کد خبر: 66379 ، سرويس: گزارش و گفتگو
تاريخ انتشار: 29 شهريور 1395 - 12:59
اختصاصی اتحادخبر/ از سری گفتگو های مجازی انجمن گردشگران دشتستان؛
حیوانی به نام ​کُرزنگرو korzangeru​

اتحادخبر- ندا مزارعی: از سری گفتگوهای مجازی انجمن گردشگران دشتستان، روز یکشنبه ۲۸ شهریور ماه بحث و تبادل نظر در مورد حیوانی که در دشتستان به نام  ​کُرزنگرو korzangeru​ برای ساکنین شناخته شده است پرداخت. كرزنگرو نام حيواني است كه اندكي از گربه بزرگتر است و بيشتر در بيشه زارهاي كنار رودخانه زیست مي کند.درباره كرزنگرو دیدگاه های گوناگونی...

اتحاد خبر: از سری گفتگوهای مجازی انجمن گردشگران دشتستان، روز یکشنبه ۲۸ شهریور ماه بحث و تبادل نظر در مورد حیوانی که در دشتستان به نام  ​کُرزنگرو korzangeru​ برای ساکنین شناخته شده است پرداخت.

كرزنگرو نام حيواني است كه اندكي از گربه بزرگتر است و بيشتر در بيشه زارهاي كنار رودخانه زیست مي کند.

درباره كرزنگرو دیدگاه های گوناگونی وجود دارد که از جمله آنها می توان موارد ذیل را نام برد :
 كر در گويش لري به معناي بچه ، زنگ به معناي سياه و مشكي و رو هم در واقع همان چهره و رخ مي باشد كه روي هم رفته به معني بچه ي سياه رو مي باشد.
دکتر حمیدی در فرهنگ نامه بوشهر کرزنگرو را بچه بر یا کودک ربا می نامد و بر این اعتقاد است که کرزنگرو حیوانی است که با خود بچه حمل می کند و احتمال می دهد که در گذشته های دور در مناطق دشتی و دشتستان کانگرو که اکنون زیستگاهش بیشتر در قاره اقیانوسیه می باشد وجود داشته است.

کتاب سیری در گویش دشتستان کرزنگرو را مرکب کلمه کر به معنای فرزند مذکر،زن و گرو به معنای گیرنده و در مجموع به معنای گیرنده فرزند زنان تعریف می کند.

نظریه های گوناگونی در مورد این حیوان وجود دارد ولي هيچ گاه شخصی را ندیده اند كه كرزنگرو به او حمله كرده باشد یا  فردی کرزنگرو را دیده باشد.همين موضوع باعث مي شود تا اين نكته به ذهن بيايد كه شايد اين حيوان هم مانند غولك ، ساخته دست افسانه هاي ما باشد.
قدیمی ها اين حيوان را بسيار چالاك و سريع میدانند و معتقدند این حیوان در برابر كوچكترين حركتي به راحتي از خود انعطاف نشان مي دهد. بيني اين حيوان حساس ترين نقطه بدنش مي باشد وچشم هاي براقي دارد.شايد بتوان این ویژگی ها را با خصوصیات گربه وحشي نزدیک دانست.
بزرگ ترها در قديم براي ترساندن بچه ها از اين واژه استفاده مي كرده اند و برای این که آنها بازیگوشی را کنار بگذارند وبه خواب بروند به آنها می گفتند که بخوابند و گر نه  کرزنگرو می آید و آنها را با خود می برد.حتی در گذشته زمانی که فرزندان برای شنا به رودخانه می رفتند بزرگتر ها به آنها سفارش می نمودند تا از نزدیک شدن به گرداب ها و آب های بزرگ خودداری نمایند و بر این اعتقاد بودند که کرزنگرو در آبهای عمیق بیشتر وجود دارد و ممکن است به آنها حمله کند و غرقشان نماید.به همین سبب بود که خواسته يا ناخواسته و قبل از ورود به آب اين تصور به ذهنشان مي آمد كه نكند كرزنگرو در آب باشد و به آنها حمله نمايد.
کناره نشینان رودخانه مند بر این اعتقادند که این حیوان با آفتاب میانه خوبی ندارد و به همین دلیل در طول روز از استراحتگاه خود خارج نمی شود و همزمان با غروب خورشید سر وکله اش پیدا می شود.افسانه هایی پیرامون درگیری های شبانه صیادان با کرزنگرو در ذهن کهنسالان این دیار هم چنان باقیست که واقعی یا خیالی بودن این موجود را در پرده ای از ابهام فرو برده است.

