- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت
- خواص درمانی گیاه عطسه
- بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
- کنترل استرس و روشهای خاص طب سنتی برای آن
اتحادخبر: حدود ساعت 14:30 دوشنبه 14 اردیبهشت ماه اتفاق افتاد! اتفاق تلخی که تمام وجودمان را لرزاند. دم و بازدم پدرم مختل شده بود! تنفس اش دیگر عادی نبود.... جناب وزیر، آیا وجود تنها 8 تخت ICU در شهرستانی که حدود یک سوم خاک استان بوشهر را به خود اختصاص داده و جمعیتی بالغ بر 250 هزار نفر را در خود جای داده است، کفایت میکند؟! شهرستانی که....
جناب آقای دکتر قاضی زاده هاشمی
وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی
سلام علیکم؛
احتراما بدین وسیله مراتب اعتراض و شکایت خود را نسبت به عدم رعایت نظامات فنی و مهارت و بی مبالاتی از مصادیق تقصیر جزایی برخی از پزشکان و پرستاران بیمارستان های شهر برازجان منجر به مرگ پدرم، که زیر مجموعه وزارتخانه متبوع تان هستند را به اطلاع حضرتعالی رسانیده و استدعای پیگیری و اتخاذ اوامر مقتضی جهت تعقیب و محاکمه مقصرین امر را دارم.
آن حادثه تلخ...
حدود ساعت 14:30 دوشنبه 14 اردیبهشت ماه اتفاق افتاد! اتفاق تلخی که تمام وجودمان را لرزاند. دم و بازدم پدرم مختل شده بود! تنفس اش دیگر عادی نبود. در اوج استرس و اضطرابی که بر ما غالب شده بود؛ سریعا با فوریت های پزشکی 115 برازجان جهت امداد رسانی به پدرم تماس گرفتیم. پس از تماس های مکرر، بالاخره آمبولانس با تاخیر از راه رسید و وی را به بیمارستان 17 شهریور برازجان انتقال دادیم.
انتقال پدرم پس از 7 ساعت تاخیر به بخش ICU به دلیل نبود تخت خالی!
پس از انجام اقدامات اولیه بر روی پدرم و احیای وی در اتاق CPR، مقرر شد که او را بدون وقفه به بخش ICU داخلی بیمارستان شهید گنجی برازجان منتقل کنند. این در حالی بود که سوپروایزر بیمارستان 17 شهریور برازجان طی تماس تلفنی با بخش ICU داخلی بیمارستان شهید گنجی این شهر، متوجه می شود که حتی یک تخت خالی نیز در این بخش وجود ندارد! علی رغم وعده وی جهت انتقال هر چه سریع تر بیمار ما به بخش مراقبت های ویژه، ولی انتظار ما جهت انجام این کار حدود 7 ساعت به طول انجامید!
جناب وزیر، آیا وجود تنها 8 تخت ICU در شهرستانی که حدود یک سوم خاک استان بوشهر را به خود اختصاص داده و جمعیتی بالغ بر 250 هزار نفر را در خود جای داده است، کفایت میکند؟! شهرستانی که به جهت تعدد بالای راکبین موتورسوار در آن و احتمال بالای وقوع تصادفات منجر به صدمات مغزی، می توان نیاز وجود بیش از این تعداد تخت بیمارستانی (ICU) را پیش بینی کرد.
آیا "تشنج" نشانه به هوش آمدن بیمار است؟!!!
در اثنای این 7 ساعت اتفاقات عجیب و ناگواری رخ داد که اکنون که به ذهنم خطور می کند، به شدت قلبم را به درد می آورد. پدرم حدودا 4 ساعت جلوی چشمانمان دچار تشنج شد. از بدو شروع تشنج که هر 15 ثانیه یکبار اتفاق می افتاد، به تدریج شدت آن بیشتر و بیشتر می شد. تا آنجایی که حتی دهان او پر از خون شد! جالب آن که وقتی جهت اعلام این وضعیت به سوپروایزر، پزشک و پرستاران بخش مراجعه می کردیم، با کمال خونسردی آن را علامتی طبیعی تشخیص می دادند و اظهار می کردند که نشانه به هوش آمدن است! با این استدلال هیچ اقدامی جهت کنترل تشنج پدرم از جانب آنها انجام نگرفت تا همچنان این وضعیت پایدار بماند!
جناب آقای قاضی زاده هاشمی، وزیر محترم بهداشت، هر فردی که تحصیلات آکادمیک پزشکی نیز نداشته باشد می تواند تشخیص دهد که چند ساعت تشنج و لرزش شدید چقدر می تواند برای یک بیمار مغزی مضر و کشنده باشد. آخر کم سوادی تا این حد...؟! یعنی اینها مدرکی جهت مراقبت و پرستاری از بیماران بیمارستانی نیز دارند...؟! اگر دارند؛ پس چرا تشخیص عارضه ای به این مهمی برای شان غیر ممکن است؟
7 ساعت تنفس با دستگاه معیوب!
