسم های جورواجور صداش زده بودند، نامش را از یاد برده بود. بعد از «گنجو» کم کم گوشش به «گنو» عادت کرده بود و با آن کنار آمده بود که روزی تازه واردی به او گفت «گونی جان» اینجا بود که دیگر طاقت نیاورد و بر سرش فریاد کشید آقا جان از گنجعلی گذشتم، از «گنجو و گنو» گفتنت هم گذشتم، آخرش «گونی» ام کردی!
این حکایت بی شباهت به شهر ما نیست. یک روز برازجان در دوره ای از تاریخ این کشور برای خودش اسم و رسمی داشت؛ برو بیایی داشت. شاهان و شاهزاده ها برای خاکش، برای حضور در بین مردمش، برای فرهنگ و تمدنش دست و پا می شکستند و بخشی از سال را در این شهر سر می کردند.
چه بسا این رونق و آبادانی قرن ها و سال ها ادامه داشت. این ها را من نمی گویم بلکه بخشی از بقایا و آثار بجا مانده و کشف شده تاریخی این شهر و اطراف این شهر می گویند.
موقعیت خاص برازجان و بزرگان و مشاهیری که از این رستنگاه، روییده و در حال رویش هستند بر کسی پوشیده نیست. اما حالا چه شده است که از در و همسایه تا مدیران کلان استان و کشور نسبت به این شهر پرآوازه بی مهری و ستم روا می دارند؟!
انقلاب و جنگ که پیش می آید شهدا و رزمنده های ما، یک سوم کل شهدا و رزمندگان استان هستند. در تولیدات کشاورزی و مواد غذایی، در وسعت خاک، در منابع آبی، در منابع معدنی، در تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان آموزش عالی و نخبگان و اساتید حوزوی و دانشگاهی، در فعالیت رسانه ای و مطبوعاتی و در تعداد شهرهای اقامه نماز جمعه و در خیلی چیزهای دیگر ما در استان مقام اول را داریم. اما نگاه کنید چه بر سر داشته های ما آورده اند؟! ما را به ناامنی و شرارت که حاصل سوء تدبیر، سوء مدیریت و ستم و بی عدالتی است پرآوازه کرده اند، حالا برای چند درصد کاهش آمار ناامنی نسبت به سال گذشته و یا فلان سال، منت بر سر ما می گذارند و پُز آن را می دهند!
می خواهند اتوبان از کنار شهرمان بکشند این شهر را به چشم نمی آورند و آن بلا را بر سر ورودی اش در می آورند که هر کسی وارد این شهر می شود به جای زبان تحسین و رضایت از کار طراحان و مجریان و مدیران آن، جز به شکوه و ناله و حسرت و ... زبان نمی گشاید؛ به ویژه شهروندانی که به اجبار باید به قسمت بالای ورودی (کارگاه ها، تالارها و شرکت ها) رفت و آمد کنند و برای بازگشت به شهر باید از اوج شاهکار راهسازی در برازجان یعنی رودخانه خشک و پل آبرو با آن وضعیت بسیار بدش عبور کنند.
قرار است راه آهن سراسری به استان بیاید؛ باز هم شهر برازجان در طراحی و اجرا و عبور خط آهن به چشم نمی آید و نادیده گرفته می شود. تازه برای تحصیل اعتبارات شهرستانی نیز حداقل های فاکتور و پارامترهای قانونی برای این امر رعایت نمی شود و نادیده گرفته می شود. این موضوع یک بار دیگر از زبان معاون سیاسی و امنیتی جدید آقای استاندار به نوعی گفته شد که تاسیس شهرستان جدید موجب می شود بودجه و اعتبارات و امکانات و پروژه های عمرانی بهتر و بیشتری نصیب مردم شود. به اعتقاد نگارنده همه این کاستی ها، محرومیت ها  و عقب ماندگی ها و بی توجهی ها محصول این است که در شهر برازجان جای تشکل و گروهی مردمی و منسجم، دلسوز، پیگیر، تصمیم ساز و مشورت دهنده به مسئولین و مدیران شهرستان و استان خالی است. گروهی هر چند اندک و محدود که از جایگاه مردمی بالا، مقبولیت و پشتوانه ی آن ها برخوردار باشد. گروهی که فارغ از تعلقات و وابستگی های سیاسی موجود، فقط و فقط برای آبادانی و پیشرفت شهر و دیارشان هم قسم باشند. گروهی هر چند در سایه، اما موثر و تاثیرگذار، دارای آگاهی و قدرت چانه زنی و استفاده از اهرم ها و فشارهای قانونی برای رسیدن به خواسته های مردمی.
تا زمانی که همین روحیه بی تفاوتی و مسئولیت ناپذیری در بین خواص جامعه باشد، فردایی بهتر از امروز برای شهر ما متصور نیست.
مدیران سیاسی و اجرایی شهرستان و استان و حتی شورای اسلامی شهر هر یک وظایف و اختیارات و محدودیت هایی دارند، محذورات و معذوراتی دارند، اما یک گروه و تشکل مردمی فراغ بال و قدرت جولان بیشتری دارد و این گروه می تواند موتور محرکه مسئولین و مدیران برای پیشرفت و توسعه همه جانبه شهرستان باشد.
البته جای خوشحالی است زمزمه های تشکیل چنین گروهی از برخی دوستان شنیده می شود که امید می رود با قوت قلب و توکل بر خدا این مهم را به سامان رسانند.
انشاءا...

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/68