کرزنگرو از زبان اعضاء انجمن :
اقای اسفندیار فتحی گفتگو را اینچنین اغاز کردند:  تا آنجا که من از دیگران پرسیده ام هنوز کسی را پیدا نکرده ام که به چشم خود ​کرزنگرو​ دیده باشد و یا عکسی از آن وجود داشته باشد.
من فکر می کنم مثل ​غولک​ و ​بچه برو​ افسانه باشد که در قصه ها و اشعار محلی از آنها زیاد گفته شده است.
استاد کمالی هم در اشعارش به این موجودات افسانه ای اشاره کرده است:

غولک پیرو خششه شو میا
پاک غولکل بدشونه افتو میا

و یا

گپ مزه کرزنگرو پشت دره
بچیله بچه برو می بره
سر سیا دندون سفیدو بدتره
بچه بتمرگ گپ بسته خو برو...

مثلا برای ما می گفتند که این حیوان را به هیچ عنوان نمی توان شکست داد و کشت مگر ضربه بر بینی آن وارد کنی و به همین خاطر هم هنگام جنگیدن یک دست بر بینی خود می گیرد و با یک دست دیگر می جنگد!
اگر اشتباه نکنم دکتر حمیدی در یکی از کتابهایش از کرزنگرو نام برده ولی بیشتر ساخته و پرداخته ی حدسیات خود باشد و تا جایی که کرزنگرو را همان کانگورو می خواند و می گوید قبلا در این مناطق گانگورو وجود داشته است!!!
ا
من فکر می کنم اگر این حیوان وجود داشته باشد همان گربه وحشی است.

در پاسخ به جناب فتحی اقای جمال کازرونی دومورد را مثال زدند:

 من خودم شخصی را میشناسم که ادعا میکند کرزنگرو دماغش را گاز کرفته والان دماغش از نظر ظاهری اشکال داره و دوست دیگری دارم راننده کامیون است تعریف میکرد که شبی در جاده  به جهت انجام کاری نگه داشتم یک باره از پشت سر مورد حمله حیوانی قرار گرفتم در اولین لحظه متوجه شدم که حیوان کوچکی است به هر زحمتی بوداز خودم جدایش کردم بعد با لگدی فراریش دادم
جای پنجهایش بر گردن ودستهایش پیدا بود ادعا میکرد مورد حمله کرزنگرو قرارگرفته.

خانم ندامزارعی یک بیت از شعری را در وصف کرزنگرو به اشتراک گذاشتند:

 کُرزنگلو میگو جونِ یَ پُسم
سِرشَم خَرده و دس و پای وَشَم

کرزنگلو میگه جان تنها پسرم    سرش را خوردم و دست و پاهایش هم پیشم است!

اقای امید دریسی در تکمیل صحبتهای اقای فتحی فرمودند:
پیرو صحبت های دوستم اقای اسفندیار فتحی ، در حیوانات تقریباً تنها گربه سانان هستند که نقطه ضربه پذیری آنان در برابر جدل های روبرو بینی آن ها می باشد.

بنابراین کرزنگرو را با این توصیفات باید از گربه سان ها پنداشت.

اضافه کنم که دلیل محافظت از بینی صرفاً در درگیری با "مارها" مورد توجه است!
زیرا تنها جایی از بدن گربه سان ها که پوشیده از مو نیست بینی آنان است.

همیشه گربه ها در مواجه با مارها و نه حیوانات دیگر، یک دست خود را بر روی بینی قرار داده (برای جلوگیری از نیش زدن مار) و با آن گلایز می شوند و معمولاً در نهایت پیروز این درگیری هستند.
 