پدرم 7 ساعت از طریق دستگاه تنفسی که ایراد جدی داشت نفس کشید! دستگاهی که مانیتور آن به نشانه ضعف باتری دائما پیام battery low را نمایش می داد و هر چند دقیقه یکبار صدای زنگ هشدار آن برای ما آرام و قرار نگذاشته بود؛ و حتی پرستاران بخش اتفاقات 3 بار آن را جهت کارکرد بهتر ری استارت کردند. به زعم بنده از ظواهر قضیه می توان این احتمال را داد که یکی از دلایل اصلی تشنج پدرم، اختلال در دستگاه تنفس و نرسیدن اکسیژن کافی به مغز اش بوده است.
شایان ذکر است؛ که سطح هوشیاری پدرم تا پیش از شروع تشنج به اندازه ای بود که می توانست انگشتان دستش را به آرامی حرکت دهد و حتی هنگامی که یکی از پرستاران سعی در جهت وارد کردن لوله تغذیه به بینی وی داشت؛ پدرم از خود واکنش نشان داده و به علامت درد، به شدت اخم کرد. که در ادامه با وقوع اتفاقات تلخ فوق الاشاره ضریب هوشی وی شدیدا افت کرد.
پس از آنکه پدرم به بخشICU داخلی بیمارستان شهید گنجی برازجان انتقال داده شد؛ و تمامی قضایا را برای پزشک متخصص مغز و اعصاب آن بخش تشریح کردیم؛ وی گفت که اگر تشنج پدرم کنترل می شد؛ وضعیت مغزی او خیلی بهتر از وضعیت حاضر بود و حوادثی که در بیمارستان 17 شهریور برازجان برای پدرم رخ داده است بیشترین ضربه و صدمه را به مغز وی وارد کرده است.
13 روز آخر عمر پدرم بخش ICU داخلی فاقد پزشک متخصص مغز و اعصاب بود!!!
جناب آقای قاضی زاده هاشمی وزیر محترم بهداشت، فقدان پزشک متخصص مغز و اعصاب در بیمارستان بزرگترین شهرستان استان بوشهر، حتی برای یک روز نیز توجیه پذیر نیست. چرا که به دنبال آن باید منتظر تبعات تلخ و ناگواری باشیم که ممکن است در نهایت به مرگ بیماری که عزیز یک خانواده است منجر شود.
تقریبا 13 روز مانده به فوت پدرم، باخبر شدیم که پزشک متخصص مغز و اعصاب وی به مرخصی 15 روزه رفته و هیچ پزشکی با تخصص مذکور در بیمارستان شهید گنجی جهت رسیدگی به وضعیت بیماران بخش ICU وجود ندارد!
از بدو بستری شدن پدرم در بیمارستان برازجان، در صدد انتقال وی به یکی از بیمارستان های خصوصی شهر شیراز به جهت معالجه و رسیدگی بهتر بودیم؛ که طبق گفته پزشکان بیمارستان برازجان به دلیل مساعد نبودن وضعیت او جهت انتقال به شیراز از این کار منصرف شدیم؛ تا روند درمان در بیمارستان برازجان طی شود. یکی از توجیهات آنها جهت مخالفت با انتقال پدرم به شیراز این بود که در فاصله زمانی جدا شدن دستگاه ICU بیمارستان از وی، تا اتصال دستگاه ICU آمبولانس به او ممکن است دوام نیاورد. ولی با این حال هنگامی که پزشک متخصص مغز و اعصاب بیمارستان برازجان –که در حال گذراندن طرح اش بود- به مرخصی رفت؛ به جهت فقدان این پزشک ، و علی رغم وضعیت نا مساعد پدرم برای انتقال به بیمارستانی دیگر، حاضر به انجام این کار شدند؛ که در غایت مخالفت بیمارستان شهدای خلیج فارس بوشهر، به عنوان بیمارستان مقصد را در پی داشت.
این سوال همچنان برای بنده مطرح است؛ که با وجود چند پزشک متخصص مغز و اعصاب در شهر برازجان، چرا باید بیمارستان این شهر حداقل برای 15 روز فاقد پزشک با تخصص فوق باشد؟ مگر گناه بیماران بخش ICU داخلی بیمارستان شهید گنجی چیست؛ که باید چنین سرنوشتی برای شان رقم بخورد؟ چرا وقتی پدرم و مابقی بیماران بخش فوق که نیاز مبرم و حیاتی به متخصص مغز و اعصاب داشتند باید از وجود او محروم می شدند؟!
ما که از این وضعیت شاکی بودیم؛ تصمیم گرفتیم که این مسئله را با رئیس بیمارستان شهید گنجی برازجان درمیان بگذاریم. پس از دو مرتبه مراجعه به اتاق ایشان در روزهای جداگانه و عدم حضور وی در بیمارستان، بالاخره مرتبه سوم موفق به ملاقات با او شدیم تا انتقاد خود را نسبت به وضعیت موجود مطرح کنیم. پس از آنکه موضوع را برای وی شرح دادیم، ایشان در پاسخ، تنها به این جمله بسنده کرد: اگر انتقادی دارید، آن را در صندوق انتقادات و پیشنهادات بیاندازید!
سریال "در حاشیه" تنها بخش کوچکی از واقعیات تلخ پزشکی را به تصویر کشید!
