امروز: جمعه 31 فروردين 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 06 اسفند 1392 - 10:24
زندگی نامه و مبارزات میرزا محمد خان غضنفرالسلطنه/ قسمت ششم

"واسموس" برای دیدار و گفتگو با اسیران انگلیسی و بخصوص با کنسول انگلیس، با هماهنگی سلطان احمد اخگر وارد کاروانسرا شد.... غضنفرالسلطنه بی آنکه به کلمه یی از حرفهای "واسموس" ترتیب اثر دهد گلنگدن تفنگ را کشید و جلوی پله ها قرارگرفت: کنسول! تا وقتی که این خانمها در مملکت اسلام هستند اجازه نمی دهم کسی به آنها نزدیک شود...

ملاقات "واسموس" با اسیران انگلیسی و غیرت اسلامی غضنفرالسلطنه

ملاقات "واسموس" با اسیران انگلیسی

بعدازظهرِ همان روزی که اسرا وارد برازجان شده بودند، "واسموس" برای دیدار و گفتگو با اسیران انگلیسی و بخصوص با کنسول انگلیس، با هماهنگی سلطان احمد اخگر وارد کاروانسرا شد.

"او،کرنر" مردد به نظر می رسید و چنان می نمود که پیغام "واسموس" او را در محظور قرار داده است. معهذا سرانجام تصمیم خود را گرفت. کتش را برداشت و از پله ها سرازیر شد.

واسموس که متوجه "او،کونر" شده بود چند قدمی جلو رفت و دست او را فشرد:

- کنسول! امیدوارم مراتب تاسف مرا بواسطه وضعی که پیش آمده بپذیرید... درست است که ما در حال جنگ به سر می بریم  و در دو جبهه مخالف قرار داریم ولی اینها دلیل نمی شود که عواطف و همبستگی های انسانی را فراموش کنیم... صمیمانه خواهش میکنم مراتب تاسف مرا قبول کنید و اجازه بدهید مخصوصاً بخاطر مشکلاتی که برای خانم ها پیش آمده است اظهار همدردی کنم...

"او،کونر" تشکر کرد و گفت:

- انکار نمی کنم که روزهای سختی را گذرانده ایم، ولی معلوم نیست وضع ما از کسانی که در جبهه ها می جنگند ناگوارتر باشد... گمان می کنم دوستان من وقتی بخاطر می آورند که این مشقّات را در راه وطن خود متحمل می شوند احساس آرامش می کنند!

واسموس پرسید:

- کار دیگری می توانم انجام دهم؟

"او، کونر" در حالی که عازم مراجعت بود جواب داد:

- چرا... تکلیف اسیران را زودتر معلوم کنید!

 

غیرت اسلامی غضنفرالسلطنه 

"واسموس" با «مادام اسمیت» و «خانم فرگوسن» از زمانی که در شیراز به سر می برد آشنایی و دوستی داشت؛ به همین جهت ساعتی بعد از گفتگو با "او،کونر" به قصد ملاقات با دو خانم مذکور به کاروانسرا بازگشت. واسموس به ژاندارمی که پای پلکان مشغول پاسداری بود گفت:

- می خواهم چند دقیقه پیش خانم ها بروم ... برو بالا، اطلاع بده!

هنوز واسموس حرفش را تمام نکرده بود که صدایی از پشت سر به گوش رسید:

- کنسول... کجا؟

واسموس برگشت و غضنفرالسلطنه را دید که با اندام درشت و شکم پیش آمده دستها را به کمر زده و پشت سرش ایستاده بود؛

- می خواهم از خانم های انگلیسی عیادتی بکنم... شنیده ام که بعضی از آنها مریض شده اند.

"واسموس" به سادگی سخن می گفت و تصور نمی کرد که "غضنفرالسلطنه" از طرح آن سئوال مقصود خاصی داشته باشد، اما ناگهان چهره غضنفر در هم رفت و با لحنی خشن زبان به ملامت گشود:

- آقای واسموس، مثل اینکه فراموش کرده ای اینجا مملکت اسلامی است و میان ما مسلمانان رسم نیست مرد غریبه وارد اتاق زنها شود... اینطور کارها قبیح است... بفرمائید اینطرف و بعدها هیچوقت گرد این خیالات نگردید!