آقای احسان مبارکی:
من از پدر بزرگم شنيدم كه كرزنگرو رو  سر چهاول (باغ) خودمون ديده و حتي مورد حمله هم قرار گرفته بوده و جاي زخم هم بروي سينه اش مشخص بود

اقای اسماعیل شهبازی و خاطرات کودکی پدربزرگوارشان از کرزنگرو:

پدر من در کودکی فرد بسیار فضول و دلیری بوده.در بخش سعد آباد
پدرم میگه ما بهمراه دوستانمان یک گروه 8 نفره درست کرده بودیم
میگفت چند شب بود یه موجودی میومد گوسفندای ولات رو تیکه پاره میکرد و میرفت و گفت در حوالی روستا لاشه مرده مار فراوون پیدا میشد.پیرمردای ولات میان جلسه میگیرن و میگن که این کار کرزنگروئه.از جوونا درخواست میکنن هرکس میتونه داوطلب بشه که بره برای شکار کرزنگرو
هیچکس جرات اینکار رو نداشته
پدرم گفت ما 8 نفر تصمیم گرفتیم اینکار رو انجام بدیم
میگه اونوقت 12 یا 13 سالمون بیشتر نبود
با یه دردسری 7 نفرشون بیشتر مجوز نمیگیرن از خانواده شون
شبا ساعت 11 که همه خواب بودن اینا میرفتن دور و بر چهاول مخصوصا چهاولی که آب داشتن یا چاه داشتن
قسم میخورد گفت در عرض 5 ماه 4 عدد کرزنگرو شکار کردن
دقیقا شکل و شمایلش رو مثل حیوان مورد اشاره آقای دریسی وصف کرد
گفت بعد از اون چون بچه فضولی بیدیم پیرزنل ولات بهمون میگفتن (گرگعلی) یعنی بچه فضول
گفت میذاشتیم تا به دوستامون حمله کنه بعد با بیل یا چوب میزدیم تو دماغش.اونم با نیم ساعت کل و کشتیر و زخمای بسیار.و بیش از 6 یا 7 ضربه
میگفت گونی یا با پیش مخ مثل لباس درست میکردیم زیر لباسامون میپوشیدیم که اگه خواست پنجه بکشه بدنمون چیزیش نشه ولی میگه لامصب همش بصورت حمله میکرده

خانم مریم عباسی در پی خاطرات دوستان یاداور شدند که در قصه های قدیم شنیدم که کرزنگلو خودشو مثل آدم هم میکنه ،حالا نمیدونم راست بوده قصه ها یا نه؟

نظریه ی اقای مصطفی صفری :

