امروز: شنبه 01 ارديبهشت 1403
    طراحی سایت
تاريخ انتشار: 28 آبان 1391 - 09:15
پولاد نوازنده نام آور ني انبان با 58 سال سن 48 سال است كه اين ساز را مي نوازد. او ساليان درازي است كه با دميدن در ني و حركات استادانه انگشتانش شادي و شور را به خانه ها آورده است.
پولاد نوازنده نام آور ني انبان با 58 سال سن 48 سال است كه اين ساز را مي نوازد. او ساليان درازي است كه با دميدن در ني و حركات استادانه انگشتانش شادي و شور را به خانه ها آورده است. ني پولاد نه تنها هيچ زماني از جدايي ها شكايت نمي كند بلكه هميشه نويد بخش وصل و به هم رسيدن دو دلداده است. پولاد از شهروندان شبانكاره اين گونه خود را معرفي مي كند: نامم پولاد و نام خانوادگي ام قهرمانان است. در سال 1331 در شهر شبانكاره (دهكهنه) زاده شدم. پدرم محمد و پدربزرگم حسين نام داشت. سال ها پيش از آن جمعه پدر پدربزرگ پولاد به اميد يافتن جايي بهتر براي زندگي از بردخون منطقه دشتي كوچ كرده در آغاز به منطقه خشت رفته و پس از چندي به دهكهنه (شبانكاره) آمده و در اينجا ماندگار مي شود. اما آسمان براي جمعه بيچاره همه جا يك رنگ بود و حتي از لبخندي به او دريغ مي كرد. اينجا نيز مردم خداپرستي كه گويي زورشان به زور خدايشان مي چربيد ساليان سال بود كه همه زمين ها را ميان خود بخش كرده و حتي يك وجب زمين بي صاحب نبود تا او براي خود برداشته تا چند مشت دانه اگر داشت در آن بپاشد تا قطره اي باران اگر ببارد و گندمي اگر به بار آيد آرد كند و ناني به دست بچه هايش دهد. پولاد در خانواده اي ندار و دست تنگ ديده به جهان گشوده بود و پدر و مادر او براي بزرگ كردن پولاد و ديگر فرزندانشان ناچار بايد شب و روز كار مي كردند و گويي آن ها تا پايان زندگي بنا نبود روي آسايش و خوشي را ببينند. پولاد از كودكي ناچار بود كارهاي سخت انجام دهد و از چند سالگي دستاني پينه بسته و چهره اي آفتاب سوخته داشت. ذكريايي در خانه كسي به نام باقري بود و چون وسيله اي نداشتم پياده رفتم. آن شب بسيار زيبا ني زدم و مراسم بسيار گرم و شادي بود و در پايان دو تومان مزد به من دادند كه بسيار خوشحال شدم. از اينكه خودم مي توانستم پول درآرم در پوستم نمي گنجيدم.
اما شادماني پولاد از اينكه خود با هنري كه دارد مي تواند كار كند و نان آور خانواده اش باشد ديري نپاييد. و در آغاز جواني پدرش را از دست داد و غمي بر غم هاي او افزوده شد. پولاد جوان يتيم كه حالا سرپرست خانواده شده و كوهي از مسئوليت و مشكلات بر دوشش افتاده بود بايد كار مي كرد چون آمدن تكه اي نان به خانه او به جز از راه ني زدن و هنري و كاري كه او مي دانست ممكن نبود. با گذشت زمان كوتاهي نام و آوازه پولاد جوان در سراسر مناطق شبانكاره و سعدآباد پيچيد و بر سر زبان ها افتاد و يكه تاز ميدان شد به گونه اي كه بسياري از خانواده ها براي اينكه پولاد بيايد در مراسم آن ها ني بزند مراسم خود را پس انداخته و در نوبت قرار مي گرفتند. سادگي، ادب، متانت و خوش اخلاقي او که به گونه ي بذله گويي ها، شوخي ها و شيرين كاري ها جالب بروز مي كرد از اين جوان پاك و بي ريا چهره اي دوست داشتني تر نيز
زماني كه كودكي ده ساله شده بود در يكي از شب ها كنجكاوي كودكانه او را به خانه اي كشاند