"واسموس" یکه خورد و لحظاتی با تردید به قیافه عبوس و هیکل درشت "غضنفرالسلطنه" خیره ماند.

سر و صدای غضنفرالسلطنه چند نفری را به طرف آنها کشانیده بود و "واسموس" حس می کرد که غضنفر تعمد دارد او را نزد دیگران خفیف و موهون کند... معهذا خشم خود را فرو خورد و به آرامی گفت:

- صحیح می گویی دوست من، ولی اینجا پای مسلمانی در میان نیست... خانم های انگلیسی مثل خود من مسیحی هستند و در مذهب ما رو گرفتن خانم ها مرسوم نیست... زنها و مردها همگی مثل خواهر و برادر روبروی هم می نشینند و با هم صحبت می کنند. وانگهی من می خواهم آنها را دلداری بدهم.

آشکار بود که "غضنفرالسلطنه" حاضر نیست کوتاه بیاید. بی آنکه به کلمه یی از حرفهای "واسموس" ترتیب اثر دهد گلنگدن تفنگ را کشید و جلوی پله ها قرارگرفت:

- کنسول! من کار ندارم که عیسوی ها میان خودشان چه رسومی دارند... اما تا وقتی که این خانمها در مملکت اسلام هستند اجازه نمی دهم کسی به آنها نزدیک شود... قسم میخورم که اگر قدمی به جلو بگذاری ماشه را خواهم کشید!

چشم های غضنفرالسلطنه نشان میداد که تهدیدش کاملاً جدی است. بعلاوه "واسموس" هیچ میل نداشت در نظر دوستان ایرانی خود به گستاخی و بی اعتنایی نسبت به معتقدات و سنت های آنها متهم شود. کوشید تا بر خشم خود چیره شود و بعد با خونسردی دستش را بالا برد و لبخندی زد و گفت:

- حق با شماست... معذرت می خواهم!  

"واسموس" بیش از آن در کاروانسرا درنگ نکرد و با خروج وی غائله ایی که می رفت بالا بگیرد خاتمه یافت.[1]

 

هجوم عزاداران برازجانی به اسیران انگلیسی

روز دهم محرم «عاشورا» بود و ظاهر شدن اسیران انگلیسی در میان جمعیت عزادار که مانند سیلی از هر طرف می جوشید و جاده های داخل و خارج شهر را می پوشانید، دور از حزم به نظر می رسید. با وجود آنکه اسراء در و پنجره را بسته و خود را درون اتاقها محبوس کرده بودند باز هم «سلطان اخگر» وحشت داشت که مبادا چیزی باعث تحریک مردم شود و حادثه ایی بوجود آورد. به همین جهت از «غضنفرالسلطنه» درخواست کرد به عنوان کلانتر برازجان تفنگچیان خود را به کمک ژاندارمها بفرستد و شخصاً در اطراف کاروانسرا مراقب اوضاع باشد.

طولی نکشید که سلطان اخگر دریافت نگرانی او بی علت نبوده و مدد گرفتن از تفنگچیان محلی کار بجایی بوده است زیرا حوالی ظهر، ناگهان انبوهی از جمعیت خشمگین که سخت به هیجان آمده و تحریک شده بودند به کاروانسرا هجوم آوردند و اگر غضنفرالسلطنه و تفنگچیان او حاضر نبودند، ژاندارمری نمی توانست جلوی مهاجمین را بگیرد. چون ژاندارم ها اگر می خواستند با ملایمت عمل کنند حریف آن جمعیت عنان گسیخته و متعصب نمی شدند و اگر دست به تیراندازی می زدند، وضع ناگوارتری پیش می آمد و احتمال داشت با عمل متقابل و احیاناً عکس العمل شدیدتر اهالی مواجه شوند.[2]

 



[1]   - توفان در ایران تالیف احمد احرار ص384 تا 387 با تلخیص.

