امروز: پنجشنبه 06 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 09 مهر 1394 - 11:24

اتحادخبر: مثنوی «شور عشق» تقدیم به رهبر دلیر و آزادۀ ایرانِ اسلامی و ولیِ امر مسلمین جهان، سید علی خامنه‌ای دامت برکاته در تفهیم به آل سعود که اگر ایران تصمیم به واکنش بگیرد، اوضاع مسئولان عربستان خوب نخواهد بود و این واکنش سخت و خشن خواهد بود.

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن
مثنوی «شور عشق» تقدیم به رهبر دلیر و آزادۀ ایرانِ اسلامی و ولیِ امر مسلمین جهان، سید علی خامنه‌ای دامت برکاته در تفهیم به آل سعود که : اگر ایران تصمیم به واکنش بگیرد، اوضاع مسئولان عربستان خوب نخواهد بود و این واکنش سخت و خشن خواهد بود.
مثنوی «شورِ عشق».
کامِ یمن تشنۀِ، صُبحِ ظهورِ وَلا - می‌رسَدَم از مِنا، بویِ خوشِ کربلا
از یمن و از مِنا تا به عِراق و دمشق - غُلغُله‌ای در جهان، کرده به پا شورِ عشق
نعره جَرَس میزند، می رسد از رَه کَسی - او که به در دیدۀ، منتظرانش بَسی
سِرِّ سحر می‌شود، فاشِ، به لب‌های نور - می‌خورد آخر تَرَک، تُنگِ بُلورِ ظُهور
جانبِ چَشمش سَحَر، می‌دوَد آسیمه سَر - تا که کُند غُسلِ دَر، چَشمۀِ خورشیدِ زَر
این شب دور و دراز، این غمِ جان‌ها گُداز - می‌رسد آخَر به سَر، در سَحَری دِلنواز
گَشته به پا کربلا، بارِ دگر در یمن - بارِ دگر می‌بُرَد، سَر ز مَلَک، اَهرِمَن
کُشته به خاکِ یمن، خفته به خون بی کَفن - دشت ِ شقایق شده، چشمِ اُویسِ قَرَن
می تَپَدم دل به خون، جان به لَب از غَم کُنون - بس که زِ خاکِ یمن، لاله زند سَر بُرون
چَشمِ اُوِیسِ قَرَن؛ خون شده از درد و داغ - بس که شقایق زند، سر زِ گریبانِ باغ
کُشت غم و محنت و داغِ یمن، شیعه را - ما به تماشایِ این، کرب و بلا از چرا
آمدنش را مگر ما نه دعا خوانده‌ایم - او به یمن می‌رود، ما به چه جا مانده‌ایم
او به یمن می‌رود، بی‌کس و بی‌یار و تَک - بارِ دگر کوفیان، کرده دریغ از کُمَک
حِسِّ بدی دارم، از شهره به کوفی شدن - کاش که سهمم شود، یارِ یمن آمدن
داغِ گرانِ یمن، می‌شِکَند پُشتِ ما - تا به کجا از بَلا، کرده گِرِه مُشتِ ما؟
تا به کجا تا به کِی؛ خَشمِ فُرو خورده را؟ - تا به کجا طاقت این، قومِ دل آزُرده را؟
تا به کجا از مِنا، بویِ فراقم رسد ؟ - تا به کجا نِفخۀِ؛ غَم زِ عِراقم رِسَد؟
تا به کجا خون چِکد، از سر و رویِ دمشق؟ – کی و کجا می‌زند، سَر زِ فَلَق، نورِ عشق؟
تا به کجایم به‌ جا، بر چه ببندم رَجا ؟ - دستِ دل و دامَنِ، صبحِ ظهورش کجا؟
خون‌جگرِ فاطمه، داغِ تو ما را بِکُشت - کرده چرایی به ما، یوسفِ دزدیده، پُشت
تا به کجا شیعه را، بی‌کسی و بی‌بَری - تا به کُجا هر سَحَر، ظُلمتِ اِسکندَری
طعنه مرا تا به کِی، بر تو زند دیگری - قلبِ علی تا به کِی، خون زدَمِ اَشعَری
تا به کجا تا به کی، صورتِ زهرا کَبود - غرقه به خون تا کجا، فرقِ علی در سُجود
قامتِ سروِ مِنا، بارِ جنایت خَمود - تا به کجا کعبه را، ظُلمتِ آلِ سعود
