اتحاد خبر-مهراب شاد: از یک دوست عزیز شنیدم که میگفت این فضای مجازی و همه گیری آن باعث شده مردم ایران بیشتر مطالعه کنند، و هنوز در حیرتم از صحبت دوستی که یار گرمابه و گلستانش کتاب است... اینکه بچه هایمان در کوچه پس کوچه های مجازی چه میخوانند بماند، اما مسئله این است که به این نوع خواندن اصلاً نمیتوان مطالعه گفت. خواندنی که نه دارای عمق است و نه دارای انسجام، یک مشت مطالب پراکنده از شبکه های اجتماعی مختلف که هیچ وقت نمیتوان بر درست و یا نادرست بودن آنها مطمئن بود.

به کدام سمت داریم میرویم که دلمان را به این مطالعات سطحی که نه میتوان اسمش را مطالعه گذاشت و نه تاثیر مفیدی برای ما دارد خوش کرده ایم.

تا آنجا که در خاطر دارم تمام قصه های دوران کودکی من داستان های مثنوی و معنوی یا کلیه و دمنه بود، البته به روایت مادرم (هر چند سوادش آنقدر نیست که کلمات فالو، فالور، پست و کامنت و لایک... یا بسیاری از اصطلاحات دیگر را بفهمد)، اما زبان امروز جامعه من طوری است که همه را مسلط به زبان انگلیسی می پنداریم (.....post, comment, send) که همه این ها از نداشتن مطالعه صحیح است. این کوچکترین درد مطالعه نکردن است، وقتی ما کتاب نمیخوانیم چه انتظاری از فرزندان خود داریم؟ با این وضع باید برای آن ها هم حتی خواندن کتاب های درسی سخت و طاقت فرسا باشد. کودکی که همه ی مراحل بازی کلاش اف کلنز را با موفقیت طی کرده است اما نمی تواند یک بیت شعر بخواند و شاید اصلا نتواند به این سوالات پاسخ دهد که چند شاعر معروف پارسی زبان را نام ببرید!!!!!!

کتاب " یار مهربان " یا " گنج قارون " هر چه هست مهجور مانده است. این روزها خریدن هیچ چیزی به اندازه ی کتاب برایمان گران نیست در حالی که نزدیک است برایمان گران تمام شود!!!!!!!!

برای فرزندانمان کتاب بخوانیم

جامعه ی ایران یک جامعه ی متعالی است، برای بهترین بودن و توسعه، برای پیشرفت چیزی کم نداریم. نگاهی بیندازیم به کشور های پیشرفته ، در بین کشور هایی که قدرت جهان حساب می شود سرانه مطالعه به صورت چشم گیری متفاوت است، این در حالی است که ما تاریخ 2500 ساله خود را یدک می کشیم!!!!

در حالی که کشورهای اروپایی %15 جمعیت جهان هستند اما نصف کتاب های مصرفی جهان را تولید میکنند این به معنای آن است که آنها نیاز دارند و ما هم که عالم هستیم و نخوانده ملا!

گرانی کتاب؛ علت یا بهانه ؟!

گرانی کتاب نمی تواند علت خوبی برای مطالعه نداشتن باشد. چون ما روزانه مبلغ زیادی را برای موارد مختلف هزینه می کنیم و علاوه بر آن راه های زیادی برای کتاب خواندن بدون هزینه و یا با صرف هزینه ی کم وجود دارد، مثل قرض گرفتن کتاب که در دنیا رایج است. چه قرض کردن کتاب از یک دوست و چه عضویت در کتابخانه های عمومی یا خصوصی موجود در سطح شهرها مدارس دانشگاه ها و یا برخی ادارات...

علاوه بر قیمت کتاب کمبود نشر نیز مشکل دیگر آن است. کتاب های خوب باید انتشار یافته و توزیع شود. برخی از کتاب ها در شهرهای کوچک و شهرستان ها نایاب و یا کمیاب است که این در دلسرد شدن از خرید و مطالعه کتاب تاثیر دارد.

مشکل اساسی دیگر نبود افرادی است که نیاز به خواندن را در خود احساس کنند. همه برحسب موقعیت خود و وضعیت جامعه ادعا می کنند همه چیز میدانند!!!!!

کمبود مطالعه یک آسیب اجتماعی است

از فرنگستان بگذریم، جمع تیراژ روزنامه های منتشر شده در کشور ما از 2/5 میلیون تجاوز نمی کند این در حالی است که در ژاپن فقط یک روزنامه حدوداً 20 میلیون نسخه است!!!!

آیا دلیل این است که شهروندان کشورهای قدرتمند و توسعه یافته جهان می دانند جای آشغال جوی آب نیست؟ و میدانند کمربند ایمنی برای سلامتی و سود پلیس راهنمایی رانندگی نیست ؟ ، یا اینکه میدانند قطع کردن صف نشان از هوش سرشار آنان نیست و هم می دانند، و هم میدانند رد شدن از چراغ قرمز جای تعریف کردن برای دوستان و احساس غرور را ندارد، میداند اموال عمومی ارث پدرش نیست و خیلی چیزهای دیگر....

ریشه ی این همه آسیب از کجاست؟

شاید این سوال کلیدی تنها یک جواب داشته باشد، مطالعه.. و شاید هم هر کدام این آسیب ها و هنجار شکنی ها از نخواندن کتاب سرچشمه می گیرد.

پس بیایید از بچگی به فرزندانمان کتاب خواندن را بیاموزیم، و بدانیم خواندن نیز مثل راه رفتن  و مثل غذا خوردن، مهم و قابل آموزش است .