[2]  - توفان در ایران تالیف احمد احرار ص388

 

منبع: "تاریخ سیاسی و مبارزات مردم برازجان" تالیف اکبر صابری

توضیح: این کتاب به تازگی توسط انتشارات "همسو" و به سفارش حوزه هنری بوشهر چاپ شده که از 28 بهمن ماه در برخی کتابفروشی ها و دکه های مطبوعاتی برازجان فروش آن آغاز شده است.



کانال تلگرام اتحادخبر


نظرات کاربران
1392/12/11 - 14:02
0
0
بوشهر مهد مردان بزرگی مانند ریسلی دلواری و امام قلی خان است و باید همیشه مورد احترام قرار گیرند ،لطفاً زندگی افراد بزرگ مانند دلاوری را هم بزنید.با احترام بویرخبر
1392/12/10 - 10:36
0
0
درود بی کران بر سرداران ومبارزان ضداستعماری ازجمله بزرگان سرزمین دلیر میرزا محمد خان برازجانی بود که دلیرانه در طی 12سال برعلیه انگلیسیها شجاعانه جنگید ،هفته گذشته در مدرسه مقداددرجمع دانش اموزان از رشادت های این رادمرد دلاور جنوب سخن به میان آوردم
1392/12/08 - 02:45
0
0
لعن و نفرین ابدی بر انانی که روح شریفت را با گفتار نا حق و نا صواب ازرده میکنند
1392/12/07 - 19:30
0
0
روحت شاد غضنفر ، افتخار دشتستانی
1392/12/06 - 14:27
0
0
من بیست سال بیشتر سن ندارم ولی افتخار میکنم که شهر من شیرمردی چون شهید غضنفرالسلطنه را در بالین خود پرورانده است.امیدوارم مسئولین به خواست مردم برازجان احترام بگذارند وتندیس این مرد بزرگ تاریخ را مقابل کاروانسرا نصب نمایند.
1392/12/06 - 11:37
0
0
آفرین ومرحبا برغیرت ومردانگی وتعصب و دینداری سردار مبارز دشتستان شهید میرزا محمد خان برازجانی که ایشان درآن زمان نسبت به ایران عزیز نهایت تعصب از نظر دینداری وپای بند بودن به دستورات واحکام اسلامی را از وظایف اصلی خود می دانسته است و ازدستورات دین مبین اسلام حتی برای خار جیان مقیم ایران اقدام نموده است. نمونه بارز متدین بودن ایشان نماز خواندن و تعقیبات بعد از نماز میباشد که اکثر اوقات در مسجد قلعه بجا می آورده است گفتنی است اولین مسجدبنام مسجد قلعه درشهر برازجان با هزینه مادر بزرگ ایشان حاجیه سیده ملکی ساخته شده است دومین مسجد درشهر برازجان بنام مسجد جنت باهزینه میرزا محمد خان ساخته شده است سومین مسجد درر وستای دهقاید بنام مسجدجامع با هزینه وی ساخته شده است.
1392/12/06 - 11:14
0
0
غیرت جنوب که میگن غیرت مردمان دشتستانه کبیره.
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • 🎥ویدیو/طبیعت بکر و زیبای روستای خیرک دشتستان
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • نشست هماهنگی برگزاری آئین شب شعر ویژه نکوداشت شهید محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • پیشرفت ۶۳ درصدی قطعه اول بزرگ‌راه دالکی به کنارتخته
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • در بین رفقایم به تعصب دشتستانی مشهورم/ خودم را مسلمان تکنوکرات می دانم
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 3 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: اسماعیل حدود 5 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 5 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...
  • .: یونس حدود 6 روز قبل گفت: سلام و درود به ...
  • .: قاسم حدود 8 روز قبل گفت: خوبه لااقل یک نفر ...
  • .: تنگستان حدود 10 روز قبل گفت: چرا چنین مطالب سراسر ...
  • .: حسن جانباز حدود 10 روز قبل گفت: اصلا سفره ای نیست ...
  • .: محمد قاسمی حدود 13 روز قبل گفت: درود وسپاس بی کران ...
  • .: محمد حدود 13 روز قبل گفت: استاد احتمالا مقاوله به ...
  • .: محبی حدود 13 روز قبل گفت: فعلا که یک هیچ ...