تا به کجا خانۀِ، فاطمه را بویِ دود - تا به کجا باید این، غِصۀِ غَم را شُنود
تا به کدامین شَفَق، سَر ز اَهورا به نِی - شامِ غریبانِ ما، تا به کُجا، تا به کِی
تا به کجا فاطمه، دل‌نگران دمشق - صبحِ ظُهورِ تو را، کو سَحَراِی شمسِ عشق
ضَجِه دُعا می زند، آمدنت را به عشق - شانۀِ غَم می‌زند، بر سَرِ زُلفِ دمشق
لاله اذان می‌دهد، بر سر گُلدسته‌ها - کرده سَحَر نیَّتِ، قومِ زِ شب خسته‌ها
قامتِ غَم بسته گُل، بر سَرِ سَجاده باز - غرقه به خون، قَد کمانِ، فاطمه خواند نماز
بر سِرِ سِرِنیزه ها ، غافلۀِ ماه را - سرمه به خون می کشم، چشمِ سَحَرگاه را
ضَجِه به شب می زند، بی‌کَس و درمانده‌ای - مُنتظرِ عاشقِ، دیده به دَر مانده‌ای
زمزمه بر لب کند، بُغضِ فرو خورده‌ای –خونِ جگر، دیده را، تا سَحَر اَفشُرده‌ای
کِه‌ی سَحَرِ آرزو، او به کجا بُرده‌ای - یوسف ِما را به سَر، گو که چه آورده‌ای
تا که شود شاید از، بندِ فراقَش خَلاص -خون شده از دردِ یاس، دیده کند التماس
صبحِ ظهورش بیا، موکبِ نورش بیا - در شب گُم گشتگی، آتشِ طورَش بیا
یوسفِ عیسی نفس، فاطمه را مُقتبَس - خیز و به کنعان بیا، شیعه به فریادرَس
حادثه در حادثه، کرده گِرِه مُشتِمان - رنج و بلا می‌دهد، تاب سر انگشتمان
بین زِ سعودی فُرو، خنجرِ در پُشتِمان - یوسف زهرا بیا، داغِ مِنا کُشتِمان
خون‌جگرم ای ولی، از غمِ بسیارِ تو - منتظرم در یمن، تا که شوم یارِ تو
از یمنم می‌رسد، بویِ خوشِ نَرگِسَت - در تبِ داغِ مِنا، می‌کنم آقا حِسَت
داغ مِنا می‌دهد، بویِ ظُهور وَلی - باده به جوش آمده، در خُمِ سَیِّد علی
چهره برافروخته، پیرِ خراسانیَ ام - قصدِ یمن کرده آن، سَیِّد نورانیَ ام
قصدِ یمن کرده تا، یارِ یَمانی شود - تا به ظهورِ وَلی، باعث و بانی شود
بسته میان را کَمَر، تیغِ دودَم، چون علی - از رُخِ زهرایی‌َاش، هِیبَتِ حیدر جَلی
تیغ دودَم را بُرون، گر زِ نیام آورَد - کارِ سعودی به یک، حمله تمام آوَرَد
سَیّدِ قوم وَلا، خون‌جگرِ کربلا - ای به غمِ فاطمه، جان و دِلَت مُبتلا
پیرِ خراباتِ ما، قبلۀِ حاجاتِ ما - فاطمه‌ات را قسم، قصدِ مِنا را نَما
کرده تو را خون جگر، داغ ِمِنا دانَمَت - باخبر از آن غَمُ، ماتم و حِرمانَمَت
مویِ سفیدت کِشَد، سینه به آتش مَرا - عشق تو پیرانه سَر، کرده سیاوَش مرا
پیرِ خراسانیَ ام، تا به کجا مَصلَحَت - این سپهِ عاشقی، را بِنَمایَش به خَط
چون قَمَرِ کربلا، مَشک و عَلَم را به دوش - تیغِ دودَم را به کَف، خیز و بر آوَر خُروش
پیرِ خراسانیَ ام، اِذنِ جهادم بِده – درسِ خوشِ عاشقی، را تو به یادَم بده
خیز و به کف گیر آن، تیغ دودَم را علی - تشنه لبِ یاریِ، ما شده کامِ وَلی
کُن علم آن بیرقِ، سُرخِ شَقایق نِشان - این سپهِ شیعه را، سویِ سعودی کشان
تیغِ دودِم را بِنِه، در کفِ سردارِ عشق - تا که بگیرد یمن، هم چو عراق و دمشق
او که جهان خیره بَر، نورِ سلیمانیَ‌اش - مستِ علمداریِ پیرِ خراسانیَ‌اش.