كه صداي ساز و آواز از آن به گوش مي رسيد. پولاد مي گويد آن شب در آن خانه مراسم عروسي برگزار مي شد و كسي به نام حيدر فرزند جوهر از روستاي جتوط ني مي زد. او بسيار زيبا ني مي زد و من بسيار تحت تاثير نوازندگي و حركات او قرار گرفتم و به اين ساز دلبسته شدم و از همان فردا براي تهيه كردن ني به هر دري مي زدم. اما تهيه كردن اين ساز براي كودكي فقير كه داشتن و پوشيدن كفشي نيز براي او آرزويي بزرگ و دست نيافتني مي نمود بسيار سخت بود. عشق و علاقه شديد اما كار او را آسان كرد و هر گونه كه بود سرانجام توانست هر چند ناقص و نارسا سازي براي خود تهيه كند. شب و روز اميدوارانه و با پشتكار كوشيد تا نواختن را فرا گرفت.
دوازده ساله بود كه در بزم هاي كوچک و دوستانه ني مي زد و آوازه او كه از همان آغاز كار به زيبايي اين ساز را مي نواخت به زودي در همه روستا پيچيد. پولاد مي گويد كمتر از پانزده سال داشتم كه ني زدن در مراسم عروسي را به گونه اي حرفه اي آغاز كردم و در اين زمان كاملا در اين كار ماهر و به آن چيره شده بودم.
اولين مراسمي كه در آن ني زدم در دهكهنه (شبانكاره) در خانه كسي به نام محمد حسين بهبهاني بود و آن شب چون تنبك نداشتم كسي با يك حلبي (دَله) به جاي تنبك مرا همراهي مي كرد. اولين مراسمي هم كه براي ني زدن به خارج از دهكهنه دعوت شدم و رفتم ني زدم روستاي مي ساخت. مناطق و جاهايي كه در گذشته و امروزه از پولاد براي ني زدن دعوت
مي كنند شامل سراسر بخش هاي شبانكاره و سعدآباد، برازجان و مناطق پشتكوه آن، گناوه و بندر ريگ، ديلم، خشت و كنارتخته و دورترين جاهايي كه تا كنون براي ني زدن دعوت شده و رفته روستاي كرچكون اصفهان براي يك هفته و آبادان كوي ذوالفقاري بوده است.
پولاد برخي از خاطرات خود را اين گونه بازگو مي كند: سال ها پيش در روستاي چارمحل در منطقه ي گناوه در خانه ي كسي كه عروسي داشتند ني مي زدم. بعد از ظهر به همراه شمار بسياري زن و مرد رفتيم گناوه عروس بياريم. هنگام برگشتن من در حالي كه ني مي زدم و همراهان در حال شادي و شعر خواندن و رقص و دستمال بازي بودند از ماشين پياده شده وارد خانه داماد شديم اما كساني كه در منزل بودند بر سرزنان و شيون كنان و سياهپوش به پيشواز ما آمدند و تازه پي برديم كه يكي از خانواده ي داماد مرده و جشن و شادي به ماتم و شيون تبديل شد. در يكي از سال ها و در زماني كه وسيله كم و راه درستي نبود براي ني زدن در مراسم عروسي به روستاي چوب گرگ در شمال دشتگور دعوت شدم. با چهارپا و پياده راه افتاديم و رفتيم. داماد كسي به نام كهزاد فرزند آزاد بود. تا نيمه هاي شب ني زدم و چوب بازي و رقص و دستمال بازي گرم بود. آن شب هوا باراني بود و در آن خانه تنها يك اتاق گِلي و يك پاپيشي (كومه) بود. من كه بسيار خسته بودم پس از ني زدن وارد كومه شده خوابيدم و بلافاصله خواب رفتم. پس از مدتي از فشار بر بدنم و با صداي خور و پف ها از خواب بيدار شدم و ديدم چون جا نبوده باران هم مي باريده زن و مرد به داخل كومه هجوم آورده و خوابيده اند و كم مانده كه زير دست و پاها خفه شوم. در زمان افتتاح سد رييس علي كه آقای رفسنجاني آمده بود دعوت شدم آن جا رفتم ني زدم آقاي رفسنجاني از ني زدن من بسيار خوشش آمده بود. هنگامي كه مي خواست برود رفتم جلویش به او سلام كردم با گرمي به من پاسخ گفت و بسيار لطف نمود.