به نظر من حیواناتی به نام کرزنگرو و غولک وجود خارجی ندارند و این ها ساخته و پرداخته ی اذهان پدران و مادران ما هستند.آن جانوری که در استان ما از آن به عنوان کرزنگرو نام برده می شود نیز، باید نوعی از گربه سانان باشد. من در این زمینه تحقیقات اندکی انجام داده ام و از هر کسی سوال گرفته ام اطلاعتش محدود به همان حرف های کلیشه ای و تکراری بوده  و در تعریف کرزنگرو چنین می گویند که حیوانی بوده بسیار چابک و تیزپا، با پنجه هایی درنده که به انسان ها حمله می کرده و راه گریزی از دست او وجود نداشته داست.
قدیمی ترها، اندازه این حیوان عجیب الخلقه را نیز کمی بزرگ تر از گربه های خانگی می دانند و دماغ این حیوان را پاشنه آشیل وی می دانند که با کوچکترین ضربه به آن، باعث از پای در آمدنش می شود.
نکته ی جالبی که من متوجه شده ام این است که تاکنون کسی از شکار این حیوان حرفی به میان نیاورده و همه می گویند گرزنگرو ما را دنبال کرده یا ما را زخمی کرده یا...!!!
اجداد ما قبل از اینکه روستانشین شوند، داخل کوهها و اشکفت ها زندگی می کرده اند و به طور قطع به یقین در کوهستان با حیواناتی مواجه می شده اند که نام آن ها را نمی دانسته اند و کرزنگرو نیز شاید یکی از همان حیوانات باشد.
داخل کوه های منطقه ما تا کمتر از صد سال پیش گله های بز و قوچ وحشی بسیاری وجود داشته که مردم به وفور آن ها را شکار می کرده اند و قاعدتا حیوانات درنده ای نیز در پی آن ها وجود داشته است و هم اکنون نیز ما در کوهستانمان مناطقی داریم که معروفند به کوه پلنگی یا کوه شکالگه یا طاوه ی مرغی یا تنب پازنان.
در آخر تحقیقاتم به این داستان رسیدم
می گویند در اصل کرزنبرو بوده....!!!!
حالا چرا کرزنبرو.....؟!!!
در قدیم وقتی یه پسر دختری را می خواسته و عاشق وی می شده ولی به بنا هر دلیلی نمی توانسته با وی ازدواج کنه، در شب عروسی آن دختر یا شب های بعد از آن، به کمک دوستانش عروس را می دزدیده....!!!!البته آن پسر جوانی که این کار را انجام می داده بدون شک پسر جوان و دلیری بوده ، کم کم و بعدها مردم برای ترساندن فرزندان خردسالشان مثلا هنگامی که نمی خوابیده اند، آن ها را از کرزنبروها می ترسانده اند و می گفته اند اگه نخوابی کرزنبرو میاد تو را می بره...!!!
کُرزنبرو یعنی کری که زن می برد
کُر یعنی پسر
و بعدترها که مردم مورد هجوم این گربه سانان قرار می گرفته اند، چون نام این حیوان را نمی دانسته اند آن ها را در دلیری و چابکی به کرزنبروها تشبیه کرده می کرده اند و کم کم کرزنبرو شده کرزنگرو...!!! ظاهرا تو استان لرستان هم به کرزنگرو، کرزنبرو می گویند.
تعبیر دیگر اینکه :
 برخی از جوانان که از روی غیرت اجازه چنین کاری را به خوانین نمی داده اند، زن خود را مخفیانه از محل دور می کرده اند و تا سال ها از محل زندگی خود فاصله می گرفته اند و کاری نیز از دست تفنگ چیان خان بر نمی آمده است.
پس از آن بوده که به چنین پسران دلیری، کر زن برو می گفته اند...!!!

اقای علی بناری کلا با نظر دوستان مخالف بود :
 باتمام احترامی که برای دوستان ولی با نظراتتون مخالفم چرا که کرزنگرو واقعیت داشته و دارد .

اقای عباس حیدری از  اقای علی بناری پرسید چرا معتقد هستید کرزنگرو وجود داره؟ دلیلی بر این موضوع دارین؟

 اقای علی بناری پاسخ سوال را با شرح خاطره ای داد :

 بنام یزدان پاک

​(کورزنگرو)​
دقیقا یادم میاد 7 یا 8 سالم بی و  حتی با اینکه تو ولات (بنارسلیمانی) هم دنیا نومده بیدوم ولی تمام دوران بچگیمو تو ولات گذروندوم یعنی بلا استثنا پنجشنبه پسین ولات بیدیم تا غروب روز جمعه .
یه صبح جمعه ای خوم و باپیم (پدربزرگم) سوار گاری خرکی واویدیم رفتیم تو زمینل دیرو(نام منطقه ای در شمال روستا که در فصل زمستون و بهار علف فراوانی دارد) تا بری حیوونامون علف بیاریم هوا هنوز کامل روشن نشده بی که از رو پل جو گپ رد شدیم و افتادیم تو مسیر خاکی منتهی به دیرو . تقریبا یه کیلومتری که رفتیم دیدوم باپیم نگرانه، گفتم می چنه ؟ گفت کار نداشتو فقط محکم بشین . تو گاری هم یه لیتک(چوب تازه نخل) آبادی بید و داس و بند. فقط سی یه لحظه پشت سرمونه که سیل کردوم دیدوم یه حیوونی از گربه بزرگتر و از سگ کوچیکتر و بسیار بد شکل دنبالمون داره میاد به شکلی که ن میدوه و ن اروم میاد . خدا بیامرز باپیم یه نهیبی و الاغ زد و گاریه به سرعت روند . جونورکو هم که همون کرزنگرو بید افتاد دنبالمون و سعی میکرد که بیاد بالای گاری . هر سری هم باپی با لیتک میزه تو سرش کلا یادمه وقتی یورش میاورد دست چپشه میزاشت رو بینیش . این وضعیت تقریبا یه کیلومتری ادامه داشت تا اینکه باپیم سر کرد هوی کمک . خالوم اینا که تو غله کال بیدن سریع چند نفری اومدن بیرون و افتادن دنبال کرزنگرو و فراریش دادن . یادمه وقتی تو صورت باپیم سیل کردوم تا رنگ تو صورتش نی . بعدها که نقل محافل شد گفتن اگه باپی به موقع ای کارای نمیکرد هم مونه و هم خوشه کَل کَل( تیکه تیکه ) میکرد. به جرات یکی از زشت ترین حیوونایی بی که تا حالا دیدوم و خیلی سریع.