کجایند آن 7هزار پزشکی که نسبت به پخش سریال طنز "در حاشیه" که تنها از بخش کوچکی از واقعیات تلخ و تاسف بار پزشکی پرده بر میداشت اعتراض می کردند؟ کجایند کسانی که تهدید به تجمع و تحصن کردند...؟ کجایند که ببینند همکاران شان چه دسته گل هایی به آب داده اند؟! مگر از اشتباهات برخی به اصطلاح پزشک که سالانه گریبانگیر عده ای از هموطنان مان می شود بی خبرند؟ اشتباهاتی که در پاره ای از موارد به فوت بیماران نیز منجر می شود! بدیهی است تا زمانی که مشکلات و معضلاتی که خصوصا در حوزه بهداشت و درمان وجود دارد مطرح نشود؛ نمی توان آن طور که باید و شاید انتظار رفع آنها را داشت. پس درود می فرستم به مهران مدیری و تمامی دست اندرکاران سریال "در حاشیه" که توانستند بخشی از مشکلات و درد مردم را در قالب طنز به تصویر بکشند. و متاسفم برای عده ای که بیان معضلات جامعه در قالب طنز را نیز برنتابیدند و فضا را علیه عوامل سریال مزبور ملتهب کردند.
با وجود وضعیت حاکم، جان تمامی ساکنان برازجان در خطر است!
جناب وزیر! تا کی مردم باید چوب کم سوادی و سهل انگاری برخی پزشکان و پرستاران را بخورند؟! تا کی باید جان مردم بازیچه دست یک عده به اصطلاح پزشک و پرستار باشد؟! حادثه ای که در بیمارستان برازجان برای پدرم رخ داد می تواند زنگ خطری باشد برای تمامی اهالی دشتستان، خصوصا شهروندان برازجان، که بدانند در این مراکز درمانی چه می گذرد؟ بدانند که وقتی بیمارشان را به این بیمارستان ها سپردند باید احتمال وقوع حوادث تلخی از این دست را نیز بدهند. و بدانند که جان شان برای بعضی ها ارزش چندانی ندارد.
خانواده هایی نیز همانند خانواده ما هستند که عدم وجود امکانات کافی و همچنین قصور برخی پزشکان و پرستاران بیمارستان های برازجان و دیگر مراکز درمانی دشتستان گریبانگیر آنها شده است؛ که در ادامه تنها به 3 مورد از آنها اشاره می کنم:
عدم وجود پادزهر در درمانگاه تنگ ارم و فوت دختربچه 4 ساله!
نسترن 4 ساله که دچار عقرب گزیدگی شده بود توسط والدین خود به درمانگاه تنگ ارم که 20 کیلومتر با محل زندگی شان فاصله دارد منتقل می شود. سپس به دلیل عدم وجود پادزهر در این مرکز درمانی، این خانواده جهت مداوای فرزندشان ناچار به پیمودن 70 کیلومتر جاده کوهستانی با خودروی شخصی خود تا بیمارستان شهید گنجی برازجان می شوند. متاسفانه نسترن در طول مسیر دچار نفس تنگی شدید می شود؛ که با وجود نیاز به انتقال این کودک با آمبولانس، اما پزشک حاضر در مرکز درمانی تنگ ارم اینطور تشخیص نداده بود! سرانجام پس از رسیدن به بیمارستان شهید گنجی، تلاش پزشکان جهت معالجه این دختربچه راه به جایی نبرده و شوربختانه پس از چند ساعت جان خود را از دست می دهد.
وجود پادزهر در هر مرکز درمانی امری لازم و ضروری است؛ آن هم درمانگاه بخش 20 هزار نفری ارم دشتستان که حدود 70 کیلومتر با نزدیک ترین بیمارستان فاصله دارد. آیا باز هم باید شاهد پرپر شدن نسترن ها باشیم...؟!
عدم تشخیص سکته مغزی و فوت بیمار پس از چند ساعت!
یکی از خانواده های ساکن برازجان پس از آنکه متوجه می شوند مادرشان دچار ضعف در تکلم شده است، وی را بلافاصله به بیمارستان 17 شهریور برازجان منتقل می کنند. پس از انجام معاینه توسط پزشک بیمارستان، وی صرفا به تجویز یک آمپول اکتفا کرده و بیمار را مرخص می کند. 6 بامداد فردای آن شب، اعضای این خانواده در عین ناباوری با پیکر بی جان مادر خود مواجه می شوند! فرزندان آن مرحومه پس از پیگیری هایی که در این خصوص داشتند، در می یابند که اختلال و و ضعف در تکلم، یکی از علائم سکته مغزی است که متاسفانه پزشک مذکور در تشخیص این عارضه ناتوان بوده است. اگر پزشک حاذقی در آن شب مادر این خانواده را معاینه می کرد؛ و بیماری این بانوی 40 ساله را تشخیص می داد، شاید چنین سرنوشتی برای وی رقم نمی خورد.
بی مبالاتی کادر درمانی و فقدان آمبولانس!
