در جلسه راي اعتماد مجلس به وزير پيشنهادي وزارت ورزش وجوانان دو تن از نمايندگان چنان بي محاباجامه انصاف را دريدند كه انگار نه پرواي اين جهانشان هست ونه آن جهان. در اين راستا چنان مُغرضانه به شخصيت جناب آقاي دكترصالحي اميري تاختند كه تن هر شنونده منصفي رابه لرزه انداخت.

آن يكي يك شيخ راتهمت نهاد             كوبداست ونيست برراه رشاد

آن يكي گفتش«ادب»راهوش دار         خُرد نبود اين چنين ظن بركبار

اين چنين بهتان منه براهل حق            كين خيال توست برگردان ورق

متاسفانه اينگونه تهمت زدنها و حرمت شكني هاچندصباحي است به مذاق بعضي ازكرسي نشينان  قدرت دراين مُلك و ديارخوش آمده و به هرمعركه اي درقالب «بگم،بگم»ها و پرده دري ها به كارگرفته مي شود، ليكن اينگونه پريشان گويي و بُهتان بستن در جلسه راي اعتماد يك وزير نمود نيافته بود كه سكه اينكار به نام دو عزيز مجلس نشين جنابان توكلي و نادران زده شد. درجريان اين راي اعتماد گفته شد كه صالحي اميري اولاً به جعل مدرك دكترا گرفته ثانياً دستي در پرونده هاي فساد اقتصادي داشته و آلوده فساد است. ثالثاً عِرض و جان مردمان در نزدش بي بهاست و به شكنجه گري پرداخته رابعاً ايشان مُلَوَّن است و هر روز به رنگي گردد وزيرعَلَم كسي باشد و خامساً كار ايشان خبرچيني وجاسوسي است و رازدوستان نگه ندارد.

یکم. درباب دانش و مدارک دانشگاهی آقای دکترصالحی اعم ازخدشه درمدرک دکترای ایشان و یاشبهه درچرایی ثبت تعداد زیادی پژوهش درظرف یکسال به نام ایشان نظام آموزشی ما زیرسوال رفته است، آخر چگونه است یک فردی ازدانشگاه داخل کشور و ازطریق آزمون وارد دانشگاه شود و ازسیستم دانشگاهی همان کشور فارغ التحصیل شود و عضوهیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر هم بشود لیکن وقتی برای سمتی به مجلس معرفی می شود به یکباره توسط نماینده ای (که مستندات متعدد درخدشه برمدارک خودش که ازخارج از کشور گرفته وجود دارد) اعلام شود ایشان مشکل مدرک دارند و دلیلشان هم میشود کثرت پژوهش ثبت شده نه قلت آن؟!!!

بعد از این خدشه و هجوم بی محابا آیا می شود به بقیه مدارک صادره این سیستم اعتمادکرد؟!!! هدف آقایان توکلی و نادران از این کارچه بوده است؟ به چه بهایی دکترصالحی امیری را ازکرسی وزارت به پایین کشاندند؟ آیا اگر مدارک دانشگاهی آقای دکتر صالحی مشکل داشت نمی بایست اول با سیستم بیمار برخورد می شد؟ و یا اینکه به این مساله درمرجع ذیصلاحی رسیدگی می شد تا دیگر لازم نباشد اینچنین به آبرو و حیثیت اشخاص یا اعتبار نظام آموزشی و دانشگاهی کشورمان آسیب زد؟!!!

بی محابا و براساس ظن خود مدارج تحصیلی دکتر صالحی امیری را زیر سوال بردند بدون آنکه خود را نیازمند پاسخ ببینند، راستی دیگران نخواهندگفت: این چه نظام آموزشی است که اینان باب کرده اند که خودشان مدرکش راقبول ندارند، استادیش راقبول ندارند، اعتبار پژوهشش راقبول ندارند؟!!! گفتید مدرک تحصیلی صالحی امیری مخدوش است، گفتید پژوهشهایش بالاتر از نُرم طبیعی است پس مخدوش است!!! براساس کدام دلیل ومدرک و باکدام صلاحیت به این نتیجه شگرف رسیدید؟!!! چه می گویم من، مگر شما را نیاز به استدلال ومدرک است؟!!! شمادوستان، از یاران و حامیان گرمابه وگلستان صاحب كرامت «هاله نور» بوده اید قطعاً از آن کرامات بی بهره نیستید، دکترصالحی انگلستان که نرفته درس بخواند تا به صورت جهشی!!! بلافاصله بعد از لیسانس (که آن هم حکایت هادارد) وارد مرحله دکتری شود و فوق لیسانس نخوانده آن هم در یک کشور بیگانه سه ماهه زبان دان شود (ظاهراًآقای توكلي درظرف سه ماه ازکالج زبان فارغ شده اند) و براساس قوانین من درآوردی درظرف سه سال فارغ التحصیل دکترای اقتصاد از دانشگاه ناتینگهام شود. (اسناد متعددی در زمینه بورس خانوادگی آقای توكلي به همراه توضیحات ایشان و توضیحات مخالفان و موافقانشان درسایتهای مختلف آمده است)