پولاد با 58 سال سن به همراه زن و چند فرزند در زادگاهش شهر شبانكاره در خانه اي نسبتا كوچك زندگي بسيار ساده اي دارد. او شخصي بسيار متواضع است و خود را خاك پاي همه مي داند. براي همه احترام مي گذارد و به بزرگ و كوچك سلام و تعظيم مي كند، همه نيز او را دوست دارند
و او را احترام مي كنند. خوش رويي، شوخ طبعي و بذله گويي از وي‍ژگي هاي بارز اوست. هر چند كه غم هاي كهنه و نو در چهره و چشمان او به آساني خوانده مي شود و چنان است كه مي داني با دل خونين لب خندان دارد. مردم شهر شبانكاره در عزاي از دست دادن فرزند او كه در برخورد موتورسيكلتش با اتومبيل كشته شد با او كاملا همراهي و همدردي كرده و از هر گونه كمك و ياري دريغ نورزيدند اما اين داغي نبود كه به آساني و به زودي از دل پولاد رنج كشيده بيرون رود گر چه هنوز هم خندان و خوش روست.
پولاد از جمله نواها، گوشه ها و نغمه هاي گوناگون نی نوازي، بيدگوني (بيدگاني)، دواري، شروه گويي، حاجيوني و نواي سنگين را نام مي برد. او به غير از ني انبان ني هفت بند را هم به خوبي مي نوازد و به آن چيره است. با درخواست ما سازهايش را كه در كيف ويژه اي با دقت نگهداري مي كند بيرون مي آورد. چند دقيقه اي برايمان ني انبان زد. صدايي بسيار زيبا و زنگدار و پرطنين دارد. حركات انگشتان او بر روي سوراخ هاي دو تا ني كوتاه و به هم بسته كه يك سر آن ها درون كيسه ي چرمي زرد و نارنجي رنگ زيبايي مي باشد آهنگي شاد و دلنواز مي سازد. او سبك و شيوه اي، ويژه خود در نواختن ني انبان دارد و از آغاز تاكنون و همه جا تنها آهنگ هاي بومي و محلي را اجرا مي كند و مي نوازد. ني انبان سازي ايراني نيست و خاستگاه آن را به درستي نمي دانيم.
گويا از كشورهاي كناره ي خاور ي قاره آفريقا به كشورهاي عربي و سپس به بندرهاي ايراني خليج فارس آمده است. موسيقي ايراني را به درستي نمي توان با آن اجرا كرد اما نوازندگان چيره تلاش مي كنند اين نارسايي را به گونه اي پوشش دهند. اين ساز براي اجراي آهنگ هاي شاد و ضربي مناسب و براي آن ساخته شده است. پولاد پس از آن ني هفت بند را برداشته و آغاز به نواختن مي كند. اين ساز تكه اي ني باريك و بلند و ساده است كه تنها چند تا سوراخ بر روي آن ساخته شده است و بر خاستن صدايي چنين زيبا و دلنشين از آن مايه شگفتي است.
سال ها پيش هنگامي كه محمد موسوي نوازنده نامدارِ ني به همراه استاد شجريان در آلمان برنامه اجرا مي كرد خانم اروپايي كه ساز او را گرفت و از نزديك نگاه كرد با ديدن یک تكه ني ساده شگفت زده شد و با صداي بلند گفت: واي خداي من! پولاد هنگام برداشتن ني هفت بند و نواختن آن ناخودآگاه حالتي سنگين و باوقار مي گيرد و انگار دنياي او عوض مي شود. او حتي صدا مي زند تا كلاهي گرد كه از پشمي قهوه اي رنگ ساخته شده را نيز برايش آوردند و بر سرش گذاشت. آنگاه در حالتي كه گويي در انديشه اي ژرف فرو رفته به آرامي در ساز دميد. صدايي بسيار زیبا، دلنشين و گيرا برخاست و آهنگي حزين و پرسوز و گداز در فضاي اتاق پيچيده گويي اين ساز حكايتي غم انگيز و به گونه اي آميخته با مهرباني براي ما داشت، گويي پولاد زندگي نامه اش را بازگو مي كند، غم از دست دادن فرزندش، پدرش، از نداري ها، سختي ها، از پينه بستن دست هايش در كودكي، از سنگدلي هاي روزگار و از هزاران درد و رنج و اندوه واخورده و هرگز بر زبان نياورده ي ديگرش ...