حدودا 3 ماه پیش از این، روزی که چرخ گوشت دست احمد 4 ساله را بلعید، سریعا او را جهت پیوند دست به بیمارستان شهید گنجی برازجان انتقال دادند. پزشکان به خانواده احمد گفتند که برای پیوند دست باید او را حداکثر تا 4 ساعت دیگر به شیراز منتقل کنند. جالب اینکه در آن ساعت هیچ آمبولانسی در بیمارستان جهت انتقال احمد به شیراز وجود نداشت! پس از یک ساعت و نیم انتظار بالاخره یک دستگاه آمبولانس از شهرستان تنگستان جهت انجام این کار از راه می رسد تا خانواده احمد کمی امیدوار شوند. در این بین یکی از اعضاء کادر درمانی که به گفته پزشک بخش اتفاقات قرار بود دست قطع شده را در پلاستیک و سپس بر روی یخ های جعبه نگه داری قرار دهد، متاسفانه بر خلاف توصیه های پزشک عمل کرده و بعد از بانداژ دست، آن را در زیر یخ ها گذاشته بود. نکته قابل تامل و تاسف باری که در این باره وجود دارد، پایین بودن سطح دانش برخی از اعضاء کادر درمانی در نگه داری از عضو قطع شده این کودک و همچنین عدم وجود آمبولانس در زمان مقتضی در بیمارستان است.
جناب وزیر به داد مردم برسید...!
جناب آقای هاشمی، وزیر محترم بهداشت، تا کی باید شاهد ضررهای جانی ناشی از اشتباهات و بی مبالاتی برخی از پزشکان و پرستاران باشیم؟ اکثر قریب به اتفاق مردم برازجان عنوان کشتارگاه را برای بیمارستان های این شهر برگزیده اند! عنوانی که به عقیده شان بسیار برازنده این مراکز درمانی است. بدیهی است که این موضوع مبین نارضایتی برازجانی ها از شرایط و وضعیت درمانی این شهر است و برای این منظور پیشنهاد می کنم عملکرد کادر درمانی و کیفیت خدمات دهی بیمارستان های برازجان را در میان مردم این شهر به رای بگذارید تا صحت گفته بنده برای تان محرز گردد.
جناب وزیر، اینها نه تنها درد دل یک جوان داغدار فوت پدر بر اثر سهل انگاری و کم سوادی کادر درمانی است؛ بلکه حرف دل بسیاری از ساکنان شریف این نواحی است؛ که از وضعیت اسفبار بیمارستان های یاد شده به سطوح آمده اند. آیا شایسته است که عدم وجود امکانات کافی و کمبود پزشکان و پرستاران مجرب و زبده زندگی را به کام شان تلخ کند؟
در پایان با توجه به نامگذاری امسال به سال دولت و ملت، همدلی و همزبانی از سوی مقام معظم رهبری، و همچنین همت و جدیت حضرتعالی در ارتقاء و بهبود وضعیت درمانی و بهداشتی کشور، انتظار می رود که محتویات این نامه را مورد عنایت قرار داده و با کسانی که ردپای بی مبالاتی و کم سوادی شان در جریان فوت پدرم نمایان است برخورد جدی صورت بپذیرد. همچنین امیدوارم که از سوی جنابعالی تدابیری اتخاذ گردد تا در آینده ای نزدیک نظاره گر برداشته شدن گام هایی استوار در راستای حل مشکلات و کمبودهای درمانی و بهداشتی شهرستان دشتستان، به ویژه شهر برازجان از حیث ارتقای تجهیزات پزشکی و تکمیل و افزایش کادر درمانی اعم از پزشک، فوق تخصص و پرستاران با سواد و کار آزموده باشیم.
و من الله توفیق
با احترام، مسعود برزیده خبرنگار و دانشجوی رشته حقوق
مردادماه 1394
توضیح اتحاد خبر:
1. درج و انتشار این مطلب به معنای رد یا تایید مفاد آن نمی باشد.
2. حق پاسخگویی و توضیحات لازم برای شبکه بهداشت و درمان و مجموعه افراد مورد اشاره در این نامه محفوظ است.
3. درج این مطلب نافی زحمات پزشکان، پرستاران و کادر درمانی زحمتکش و مجموعه مدیریت شبکه بهداشت و درمان دشتستان نمی باشد.
4. واقعیت این است که جان مردم از هر چیزی مهمتر است و از آنجا که کمبودها و مشکلاتی در این حوزه وجود دارد رسیدگی به این حوزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تازه ترین خبرها
- مادر حسن غلامی هنرمند شاخص هم استانی در آغوش خاک آرام گرفت / تصاویر
- اولین دورهمی اتحاد جنوب در سال ۴۰۳ برگزار شد / تصاویر
- رقابت پتروشیمی جم در نمايشگاه Chinaplas 2024 در کنار شرکتهای بزرگ و قدرتمند دنیا
- خبرنگاران سراسر شرکت ملی گاز ایران از پالایشگاه های مجتمع گاز پارس جنوبی بازدید کردند
- حضور تیرانداز دشتستانی در مسابقه کشوری بنچ رست ۲۵ متر
- ثبت بیشترین جلسات و اقدامات راهبردی در هیئت مدیره مجتمع گاز پارس جنوبی در سال 1402
- عملیات تعمیرات حساس کوره نم زدایی ردیف سوم گازی پالایشگاه دهم مجتمع گاز پارس جنوبی پایان یافت
- خواص درمانی گیاه عطسه
- بهترین زمان نوشیدن قهوه برای مبتلایان به کبدچرب
- کنترل استرس و روشهای خاص طب سنتی برای آن
- پرسپولیس به راحتی آلومینیوم و سپاهان را شکست می دهد
- دومین طلا برای ملی پوش ووشو ایران/ زهرا کیانی بازهم قهرمان شد
- تداوم بارشهای رگباری در این استانها/ کوهنوردی ممنوع!