 تو منطقه ما یه وقتایی اینقدر گراز وجود داشت که از زور گشنگی تو ولات هم میومدن ولی الان حتی یه دونشم نمی بینیم و همه به سمت جنگلهای رودحله کوچ کردن و خیلی از حیوونای دیگه که مجال بردن اسمشون نیست و اینکه درمورد کرزنگرو هم صادقه.

سخنان مدیر انجمن اقای مجید کمالی پور:
 یکی از خاصیت های تعیین موضوع برای انجمن همینه که ادمو میفرسته دنبال پیدا کردن منبع ..خودم وقتی متوجه شدم که چند ساعته دارم تو اینتر نت دنبال کرزنگرو میگردم ...
تقریبا همه مطالب مثل هم بود که نقطه برجستش همون اظهارات دکتر حمیدی بود . و اینکه کرزنگرو را به چند بخش تقسیم کرده بود .کر زن  گرو
کر=پسر..زن=زن..گرو=گیرو
ما اصلا یا حداقل در محدوده وسیعی به پسر نمیگیم کر ..کر معمولا مربوط با مناطق لیراوی و حیات داووده ...در مورد گرو به معنای گیرنده هم حداقل تو برازجون نمیگن چیش بگرو . میگن چیش بگیرو ...بنابراین تعمیمش به کل استان درست نیست ..
بالشخصه فکر نمیکنم این موجود وجود خارجی داشته باشه و زاییده تخیلات مردمه ..چرا از وقتی امکانات زندگی نوین مخصوصا همه گیر شدن استفاده از صنعت برق باب شده دیگه نه کسی جن میبینه و نه کسی را جن میزنه  و نه جگر هیچ زائویی را ال میبره و نه غولکی دیده میشه و نه کرزنگوئی ؟
تاریکی خودش توهم زاست مخصوصا تو شبهای پاییز که شبهای درازی هستند .ترسیدن از تاریکی اگر با پریدن گربه درشتی هم همراه باشه میتونه توهم کرزنگرو را با کمی غلو فراهم کنه ..ضمن اینکه اصول تربیتی جدید هم نبود که نباید بچه را ترساند.بچه هائی که هیچ سرگرمی نداشتند الا اویزان شدن به پدر و مادر .. اطاق ها هم که محدود بود و باید بنحوی خوابانده میشدن تا والدین راحت باشند .البته اینقدر توهم موجودات افسانه ای توسط پدر و مادرها تکرار شد تا خودشان هم باورشان بشود که کرزنگروئی هست.

نتیجه ای که از گفتگوی امروز اعضا میتوان گرفت این است که اکثریت اعضا کرزنگرو را زاییده ی خیال میدانند و بر این باورند که این حیوان فقط افسانه است و بس.

​"با تشکر از همه عزیزانی که در موضوع مورد نظر شرکت کردند. بی شک انجمن با وجود شما بزرگواران نمود پیدا میکند.​"


  تنظیم کننده: ندا مزارعی

لينک خبر:
https://www.ettehadkhabar.ir/fa/posts/66379