خیز و به‌صَف کن علی، لشکریانِ ظهور- بر کَفَت آوَر عَلَم، بیرقِ سبزِ غُرور
از غَم و دردِ منا، خون‌جگری یا علی - زآتشِ اندَر یمن، شعله‌وری یا علی
موی سفیدت به سر، جان به لبم کرده یار- زُلفِ چلیپای تو، می‌کِشدَم سَر به دار
بارِ بلا می‌کشی، بس که به دوش غَمَت - بویِ علی می‌دهد، آهِ روان از دَمَت
دل مَکُن آشفته‌تر، از غمِ مِحنَت دِگَر - از یمن و از منا، شورِ ظهورَش نِگَر
لَب زِ لبَت واکُنی، پیرِ خراسانیَ ام - غرقه جهانی شود، در یَمِ طوفانیَ ام
لب ز لبَت واکنی، روبه حِجاز آوَریم - سَر زِ سعودی به نِی، پیشِ تو باز آوریم
شورِ تو در سینه‌ها، سیّدِ خوبانِ ما - نذرِ لبت باشد این، رو ح و تن و جانِ ما
پیر خراسانیَ ام، قَصدِ منا کرده‌ای - قَصدِ علمداریِ، کربُ و بَلا کرده‌ای
قصدِ مِنا کرده‌ای، خون‌جگرِ فاطمه – تا که دهی کار این، آلِ زبون خاتمه
چهره بر افروختی، میر و علمدارِ ما - قصدِ یمن کرده‌ای، دلبر و دلدار ما
کرب و بلا پا کنم، گر که تو اِذنَم دهی - باده اگر از خُمِ، سُرخِ حُسینَم دهی
پیرِ خراباتِ غم، بیرقِ حق کُن عَلَم - تا که زَند سَر زِ خون، تیغ دودَم از قلَم
تِشنه لبِ رفتنم، کرب و بلا را به سَر- تا که بگیرم به بَر، خنجر و تیر و تبر
رفته دگر یا علی، صبر و قرارم زِ کَف - می‌زند آشفته دل، سازِ پریشان چو دَف
بی‌سر و سامانم از داغِ مِنا و یمن - اِذنِ جهادم بده، سَیّد و آقایِ من
تا که کنم آن شهِ پستِ حِجازی خموش - تا شِنَود نَعرۀِ، قومِ دلیران به گوش
اِذنِ جهادم بده، سید و سالار من - تا که بگیرم سَر از، پیکر آن اَهرِمَن
کاخ سعودی کنم، زیر و زِبَر در یمن - تا کُنم از غم رها، قلبِ اویسِ قَرَن
لب ز لبت واکنی کرب و بلا می‌شود - جانِ همه عاشقان، بر تو فدا می‌شود
لب ز لبت واکن ای، پیرِ خُراسانیَ ام - اِذنِ جهادم بده، سید نورانیَ ام
به امید ظهور حضرت یار ......


سحرگاه پنج شنبه نهم مهرماه 1394- منصور نظری



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • مرکز جامع سلامت شهر کلمه به زودی افتتاح می شود/ 80 درصد فضاهای فیزیکی بهداشت و درمان دشتستان نوسازی شده است
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • بهترین زمان خوردن قهوه برای کبد چرب
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • مطالبات فعالان محیط زیست از مردم و مسئولان/ آفت محیط زیست زباله های پلاستیکی است/ مسئولان بیشتر از گرفتن عکس پای کار باشند
  • سرنوشت باقیمانده سموم در محصولات کشاورزی
  • تجلیل از دو تیرانداز پرتلاش و موفق دشتستان
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • جناب نماینده! قحطی پتروشیمی که نیامده، بسم‌الله
  • به بچه‌هایتان نودل ندهید!
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/01
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • بررسی مشکلات بنار آبشرین در اردوی عمرانی دهیاران بخش مرکزی دشتستان
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • اولین واریزی بزرگ برای معلمان در 1403
  • اسرائیل را چه باید؟
  • .: لیلادانا حدود 3 روز قبل گفت: درود بردکتربایندری ودکترفیاض بزرگوار. ...
  • .: علی حدود 5 روز قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 5 روز قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 5 روز قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 6 روز قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری حدود 6 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز حدود 6 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 9 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 9 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 11 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...