- آغاز رقابت بیش از ۱۶ هزار داوطلب کنکوری در استان بوشهر
- میزان تولید پتروشیمی بوشهر ۳۷ درصد افزایش یافت
- اردوغان : روابط تجاری ترکیه با اسرائیل متوقف شد
- مالک جدید استقلال: به کمتر از قهرمانی آسیا رضایت نمی دهیم
- حماس : تصمیمی برای انتقال به سوریه نداریم
- خطیر: واگذاری استقلال بزرگ ترین اتفاق بعد از قهرمانی آسیا بود
- مدیرعامل باشگاه پرسپولیس: دایی؟ اوسمار گزینه اول ماست
- رد پای پرسپولیس در شکست پروژه بزرگ فوتبالی عربستان!
- پرسپولیس و استقلال رسماً واگذار شدند/ سهم پیشکسوتان؛ ۵ درصد
- ترکیب سهامداران پرسپولیس در هیئت مدیره مشخص شد
- تأکید فدراسیون فوتبال؛ تماشای بازیها نباید رایگان باشد
- وزیر علوم : کنکوریها اضطراب نداشته باشند/ فرصت جبران وجود دارد
- قیمت طلا امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
- تشخیص سرطان از یک قطره خون طی چند دقیقه
- تغییراتی در چشم که باید نگران تان کند!
- مسئولیتهای اجتماعی نفت در استان بوشهر افزایش یابد
- عملیات اجرای پانسیون پزشکان دالکی شهرستان دشتستان آغاز شد
- کاروان خودروهای شوتی در دشتستان توقیف شد
- مستقل شدن روابط عمومیها در دستگاههای اجرایی پیگیری میشود
- هفته کارگر در بوشهر با گلباران مزار شهدا آغاز شد
- مشکلات کانالهای آبیاری و زهکشی نخیلات آبپخش پیگیری می شود
- مشکلات ۷ بنگاه اقتصادی استان بوشهر رسیدگی شد
- کاروان خدمت استان بوشهر به عسلویه رسید
- مدیریت ارشد استان بوشهر برای رفع مشکلات مردم پای کار است
- مشکلات مردم استان بوشهر در دیدارهای چهره به چهره احصا میشود
- بانوان در نظام و انقلاب اسلامی جایگاه ویژه ای دارند
- آغاز عملیات اجرایی پایگاه سلامت مرکز خدمات جامع سلامت دشتستان
- امدادرسانی به خدمه شناور تانزانیایی در آبهای بوشهر انجام شد
- همایش پاکسازی ساحل در گناوه برگزار شد
- امدادرسانی آب و فاضلاب استان بوشهر به سیل زدگان سیستان و بلوچستان
- عناوین روزنامههای ورزشی امروز1403/02/06
- عناوین روزنامههای امروز1403/02/06
- فال روزانه ۱۴۰۳.۰۲.۰۶
- رهبر انقلاب: کارگر رکن جهش تولید است
- راهکارهای بهبود شرایط صنایع دارویی کشور/ برچیدن بساط ارز چند نرخی
- نشست هماهنگی و برنامه ریزی دومین رویداد ملی خواهر برادری در بوشهر برگزار شد
- عباس عبدی: چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند
اره دست اندرکاران سابق بشینید و به ریش مردم ،بدبختیشان و فوت عزیزانشان بخندید.
آقای صابری شما که چند بار خودتان بیمارستان بستری شده اید و از کمبود ها مطلع هستید چرا چیزی نمی نویسید؟
ما که محکوم به سکوت و خاموشی هستیم تا مقام کسی به خطر نیافتد، شما چه ؟/ب1
اما تا کنون ریشه یابی و علت یابی صورت نپذیرفته است . و هر باره تا فوت بیمار بعدی که خانواده اش اعتراض کنند به فراموشی سپرده می شود و اگر اعتراضی هم نکنند که هیچ!
در رابطه با جراح مغز و اعصاب باید بگویم که بیمارستان با این همه بیمار تروما فقط یک جراح مغز و اعصاب دارد یا همان "نروسرجر" دارد که دکتر ....است. اما متخصص مغز و اعصاب یا "نرولوژ" که چند تا هستند دکتر ......
بیمارستان گنجی یک بیمارستان ورشکسته با حدود .... میلیلارد تومان بدهی هست که توان تامین بسیاری از اقلام مورد نیاز خود را ندارد،کمبود کادر درمانی هم مزید بر علت هست ، پرسنلی که ماههاست مطالبات مالی خودشان را دریافت نکرده و بدلیل کمبود پرسنل مجبور به گذراندن شیفت های پیاپی هستند که قطعا بروی کیفیت درمان بیماران تاثیر خواهد گذاشت.
مدیران بیمارستان هم عمدتا غیر بومی انتخاب می شوند و تا بخواهند به کار مسلت شوند عوض می شوند یک مدیر غیر بومی هیچ وقت انطور ها دلسوزی نمی کند که یک مدیر بومی
می گویند عمدتا مشکلات داخلی بیمارستان و شبکه درمان شهرستان هم بخاطر هم حزبی بودن مدیر شبکه با دولت سانسور شده و اجازه پیگیری نمی یابد. وگرنه یک بیمارستان که عاجز از خرید دارو و سرم و وسایل مورد نیاز برای بیماران خود می باشد چطور میشود از ان انتظار داشت که توقعات مردم در درمان جگر گوشه هاشان برآورده کند.
