اتحادجنوب:خبري كه ديروز يكباره بر روي سايت ها  نشست و سريعا هم به خبري سوخته تبديل شد ، بحث مخالفت بهارستان نشينان با تخصيص بودجه شصت ميلياردي براي مبارزه با ريزگردها بود . بنابه متن اين خبر ، آقاي تابش پيشنهاد گنجاندن چنين بودجه اي را در بودجه سالانه سازمان محيط زيست مطرح مي كند كه آقاي نادران و ديگر نادران هاي بهارستان با اين توجيه مسخره كه شايد از اين بودجه استفاده سياسي شود ، با اين پيشنهاد مخالفت مي كنند !  كاري به آقاي نادران و همفكران دلواپسش كه اهميت ذرات اورانيوم سانتريفيوژها برايشان بسيار بيشتر از ذرات سمي ، آلوده ، مخرب و كشنده اي است كه اين روزها ما ، والدين كهنسال و بچه هاي تازه سال مان را تهديد مي كنند ، ندارم . قصدي هم ندارم كه يادآورشان شوم بر روي همين صندلي هاي نرم و خوش نشين ، روزانه چقدر رانت هاي سياسي دريافت مي كنند . اصلا و ابدا هم نمي خواهم متذكرشان شوم كه روزانه چه مقدار از بودجه هاي مملكت را براي سياست بازي هاي پوچ و كج و كوله شان ـ كه عالمان سياست به عنوان مضحكه و موضوعي كميك به آنها مي نگرند ـ هزينه مي كنند . آقاي نادران و همه نادران هايي كه اين روزها هر چيزي را از پشت عينك دايي جان ناپلئوني شان نگريسته و زندگي و معاش مردم به اندازه ساپورت پوشي چند دخترك نوجوان هم برايشان اهميت ندارد ، اين را خوب بدانند كه تا هميشه عمرشان بر بالاي بام بهارستان نخواهند نشست . نادران ها بايد به اين نكته خوب توجه كنند كه نردباني را كه از آن بالا رفته اند ، سال هاي سال است كه فراموش كرده و نگاهي هم به آن نينداخته اند . نگاه نادران ها طي همه اين سال ها به آسماني بوده است كه خدايي غضبناك با چهره اي برافروخته بر زمينيان خيره شده و در پي انتقام از آنهاست . از همين رو نتوانسته اند كمي سرشان را رو به پايين خم كنند و مردمي را راببينند كه بسان نردباني محكم ، آنها را به همين بام رسانيده اند . طي همه اين سال ها كه نادران ها فقط و فقط درگير پرونده هاي مفاسدشان بودند ، ذره اي نگاه شان را به نردباني نينداختند كه ببينند موريانه ها از پايه هاي آن شروع به جويدن كرده و در حال بالا آمدن اند و اگر موفق به نابودي پايه ها شوند ، بهارستان نشينان بايد خودشان را از بام بر زمين پرت كنند و نيز نمي دانند كه به قول مولانا :
  " نردبان خــــلق این ما و منی سـت   ...   عاقبت زین نــــردبان افتـــادنی ست
 هر که بالاتر رود ابلــه تــــــرســـت ...  کاستخوان او بتــــــر خواهد شکـست "
نادران هاي بهارستان ، ساليان دراز است كه چشم هاشان را بر منشاء توليد ثروت اين مُلك بسته و هيچ گاه نخواستند اعتراف كنند كه ايران ـ بدون جنوب ـ بسان گاو شيرده اي است كه پستان هايش را بريده اند و گاو شيرده بي پستان چه عقوبتي بجز ملاقات با قصاب خواهد داشت !
نمي خواهم از حزب ، جناح و ديدگاهي خاص در كشور حمايت كنم . هجوم ريزگردها و طوفان هاي گرد و خاكي كه نفس هامان را به بند آورده و چشمان مان را به سياهي مي برد ، نه با هياهوي بهارستانيان درمان مي شود و نه با هلي كوپتر سواري خانم ابتكار ! اگر از همان ده سال پيش كه ايشان بر مركب قدرت سوار بودند و در تريبون هايشان داد مي زدند كه مبارزه با ريزگردها به زمان نياز دارد ، برنامه جامعي براي درمان اين درد آغاز كرده بودند ، امروز كمترين اثرش اين بود كه براي دفع دائم آن ، به گام هاي كوچك تري احتياج داشتيم و نياز نبود كه سركار خانم لذت هلي كوپتر سواري در منشاء غبارها را با عكاسي از زمين هاي خشكيده و سَبَخ زده تلف كند .
