رامبد! یک انسان فعال و مثبت است و واقعا کارهایش تا به امروز خلاف این تعریف را نشان نداده است. 

در کودکی شیطون بود ، اما شر و مردم آزار نبود. حتی از همان کودکی حالت طنازی و خنداندن بقیه را در سر داشت و تمام شیطنت‌هایش در راستای شادی و خوشحال کردن مردم و دوستانش بود. 

در حال حاضر و به عینه خاطره‌ای در ذهن ندارم، البته تمام لحظات با رامبد بودن در کودکی خاطره است ولی رامبد جوان از همان بچگی اش در پی خنداندن دیگران بود و خوب به یاد دارم از همان کودکی آنقدر با خواهرش بازی می‌کرد و کلنجار می‌رفت تا او را بخنداند، اما دخترم کلافه می‌شد و رامبد همیشه در جواب به ما و او می‌گفت: من فقط می‌خواهم او را شاد کنم و بازی کنم، قصد اذیت او را ندارم. بچه بود و عقلش نمی‌رسید چگونه مردم و دوستانش را بخنداند. 

بدون استثنا هر شب «خندوانه» را نگاه می‌کنم و حتی اگر شب پیش به دیدن او رفتم به حتم فردا صبح در اولین بازپخش «خندوانه» را می‌بینم.

سری دوم را بیشتر می‌پسندم و دوست دارم، البته فصل اول هم خیلی خوب بود ، از این جهت که توانست شروع متفاوتی داشته باشد و کار جدیدی را در رسانه آغاز کند. 

شروع متفاوت و جالبی را در رسانه داشت ا، ز این حیث که برنامه‌ای ساخت که دور از انتظار رسانه‌ ملی بود و گام به گام مخاطب خود را پیدا کرد و همراه این برنامه هم‌پای او شدند. 

به جد می‌گویم که تمام بخش‌ها از استنداپ کمدی‌ها، خنداننده و حضور جناب‌خان به جای مناسب خودشان نقطه مثبت و اوج «خندوانه» است و هر کدام از این مولفه‌ها کار جدیدی را در رسانه نشان داده است. 

شاید از افرادی که در «خندوانه» معرفی می‌شوند و یا از بخش‌هایی در «خندوانه» خوشم نیاید، اما این دلیل بر بعد منفی این برنامه نیست  و باید نگاه و نظرات عامه مردم را در نظر بگیریم همین که مخاطبان دوستش دارند و خوشحال هستند بهترین گزینه در «خندوانه» است. 

نه! به هیچ وجه. برای من همین بس است که از تلویزیون برنامه را تماشا می‌کنم و لذت می‌برم، البته در زمانی که رامبد فیلم بازی می‌کرد، سر تصویر‌برداری‌هایش می‌رفتم و بازی‌هایش را نگاه می‌کردم، اما دیگر الان لزومی نمی‌بینیم که حتی به عنوان مهمان در برنامه‌اش حضور داشته باشم. 

تا به امروز اصلاً به این موضوع فکر نکرده بودم و اگر زمانی هم رامبد دعوتم کند که به عنوان مهمان و مصاحبه شونده بروم، این کار را انجام نمی‌دهم. 

مجموع برنامه‌های «خندوانه» و مهمانانش خوب بود، اما قسمتی که بچه‌های «سندروم دان» را به برنامه دعوت کردند، بسیار به دلم نشست و دوست داشتم، حتی با برنامه و خنده‌های بچه‌ها گریه کردم و در پایان برنامه به رامبد پیام دادم و دعایش کردم، جدای از من که مادرش هستم، دعای بسیاری از مردم پشت سر رامبد است. 

من عاشق «جناب خان» هستم و به شدت دوستش دارم، در زمان‌هایی که رامبد «جناب خان» را می‌بوسد، واقعاً از ته دل می‌بوسیدش، «جناب خان» با آن لهجه جنوبی و بداهه‌گویی‌های به جایش، فوق‌العاده است، شبهایی که «جناب‌خان» اجرا دارد به وجد می‌آیم و از قبل هیجان‌زده و مشتاقم تا برنامه پخش شود. 

در بین تماشاچی ها و  در طول برنامه نه، اما یکی دونفر را برای آخرین برنامه «خندوانه» به رامبد معرفی کردم که با توجه به تصمیمات رامبد و عوامل مشخص می‌شود در «خندوانه» حضور داشته باشند یا نه! 

شما خبرنگاران بهتر می‌دانید که رامبد چقدر گرفتار است، گاهی اگر بشود تلفنی و یا پیامکی با هم در ارتباط هستیم، حتی در بسیاری از موارد هم نمی‌تواند جواب تلفن بدهد، اما اگر زمان کوچکی را پیدا کند به ما سر می‌زند و با هم در خصوص مهمان‌ها، چنیش برنامه و حتی اتفاقات جدید صحبت می‌کنیم. 

یعنی شادی، عشق، برنامه‌ای که چراغ ذهن همه را روشن کرد و شاد بودن، شاد زیستن و خوب زندگی کردن را به همه یاد‌آوری کرد. 

از اینکه می‌بینم، یک امشب و فردا شب تنها پخش «خندوانه» است. دلم می‌گیرد، اما منتظر سری جدید و سوم می‌مانم. 

برای من که مادر رامبد جوان هستم، اتفاق خیلی خوب و خوشحال کننده ای است که می‌بینم با این زحمت و مشقت کار می‌کند و تمام ایده‌هایش به نتیجه نشسته است و دعای مردم را پشت سر خود دارد، این موضوع خیلی ذوق زده و خوشحالم می‌کند. 

نوش جان هر کسی که در کارهایش موفق است و همچنین رامبد که در کارش موفق شده، این موفقیت و نتیجه مثبت ، حاصل بی‌خوابی‌ها دوندگی‌های بی‌وقفه رامبد و عوامل حرفه‌ای گروه «خندوانه» است که از تمام این عزیزان تشکر می‌کنم و می‌گویم نوش جانتان این موفقیت. /ب1