اینطور نیست که پزشکان و پرستاران و کادر درمان بیسواد باشند، بر عکس در بیمارستان چهره های حاذق پزشکی و پرستاری با تجربه بالا هم وجود دارد اما خودتان قضاوت کنید علامه دهر هم که باشی خسته از شیفت دادن های پشت سر هم که باشی ریسک و احتمال خطا کردن بالا می رود.مگر از یک انسان چقدر می توان توقع داشت./ب1
پرسنل مشکلات متعددی دارند که به آنها توجهی نمی شود شما همین موقعیت بیمارستان را در نظر بگیرید ، نه تنها برای مردم که ناچار به انتقال بیمارانشان هستند بلکه برای پرسنل هم مشکلات متعدد وجود دارد ، تصور کنید که با چه مشقتی باید در گرمای 50 درجه خود را به بیمارستان برسانند
لودر که نیست آدم هست چرا برای ارتقا کیفیت کار این قشر تامین حد اقل امکانات رفاهی برای ایشان در نظر گرفته نمی شود
حالا نکته جالبش هم اینجاست که کسی نمی پرسد آهای خانمها و آقایان خرتان به چند! امکانات رفاهی و اینجور چیزها هیچ، اما برای درمان بیمارهایتان چه کم دارید؟
تا سر و کله یک مدیری مسولی چیزی هم در بیمارستان پیدا می شود و پرسنل بخواهند اعتراض کنند، اجازه اعتراض به ایششان داده نمی شود ، اگر هم کسی اعتراض کند به شدت برخورد میشود جا بجایش می کنند و با او سخت می گیرند.
چقدر بسیار هستند عزیزانی که بخاطر هیچ و پوچ و کمبود امکانات جان خود را میدهند و صدایش به بیرون درز نمی کند
اقا محمد شما که میگید اووژانس ماساچوست نیست درست میگید بله اینجا ایران، اورژانس 115 کل استان بوشهر مسافت استاندارد بین پایگاه تا پایگاه بعدی رو تو کل کشور شکسته و ساعت رسیدن به صحنه امبولانس در کشور در جاده 15 و شهر 8 دقیفه اما استان بوشهر جاده زیر 12 و شهر رو به 6 دقیقه رسونده مشکلی نیست اقایان محترم اورژانس 115 برازجان اولین اورژانس در استان که از سال 1370 دستگاه ظبط مکالمه داشته و تاکنون هم تمامی تماسها رو ظبط میکنه ما که روی مدرک صحبت میکنیم ./ب1
لازم است به استحضار برسانم بدنبال انتقادات بنده وهمکارنم ازوضعیت اسفناک بیمارستان شهید گنجی ازسوی سرپرست بیمارستان با همراهی معاونت درمان دانشگاه وریئیس دانشگاه لغو قراردادشدیم/ب1
هنگامی که ما با اورژانس 115 تماس گرفتیم؛ همسایه ها در کنار ما بودند و آنها نیز از تاخیر آمبولانس شاکی بودند... ساعت دقیق را به خاطر ندارم؛ اما این را به خوبی می دانم که گذر دقایق را که از طریق ساعتم دنبال می کردم؛ تاخیر حدودا 10 دقیقه ای آمبولانس را نشان میداد. که در این حد فاصل به جهت تاخیر آمبولانس ما مجددا با شما تماس گرفتیم. این را می توانید از کسانی که (همسایه ها) در صحنه حاضر بودند بپرسید...
در ضمن، ساعتی که به عنوان زمان تماس ما با 115 ذکر کرده اید احتمالا زمان تماس دوم است./ب1
بهداشت و درمان و آموزش پزشکی که سهل است شما از زیر صفر ترین امکانات که حتی آب شرب هست محرومید.
این ها را مدیون کسانی که خود را به زور بزرگ این مردم جا زدن بدانید.وبروید ببینید در اصفهان وشیراز و تهران و شهرکرد چه اوضاعی بهم زدن و اون وقت مردم سرگرم چه میکنند.
اگر قرار بود درست شودتالان این وضع مان نبود.
سکوت کنید تا گرگ درنده تر شوند./ب1
خطاب به جواب اقای برزیده
ضمن عرض تسلیت به خانواده اقای برزیده
مردم شریف دشتستان لطفا خودتان قضاوت کنید
کل تماسهای که با اورژانس 115 گرفته میشه در دستگاه ظبط مکالمه ذخیره میشود و تمامی تماسها با تاریخ و ساعت و صدا فرد تماس گیرنده در دستگاه ظبط مکالمه موجود است
طی تماس تلفنی اقای برزیده در ساعت 14:43/50 با اورژانس جهت بیمار اورژانسی در منزل
ساعت حرکت امبولانس 14:43/55 از پایگاه، ساعت رسیدن امبولانس به محل حادثه 14:46/32 ، حرکت امبولانس از منزل بیمار به بیمارستان 17 شهریور 14:50/03 ، رسیدن امبولانس به بیمارستان 17 شهریور برازجان در ساعت 14:53/40
حال خودتان قضاوت کنید از زمان که تماس با اورژانس گرفته شده تا رسیدن امبولانس به اتفاقات 17 شهریور 10 دقیقه به طول انجامیده . اقای برزیده ما به شما حق میدیم شما و خانواده محترمتان استرس زیادی داشتید برای همین است که ساعت برای شما زود حرکت میکند برای همین است که میگویید امبولانس دیر رسیده به محل حادثه
کافی بود شما قبل از اینکه این نامه رو بلد بالا را بنویسید قبلش با مراجعه به اورژانس 115 از ساعت حرکت و رسیدن امبولانس به محل حادثه اطلاعاتی کسب میکردید تا خدای نکرده شکی بوجود نیاید /ج
پیشنهاد میدهم ادب را در گفتارتان رعایت کنید...