من هروقت نام ناتینگهام رامی شنوم، ناخواسته یاد دو چیزمی افتم یکی داروغه ناتینگهام که مردم بی نوا را غارت میکرد و بیت المال را به یغما می برد و دیگری اخذمدرک دکترای اقتصاد از دانشگاه ناتینگهام بدون نیاز به فوق لیسانس و پیش نیاز در ظرف سه سال آن هم با پول بیت المال ملت و کشور ایران در قالب بورس سفارشی و بدون آزمون!!! کاش ماهم رابین هودی داشتیم تا دلیرانه بساط جانهای غاصب و داروغگان ناتینگهامی رابرمی چید و خیلی چیزها را هویدا می کرد تا که اینان همه را به کیش خود نپنداشته وخلق را یقه نکنند که چرا نه چون مایی؟!!!

دوم. آقای نادران ادعا کرده اند یکی از متهمین پرونده بیمه ایران به نام «د.س» که به قول ایشان شاه کلید بسیاری ازمفاسد هستند در مرحله بازپرسی و تحقیقات مدعی شده مبلغ سیصد میلیون تومان به آقای دکتر صالحی امیری داده است، اینکه چرا تاکنون این شاه کلید از حالت متهم خارج نشده اند و حکم محکومیتش صادرنشده تاجناب نادران بدون واهمه بتواند نامش را بیان کند محل سوال است و اینکه جناب نادران حداقل دریک مورد رعایت فرق مجرم و محکوم با متهم را می نمایند و حقوق متهم راپاس میدارند جای سپاس دارد!!!

جناب نادران گفته اند هنوز اتهامات بعضی افرادرسیدگی نشده وپرونده درمرحله تحقیق است واین آقای «د.س»درمرحله تحقیقات اولیه ادعاکرده اندکه به صالحی امیری پول داده اند، لابدحرف ایشان سنداست!!! ماهم که باید حکم به تعطیلی قوه عاقله و باصره دهیم وفقط شنونده وپذیرنده مُدعیات جناب ایشان در نقل ازمتهمی درپرونده بیمه ایران باشیم که باز به قول ایشان شاه کلید فساداست و هیچ نپرسیم ازسند و مدرک و ارتباط این ادعا بادکترصالحی امیری که نه دربیمه ایران شاغل بوده ونه دروزارت اقتصادسابقه کارداشته است وتمام سوابق کاریش یادربخش امنیتی و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بوده یاکه دربخش پژوهشی وآموزشی دانشگاه ومجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است؛ بعلاوه اینکه زمان بروزتخلفات بیمه ایران مربوط به بعدازسال1385 ودردوره دولت نهم(كه بنابه قول آقای نادران باهمدستی اطرافیان آقاي احمدی نژاد) بوده است وبه دکترصالحی چه ارتباطی دارد؟ لابُددکترنادران می داند!!!(تسمیه وتشبیه دوستان نیزبه مانندپای استدلالشان کج است و ناروا؛آخردرکجای ادبیات فارسی کلیدوشاه کلیدرابرای بیان فسادانگیزی به کارمی برند؟ که این متهم راشاه کلیدفسادمعرفی می نمایند!) راستی تکلیف اصل 37 قانون اساسی مبنی براینکه «اصل برائت» است چه می شود؟!!! شایدرعایت این اصل برنماینده مجلس واجب نیست یاکه شاید اینها جهت تزیین قانون اساسی بوده است وشأن تعیینی ندارد؟!!! مگرنمایندگان مجلس سوگند نخورده اند از حقوق ملت وقانون اساسی دفاع کنند؟ شایدمنظوراز ملت،ملت ایران نبوده است یاکه شایدصالحی امیری جزوملت ومردم ایران نیست؟؟؟ هدف حذف صالحی امیری است دیگرمهم نیست چه وسیله ای به کاربرده شود، مگراستادماکیاول نفرموده اند «هدف وسیله راتوجیه می کند» مابیشترمی دانیم یاایشان؟

