امروز: سه شنبه 04 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 21 شهريور 1395 - 17:10
طنز اختصاصی اتحاد خبر با گویش برازجانی؛

اتحادخبر- دِی زاغو برازجونی: سُه هفته ایه که وِر دِییم نرفتمه، اُمروز صُب گه سی رمضون گفتم بیُو برسِنـُم تا فِدَه بوام اینا تا برُم ور دِییم بینم حالِش چه طهره؟ رمضون گف: هَع مِی هِنی دِییت زندیه؟ گفتم: چیشم روشن، دیه چه؟ وختی که سیش گفتم و پُی نِی قِیلونش برشُندت اوسُو می فـَمی که دفه ی دیه وُ دیی مُو کپ وا نکنی! سِر و چادر کردم و رمضون...

دِی زاغو برازجونی:
سُه هفته ایه که وِر دِییم نرفتمه، اُمروز صُب گه سی رمضون گفتم بیُو برسِنـُم تا فِدَه بوام اینا تا برُم ور دِییم بینم حالِش چه طهره؟ رمضون گف: هَع مِی هِنی دِییت زندیه؟ گفتم: چیشم روشن، دیه چه؟ وختی که سیش گفتم و پُی نِی قِیلونش برشُندت اوسُو می فـَمی که دفه ی دیه وُ دیی مُو کپ وا نکنی! سِر و چادر کردم و رمضون رسندُم دِم فِدَ بوام و دیدم درشون مِثِ همیشه لا نیم لا ناده و داخل فِدَ واویدم تا صِدِی لالایی از توو کپر میا، رفتم هِل کپر تا دِییم چالی کرده و خیمه رخته توش و تـُوِه ی ناده ریش، خونِشم ناده پیش ریش و تِویزه ای هم هِل چپش ناده، گفتم: دِی سِلام، مانیم سرشه اُوُرد بالا و سِیلم کرد و گف: سِلام دختر بی مَرفت، کجا بیدیه اوس تا بحال که یه پُرسی وُ دِییت نمی کنی؟ نمی گی مُرده، زندیه؟! گفتم: مانی موچکو زدِیدمه، توو خونه افتاده بیدِمه، مانیم گف: بیُو داخل کرسی بِیل شی پات بیشی، رفتم داخل و نِشسُم، سِیلم کرد و گف: تو خو یُومی مِش و موری و مَقو کردیه ، مِی چه میکنی؟ مِی خونتون دیوار نداره یا سَفق نداره؟ گفتم: موچیم والا، نِگوَت ریمه گرفته، حساسیت چپلو اومده سراغم، نمیترُم صَرا واوُم نمی ترُم شی کولر بیشینم، تا جوجا وِیمُم، وَخش و وَخشم شورو ویمو، مانیم گف: اِی سرما نمی خاری وری برو توو شاشی، تیرِ وَرکِشیده بیارش، راساویدم، هاسِی میرفتم، که مانیم گف: یه چوو نون برشنی هم ناده، او هم بیار، گفتم: ری چّیشم، رفتم و تیر و چوو نون برشنی اُوُردُم و باز سر جام نِشسُم، مانیم از توو مَجمعی که هِلِ راسِش ناده بی، مِیناشه پَس زه و چونه ای خمیر در اُوُرد، خمیرکو هم خَس اومده بی باو نون کردن بی، چونه ی خمیر نا ری خون و کمی آرد ریش پشک دا و تیرِشه نا توو دل خمیرکو و زُرش دا و کم کم گردش کرد، همو طـَر که تیرِ زُر میدا گف: زنم، زنل قدّیم، اوسُ که تازه پُی بوات عروسی کرده بیدم، بوای بوات یه فِدَ گت وَرتِ وازی داشت، هر بچه ایشه که زن میدا، دوتا خونه یه هلش سیش میزد؛ مانم اومدیم توو همی خونِیکو، نه ایقه گت بیدا، یه هِلِش خونیلمون بی که پُی هُم عروسلم توش بیدیم، یه هِلِش شاشی بی، یه هِلِش کپر، یه هِلِش مُستراو و یه هِلِش هم چَه اُوی، دو دَقه نواویده بی سِیل هم میکردیم، دو دَقه نواویده بی بُنگ هم میدادیم، دو دَقه نواویده بی کمک هم میکردیم، چاسمون ور هم بی، رُفت و رومون پُی هم بی، نه جریمیدیم، نه ایطهر بی که چیش دار هم نداشتویم، پاک مِثِ دِده بیدیم، چه دوران خاشی بی، نه مِثِ شمانل که پاک تِپسینه توو گوشی موبیلتون و دیر همین اُما شُو رو جرین، گفتم: مانی وژدانن شما هیچ وَخت جر نویمیدین؟ مانیم گفت: مِی وخت می کردیم! ما مِثِ دِدِه بیدیما، جونمون سی هم در میرفتا، تو میگی جر؟ ما پی هُم عروسلمون ایطهری بیدیم دی بفهم پُی دِیی و دِدِه حَقامون چه طهر بیدیمه؟ مِثِ تو که انگاری می خِی بری المپیک که هر چار سالی یه کِشه سر میزنیا! گفتم: مانی مِی چه میکردین که وَخت جَر و صَفه پس سر هم نادن نداشتین؟ مانیم گف: صُو پُی بُنگ اِذون راسِیمیدیم، دوتا دول اُو میکشیدیم، دَس نماز میگرفتیم نمازمونه می خُندیم، هِنی اَفتو نزده بی، بوات صَرا وِیمی، می رَف کار بَنـُیی، دُوارته مُو دول مینداختم توو چَه، چل بالا اُو میکشیدم، یه سری سی گـُیَل یه سری سی بزل، یه سری سی مُستراو رفتنمون، یه سری هم سی اُو جارو کردن کِفِ فِدَ، بَد یه مُشتی گِنـُم میُوُردُم، می رختمش توو تِویزه و می وُرُوشندُمِش و پاک که وِیمی می بُردمش مِدار، بَد که آرد واویده بی وامیگردُندُمِش و تازه کارل شورو ویمی، مِی ما مِی زنل ایسُو بیدیم؟ آرد میو وُردیم و تازه بُیَد نون بکردُم، شمانم خـُو بیدین، نونمه میکردم، می رفتم خونه ی اُو و جارو میکردم، جاروف پَنگیمه ورمیداشتم، ری فرش تمیز میکردم، بَد گـُیل میدوشیدُم تا شما راساوین، چیی و کادی مینادم نهاتون و بَد هم اِستکام و زیرل می شـُشتم و اِی یوَختی هم مریض بیدین بُیس ری کـُلیم بنادِمِتون و رُو بکردم و برفتم تا خضرامیرالمومنین، اونجُو دکتر بی، مُفتکی درمون می کِ، قرص و دوا هم خـُش میدا، و بَد وامیگشتیم خونه و دُوارته اُو بکش سی چاس و آشپلقی تاااا ظـر واوو بوات بیمَ، هاااا مِی ما مِی زنل ایسُو بیدیم؟ تا ظهر خوسیدینه بَدِشم یُومی مُفتون چُر کرده، فِقد رَه دکترله یاد گرفتینه، از ای دکتر در می یین، می رین ور اُو، والا ایسُو که فکرشه میکنم، مانم درد داشتیمه ولی مِینه نه نبیکار بیدیمه، وُ خومون نمی فهمیدیمه، ها مِی ما مِی زنل ایسُو بیدیم؟ بواتم وختی میمَ خو دی نه کار بچه داشت نه خونه، مِی ریگ بُن جو افتاده بی، از بس که ری چو داربَس وُیسکیدِی که دی مناه نداشته، چاس ساختنمونم بتا سیت بگم، شص سال پیش خو گاز نبی، رستوران و تیکه ی سُه سیکی هم نبی، مُو بُیَد تپاله گا ورداشتم بنادم برک خیمه تا تش بیگیره، هِی خاموش ویمی هِی هُفِش کنم و دیدِش برفت توو چیشم تا بترم یه چی پاش بساختم، اُوسُو مِی چاس چه بی؟ مرخی، یخنی، شله خرمیی اُو مِجکی میساختیم، اُما اوسُو مزه میدادا، هیچ وَختم دیرازگوشت نه مریض بیدیم نه چی، اُما تو سراغت دارم که دَس قِدِ سیا سفید نمی زنی، میگی رمضون چاس بوسون، رمضون شوم نداریم، مُو نِمی رمضون زن سی چنش بی؟ گفتم: مانی اینِیه لُو نده آورومه بُردیا، خارکورم کردیا، مانیم گف: مِی دوروغ میدم، هیچ کاری نمیکنی، شو روز خدا ری مُبل رُمبسیه اُما یه جِی سالمی هم نداری، اِیکالی مُو میخوام بفهمم، دکتری هم هِسِه که تو نرفته بویی؟ گفتم: مانی دو دَقه اومده بیدم خوته بیوینما، مانیم گف: خومه بیوینی؟ لواس ششتنمون هم تا سیت بُگم توو تشت بی نه، بعد که لواسله ششتِیدیم، بُیَس بیستا پله بزدیم برفتیم ری توو، اونجو ری بند لواسی دولویزشون بکردیم، لواس شوری خو نِبی که بخا دکمه بزنی بوشوره، دکمه بزنی خشکش کنه بدِت خو، پاک کارل سی ما بی، ئی مُو بیدما، ایسُو دیدیم؟! مانیم که سی محض دیر دیر سِرَش زدن دل پُری وَم داشت گف: میگما نکنه رمضون نِمیلت بیی؟ گفتم: رمضون بَزّا، دلت میا میگی رمضون نِمیلم، هرگا وُ رمضون میگم میگو ری چیشم، مانیم گف: نپه سیچه دیر دیر می یی؟ گفتم: آخو اُمروزه ئِی بُخام زیاد وُ خونه صَرا واوُم دردسر داره، مانیم گف: دردسر چه؟ گفتم: اِوَل خو میخا دو ساعت ضد اَفتو بزنی، ضد گرما، ضد تش باد، ضد غر، یه عُینکی ری چیش، یه ماسکی ری دُماغ، دَسکش سفید هم توو دَس، کفش طبیمم خو خراواویده، مانیم گف: دی نمیخا بیگی، بـِیل تا نادُو، اوسُو میگی مُو خارکورت کردمه؟ والا ئِی مُو سولِ اِطلام برسه. ها دیی ها/ص