جالب است! مرا بخاطر نوشتن نامه ای انتقادی کلاش می دانید؟!!! اصلا می دانید معنی کلاش چیست...؟
در ضمن، در نامه به کسی توهین نشده و مطمئن باشید تمامی ادعاهای مطرح شده مستند هستند.
باشد که رستگار شویم...!/ج
اینکه می فرمایید کمبود تخت ICU در همه جا رایج هستش... به هیچ وجه توجیه خوبی برای کمبود امکانات در برازجان نیست و فکر میکنم منظور تان از اغلب کشورهای جهان نیز کشورهایی نظیر افغانستان، عراق، یمن و اینها هست!
آیا این منطقی است که اگر در دیگر نقاط کشور و یا حتی جهان مشکلات و کمبودهای درمانی و بهداشتی وجود داشته باشد ما در مقابل مشکلات درمانی شهرمان سکوت اختیار کنیم...؟
شنیده اید می گویند از ماست که بر ماست...؟ تا زمانی که اعتراضی از جانب مردم پیرامون مشکلات و کمبودها -در هر حوزه ای- صورت نگیرد نمی توان آن طور که انتظار می رود شاهد رفع آنها بود./ج
گفتید که بخشی از نامه بنده احساسی است! می خواهم بدانم کجای متن نامه احساسی است؟! آیا گلایه کردن در خصوص مشکلات و کمبودهای درمانی و بهداشتی که همواره از مردم قربانی می گیرد را احساسی می دانید...؟!
جناب صادق! سلام بنده را به مدیران بالادستی خود برسانید...
واقعا جای تاسف دارد برای کسی که خود را دانشجوی رشته حقوق می داند اما نمی داند چگونه باید مطالبات خود را پیگیری کند
هر بخشی از حرفهای این آقا از مجاری قانونی قابل پیگیری بوده و روش غیر قانونی را انتخاب کرده است
مثلا تاخیر اورژانس به راحتی قابل بررسی است چون تمام تماسها تا آنجا که من اطلاع دارم ضبط شده و رسیدن آمبولانس به محل و فاصله زمانی قابل پیگیری است چندین مرجع رسیدگی دارد
یا در بحث پزشکی هم همینطور حتی بعضی از این مراجع غیر دولتی و وابسته به نهاد دولتی خاصی نیستند مثل نظام پزشکی و غیره
اما در خصوصicu بله این یک مشکل عمده در اغلب کشورهای جهان است و تازه برازجان به نسبت سایر نقاط کشور بهتر است و خود شما گفته اید بعد از چند ساعت این در حالی است که گاها در جاهایی حتی پایتخت باید چند روز منتظر تخت بمانید
در سایر موارد هم صحبت ها بیشتر احساسی و غیره علمی و گاها خلاف واقع هستند
امیدوارم درانتقاد هایمان جنبه انصاف را از دست ندهیم./ص
از شما خواهشمندیم نظرسنجی درباره رضایت مردم از وضعیت بهداشت و درمان بیمارستان در روی سایت قرار دهید.ممنون/ج
پاسخ هادی
هادی جان، نه من و نه هیچکس دیگری منکر زحمات و تلاش های شبانه روزی جامعه پزشکی، علی الخصوص شما نیستیم.
تا آنجا که ذهنم یاری می دهد با اینکه -به قول جنابعالی- ایستگاه آمبولانس با منزل ما فاصله زیادی ندارد؛ اما فاصله زمانی تماس ما با فوریت های پزشکی تا رسیدن (لاک پشتی) همکاران شما حداقل 10 دقیقه طول کشید!
گلایه ای که از جانب بنده عنوان شده دال بر بی کفایتی جامعه پزشکی به طور مطلق نیست و تنها متوجه تعداد معدودی است که متاسفانه نان کم سوادی شان را می خورند و این می تواند سرنوشت ناگواری را برای بیمارانی همچون پدر من رقم بزند... پس بیایید واقع بین و انتقاد پذیر باشیم.
---------------------------------------------------------------------------------------------
پاسخ رضا (احتمالا کارمند شبکه بهداشت و درمان)
نمی دونم معیار سنجش جرات رو چه می دونید! اما حداقل اینو می دونم کسی که اسم کامل خودش رو ثبت نمیکنه آدم پر جراتی نیست! پس برای من دم از جرات نزنید...
بنده در دوران اوج فعالیت روزنامه نگاری ام گزارشات و اخباری که تهیه می کردم بیشتر انتقادی بود و همیشه سعی در انعکاس مشکلات و معضلات مردم داشتم که دوستان و همکاران پر تلاش ام در اتحاد جنوب و دیگر رسانه ها شاهد و گواه این مدعا هستند...