ظریفی ازنحوه جانبازشدن جناب نادران پیش ازوقوع انقلاب می گفت که به آن نمی پردازیم لیکن این حادثه موجب شدکه یادی کنم ازهمرزمانی که دلیرانه درجنگ تحمیلی به ایثارگری هاپرداختند و بارها هوای نفس رادرپای ایمان واراده خفه کردندوعلیرغم اینکه دشمن جفاهامی نمودوبرای رسیدن به هدف ازهروسیله ای اعم ازبه کاربردن بمب شیمیایی وکشتارغیرنظامیان وزنان وکودکان بهره می جست؛ اما ایثارگران ایرانی حاضرنشدندبرای نیل به هدف هروسیله ای رابه کاربندند، کجایند این پهلوانان بی ادعا؟ کجارفت رسم پهلوانی واخلاقمداری؟دوام آنان برجریده تاریخ ثبت است،تاکه ازمامیراث خواران چه نویسند؟!!!

آقای نادران دریک مصاحبه خبری بعدازاین هنرنمایی!!!درتوجیه کارخودبیان کرده اندکه ازاول درزمان تعیین وزرامن پیام دادم که صالحی امیری رابرای وزارت انتخاب نکنید و وقتی انتخاب کردند به خودش گفتم انصراف بده و درجلسه ای باحضورآقای عاشوری نماینده بندرعباس که ازطرف هیات رییسه آمده بوداتهامات را به آقای صالحی گفتم ولی ایشان رد کردند و نپذیرفتند پس من آمدم درجلسه علنی علیه ایشان صحبت کردم، نکته جالب دراین مطلب این است که آقای دکترصالحی تمام اتهامات را رد می کنند ونمی پذیرند و باعزمی جزم درجلسه رای اعتمادشرکت می کنند، كه گفته اند: آن راكه حساب پاك است ازمحاسبه چه باك؛ جالب تراینکه آقای عاشوری هم که درجلسه حَکَم بوده می آید در جلسه رای اعتماد ازآقای دکترصالحی دفاع میکند، دراین رابطه نکاتی به ذهن متبادر می شود و گُمان هایی به دل راه می یابند که نکند یک وقت اختلاف شخصی پشت این مخالفت ها و مخالف خوانی هابوده باشد؟ نکند یک وقت رقابت باندی یادستگاهی مثلاً با ادارات سابق آقای دکترصالحی وجودداشته باشد و می خواهند که ازآن دستگاه کسی دروزارت ورزش نیاید تا مبادابه واسطه تخصص واشراف افرادآن دستگاه برمسایل، کارنامه بعضی اشخاص منتسب با بعضی دستگاههامشخص شود؟ وگرنه دست یازیدن به چنین کاری که هم خلاف قانون به نظرمی رسد و هم خلاف شرع، آن هم برای وزارتخانه ای که دراذهان عمومی زیاد حساس نیست خیلی عجیب به نظرمی رسد، درشرع مقدس آمده است که اقرار اشخاص فقط علیه خودشان قابل استناد است نکته جالب این است که همین دوسال پیش بود که مقام معظم رهبری فرمودند: اقراراشخاص فقط درموردخودشان نافذاست، اکنون ازدوستان مدعی ولایتمداری جای سوال است که علیرغم نهی صریح مقام معظم رهبری چگونه است كه براساس ادعا یا اقرار یک متهم، چنین بی پروا از تریبون علنی مجلس آقای دکترصالحی امیری رامتهم، بلکه محکوم به فسادمی کنید؟ چگونه ولایتمدارانی هستید که چنين بي محابا چهارنعله  ازگذر ولایت عبورکرده و قصد آبروی فرزندان ملت و ياران ولايت رامي نماييد؟ وهيچ وقعي به نظرات مقام معظم رهبري قايل نمي شويد ليكن درعین حال حریف رامتهم به بی ولایتی می کنید؟؟!!