معنی لغات سخت سختو:
دِییم: مادرم - فده: خانه ، حیاط - برشُندت: سرخت کرد - دیه: دیگر - کپ وا نکنی: نظرش نزنی - لا نیم لا: روی هم - کپر: اتاقکی ساخته شده از شاخه های نخل - خیمه: چوب - توه: تابه نان پزی - خون: میز نان درست کنی - پیش ریش: جلویش - تویزه: سینی مدور از برگ و لیف نخل - موچکو: بیماری واگیر - بِیل: بگذار - شی: زیر - مش و مور: مریض و نا خوش احوال - مقو کردن: سرما خوردن بز و گوسفند - موچیم والا: نمیدانم - نگوت: نکبت - چپلو: کثیف - جوجا: جا به جا - وَخش و وَخشم: عطسه کردن پیاپی - شاشی: اتاقک مسقف شده از شاخ و برگ نخل بصورت شیبدار - تیر: وردنه - ورکشیده: آویزان است- راساویدم: بلند شدم - چوو نون برشنی: چوبی از نخل که برای زیر و رو کردن نان در حال پختن استفاده می شود - مجمع: سینی بزرگ - مِینا: شال - خس: رسیده شدن - باو: کاملا مناسب - پشک: پخش - زر: دور - بوای بوات: پدر بزرگت - گت ورت واز: وسیع - چه: چاه - سیل: نگاه - چاس: نهار - رفت و رو: جاروب - چیش دار هم نداشن: تنفر داشتن - دده: خواهر - تپسن: نشستن - جر: دعوا - حقامون: حقیقی مان - کشه: دفعه - بالا: حدود 1.5 متر - گیل: گاو ها - گنم: گندم - می وُرُوشندُمِش: سینی زدن - مِدار: آسیاب - وامیگردُندُمِش: بر می گرداندمش - جاروف پنگی: جارویی از تاره نخل - کادی: نان نازک دایره شده - کـُلیم: پهلو - مُفتکی: مجانی - دُوارته : دوباره - آشپلقی: آشپزی - ظهر: ظهر - واوو: بشود - یُومی: همیشه - مفتون: آب بینی تان - چر: آویزان - رَه : راه - بُن: ته - جو: جوب - وُیسکیدِی: ایستاده بود - مناه: نا، حال - تیکه ی سُه سیکی: پیتزا - تپاله گا: فضولات گاو - برک: کنار - تش: آتش - هُفِش: دمیدن بهش - دیدش: دودش - پاش: باهاش - یخنی: گوشت - اوسُو: آن موقع - دیرازگوشت: دور از جان شما - قد: به - خارکور: ذلیل - اِیکالی: راستی - بُیَس: باید - ری توو: روی پشت بام - دولویز: آویزان - وَم: از من - نِمیلت: نمی گذاردت - بَزّا: طفلی - سیچه: چرا - بـِیل تا نادُو: بگذار تا بماند - سول اطلا: اطلاع و آگاهی

 


برای شنیدن فایل صوتی این طنز در اینجا کلیک کنید



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • بازنده جنگ سخت را برنده جنگ نرم نکنید
  • پهلوگیری بارج ۲ هزارتنی در بندر دیلم / ظرفیت تخلیه و بارگیری در بندر 2 برابر شد
  • اتمام ساخت قطعات پل دسترسی مجتمع بندری نگین/ فاز نخست جاده دسترسی مجتمع بندری نگین آماده بهره برداری/تاکید مدیرکل بنادر و دریانوردی استان بر لزوم شتاب بخشی به پروژه ها
  • دانشمندان حلقه‌ مفقوده بین رژیم غذایی نامناسب و سرطان را کشف کردند
  • از دست اندركاران معاینات ادواری كاركنان پتروشیمی پردیس تقدیر شد
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/04
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/03
  • نیروگاه اتمی بوشهر چقدر برق تولید می‌کند؟
  • آغاز عملیات اجرایی پروژه ٣۵٠٠ واحدی سازمان انرژی اتمی
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/03
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/04
  • بیماریابی در بوشهر افزایش یافت/ تقویت مراکز مراقبت سلامت در استان
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • گشت و گذار دختران جوان در تهران 100 سال قبل (+عکس)
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • شگفت‌انگیزترین «دوربین‌های جاسوسی» تاریخ؛ از پاکت سیگار تا رادیو! (+عکس)
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اسرائیل را چه باید؟
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • .: لیلادانا حدود 2 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 4 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 4 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 4 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 4 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 4 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 4 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 7 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 8 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 10 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...