گفتید مرا چه به علم پزشکی! خوب اگر نامه را به دقت خوانده بودید می فهمیدید که یکی از پزشکان متخصص بیمارستان شهید گنجی تشنج پدرم را عامل اصلی آسیب به مغز اش اعلام کرد. و البته این موضوع را با دیگر پزشکان نیز در میان گذاشتم که به اتفاق با پزشک بیمارستان شهید گنجی هم نظر بودند.
---------------------------------------------------------------------------------
و اما پاسخ حسن
حسن جان وضعیت شما از این دو حالت خارج نیست:
1 یا نامه رو کامل نخوندی...!
2 یا با دقت نخوندی!
پس پیشنهاد میکنم نامه رو به دقت و به طور کامل بخونی برادر من.../ب1
اول از همه تسليت ميگم به اقاي برزيده بخاطر ازدست دادن پدر بزرگوارشان،واقعا از دست دادن اسطوره ي زندگي سخت هستش و اين غم بزرگ نصيب كسي نشود!!
بعضي از نظرات رو ديدم و واقعا بايد تاسف خورد
اين نامه فك نكنم هيچ ربطي به جناح خاصي داشته باشه در صورتي كه بعضي از دوستان به يك سري چيزاي پوچ ربطش دادن!
اين وضعيت شهر ماست
بايد گريه كرد به حال اين شهر، به حال شهري كه همونطور كه اقاي برزيده گفتند بخش عظيمي از استان رو تشكيل ميده!
و بجاي اينكه فكري ب حال اين وضعيت كرد اقايان ب فكر دارايي يك سري افراد هستند!
بيمارستان برازجان (دهقايد) جان ميگيرد،جان نميدهد!/ب1
به اميد روزي كه اين اتفاقات تلخ براي هيچ خانواده اي اتفاق نيوفتد!!
واقعا احسنت به شجاعت بي حد و نصاب شما. من و ديگر همشهريانم هم از اين بيمارستان و بيمارستان بوشهر بسيار شاكي هستيم. شما لطفا آقاي حسن لابد جزء پرنسل بيمارستان هستيد كه دفاع ميكنيد از اين بي بند و باري ها. واقعا براي شما و امثال شما متاسفم. سالهاست شاهد مرگ و مير و اشتباهات پزشكان بوده ايم. از كدامشان برايتان بگويم. اقاي برزيده شما فرد بسيار بزرگوار و با احترام هستيد. از اينكه همشهري مثل شما هست دلم من و قرص است. با تشكر/ب1
هیچکس نمیگه دوغم ترشه.دختری که مادرش تعریفشو بده بدرد داییش میخوره./ص
به امید رسیدگی..
باتشکر هادی جمعی پرسنل فوریت های پزشکی دشتستان
اصلا باورم نمیشه یک برازجانی ، نه یک دشتستانی و نه حتی یک استان بوشهری اینقدر جرات داشته باشه که چنین نویسد. احسنت بر شجاعتت و تاسف برای ترس اتحادخبر که اینقد توضیح!! داده است ... واقعا نیازی به پرس و جو نیست هرکس که یک بار و فقط یک بار پایش به بیمارستان های این شهر مرده!! باز شده باشد این اتفاقات تلخ را تجربه می کند...
ضمن عرض تسلیت و اندوه درگذشت آن مرد بزرگ شریف..
امیدوارم از نامه ارسالی جنابعالی به وزیر محترم بهداشت حداقل سلام و خداحافظی تان به دستش برسد..
با نفوذ هایی که بعضی افراد دارند ممکن است از رسیدن قسمت اعظمی از دادنامه شما به آن وزیر محترم جلوگیری شود..
باشد که از دست دادن جان عزیزانی همچون نسترن ها و پدر جنابعالی بتواند جان سایر هم شهریهای عزیزمان را در امان نگه دارد..
به امید تحقق این رویا......
مادرمن یکی ازقربانیان این بی سوادی و بی مسعولیتیه که میتونست الان خیلی راحت زندگی کنه درصورتی که بعدازیک سال و نیم سختی کشیدن وهزینه زیاد،یک دست و نصف صورتش بی حس شده.وقتی ک مادرم رو بخاطرحمله مغزی به بیمارستان رسوندم،حتی یک برانکاردنبودک بجای تخت استفاده بشه،روی،ویلچرتوی اتفاقات شهیدگنجی و التماس به دکتر برای معاینه،نه دستگاه فشارخون،نه قندخون و نه حتی دستگاه نوارقلب سالم بود،بالاخره بعدازگذشت هشت ساعت مادرم رو برای اسکن باامبولانس ب درمانگاه نویدمنتقل کردند ومتوجه سکته مغزی شدند،درصورتیکه بایک داروی روان کننده خون میتونستن جلوی صدمات ثانویه رو بگیرند،ماجراب همینجاختم نشد،بیمارمغزی رو سه روزدر بخش اتفاقات نگه داشتندبه علت نبودتخت خالی،
من از مسعولین این سوال رو دارم،،،آیا واقعا حق یک ایرانی اینطور زندگی کردنه؟این وضعیت بهداشت و درمان شایسته مردم ماست؟