جناب نادران دربخشي ازاتهام زني هايش مُدعي مي شوندكه «در سال 89 حکم جلب آقای صالحی صادر شده است ولی تا به حال اجرایی نشده است.» يا به مانند رعايت حقوق ملت كه درسوگند نمايندگان مجلس بدان تصريح شده وظاهراًدرنزددوستان ازمعنا افتاده شايدمعناي «حكم جلب» راهم نمي دانند و يا كه حـكم جـلبي دركار نبوده واين هم ازمدعيات بي سندآقاي نادران است،آخرچگونه ممكن است درسال89براي فردي معلوم المكان ومشهورحكم جلبي صادر بشود و هيچ اقدامي صورت نگيرد؟ بااين ادعاي ايشان آيا دستگاه قضا نيزدركنار نظام آموزشي كشورمان كه ذكرش رفت زيرسوال نمي رود؟ ايشان دركنارهمين ادعا يادي هم ازجناب رحيمي منتخب سابقشان! به عنوان رييس ديوان محاسابات و معـاون اول رييـس جمهورمـنتخبشان! مي كنند و مقايسه مع الـفارقي درميان مي آورند، آخر مگر در سال89 دكترصالحي چكاره مملكت بوده است كه بتواند مانع ازاجراي حكم جلبش شود و یا مانع ازرسيدگي به اتهامش گردد؟!!! مگراينگونه نبوده كه ايشان معلمي  دردانشگاه آزاد بوده ومعاون يك موسسه پژوهشي درمجمع تشخيص مصلحت نظام كه عنايت ويژه! دوستان آقاي نادران در دولت وجاهاي ديگرتحت سيطره برادران به اين دانشگاه ومجمع تشخيص مصلحت نظام وبالطبع مديرانشان براي همگان اظهرمن الشمس است ومهرورزي هاي صورت گرفته ماندگاردرتاريخ.! نكندايشان رابادكتر رحيمي ودوستان ديگرشان دردولت مهرورز موردحمايت اشتباه گرفته اند؟؟؟!!!

توپنداري بدگورفت وجان برد                          حسابش باكرام الكاتبين است

سوم. دراتهامي ديگربنابرمدعياتي كه حاكي ازبرخوردسازماندهي شده جهت تخطئه جايگاه وراي نياوردن آقاي دكترصالحي دارد بيان مي كنندكه ايشان هنگامي كه مديركل اطلاعات خوزستان بوده اندعامل شكنجه رزمندگان دفاع مقدس باگرايش چپ بوده است، ويابنابه قول فرمانده وقت سپاه خوزستان آقاي صالحي اميري به قاچاق سوخت پرداخته كه اسناد آن به مقامات ذيصلاح تحويل داده اند؛ حاليه دراين باب اين سوال مطرح است مستندات ادعايي كه آقاي نادران به نقل ازبرادران مي فرمايندكجاست؟ چرافقط به شهادت اين فرداستنادمي كنند؟ مگراين فردكيست كه شهادتش اينقدرمهم ونافذاست؟ ازكجامعلوم حُب وبُغض نداشته است؟ همانطوركه اكثرمردم مي دانندشهادت ازلحاظ شرعي وقانوني ترتيباتي دارد و شرايطي كه دراين موضوع هيچ يك ازآثارآن مترتب نيست واين اتهام آقاي نادران ازمصاديق تهمت است وهم شرعاً و قانوناً مستوجب عقوبت. درباب اتهام شكنجه رزمندگان جريان چپ،همين بس كه دردولت چپ يعني دولت اصلاحات آقاي دكترصالحي بيشترين ارتقاءمقام رامي يابند و معاون آقاي يونسي دروزارت اطلاعات و مشاورآقاي خاتمي در رياست جمهوري مي شوند اين چپها چه آدم هاي نازي! هستند كه شكنجه گران خود را تا رده معاون وزير اطلاعات و مشاور رييس جمهور ارتقاء مقام مي دهند يا كه چقدرهالو! هستند و از امور بي خبر!!! كه دونفركاركشته امنيت واطلاعات درمیان خود نداشـته اند؟؟؟ واحـتمالاًسـعيدحجاريان ومحمدرضاتـاجيك جزونيـروهاي چـپ محسوب نمي شده اند؟ ياشايدنفوذي اين وري هادرميان آن وري هابوده اند؟ يااصلاًشايداينهاباكارامنيت واطلاعات آشنايي نداشته اند؟؟؟!!!چنين بي ربط گويي هايي رافقط دربساط سفسطه بازان مي توان پيداكرد.