شايد نادران ها و ابتكارها بيش از آن چيزي كه در ذهن و مخيله ماست ، همديگر و افكار و اذهان همديگر را بشناسند . شايد با ديدن اشاره اي از همديگر ، به كنه ذات و تفكر هم پي ببرند . شايد نيك بدانند كه ريال ريال بودجه مملكت با چه دستاني و در چه جيب هايي سرازير مي شود . با همه اين توصيفات ، مردم جنوب نبايد هزينه مال اندوزي و رقابت شخصي و جناحي عده اي را بپردازند كه خوب همديگر را مي شناسند . براي ما اهالي جنوب كه با وجود منابع سترگ نفت و گاز و شريان هاي حجيمي كه مثل كمربند به دور سرزمين مان پيچيده اند ، هنوز كه هنوز است ، داس به دست به سراغ نخلستان هايمان مي رويم و با نجابتي وصف ناشدني اندكي از اين نعمت بزرگ را نيز از خورندگانش درخواست نمي كنيم ، تاسف بار است كه بشنويم نادران يا نادران هاي مجلس ، دزدي هاي هزار هزار ميلياردي همفكران شان از منابع خدادادي سرزمين ما را نمي بينند اما ثمن بخثي ـ درمقابل ميزان اختلاس ها ـ را كه قرار است به مقابله با ريزگردها و آوردن آرامش براي اهالي جنوب هزينه شود ، با چنين پررويي وصف ناپذيري رد مي كنند .
براي اهالي جنوب فرقي نمي كند كه منابع نفت و گازي كه دودش به چشم هاي پيران و كودكان شان مي رود ، چه اتوبان هايي را براي رفاه و زود رسيدن اهالي پايتخت به شمال خواهد ساخت . برايشان فرقي ندارد كه بدانند چه پنت هاوس هاي تريلياردي يي براي اهالي سياست يا وابستگان آنان تدارك خواهد ديد . براي جنوبي ها چندان تفاوتي نمي كند كه بدانند محصول اين دودهاي سياه و كشنده ، چه رانت هاي چرب و چيلي اي را نصيب اهالي سياست  مي كند . براي آدم هاي جنوب اين نكته مهم است كه به آنها و شعورشان توهين نشود . اين نكته برايشان اهميت دارد كه با آنان بسان كساني كه چيزي از مناسبات روز دنيا نمي دانند ، برخورد نشود . اين كه آقاي نادران و نادران هاي ديگر بهارستان با اين توجيه كه بودجه سازمان محيط زيست به آنها داده شده و چنين مبلغي ، اضاف بر آن بودجه است ، فقط و فقط براي خودشان توجيه پذير و منطقي است . چنين موضوعي براي جنوب و اهالي اش كه نسل اندر نسل با آلودگي و دود و دم نفت و گاز دمخورند ، چيزي شبيه فحش به شمار مي آيد .
بار ديگر هم مي گويم ، روي سخن من با نادران و نادران هاي مجلس نيست . آنها نه درد جنوب را مي فهمند و نه به اندازه سر سوزني دغدغه آدم هاي جنوب برايشان حائز اهميت است . صحبت من با نمايندگان جنوب كشور است كه باز هم مثل هميشه در صندلي هاي راحتي بهارستان شان به خواب نوشين فرو رفته اند و هنگام نطق نادران و نادران ها به كشيدن خميازه مشغول اند . نمايندگان خوش خواب و خواب آلودي كه همين دوسال پيش براي مبارزه با آلودگي هواي تهران ، يكباره از خواب پريدند و با اكثريت آراء به اين طرح راي مثبت دادند !
مي خواهم بگويم از همين الآن براي پايين آمدن از نردباني كه از آن بالا رفته ايد ، به دنبال وسيله اي ديگر باشيد . پاهاتان را هم نمد بپيچيد كه كسي بازگشت تان را متوجه نشود . كه اگر بشوند ، يقه هاي سفيدتان از دست شان در امان نخواهد بود .
پدرم كه نخلستان كوچكي دارد ، هر سال حوالي عيد نوروز نهال يا نهال هايي را به اين باغ كوچك اضافه مي كند و هميشه خدا هم زير لب به خواندن اين شعر سهراب مشغول است : "جاي مردان سياست بنشانيد درخت ، تا هوا تازه شود"
عيد نوروز نزديك است  و بايد براي كاشت نهال هاي تازه به كمك پيرمرد بروم . هرچه باشد ، او چندين پيراهن بيشتر از من پاره كرده و تفاوت درخت و سياست را بيش از من و نسل من مي داند . /م