کد خبر: 67383 ، سرويس: یادداشت
تاريخ انتشار: 23 مهر 1395 - 20:00
خیر الامور اوسطها فی الدنیای المجازی

اتحادخبر- عبدالخالق عبدالهی: امیدوارم همه ما قبل از به کارگیری یک وسیله و ابزار مفید مانند شبکه های اجتماعی ابتدا فرهنگ استفاده صحیح از آن را بیاموزیم و بدانیم در غیر این صورت چنانچه خشت به آسیاب بریم جز خاک نصیبمان نخواهد شد و ثانیأ دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی نیز خوب و بد را  با هم و توأمان دارند و مانند بسیاری از حوزه های دیگر خیر مطلق و ...

عبدالخالق عبدالهی:
خوشبختانه از روزی که شبکه های اجتماعی مانند واتس آپ و تلگرام و لاین و خصوصا از وقتی ریش سفید آن ها یعنی فیسبوک پا به عرصه وجود گذاشتند با کمترین هزینه ، باب مراوده و تبادل آنی اطلاعات و اخبار میان کاربران گشوده شد و با برداشتن فاصله ها تاثیر چشمگیری در حوزه خبر رسانی ایجاد گردید. کمترین سود و منفعت دنیای مجازی این بوده که علاوه بر اینکه عده ای را از چله نشینی و انزوا درآورد و باعث شد آنان که مایه و ذوقی داشتند ، قلم به دست گیرند و گاه آثار قلمی زیبایی  خلق نمایند و نهایتأ اینکه در مواردی باعث ترمیم روابط عمومی افراد و حتی برگزاری مراسم عام المنفعه زیادی نیز گردیده است.
البته اینها فقط یک روی سکه است و بر هیچکس پوشیده نیست که این شبکه ها معایبی نیز داشته و با آمدنشان معضلات و دردسرهایی هم با خود به ارمغان آورده اند. اگر از قدرت ویرانگر شایعاتی که اخیرا ترویجشان در شبکه های اجتماعی مد شده بگذریم اولین مشکل این است که به گواه بسیاری از کاربران، آغاز و تولد شبکه های اجتماعی در حقیقت پایان و مرگ فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه بوده است.  باور نمی کنید؟ یکیش خود بنده  که تا قبل از ابتلا به شبکه های اجتماعی کتاب از دستم نمی افتاد اما از روزی که مبتلا یا به قول مادرم "مُفتلای" این گوشی های هوشمند اپلیکیش دار شده ام، زیر بمباران چند هزار پیام در روز ، دستکم  نیمی از وقتم صرف وب گردی و فیس گردی و واتس آپ نویسی می شود از صدقه سر این گروههای مجازی دیگر فرصت اینکه کتاب به دست بگیرم و مطالعه کنم را ندارم و باور بکنید یا نکنید مدتهاست حسرت خواندن چند صفحه کتاب به دلم مانده است.
 معضل بعدی ، گروههای متعدد ، بی قاعده و خلق الساعه واتس آپی است که مانند قارچ سر بر آورده اند و به قول دوستی تا سرت را برگردانی می بینی بی خبر و بی اطلاع عضو گروهی شده ای  و ناخواسته و ندانسته زانو به زانو یا شون به شونِ شخصی می نشینی یا می نشانندت که نمی دانی کیست و اهل کجاست ، چه دیدگاه و طرز فکری دارد ، زن است یا مرد ، بچه سال است یا مسن  و اصلا چه اطلاعات و چه سواد و چه زمینه مطالعاتی دارد ؟ یک نفر را بانو صدا می زنند تو هم فکر می کنی زن است بعد معلوم می شود مرد است یا بالعکس ،آن یکی را دکتر می گویند تو هم همینطور خطابش می کنی اما فردا او را در شهر می بینی که ...  بگذریم ، خلاصه اینکه دنیای مجازی در بسیاری موارد به قول معروف " سنگ و گوهر را برابر می کشد " .
دوستی تعریف می کرد یک شب یک بانو را به عنوان کارشناس امور تربیتی با سلام و صلوات عضو یک گروه واتس آپی کردند و نه تنها نوبت تبریک و خوش آمدگویی به کسی نمی رسید  کلی هم تشکر و قدردانی و دسته گل و قلب تیر خورده  بود که نثار این بانوی محترمه می شد . دوستم تعریف می کرد خانمم که کنارم نشسته بود وقتی این شپ و کِل و این هیجان ها را دید گفت : مثل اینکه  ای  مِسو خومونه !! گفتم : مِسو کیه ؟  بدون اینکه جوابم را بدهد تلفن را برداشت شماره ای را گرفت و چند دقیقه ای با "معصومه " اش گپ زد  بعد هم خداحافظی کرد و تلفن را قطع کرد . معلوم شد این بانوی کارشناس علوم تربیتی که با سلام و صلوات عضو گروهش کرده اند "ِمسو" همکلاس سابق خانم بوده ، الان سرایدار یک مرکز آموزشی است و مدرکش هم پنجم دبستان است . زنجموره نمی کنم و شرح کلثوم نمی گویم اما از این موارد بسیار است و اینها متاسفانه بخشی از واقعیتهای تلخ فضای مجازی جامعه امروز ماست .