کانال تلگرام اتحادخبر

برچسب ها:
news

نظرات کاربران
ارسال نظر

نام:

ايميل:

وب سايت:

نظر شما:

تازه ترین خبرها

  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • روز سعدی و نکته‌ای نغز از گلستانش
  • ادعاها درباره حمله اسرائیل به ایران / ساقط کردن چند ریزپرنده در آسمان اصفهان
  • عناوین روزنامه‌های امروز1403/02/01
  • پتروشیمی پردیس حامی مهمترین رویداد بین المللی در حوزه تاب آوری انرژی
  • قهرمانی دشتستانی ها در لیگ انفرادی تیراندازی استان بوشهر
  • تیم کشتی نونهالان هیئت کشتی دشتستان قهرمان مسابقات انتخابی استان بوشهر شد
  • نشست فرماندهان پایگاه‌ها و شورای حوزه مقاومت بسیج شهدای پتروشیمی به میزبانی پتروشیمی جم
  • عناوین روزنامه‌های ورزشی امروز1403/02/01
  • 🎥ویدیو/شنبه های اتحاد خبر با سید حمید شهبازی(۵)
  • بانک قرض‌الحسنه مهر ایران بیشترین وام را در سال ۱۴۰۲ پرداخت کرد
  • علائم هشداردهنده حمله قلبی
  • اگر ۷ ساعت خواب شبانه نداشته باشید چه اتفاقی برای صورت شما می افتد؟ (+عکس)
  • فرماندار: منشا صدا در گناوه ناشی از انفجار معدن سنگ کوه بینک بوده است
  • چهار درصد باقیمانده از کالاهای متروکه سنواتی بنادر بوشهر در مسیر تعیین تکلیف قرار گرفت /اهتمام ویژه دستگاه قضا برای خروج کامل کالاهای متروکه از بنادر استان
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • اگر احساس تلخی در دهان می کنید این بیماری در کمین شماست
  • تفاوت استراتژی فروش در پردیس/ ثبت ۶ ركورد در تولید و صادرات
  • تقابل ادبی فرماندار دشتستان با هاروکی موراکامی از ژاپن !
  • توزیع تعداد ۵۰ عدد کلاه ایمنی از طرف شهرداری بین موتورسیکلت سواران شهر وحدتیه
  • پیاده روی یا دویدن، کدام برای لاغری و کاهش وزن بهتر است؟
  • ۱۲ کشور امن در صورت شروع جنگ جهانی سوم (+عکس)
  • دست آویزی برای دومین سالکوچ هدهد خبررسان علی پیرمرادی
  • نقدی بر مجموعه داستان " خین‌جوشون " اثر مختار فیاض
  • نتا S واگن ؛ یکی از زیباترین خودروهای چینی به بازار می آید (+تصاویر)
  • آیا این ادویه خوش بو می تواند با سرطان پروستات مقابله کند
  • با این تکنیک به نق زدن و اصرار کردن بچه ها پایان دهید
  • جاده مرگ شهر وحدتیه را دريابيد،مسئولان برحذر باشند
  • گشت و گذار دختران جوان در تهران 100 سال قبل (+عکس)
  • بازتاب حمله ایران در رسانه‌های خارجی: اسراییل زیر آتش
  • آغاز عملیات اجرای خیابان ۲۴ متری در ورودی شهر از سمت برازجان،خیابان ۲۲ متری غرب آرامستان و خیابان در غرب جاده اصلی
  • قتل 2 جوان برازجانی در خودروشان/ دستگیری قاتل در استان همجوار
  • یکی از شهدای اخیر حمله اسرائیل در سوریه از شهر وحدتیه دشتستان است
  • هدایای باقیمانده پیاده روی برازجان قرعه کشی شد
  • گزارش تصویری/ راهپیمایی روز جهانی قدس در برازجان
  • سخنرانی استاد سید محمد مهدی جعفری در جمع دشتستانی ها و استان بوشهری های مقیم شیراز/ تصاویر
  • در رسیدگی به امور مردم کوتاهی نکنید/ برخی از بخشنامه ها باعث کوچک شدن سفره مردم می شود
  • مسؤولان نگاه بازتری داشته باشند/ جذابترین قسمت کار ما لحظه ای است که درد بیماران آرام می شود
  • قلب جوان 23 ساله دشتستانی اهدا شد/ تصاویر
  • سخن‌ران، کاظم صدیقی‌. نه! مسجد قیطریه، نه!
  • برخورد توهین آمیز رئیس صمت دشتستان با نمایندگان برخی اصناف شهرستان
  • دکتر یوسفی با حافظه مثال زدنی
  • آئین گرامیداشت شهیدالقدس محسن صداقت در شهر وحدتیه
  • تصاویر جنجالی مجری زن تلویزیون باکو در کنار سفیر ایران و در محل سفارتخانه/ عکس
  • مهدی یوسفی؛ جوانِ شایسته و نخبه
  • .: علی حدود 8 ساعت قبل گفت: بسیار عالی پاینده باشید ...
  • .: شااکبری حدود 9 ساعت قبل گفت: درود بر استاد گرانقدر ...
  • .: ذاکری حدود 20 ساعت قبل گفت: بسیار عالی. درود خدا ...
  • .: ذاکری حدود 21 ساعت قبل گفت: خوشحالم که ادبیات پایداری ...
  • .: افسری 1 روز قبل گفت: درود بر دکتر بایندری ...
  • .: عزیز 1 روز قبل گفت: سایت و نویسنده حواسشون ...
  • .: مصطفی بهبهانی مطلق حدود 4 روز قبل گفت: با سلام و خدا ...
  • .: ح حدود 5 روز قبل گفت: درودخدا بر استادبرازجانی و ...
  • .: اسماعیل حدود 7 روز قبل گفت: فقط قدرت است که ...
  • .: سعید حدود 7 روز قبل گفت: آقای امید دریسی پیش ...