چهارم. دربخش دیگری ازاتهامات بی اساس آقای نادران آمده است که رضاصالحی امیری جاسوس چندجانبه بوده وهرلحظه به رنگیست، به گونه ای که یک روزدرتیم آقای ریشهری است ویک روزاصلاح طلب است ویک روزهم باآقای موسوی وکروبی بوده است وپس ازجریانات سال 88 تلاش کرده خودرابه بیت رهبری وصل کند، بنابه قول جناب نادران،ایشان مجموعه امنیتی بیت رهبری وسه وزیراطلاعات(آقایان ریشهری،یونسی وعلوی) دورییس جمهور (آقایان خاتمی وروحانی) ودوکاندیدای ریاست جمهوری (آقایان موسوی وکروبی) راخام کرده وفریفته است، اخبار آنها راضبط وبه طرف مقابل منتقل می کرده است به گونه ای که آنهامتوجه رفتار و کارهای وی نشده اند و برای پستهایی مانند معاونت وزارت اطلاعات، معاونت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، مشاور رییس جمهور، معاون مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام واین آخری برای تصدی وزارت ورزش وجوانان صلاحیت او از ناحیه دستگاه ها واشخاص مختلف مورد تایید واقع می شود، در اینجا لازم است به تیزبینی وتوان اطلاعاتی وامنیتی جناب نادران هزاران آفرین خواندکه حتی دست ماموران دوصفرهفت وبلکه ده صفرهفت راهم ازپشت بسته است حتماًلازم است برای ایشان اسپند دود کرد تا که کور شود چشم حسود!!! عجیب است که چرادستگاه هاواشخاص صاحب نظراطلاعاتی وامنیتی کشورساکت نشسته اندوچه چه زنان وبه به کنان ایشان رادربرنمی گیرند تا که مُخبر پرده غیب شود و هیچ گره امنیتی باقی نگذارد؟ یاکه چرا دامنش نگیرند که این چه گزاف است که می گویی؟؟؟!!!

پنجم. نکته آخر در باب میزان ونحوه ورودبه بررسی صلاحیت اشخاص جهت تصدی پست وزارت می باشد، براي بررسي صلاحيت يك وزيرجهت تصدي پست وزارت دركشورهاي مردم سالارجهان چندنگرش وجود دارد كه تابع سيستم و ساختارحكومت در آن كشورهامي باشد در كشورهايي كه ساختار و سيستمي مشابه يا نزديك به ما دارند عمدتاً دو نگرش حاكم است؛ يك نگرش خواهان بررسي صلاحيت حداكثري قانونمنداست ،اين نگرش دركنارتخصص ، توانمندي وبرنامه داشتن تعهدواخلاقمداري رانيزازاركان مي داند. آسيب اين نگرش افتادن در ورطه افراط است كه حوزه فردي اشخاص رادر مخاطره مي اندازد. نگرش دوم مبتني بربررسي صلاحيت حداقلي مي باشد ومعيارش صرفاًتخصص، توانمندي ،برنامه محوري و صلاحيت قانوني است، دراين مسير تاكيد بر كارآمدي برنامه ها و عمل به آنهاست. آسيب اين نگرش افتادن درورطه تفريط است. امروزه نگرش غالب دراكثركشورهاي مدرن ،نگرش دوم است. درموردكشورايران به نظرنگرشي ميانه بالحاظ حداقلهاي اخلاقي و تاكيد بر رويكرد قانوني و كارآمدي فرد و برنامه هايش مي تواند بيشترين تاثيرراداشته باشد. تاسفبار اين است كه درعرصه سياست داخلي كشور در ميان بعضي ازجريانهاوبعضي ازمجلس نشينان نگرش ورويكردي حاكم شده است كه  براي قانون ،اخلاق وتوانمندي هيچ وقعي قائل نيست وتمام فكر و ذكرش حذف حريف ورسيدن به منافع جرياني وباندي خويش است ودراين مسيربه هرگونه تهمت وبُهتان بستن متوسل مي شود، آبرو و حيثيت اشخاص، پايش منافع ملي وفرهنگ جامعه كوچكترين اهميتي برايش نداردشعارعملي آنان اين گفته تاريخي ماكياول است: «هدف وسيله راتوجيه مي كند.»

يكي ازعقل مي لافديكي طامات مي بافد          بياكه اين داوريهارابه پيش داوراندازيم
سخنداني وخوش خواني نمي ورزنددرشيراز          بياحـافظ تـاخـودرابه مـلك ديگراندازيم

حشمت اله جعفري-دانشجوي دكتراي علوم سياسي

*اتحاد جنوب: این یادداشت نظر شخصی نگارنده محترم می باشد و حق پاسخگویی و دفاع برای اشخاصی که نامی از آنها برده شده محفوظ است.