معضل دیگر کپی – پیست های  منتشر شده در این گروههاست . با اینکه اعتراف می کنم بعضی از این کپی ها، آموزنده ، روشنگرانه و زیبا و خواندنی است و شخصا با خواندن بعضی از آنها هم می آموزم و هم لذت می برم اما به مصداق اینکه " این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست " اینها ربطی به سواد و دانش ناشر ندارد چون مطالب تولیدی نیست و بگمانم انتشارش هنری محسوب نمی شود . من هیچ ، شما به عنوان مخاطب و مشتری و کاربر این فضای مجازی بروید ببینید واقعا چند درصد از مطالب منتشر شده در گروههای اجتماعی تولیدی خودِ اعضا و چند درصد کپی - پیست است ؟  نمی خواهم به کسی توهین کنم یا خدایی نکرده زحمات بعضی دوستان که واقعا می دانم وقت می گذارند و مطالب تولیدی و مفیدی  می نویسند را بی اهمیت جلوه دهم اما مشکل اینجاست که عده ای غوره نشده می خواهند مویز شوند و گاهی نوشته هایی از این و آن منتشر می کنند که نه تنها منبع اش را ذکر نمی کنند بلکه  خود را نویسنده  این متون سرقتی هم جا می زنند.
 همین هفته قبل بنده خدایی به من زنگ زد و گفت یادداشتی نوشته ام که دلم می خواهد قبل از انتشار ببینید و چنانچه !!!!! ایرادی دارد نظرتان را بگوئید. یادداشت را خواندم . با اینکه متن محکم و پر مایه ای نبود اما خیلی هم بد نوشته نشده بود و اگر دستی به سر و رویش می کشیدی بفهمی نفهمی قابل انتشار بود . زنگ زدم و همین را گفتم . آن بنده خدا که جوان پرکاری است و به نوشتن هم بسیار علاقمند اما متاسفانه کم استعداد است ، در آنسوی خط  مکثی کرد و گفت : " البته اینم بگم که بخشی از این یادداشت را من ننوشته ام و از جایی کپی کرده ام که نه دلم می آید از نوشته ام حذفش کنم نه جرات انتشارش را دارم چون می ترسم کسی ببیند و بداند کپی است . به نظر شما چه کنم ؟ " من نتوانستم بگویم او چه کند فقط داستانی به یادم آمد که همانجا پشت تلفن برایش گفتم . می گویند روزی یک نفر به روستایی رفته بود و یک خر خریده بود (بهتر است اسم این ولات که در حاشیه جاده بوشهر – برازجان است را ننویسم) . معامله که تمام شده بود فروشنده به خریدار گفته بود : مبارکت باشد خوب خری است اما حواست باشد دور و برِ جاده  نبرش، چون دزدی است. حالا حکایت دوست جوان کم استعداد ماست . او می خواست یادداشت دیگری را به نام خود در فضای مجازی منتشر کند کسی هم نفهمد که کپی – پیست یا در واقع سرقتی است به عبارت دیگر ، او و خیلی های دیگر می خواهند در شبکه و های اجتماعی  دولا دولا شترسواری کنند.
در پایان امیدوارم اولأ همه ما قبل از به کارگیری یک وسیله و ابزار مفید مانند شبکه های اجتماعی ابتدا فرهنگ استفاده صحیح از آن را بیاموزیم و بدانیم در غیر این صورت چنانچه خشت به آسیاب بریم جز خاک نصیبمان نخواهد شد و ثانیأ دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی نیز خوب و بد را  با هم و توأمان دارند و مانند بسیاری از حوزه های دیگر خیر مطلق و شر مطلق نیستند پس بهترین روش استفاده از این شبکه ها رعایت تعادل و گرفتن حد میانه است ، به عبارت دیگر در دنیای مجازی نیز مانند همه جا " خیر الامور اوسطها " و به قول معروف حتی " ماه به آن خوبی ، تابیدن و مخفی شدنش نیز تعادل دارد".
یا حق 
 

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/67383